📜در روزگار ما، شهرها به ویژه شهرهای بزرگ به کانونهای ازدحام و تراکم حداکثر فضای کالبدی و جمعیت شهرهاند. این تراکم فزاینده پیامدهایی اجتناب ناپذیر دارد. هرچند در این مختصر نمیتوان به پیامدهای اقتصادی، سیاسی اجتماعی و فرهنگی تراکم در محیطهای شهری پرداخت، ولی قدر مسلم همه واقفند که موجود انسانی در فضای زندگی شهری دچار معضلات عدیده ای است، از جمله این مسایل و چالشها عبارتند از: آلودگی هوا، آلودگی صوتی، جرم و بزهکاری و انواع کجروی های اجتماعی، علاوه بر این زندگی شهری به لحاظ اقتصادی با دشواریهایی از قبیل گرانی مسکن و معیشت بیکاری و تورم و چندین نوع مسئله و موانع دیگر مواجه است. حال پرسش این است که در میان انبوه مسایل، چه ساز و کاری برای کاهش پیامدهای پیش گفته قابل تصور است؟ نقش فرهنگ و هنر در ارتقای کیفیت زندگی شهری در این راستا معنا میشود. در یک کلام فرهنگ و هنر هر یک و یا توأمان نقش تعدیل کننده دارند. فرهنگ ما را در درک زندگی شهری، روش غلبه بر معضلات و چگونگی پیوند با همنوعان (همه شهروندان) و نحوه ارتباط با محیط شهری یاری میدهد و هنر نیز، به ویژه نقش تلطیف کننده دارد. ما انسانها از طبیعت دور افتاده ايم و در شهر و در نوعی <غربت> زندگی می كنيم، در این شرایط هنر به یاریمان میآید و روان ما را به فراسوی شهر و به پرورشگاه واقعیمان، طبیعت نزدیکتر میکند در زندگی شهری مدرن با همه تنگناها و چشم اندازهای خوب و بد آن، فرهنگ به ما قدرت تفاهم و تعامل سازنده میدهد و هنر به ما یادآوری میکند که چگونه باید دوست داشته باشیم و با قدرت تخیل، تصور و تصویر زیباییها را تولید و باز تولید کنیم.
📔مدیریت فرهنگی شهری :
رشد و توسعه فرهنگی هر جامعه، مدیون مدیریت مدبرانه و مقتدرانهای است که بتواند با اعمال مدیریت فرهنگی، جامعه را از مرحلهای محدود و نامناسب، که فضای تنفس فرهنگی را تنگ کرده عبور دهد و افراد آن جامعه را به بالندگی و توسعه برساند. اگر چنین مدیریتی در جامعه وجود نداشته باشد یا مردم با مدیران ضعیف، کمهوش ناآگاه و بیتدبیر روبهرو باشند طبعا نباید انتظار شکوفایی فرهنگ و مقولات فرهنگی داشت.
📔اصلاح فرهنگ شهری:
برنامهریزی شهرها نیازمند ایجاد هماهنگی میان دستگاههای تصمیمگیرنده در حوزه فرهنگی و اجتماعی است؛ یعنی شهرداریها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت مسکن و شهرسازی، صدا و سیما، سازمان میراث فرهنگی، سازمان تربیت بدنی و برخی دیگر از دستگاهها که هر کدام به گونهای دارای تجربیاتی در برنامههای فرهنگی اجتماعی و تفریحی هستند.
📔نتیجه گیری:
ضرورت رویکرد انسانشناسانه و فرهنگی به شهر و نهادینه کردن این رویکرد از طریق توسعه برنامههای فرهنگی و علمی برای شناخت و درک سازوکارهای اجتماعی فرهنگی، یافتن پدیدههای بیماریزا و تلاش برای یافتن راه حلهای نزدیک و درونی برای از میان بردن این مشکلات راهی است که باید برای رسیدن به فرهنگ شهری طی کرد.




















