🔺هدفها در شهرسازي :
برنامه ريزي به عنوان يكي از اجزاي مؤثر مديريت، ابزاري است كه ميتواند با ديدي نقادانه به وضعيت موجود، هدفهاي مطلوب را براي آينده تعريف نمايد؛ و با ارزيابي اقدامهاي گزينهاي جامعه را در راه حصول به آن هدفها موفق سازد. در محيط شهري عمل برنامه ريزي به صورت فرآيندي شهرسازي تبلور مييابد. اگر هدف نهايي، ايجاد توسعه پايدار در شهر و سپس سازماندهي، هدايت كنترل ونظارت برتداوم اين پايداري است؛ فرآيند شهرسازي بايدبا پنج هدف اساسي به كار گرفته شود :
1- خردگرايي وكارايي: كه در توسعه پايدار شهري بايد سه عامل تشكيل دهنده پايايي توسعه شهري مدنظر قرار گيرد. عامل اقتصادي به صورت افزايش درآمد شهروندان از طريق رشد توليد اقتصادي و افزايش موقعيتهاي شغلي، عامل اجتماعي با تأمين رفاه اجتماعي و ارتقاي سطح زندگي شهروندان و عامل زيست محيطي با ايجاد يك محيط شهري پاك و سالم و عاري از آلودگيها جهت حفظ كيفيت زيست شهري. ادغام اين عاملها برآيند خردگرايانه اي از كارايي فعاليتهاي اقتصادي با توجه به ابعاد اجتماعي توسعه و حفظ محيط زيست شهري خواهد بود. خردگرايي وكارآيي به مفهوم تخصيص كارآي منابع (ديويدف وراينر، 1983) در چارچوب تصحيحهاي عقلايي (پارسونز، 1949 و مييرسون و بن فيلد، 1955) و ارزيابي آگاهانه اقدامها و فعاليتها است (دان، 1971).
2- گسترش دامنه انتخاب مردم : شهرسازي بايد بتواند زمينه گسترده اي از گزينشها را فراهم كند؛ تا جامعه بتواند با آزادي و بينش كامل و آگاهانه مسير تغييرات آينده و هدفهاي توسعه را برگزيند (ديويدف وراينر، 1983).
3- هدايت بازار رقابت آزاد : تدوين الگويي هدایت گر براي ايجاد نظم در فعاليت هاي بازار رقابت ازاد در جامعه شهري با تعيين هدف و اتخاذ سياستهاي راهبردي وارشادي (ريچاردسون و گوردون، 1993 و بنرجي، 2001).
4- ارتقاي سطح آزادي مردم : شهرسازي با اعمال خواستهاي متفاوت گروه هاي مختلف شهروندان، ازادي موجود در جامعه را افزايش ميدهد و عوامل محدود كنندة فعاليت هاي مردم را از بين ميبرد (ديويدف وراينر، 1983).
5- ايجاد توافق در مورد خواست عمومي : هنر شهرسازي در اين است كه بتواند تعامل و تعادلي ميان خواستهاي كليه گروههاي ذينفع شهروندان ايجاد نمايد (گنز، 1986).
برنامه ريزي به عنوان يكي از اجزاي مؤثر مديريت، ابزاري است كه ميتواند با ديدي نقادانه به وضعيت موجود، هدفهاي مطلوب را براي آينده تعريف نمايد؛ و با ارزيابي اقدامهاي گزينهاي جامعه را در راه حصول به آن هدفها موفق سازد. در محيط شهري عمل برنامه ريزي به صورت فرآيندي شهرسازي تبلور مييابد. اگر هدف نهايي، ايجاد توسعه پايدار در شهر و سپس سازماندهي، هدايت كنترل ونظارت برتداوم اين پايداري است؛ فرآيند شهرسازي بايدبا پنج هدف اساسي به كار گرفته شود :
1- خردگرايي وكارايي: كه در توسعه پايدار شهري بايد سه عامل تشكيل دهنده پايايي توسعه شهري مدنظر قرار گيرد. عامل اقتصادي به صورت افزايش درآمد شهروندان از طريق رشد توليد اقتصادي و افزايش موقعيتهاي شغلي، عامل اجتماعي با تأمين رفاه اجتماعي و ارتقاي سطح زندگي شهروندان و عامل زيست محيطي با ايجاد يك محيط شهري پاك و سالم و عاري از آلودگيها جهت حفظ كيفيت زيست شهري. ادغام اين عاملها برآيند خردگرايانه اي از كارايي فعاليتهاي اقتصادي با توجه به ابعاد اجتماعي توسعه و حفظ محيط زيست شهري خواهد بود. خردگرايي وكارآيي به مفهوم تخصيص كارآي منابع (ديويدف وراينر، 1983) در چارچوب تصحيحهاي عقلايي (پارسونز، 1949 و مييرسون و بن فيلد، 1955) و ارزيابي آگاهانه اقدامها و فعاليتها است (دان، 1971).
2- گسترش دامنه انتخاب مردم : شهرسازي بايد بتواند زمينه گسترده اي از گزينشها را فراهم كند؛ تا جامعه بتواند با آزادي و بينش كامل و آگاهانه مسير تغييرات آينده و هدفهاي توسعه را برگزيند (ديويدف وراينر، 1983).
3- هدايت بازار رقابت آزاد : تدوين الگويي هدایت گر براي ايجاد نظم در فعاليت هاي بازار رقابت ازاد در جامعه شهري با تعيين هدف و اتخاذ سياستهاي راهبردي وارشادي (ريچاردسون و گوردون، 1993 و بنرجي، 2001).
4- ارتقاي سطح آزادي مردم : شهرسازي با اعمال خواستهاي متفاوت گروه هاي مختلف شهروندان، ازادي موجود در جامعه را افزايش ميدهد و عوامل محدود كنندة فعاليت هاي مردم را از بين ميبرد (ديويدف وراينر، 1983).
5- ايجاد توافق در مورد خواست عمومي : هنر شهرسازي در اين است كه بتواند تعامل و تعادلي ميان خواستهاي كليه گروههاي ذينفع شهروندان ايجاد نمايد (گنز، 1986).
تاريخ : دوشنبه ۱۳۹۷/۰۷/۲۳ | 23:55 | نویسنده : پویا عاشوری |





















لطفاً از مطالب دیگر دیدن نمایید