▫️ايده پيش گرفتن پروژه شهرهاي سالم براي اولين بار در سال 1984 در شهر تورنتو (كانادا) پديدار گرديد، صرفاً به اين خاطر كه اين شهر قبلاً نيز شهرت قابل توجهي به لحاظ كيفيت بالاي بهداشت و سلامت شهري داشته است. در معرفي شهر سالم تورنتو (Toronto) و به تعبير سازمان بهداشت جهاني WHO شهر سالم شهري است كه به طور دايم سياستهاي عمومي خود را توسعه ميبخشد و آن گونه محيط فيزيكي و اجتماعي را ايجاد مينمايد، كه طي آن مردم همديگر را حمايت ميكنند، كنش متقابل دارند، و با توان كامل وظايف خود را اجرا مينمايند. در كانادا، به دنبال اعلام تورنتو به عنوان شهر سالم، شهرهاي ديگري نيز در اين كشور، از جمله كبك، شروبروك و مونترال پروژه شهرهاي سالم را از اواخر دهه 1980 پيش گرفتهاند. در كبك شبكه شهرها و روستاهاي سالم آن گونه موفق بوده است كه كشورهاي برزيل، كلمبيا، مكزيك و سنگال با آن شهر ارتباط برقرار كردهاند. صرفاً بدان منظور كه از تجارب آن بهرهگيري نمايند.
يكي از اهداف عمده و جهاني شهرهاي سالم برقراري ارتباط اين شهرها با ساير كشورها/ شهرهاست تا انتقال تجارب صورت گيرد.
▪️رابطه بين بهداشت، محيط و اقتصاد به عنوان يك چالش بين جوامع رو به توسعه در دنبال كردن پروژه شهرهاي سالم آنها، به چشم ميخورد. مشكل ديگري كه در جوامع رو به توسعه در دستيابي به پروژههاي شهرهاي سالم خود دارند، اين است كه آنها نمي دانند چگونه يافتهها و آموختههاي خود را به خوبي به مورد اجرا بگذارند (هنكوك، 1999). واقعيت اين است كه بيشتر ابتكارات مربوط به شهرهاي سالم نشأت گرفته و اجرا شده در اروپا و آمريكاي شمالي است، لذا تطبيق آن طرحها با جوامع رو به توسعه خود قدري مشكل مينمايد، و آن خود ناشي از شرايط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي اين جوامع در جهان سوم است. در حالي كه كشورهاي رو به توسعه بيشتر جمعيت شهرنشين جهان را دارا هستند، در اغلب اين كشورها رشد جمعيت شهري بيش از رشد خدمات و امكانات زيربنايي و اساسي است. وجود چنين شكاف و فاصلهاي، دستيابي به خصوصيات شهرهاي سالم را با سكون مواجه ميگرداند. جمعيت ساكن در نقاط شهري در اين كشورها نه تنها با نابسامانيهاي بهداشتي رو به رو است و ميبايست با آنها تطبيق پيدا كند، محدوديت منابع آب سالم، مراقبتهاي بهداشتي، كيفيت پايين مسكن و ... اين جمعيت را رنج ميدهد. همين طور، مقدار زيادي از نابسامانيهاي بهداشتي جمعيت در اين جوامع مربوط به توسعه صنعتي در اين مناطق است. از اين رو، جهت ايجاد شهرهاي سالم در جوامع رو به توسعه آفريقا، آسيا و آمريكاي لاتين، از ديدگاه جامعه شناسي آن گونه تمهيداتي ميبايست انديشيده شود، تا اين شكاف و فاصله را بتوان از ميان برداشت. در حالي كه بيشتر ادبيات و راهكارهاي مربوط به پروژههاي شهرهاي سالم از آن جوامع صنعتي است، در عين حال جوامع رو به توسعه نيز به طور فزايندهاي در سالهاي اخير در اين قبيل طرحها مشاركت داشتهاند. مثلاً، طي دهه 1990 ميلادي، پروژه شهر سالم بين كشورهاي منطقه شرق مديترانه، آفريقا و جنوب شرقي آسيا جهشي بيسابقه از خود نشان داده است.




















