نقشه
در لغت نامه دهخدا ذیل کلمه نقشه آمده است: صفحه کاغذی که در روی آن شکل و صورت چیزی را اسم کرده ، می نمایانند... طرح و تصویری که به مقیاسی بسیار کوچکتر از محله یا راه یا شهر یا مملکت یا قاره یا کره زمین برکاغذ رسم کنند تا به دلالت آن موقعیت طبیعی، اقتصادی و سیاسی و دیگر مشخصات آن سرزمین را به دیگر بشناسانند.
فرهنگ نظام به کوشش سید محمد علی داعی الاسلام در مورد نقشه چنین می نویسد: شکل مخصوص که برای عمارت یا آبادی یا زمین یا جزئی از آن روی کاغذ و جز آن کشند.
و در فرهنگ بزرگ سخن ، نقشه را چنین تعریف می کند: نقشه نموداری از یک ناحیه از زمین یا آسمان که معمولا روی سطح صاف ترسیم شود.
بنا براین " نقشه تصویری افقی و قراردادی بخشی از سطح زمین یا منطقه جغرافیایی و یا از تمام کره زمین است که به طریق هندسی ، عوارض موجود در سطح زمین را بر روی سطح مستوی نشان می دهد." به لحاظ لغوی نقشه واژه ای عربی به معنی یک نقش از هر چیزی است. از این رو نقشه جغرافیایی ، نمایش سطح زمین یا قسمتی از آن بر روی یک سطح هموار خواهد بود.
نقشه خوانی عبارت است از : استفاده از نقشه به منظور پی بردن به ویژگی های سطح زمین که در آن منعکس شده است.و برای آن که به ویژگی های مورد اشاره پی ببریم ابتدا باید بدانیم که در یک نقشه چه چیزهایی قابل مشاهده است.
در یک نقشه جغرافیایی معمولا " عوارض و پدیده های طبیعی یا انسانی ، مقیاس ، طول و عرض جغرافیایی، جهت شمال ، علائم راهنما مبتنی بر اصول و فنون نقشه کشی ، ارتفاع سیستم تصویری و.... قابل مشاهده است .با این اوصاف تعریف دیگری را می توان از نقشه ارائه نمود: نقشه جغرافیایی عبارتست از : صفحه ای مسطح که بر روی آن پدیده های طبیعی یا انسانی تمام یا بخشی از سطح زمین را به طور مجزا یا آمیخته با یکدیگر نمایش داده و ابعاد آن عوارض را با به کار گیری تکنیک ها و ابزار خاص و فنی به نسبت معینی کوچک کرده و موقعیت ریاضی آنها را با استفاده از علائم قراردادی مشخص نموده باشند.
تاریخچه پیدایش نقشه:
از پیدایش اولین نقشه ها اطلاعات دقیقی در دست نیست . شاید اولین نقشه ها توسط انسان های نخستین بر روی دیوار های غار محل سکونتشان ترسیم شده باشد تا از آن طریق محل زندگی خود را توصیف کرده باشند. و بعد ها بر روی پوست حیوانات و سپس بر روی لوحه های گلی چنین تصاویری کامل تر شده باشد. احتمالا لوح گلی کشف شده از حدود 5هزار سال قبل ، ممکن است قدیمی ترین نقشه باشد . اگر چه برخی نیز نقشه های اطراف دره رود نیل را که حدود املاک شخصی را نشان می دادند ، قدیمی ترین نقشه می دانند. بر اساس همین نظر ، بطلمیوس که مقارن قرن اول و دوم می زیسته ، تمامی نوشته های قدیمی باقی مانده در باره زمین را جمع آوری کرد و از مجموع آنها مطالبی نوشت که می توان آن را اساس و پایه علم کار توگرافی دانست. وی شرح داده است که چگونه می توان شکل زمین را به طور مسطح روی کاغذ نمایش داد به گونه ای که تغییر حالت و شکل آن به حداقل برسد.
در دوره قبل از رنسانس بر اساس تعالیم کلیسا ، نقشه هایی ارایه شد که بیت المقدس( اورشلیم) در مرکز آن قرار داشت.سه قاره اروپا ، آسیا و آفریقا تنها قاره های شناخته شده آن زمان بودند و دریای مدیترانه به شکل حرف در قسمت مرکزی آن بودند و دو رود نیل و دن از شرق و غرب به آن می ریختند.بهشت در جایی دور دست در شمال این نقشه قرار می گرفت و اطراف آن را اقیانوسی از آب احاطه کرده بود.در این دوره جغرافیدانان مسلمان با ترجمه و نگهداری آثار جغرافیایی از جمله نقشه هایی که بوسیله بطلمیوس تهیه شده بود دانش معتبر تری را ارائه می کردند.و به این طریق در حفظ آنها کوشیدند. اروپا تنها پس از دوره رنسانس پی به وجود و ارزش و اهمیت این اسناد برد.
افزایش مسافرت و تجارت،سفرنامه ها ، سیاحان، اکتشافات جغرافیایی کریستف کلمب، واسکودوگاما،ماژلان و دیگران در قرن 15 و 16 میلادی سبب افزایش توجه به نقشه گردید و تقاضا های جدیدی را در این زمینه بوجود آورد.
