زردشت هوش ور در برنامه "ملاقات" رادیو گفتوگو گفت: نخستین معلم هایم پدر و مادرم بودند. پدرم خیلی با من صمیمی بود و آموخته بود که با من چگونه ارتباط برقرار کند. خاطرم است که بسیاری از مطالب را قبل از دبستان و در حدود 5 سالگی از پدرم آموختم.
رادیو گفتوگو: شما پدر علم جغرافیای پزشکی ایران هستید و برای این کار سفری طولانی را طی کرده اید، اما ناگهان تبدیل به پدر بزرگ علم ایران می شوید! از همین جا بحث را آغاز کنیم.
هوش ور: وقتی پا به سن گذاشتم (حدود 75 سالگی)، یعنی ده سال پیش دچار تحول شدم! بنده متولد 1310 در تهران در خیابان ری، کوچه تمدن و پلاک 28 هستم. در تهران دبستان ترقی رفتم. وقتی که فارغ التحصیل شدم، تحول عجیبی در آموزش و پرورش ایجاد شد، یعنی مکتب خانه ها تبدیل به مدرسه شد. در سال های اولیه ای که این تحول انجام شد، مدرسه ای که می رفتم، خیلی بزرگ و معلم های ما اکثرا معمم بودند.
دوران ابتدایی را گذراندم و نائل به دریافت تصدیق ششم ابتدایی شدم که ارج و قرب زیادی داشت. جالب است بدانید دخترانی که آن زمان ازدواج می کردند یکی از افتخاراتشان داشتن تصدیق ششم ابتدایی بود تا از مزایای قانونی آن بهره مند شوند. دخترها حتی تصدیق هایشان را نیز قاب می کردند و روی طبق می گذاشتند.
بنده در یک خانواده فرهنگی و مذهبی به دنیا آمدم. پدرم شیخ رضا معلم بود و مادرم معصومه دختر شیخ حسین معمم بود که شیخ در مدرسه مروی تدریس می کرد. پدرم همچنین شاعر و عارف نیز بود که غزل سرا و قصیده سرای ماهری بود. مادرم نیز اگرچه سواد مدرسه ای نداشت، اما در مکتب خانه تحصیل کرده بود و جزء افتخاراتش این بود که شاگرد خوشنویسان بوده است. بنده با نوه خوشنویسان ارتباط برقرار کردم و مادرم بچه های فامیل را درس می داد.
رادیو گفتوگو: بنابراین اولین معلم های شما پدر و مادر بودند.
هوش ور: بله، نخستین معلم هایم پدر و مادرم بودند. پدرم خیلی با من صمیمی بود و آموخته بود که با من چگونه ارتباط برقرار کند. خاطرم است که بسیاری از مطالب را قبل از دبستان و در حدود 5 سالگی از پدرم آموختم. پدرم به من آموخت که صدا بعد از تصویر به وجود می آید. برای همین منظور یک روز کارگری که در دوردست کار می کرد را به من نشان داد و گفت هر زمان که پتک او فرود آمد، پای راستت را بر زمین بزن و هر زمان که صدا را شنیدی، پای چپ خود را بر زمین بکوب. به این شکل به من آموخت سرعت نور بیشتر از سرعت صوت است. این در حالی بود که معلم های زمان ما حداکثر ششم ابتدایی داشتند.
رادیو گفتوگو: کمی هم درباره اسباب بازی صحبت کنیم. به نظر می رسد با توجه به اینکه پدرتان با بازی خیلی چیزها را به شما آموخته است، باعث شده حالا لقب پدربزرگ اسباب بازی بگیرید.
هوش ور: مطبوعات، لقب پدر بزرگ اسباب بازی را به من هدیه کردند که از آنها تشکر می کنم. اسباب بازی یک دنیای ویژه است و اصلاً بازی یک دنیای ویژه ای دارد. بعد از اینکه در سال 1375 بازنشسته شدم، علاقه مند شدم که کار دیگری انجام دهم و آن بازسازی اسباب بازی های قدیمی بود. در واقع فکر کردم نویسندگی کافی است که البته اینگونه نیز نشد. بنده شروع به بازسازی اسباب بازی های قدیمی به منظور ایجاد موزه اسباب بازی کردم. این موزه ساخته شد، در واقع دو موزه در تهران ساختم، یکی برای کانون پرورش فکری کودکان و دیگری برای شهرداری منطقه 11 بود. این امید و آرزو را دارم که یک موزه ملی بسازم که مفصل تر باشد و در همین راستا با شهرداری تهران مذاکره کردم.
