خيابانهاي شهر را به جاده تبديل كنيد و اصولا كاري كنيد كه كسي فرق بين جاده، خيابان و پياده راه را نفهمد. ساخت پل ، روگذر و زيرگذر و نهايتا پل عابر پياده البته بدون پله برقي در اين موارد توصيه مي شود. كمي هم جاي تحرك براي عابر پياده باقي بگذاريد!
به جاي معماري كردن تا مي توانيد ساختمان سازي و برج سازي را در شهر ترويج كنيد. با اين كار هم شغل ايجاد كرده ايد و هم زمينهاي شهر خالي نمي مانند و شهر هم به يك كارگاه ساختماني تبديل مي شود. نماهاي شيشه اي و بويژه آلومينيومي قويا توصيه مي شود.
از ايجاد پارك و فضاي سبز در مركز شهر كه موجب حضور مردم و سالمندان و افراد بيكار مي شود جدا پرهيز كرده و فضاهاي سبز و تفرجي را به بيرون شهر، تپه ها و كوههاي اطراف منتقل كنيد. نهايتا چند بوستان و نهال و شمشاد در مناطق مركزي كافيست. از سنگريزه و چمن مصنوعي هم بجاي چمن مي توانيد استفاده كنيد.
بناهاي تاريخي مركز شهر كه كلنگي هم محسوب مي شوند را خراب كرده و يا اينقدر متروك رها كنيد تا خودشان خراب شوند و بجاي آن بناهاي شيك و مدرن و مجلسي بسازيد.
در بافتهاي مركزي و تاريخي هر قدر جا دارد پاساژ و مركز خريد بسازيد به هر حال گردشگران كجا بهتر از مراكز تجاري مي توانند وقت خود را بگذرانند.
هرجا مردم مطالبه امكانات و حقوق شهروندي كردند به آنها قول آسفالت كردن خيابانهاي محله شان را بدهيد. اين كف خواسته يك شهروند است و آسفالت را هم براي كف خيابان اختراع كرده اند ديگر.
براي راحتي و خسته نشدن مردم در مركز شهر خيابانها را طوري برنامه ريزي كنيد كه ماشينها و اتوبوسها تا دم در مغازه ها بتوانند حركت كنند و مسافر پايش را از داخل ماشين مستقيما داخل مغازه بگذارد و نيازي به هيچ پياده روي و قدم زدن هم نباشد. اينطوري اتوبوسها كه حمل و نقل عمومي محسوب مي شوند در همه ميدانها و خيابانهاي مركز شهر هم رويت مي شوند. دودشان هم براي تنوع بد نيست.




















