نگرشهای عمده در برنامهریزی کاربری اراضی شهری را میتوان سه دیدگاه عمده را در نحوه استفاده از اراضی شهری تشخیص داد که نحوه شکلگیری نظام کاربری زمین در هر شهر و چگونگی مداخله در آن به میزان قدرت و عملکرد آنها بستگی دارد.
این سه دیدگاه عبارت اند از:
۱- دیدگاه ساماندهی زمین (تامین اقتدار دولت و حقوق مالکیت)؛
۲- دیدگاه کارکردگرایی (تسهیل کارکردهای شهری و بهرهگیری اقتصادی از زمین)؛
۳- دیدگاه توسعه پایدار (نگرش جامع و اعتلای کیفیت زندگی شهری).
۱- دیدگاه ساماندهی شهری:
نخستین مقررات و ضوابط مربوط به چگونگی تقسیم اراضی شهری و تعیین شرایط استفاده از آن به موضوعاتی مانند مالکیت زمین از نظر وظایف بخش عمومی، جلوگیری از سوء استفادههای اقتصادی از زمین و حفظ بهداشت و ایمنی و رفاه عمومی در برابر مخاطرات و موانع طبیعی و صنعتی بر میگردد.
با تصویب قانون بهداشت عمومی در سال ۱۹۷۵ مالکان خصوصی ملزم به رعایت شرایطی در خصوص حفظ منابع آب، دفع فاضلاب و سنگ فرش معابر شهری شدند. و در امریکا، مقررات اوليه تفکیک زمین (۱۸۸۵) و منطقهبندی (۱۹۲۳) در ابتدا بیشتر به رعایت اصول مهندسی و فنی در تقسیم اراضی و ثبت قطعات و املاک معطوف بود تا رعایت اصول شهرسازی؛ ولی به تدریج وظایف و اهداف آن توسعه یافت و این مقررات به ابزاری برای ساماندهی اراضی شهری و تلفیق منافع عمومی و منافع خصوصی در استفاده از زمین تبدیل شد (مهدی زاده، ۱۳۷۹: ۷۳).
۲- دیدگاه کارکردگرایی:
بر اساس این دیدگاه، با شناسایی و طبقهبندی نیازهای فضایی شهروندان و تامین حداقل یا میانگین زمین لازم برای هر نفر، میتوان نحوه توزیع اراضی شهری و چگونگی استفاده از آنها را تحت انتظام منطقی و نظارتی آگاهانه در آورد. از این منظر، برنامهریزی شهری چیزی جز برآورد تعداد شهروندان و نوع فعالیت آنان در حال و آینده و تخصیص و توزیع مقدار زمین لازم میان آنها نیست.
همچنین طرحهای شهری در نهایت عبارتاند از: تهیه نقشههای کاربری زمین و جداول سرانه کاربری زمین.
رویکرد کارکردگرایانه موجب رواج برداشتی صرفا کمی و کالبدی از مفهوم زمین و گرایش افراطی نسبت به کاربرد استانداردهای سرانه کاربری زمین و بروز پدیده استانداردزدگی در شهرسازی جدید شده است (همان: ۷۳-۷۴).
۳- دیدگاه توسعه پایدار:
در کاربری زمیناز دیدگاه توسعه پایدار، زمین و فضا فقط عنصری طبیعی برای تامین نیازهای اقتصادی و کالبدی شهری نیست، بلکه بستر اصلی تمام فعالیتهای شهروندان و لازم برای تحقق خواستها و آرزوهای انسانی است.
از این نظر میتوان گفت که زمین و فضای شهری مهمترین ثروت همگانی است که نقشی عمیقتر و گستردهتر از یک کالای اقتصادی را در حیات عمومی شهر و زندگی شهروندان بر عهده دارد. در واقع فضای شهری با تمام نیازهای انسانی شهروندان سر و کار دارد و بنا بر این وظیفه و مشغله مهم برنامهریزی کاربری زمین و فضا این است که این نیازها را به صورت مفاهیم فضایی بیان کند و میزان نیازهای فضایی را بسنجد و برآورد کند.
در نهایت هر نوع بازنگری و اصلاح در روند برنامهریزی کاربری زمین به تعدیل حقوق مالکیت زمین، تامین نوعی حق نظارت عمومی بر اراضی خصوصی و استفاده از اضافه ارزش زمین (رانت) نیاز دارد (همان: ۷۴-۷۵).
منبع: کتاب اصول و مبانی برنامهریزی شهری تالیف دکتر رسول قربانی
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی شهری




