رادیو گفتوگو: شما درباره مشاغل قدیمی نیز فعالیت هایی داشته اید، مشاغلی که یا امروزه دیگر وجود ندارند و یا تعداد خیلی معدودی به آن مشغول هستند.
هوش ور: بنده در این زمینه سه جلد کتاب تالیف کرده ام. در واقع درباره مشاغلی که فراموش شده اند و یا در حال فراموشی هستند. این مشاغل چون ثبت و ضبط نشده اند، نمی دانیم چیست؟ مانند ربافی، سوزن گری، قبله کِشی و سایر مشاغل. به نظرم آمد اگر برای این مشاغلی که در حال حاضر داریم، دانش نامه ای درست نکنیم، قطعاً به سرنوشت ربافی و دیگر شغل ها دچار خواهند شد و به همین جهت شروع به نوشتن این دانش نامه کردم که در سه جلد و در چاپخانه دانشگاه تهران در دست چاپ است و احتمالاً تا چند ماه آینده منتشر خواهد شد.
رادیو گفتوگو: شما گفتید، وقتی به اسباب بازی پرداختید، کار نوشتن را کنار گذاشتید که بنده بعید می دانم. چون هم اینک کانون فکری کودکان و نوجوان کتابی را چاپ کرده است که تحقیقات شما درباره بازشناسی اسباب بازی های قدیمی در آن مندرج است.
هوش ور: وقتی یک عمر قلم به دست داشته باشید، نمی توانید قلم را کنار بگذارید. وقتی موزه را ساختم، فکر کردم کتابی در زمینه اسباب بازی بنویسم. کتابی با عنوان دانشنامه اسباب بازی های تهران قدیم که در سال 94 چاپ شد و در دسترس است. در این دانشنامه برای هر اسباب بازی 12 یا 13 آیتم دارد. یکی از ویژگی های اسباب بازی هایی که بازسازی کردم، این است که با همان مواد و مصالح قدیمی ساخته ام و به هیچ عنوان چسب شیمیایی به کار نبردم و یا از پلاستیک استفاده نکردم و از همان مصالحی که صد سال قبل و حتی بیشتر وجود داشته است، برای ساخت اسباب بازی استفاده کردم. به عنوان مثال برای چسباندن چوب از سیریش استفاده کردم.
وقتی در کانادا بودم و با یکی از کارشناس های هندی درباره این مواد و مصالح قدیمی صحبت می کردم، می گفت، وقتی کودک بودم بادبادک می ساختم و چون چسب نداشتیم، از لعاب برنج استفاده می کردیم. زمانی که کودک بودم خیلی علاقه مند بودم فوتبال بازی کنم ولی وسع من و بسیاری از مردم نمی رسید که توپ فوتبال داشته باشیم. آن زمان در تهران تنها یک ورزشگاه وجود داشت و آن هم امجدیه بود که گاهی منِ نوجوان به آنجا می رفتم. خیلی علاقه مند بودم که توپ درست کنم و به همین جهت، توپ پارچه ای درست کردم ولی هنگامی که داخل آب می افتاد، خیس و سنگین می شد و نمی توانستم با آن بازی کنم. به همین جهت ابتکاری به خرج دادم و از مثانه گاو یک توپ ساختم یعنی آن را باد کردم و شبیه توپ شد؛ تنها کافی بود روی آن پارچه بکشیم و مدت ها با آن بازی می کردیم. در واقع آن مثانه گاو یک نوع تیوب بود. این تیوب به سرنوشت عجیبی دچار شد. ما یک تیم داشتیم که نامش را "مش تقی" گذاشته بودیم. تا چند ماه پیش فکر می کردم تنها من بودم که از مثانه گاو توپ ساختم ولی وقتی مطالعه کردم متوجه شدم، سرخپوست های آمریکا و کانادا از مثانه خوک استفاده می کردند.
رادیو گفتوگو: شما سفرهای زیادی برای مسائل پاتولوژی ایران انجام داده اید و درباره بیماری های مختلف در اقلیم های گوناگون با سفر به مناطق مختلف تحقیقات زیادی کرده اید که باعث ارائه تز معروف تاثیرگذار بودن اقلیم ها در بیماری ها شد.
