ژئومورفولوژی کمّی
هنگامی که پنک و دیویس و پیروان نظریات آنها دراروپای غربی به مطالعه و تحقیقات اولیه مشغول بودند، مکتب بزرگ و مستقل دیگری در نیمه قرن بیستم در ایالات متحده رشد و توسعه یافت. به دنبال کارهای اولیه دانشمندان پیشگامی نظیر گرو کارل گیلبرت در اوایل قرن بیستم، گروهی از دانشمندان علوم طبیعی، زمینشناسان و مهندسان هیدرولیک مانند رالف آلگر بنگنولد، جان هاک، لونا لئوپولد، توماس مادوک و آرتور استرالر شروع به مطالعه و تحقیق بر روی شکل عناصر چشمانداز مانند رودخانهها و دامنهها با استفاده از روشهای بازدید مستقیم، سیستماتیک، اندازهگیریهای کمّی ابعاد مختلف پدیدهها و مقیاسگذاری این اندازهگیریها نمودند. این روشها امکان درک وضعیت گذشته و پیشبینی وضعیت آینده چشماندازها بر اساس شکل کنونی آنها را برای محققان فراهم ساخت. ژئومورفولوژی کمّی میتواند دینامیک شارهها و مکانیک جامدات، ژئومورفومتری، مطالعات آزمایشگاهی، اندازهگیریهای میدانی، کارهای تئوریک و همه زمینههای مربوط به مدل تکامل چشمانداز را دربر گیرد. از این روشها برای درک و مطالعه هوازدگی و تشکیل خاک، انتقال رسوب، تغییر چشمانداز و رابطه میان اقلیم، زمینساخت، فرسایش و رسوبگذاری استفاده میشود.[۲۳]
ژئومورفولوژی معاصر
از نیمه دوم قرن بیستم، جهتگیریهای مدرن و پیشرفته در ارتقای مرتبه علمی دانش ژئومورفولوژی نقش مؤثری داشتهاست. در ژئومورفولوژی مدرن با عمر کوتاه، ژئومورفولوژیستها سه موضوع مهم از لندفرمها یعنی شکل، فرایند و تاریخ را مطالعه مینمایند.[۲۴] امروزه گرایش به سوی ژئومورفولوژی کاربردی است و عقاید امروزی بیشتر تمایل دارد که روشهای علمی را جایگزین تصورات پیشین نماید و بههمین دلیل دیدگاه سیستمهای فرسایشی جایگزین تفکر چرخه فرسایش شدهاست. به علاوه ژئومورفولوژی جدید بیشتر مبتنی بر مقایسه سیستماتیک اشکال ناهمواریها و نهشتههایی است که موجب تعیین سن آنها میگردد و همچنین تعیین اشکال اولیه و اصلی ناهمواریها و بالاخره شناسایی فرایندها و محیطهای ریختاقلیمی، هنگامی که ناهمواریها را بهوجود آوردهاند مورد توجه است.[۲۵]
موضوعات مرتبط: علوم زمین




















