🔻توسعه شهري به عنوان يك مفهوم فضايي، را ميتوان به معني تغييرات در كاربري زمين و سطوح تراكم، جهت رفع نيازهاي ساكنان شهر در زمينه مسكن، حمل و نقل، اوقات فراغت و غذا و غيره، تعريف كرد. چنين توسعهاي زماني پايدار خواهد بود كه، در طول زمان، شهري از نظر زيست محيطي قابل سكونت و زندگي (هواي پاك، آب آشاميدني سالم، اراضي و آبهاي سطحي و زيرزميني بدون آلودگي و غيره)، از نظر اقتصادي بادوام (اقتصادي شهري بايد بتوان با تغييرات فني و صنعتي جهت حفظ مشاغل پايهاياش هماهنگ شود و مسكن مناسب و در حد استطاعت ساكنانش را با يك بار مالياتي سرانه عادلانه تأمين نمايد). و از نظر اجتماعي همبسته (الگوهاي كاربري زمين، همبستگي اجتماعي و احساس شهروندي باشد كه انسان بتواند در آمدي عادلانه به دست آورد، سرپناه مناسب تهيه كند، احساس را حتي كند و تلاش و وقت خود را وقف حفاظت از تصوير شهر نمايد. ساخت يك اقتصاد شهري قوي و شهري قابل زندگي از نظر زيست محيطي، بايد با تلاشهايي به هدف حفظ گروههاي اجتماعي موجود و ارائه اشكال نوين اداره شهر و كنترل آن، دست در دست هم داده تا بتوانند همبستگي و انسجام اجتماعي را حفظ كنند.
🔺 امروزه قدرتهاي اقتصادي بزرگترين بخش زندگي ما را تحت سيطره خود دارند، مهمترين سؤالي كه پيش ميآيد اين است كه با استفاده از تئوريهاي اقتصادي معاصر، در چه سطحي ميتوان توسعه پايدار را تجزيه و تحليل و اجرا كرد. تئوريها و مفاهيم توسعه اقتصادي در قرن گذشته نميتوانست نيازهاي انساني را تأمين كند و آن را تنها در زنجيرهاي از مطالعات حمايت محيطي خلاصه مينمود. اين مسائل موجب شد تا رويكردهاي جديدي ارائه شود و ماهيت تئوري اقتصادي و نقش و وظايف بالقوه آن براي حل مسائل مرتبط با وجود انسان انتقادي و بقاي شهروندي تعريف شود.
هر چند مفهوم توسعه پايدار به قدر كافي روشن است ليكن تفسير و تعريف واقعي توسعه پايدار مباحث زيادي را در خصوص مدلهاي پيشنهادي جديد توسعه پايدار اجتماعي و مديريت آن، بوجود آورده است. و اگر مفاهيم توسعه پايدار بوسيله اصول جديد و پيشفرضهاي روش شناختي جديد تقويت شود، درك ماهيت پايداري و همراهي آن با تعريف جديد توسعه پايدار و معني جديد مديريت آن آسانتر خواهد بود.
🔻توسعه پايدار نوعي از توسعه است كه نيازهاي نسل امروز را بدون به خطر انداختن فرصتهاي آن براي تأمين نيازهاي نسلهاي آينده ارضاءكند.مفهوم توسعه پايدار مرزهاي مشخصي- نه مطلقاً محدودي- دارد ولي استفاده از منابع موجود تكنولوژيكي و محيط سازمان اجتماعي و ظرفيت جذب اثرات فعاليتهاي انساني را محدود ميكند.




