هوش ور: من جغرافیدان هستم. وقتی برای پذیرفته شدن در دانشگاه کنکور دادم، دو رشته را انتخاب کردم، یکی حقوق و دیگری جغرافیا که هر دو رشته را قبول شدم. حقوق را انتخاب نکردم زیرا طبع لطیف و ظریف بنده با کار قضا هماهنگ نبود. علت انتخاب جغرافی، علاقه من به سفر بود و اعتقاد داشتم دانستن جغرافی مانند این است که به همه دنیا سفر کرده ام و با این بینش جغرافی خواندم. همیشه به این فکر می کردم که جغرافیای غلات و دیگر جغرافیا وجود دارد ولی چگونه است که جغرافیای بیماری وجود ندارد. پس از اینکه فارغ التحصیل شدم و فوق لیسانس خود را در رشته جغرافیای انسانی گرفتم، جذب دانشگاه تهران و عضو دانشکده بهداشت شدم. این دانشکده تعداد داوطلب هایی که می گرفت، محدود بود و کسانی بودند که دکترای پزشکی داشتند و حالا برای فوق لیسانس بهداشت به آن دانشکده می آمدند.
بعد از مدتی شروع به سفر کردم و متوجه شدم برخی بیماری ها در برخی از مناطق، بیشتر است. مثلا سرماخوردگی در برخی نقاط بیشتر است و یا انگل های حیوانی و انسانی در برخی مناطق زیاد و در دیگر مکان ها کمتر است. در واقع یک ارتباطی بین اقلیم و بیماری وجود داشت و این انگیزه ای شد که کتاب دوم خودم را با عنوان مقدمه ای بر جغرافیای پزشکی ایران بنویسم و کتاب سوم را هم در خصوص پاتولوژی جغرافیای ایران نوشتم.
منبع:
http://www.radiogoftogoo.ir/g8/-/asset_publisher/4i7WQHFIfUMj/content/id/1512064
موضوعات مرتبط: جغرافیای پزشکی
جغرافیای پزشکی
برای تبیین مفهوم جغرافیای پزشکی لازم است،ابتدا تعریفی کلی از دو علم پزشکی وجغرافیا ارائه گردد. مسلما با تلفیق دو علم جغرافیا وپزشکی می توان به مفهوم وماهیت جغرافیای پزشکی دست یافت. به عبارت دیگر با تحدید وتطبیق قلمرو دو علم پزشکی وجغرافیا ومشخص شدن وجوه ،محدوده وموضوعات مشترک آن دو ماهیت وقلمرو جغرافیای پزشکی حاصل خواهد شد. - مفهوم وماهیت علم پزشکی Medical: دریک تعریف کلی می توان علم پزشکی را عبارت از «مطالعه وبررسی : تشخیص Diagnosis – علت یابی Etiology ودرمان Treatmentبیماری های انسان » معرفی کرد. - مفهوم وماهیت علم جغرافی Geography: در تعاریف مختلف ومتکثری که ازعلم جغرافیا به عمل آمده ، ماهیت وجوهره ی این علم «مطالعه ،شناخت وتفسیر روابط متقابل انسان ومحیط » دانسته شده است
اگردرمطالعه ی وجوه چهارگانه ی بیماری ها وامراض بشری شامل تشخیص ، علت یابی ، پراکنش ودرمان به دنبال زمینه های جغرافیایی باشیم ،باید گفت: * تشخیص: مرحله ی تشخیص بیماری ها را باید به مقدار زیادی غیر جغرافیایی قلمداد کرد. چرا که تشخیص امراض با بهره گیری از شیوه ها، آزمایش ها ،ابزار و....آزمایشگاهی ومعاینات بالینی صورت می گیرد. راه های تشخیصی ذکر شده عمدتا زمینه ی غیرجغرافیایی وغیرمحیطی دارد. مسلما توفیق در تشخیص بیماری ها به درجه ی حاذق بودن کادر تشخیصی وطبیب از یک سو وبه روز بودن امکانات وملزومات آزمایشگاهی از دیگر سو بستگی دارد نه شرایط جغرافیایی ومحیطی. *علت یابی: بیماری ها به عنوان موضوع علم پزشکی در بروز وظهور خود می توانند، دلایل عدیده ای مثل وراثت ،شرایط اجتمایی – اقتصادی و شرایط محیطی (جاندار وبیجان) داشته باشند. عامل اخیر(شرایط محیطی) موضوعی است ،کاملا جغرافیایی. *پراکنش:پراکندگی بیماری ها به دو دلیل اصلی ماهیت جغرافیایی می یابد. اول ،قابلیت نمایش پراکنش بیماری ها برروی نقشه(هر پدیده ی قابل نمایش بر روی نقشه ماهیت جغرافیایی دارد).ودوم، عامل وچگونگی انتشار وگسترش بسیاری از امراض بخصوص بیماری های اپیدمیولوژیک متاثراز شرایط وعوامل محیطی وجغرافیایی است. *درمان:وجه چهارم علم پزشکی نیزدرپاره ای از موارد به عوامل محیطی وابسته است. به عنوان مثال می توان به هیدروتراپی دردهای مفصلی با آبهای گرم ومعدنی،درمان بیماری های روان تنی در محیط های اکوتوریستی،تعیین دز برخی از دارو های بیهوشی باپیروی از ارتفاع ومیزان فشار(شرایط محیطی)مکان مورد نظراشاره کرد. با این حال دخالت وتوانایی اثرگذاری عوامل وشرایط جغرافیایی در درمان بیماری ها در تحقیقات جغرافیای پزشکی به میزان زیادی مغفول مانده است. مسلما توجه به ارتباط بین شرایط محیطی ودرمان بیماری ها می تواند افق جدید وجذابی برای تحقیقات جغرافیای پزشکی محسوب گردد. تاثیرپذیری بیماری ها در پیدایش،ظهور،گسترش وحتی درمان از شرایط محیطی ،حلقه ی ارتباط دو علم پزشکی وجغرافیا ،ونقطه ی آغازین علم جغرافیای پزشکی است.بنابراین شناخت علل وچگونگی درمان برخی از بیماری ها ماهیت جغرافیایی به خود گرفته وموضوع سلامت وامراض انسان تا جایی که به عوامل محیطی وابسته باشد رنگ جغرافیایی خواهد داشت. با جمع بندی مطالب گفته شده ،در تبیین مفهوم ،ماهیت وقلمرو جغرافیای پزشکی می توان گفت: ماهیت جغرافیای پزشکیMedical Geography : حیات وزندگی انسان وجوامع انسانی از وجوه مختلف وعدیده ی اجتماعی ، اقتصادی ،فیزیولوژیکی و.... برخورداراست. در این میان علل بیماری ها، پراکنش ودرمان آنها با زمینه وعلل جغرافیایی مد نظر این مقوله است. که با اندکی اغماض می توان آن را وجه اکولوژیکی زندگی انسان قلمداد نمود *ماهیت پزشکی جغرافیای پزشکی آن قسمت ازعلم پزشکی است که درعلت یابی،پراکنش ودرمان بیماری ها به شرایط محیطی توجه می نماید. *ماهیت جغرافیایی جغرافیای پزشکی آن بخش از علم جغرافیا است که در مطالعه ی اکولوژیکی انسان به بستر محیطی وجغرافیایی بروز،گسترش ودرمان بیماری ها توجه دارد. *جغرافیای پزشکی تلفیقی است از وجوه مشترک ،بین موضوع علم پزشکی بیماری ها در سه مرحله ی علت یابی ،پراکنش ودرمان از یک سو.وعوامل محیطی در قالب لیتوسفر ،هیدروسفر،اتمسفروبیوسفربه عنوان بستر جغرافیایی از دیگر سو. بنابراین می توان وظیفه ی جغرافیای پزشکی راعبارت دانست از: «کشف کانون بیماری،تعیین پراکندگی جغرافیایی بیماری،تعیین علل وعوامل جغرافیایی که موجب بروز وانتشار آن می گردد» با توجه به وظایف تعریف شده ی جغرافیای پزشکی می توان این شاخه از جغرافیا را یک علم کاربردی قلمداد نمود. چرا که جغرافیای پزشکی در سه محور اساسی علم پزشکی یعنی علت یابی بیماری ها ،مکانیسم انتشار یا پراکندگی بیماری ها وچگونگی درمان امراض (در مواردی) نقش غیر قابل انکار دارد. «در حال حاضر رابطه ی بین پاره ای از بیماری ها وعوامل جغرافیایی شناخت وثابت شده ویا جزء فرضیات پزشکی اند.ازآن جمله رابطه ی بین اقلیم وبیماری های آرتریت ودردهای مفصلی،سینوزیت،برونشیت،پنومونی(نومونیا)،آسم،آنفولوآنزا،گرمازدگی ویا رابطه ی بین مواد وعناصر مختلف موجود در آب وخاک وپاره ای از بیماری ها مثل گواتر،سرطان مری ومعده»
موضوعات مرتبط: جغرافیای پزشکی
جغرافیای پزشکی رشته ای جدید برای جغرافی خوانان
"جغرافیای پزشکي" علمي است که به بررسي ارتباط بين عوامل زمين شناسي با سلامت انسان ها و جانوران و تأثير عوامل زيست محيطي بر پراکندگي جغرافيايي بيماري هاي مرتبط مي پردازد.
بنابراين زمين شناسي پزشکي موضوعي گسترده و پيچيده است که براي شناسايي، کاهش يا حل مشکلات موجود نياز به ارتباط با رشته هاي مختلف علمي دارد.
فلزات و نافلزات اگر به مقادير غيرطبيعي وارد بدن شوند منجر به بروز مشکلات قابل توجهي مي گردند. گروهي از فلزات براي سلامتي ما سودمند و گروهي ديگر مضر هستند. فعاليت هاي انساني (از هر نوع) باعث انتقال فلزات از جايگاه هايشان به مکان هايي مي شود که در آينده براي سلامت انسان ها و جانوران مشکلاتي را به وجود خواهند آورند. اين مشکلات در مکان هايي که بارندگي هاي اسيدي روند دسترس پذيري فلزات سنگين (مانند جیوه) و در نتيجه جذب آنها در زنجیره غذايي را تسهیل می کند، تشديد مي شوند. به علاوه باران های اسیدی در این مکان ها باعث عدم دسترسی موجودات زنده به برخي از عناصر کم مقدار مانند سلنيم می شوند.
عناصر سمي موجود در خاک و سنگ حاصل واکنش هاي ژئوشيميايي طبيعي یا فعاليت هاي انساني هستند و معمولا بر سلامتي انسان اثر مي گذارند؛ در واقع اين عناصر از طريق غذا يا نوشيدني وارد بدن مي شوند. اگرچه در بسياري از مناطق فقط از غذاهاي محلي استفاده می شود ولي جوامع صنعتي مدرن اغلب خواهان غذاهای متوعی هستند که در مناطق جغرافيايي مختلف توليد می شود. آب آشامیدني معمولا به طور محلي تأمين می شود و عمدتا متأثر از ژئوشيمي محلي است. ورود بیش از اندازه برخی از ترکیبات غیرآلی به بدن از طریق آب های آشامیدني باعث بروز مشکلاتی در برخی از کشورها شده است . از بيماری های جهاني مربوط به زمين شناسي پزشکي مي توان به گواتر (کمبود يد) و بيماريهاي مربوط به فزوني يا کمبود عناصري خاص مانند فلورين يا سلنيم اشاره کرد. بيماريهاي قلبي-عروقي مرتبط با سختي آب (متأثر از محیط های جغرافيايي) نيز يکي ديگر از موضوعات زمين شناسي پزشکي است.
بسياري از سنگ ها دارای سطوح بالای اورانیوم هستند مانند شيل هاي زاجي، گرانيت هاي خاص و پگماتيت ها. تنفس يا بلع مقادير غير عادي گاز راديواکتيو رادون که از منابع طبيعي راديواکتيو در چنين سنگ هايي ايجاد مي شود، خطري مهم براي سلامت عموم محسوب می شود. آمار سرطان هاي ريه ناشي از رادون رو به افزايش است. مطالعات اخير نشان داده است که نوشيدن آب مملو از رادون خطرات قابل توجهی را برای انسان ها به خصوص گروه هاي خاص مانند کودکان و افراد سالخورده به وجود می آورد. ميزان رادون موجود در آب مستقيما به شرايط جغرافيايي محلي مرتبط مي شود.
با توجه به کمبود برخی از عناصر( روی، آهن، ید و …)، بالابودن سطوح رادیواکتییته طبیعی(رادون) در برخی نقاط شمالی کشور، معضلات بهداشتی در دام ها ناشی از کمبود مس در برخی نقاط کشور، وجود آنومالی های ژئوشیمیایی در بسیاری از نقاط کشور و … انجام مطالعات زمین شناسی پزشکی در ایران ضروری به نظر می رسد.
موضوعات مرتبط: جغرافیای پزشکی




