در قرن 16 و 17 میلادی توسعه دریانوردی نیاز به نقشه را باز هم افزون ترنمود.در این دوران اغلب نقشه های قبلی با استفاده از اطلاعات علمی اصلاح شدند. در سال 1701 ادموند هالی نقشه ای تهیه کرد که بنام نقشه موضوعی یا تماتیک معروف است. و در آن خطوط هم زاویه رسم شده بود که از اتصال نقاطی در یک راستا ی مغناطیس بوجود می آمد و بعد ها در ترسیم نقشه ها کاربرد زیادی پیدا کرد. تا قبل از قرن 19 میلادی واحدهای اندازه گیری در نقشه بسیار متنوع بود و این امر استفاده از نقشه را در سطح بین المللی مشکل می ساخت. به طوری که در انگلستان از واحد یارد، در روسیه از ورست، در فرانسه از تواز و... برای اندازه گیری طول استفاده می شد.از این رو نقشه های تهیه شده براین مقیاس کار برد گسترده ای نداشت چون اغلب موجب بروز اشتباهاتی می شد. در اوایل قرن 19 با انتخاب واحد متریک به عنوان واحد بین المللی این مشکل بر طرف گردید.
وقوع دو جنگ جهانی از مهم ترین عوامل بود که در رشد و توسعه کارتو گرافی موثر افتاد. بخصوص در خلال جنگ جهانی دوم که لشکر کشی های برزگ صورت می گرفت و اهمیت نقشه در موفقیت عملیات نظامی صد چندان شده بود. توسعه صنایع هوایی و افزایش اطلاعات حاصل از صنعت عکاسی سبب شد تا اولین عکسهای هوایی در جریان جنگ جهانی اول تولید شود که خود سرآغازی بود بر شاخه ای از دانش جغرافیا به نام فتو گرامتری یا تهیه و تفسیر عکسهای هوایی . این داستان قبل از اختراع هواپیما آغاز شده بود ، آنجا که در خلال جنگ جهانی اول با استفاده از بالن و یا پرندگان ، تصاویری هوایی از سنگر ها و استعداد نیرو های دشمن تهیه می کردند. اما به دلیل عدم کنترل کافی و وسعت کم مناطقی که عکسبرداری می شد ، چندان موثر نبود. امروزه با استفاده از اطلاعات رقومی ماهواره های موجود در فضا و عکسهای دقیق هوایی که بوسیله هواپیماهای پیشرفته اختصاصی برای فتو گرامتری تهیه مشوند و همچنین اصلاح اطلاعات بدست آمده بوسیله نقاط کنترل زمینی بوسیله نرم افزار های رایانه ای دقت نقشه های تو لید شده بسیار افزایش یافته است.
در این بخش بد نیست تا با تفاوت نقشه و عکس هوایی آشنا شویم.عکسهای هوایی ، تصاویر حقیقی قسمتی از سطح زمین هستند که طبیعت زمین را به صورت واقعی نشان می دهند و تفاوتشان با نقشه در این است که چون توضیحات و اسامی و سایر اطلاعات لازم روی عکس هوایی درج نمی شود، لذا درک آن نسبت به نقشه برای مبتدیان قدری مشکل تر است. از سوی دیگر مزیتی در عکس هوایی وجود دارد که کمتر می توان در نقشه یافت و آن امکان برجسته بینی عوارض سطح زمین در عکسهای هوایی است.در صورت قرار دادن یک جفت عکس هوایی هم پوشان که بلافاصله پشت سر هم تهیه شده باشد ، بوسیله دستگاه ساده ای بنام استریوسکوپ ( برجسته نما) می توان تمام عوارض قابل رویت در عکس را به شکل سه بعدی مشاهده نمود. در حالی که وجود مقیاس و علائم قراردادی و سایر اطلاعات موجود در نقشه استفاده از آن را راحت تر می نماید . بهر حال به دلیل وجود مزایا و معایب هر یک از این دو ( عکس هوایی و نقشه) ، اغلب محققین از هر به همراه هم استفاده می نمایند.
انواع نقشه:
نقشه ها دارای انواع مختلفی هستند و بر اساس مشخصات ، اطلاعات و کاربرد آنها قابل دسته بندی خواهند بود. ساده ترین شکل دسته بندی نقشه شامل نقشه های توپوگرافی، موضوعی، راهنمای شهری و راههاست. اما می توان این صبقه بندی را به شکل کاملتری ارائه نمود مثلا طبقه بندی برمبنای موضوع ، هدف ، مقیاس ، محتوا و زمینه کاربری . نقشه ها بر اساس موضوع شامل نقشه های طبیعی ، انسانی ، اقتصادی و ...که هر یک خود انواع دیگری دارندمثلا نقشه های طبیعی شامل نقشه های زمین شناسی،ژئومورفولوژی، اقلیمی، منابع آب،خاکها،پوشش گیاهی، آمایش سرزمین،کاربری اراضی و... می باشند و در همین مرحله نیز قابل تقسیم بندی جزئی تری هستند به طوری که نقشه های اقلیمی به نقشه های دینامیک اقلیمی ، سینوپتیک و... تقسیم میشوند.
نقشه های انسانی شامل نقشه های جمعیتی،پراکندگی جمعیت ، گروه های سنی، مهاجرت ، روستائی ، شهری ، توریستی، سیاسی، تفریحی، فرهنگی، پراکندگی مذاهب،و.... می باشند.نقشه های اقتصادی شامل نقشه های پراکندگی صنایع ، تنوع کشت، توزیع خدمات، محصولات صنعتی یا کشاورزی،صادرات و واردات و یا ترکیبی از چند نوع قبلی می توانند باشند.
نقشه های ناهمواری دسته ای دیگر از نقشه ها بر مبنای موضوع هستند که شامل نقشه های توپوگرافی ، هیپسومتری ، هاشور ، سایه روشن و .... هستند.
چنانچه بخواهیم نقشه ها را برمبنای هدفشان تقسیم بندی کنیم می توانیم به نقشه های نظامی ، دریانوردی ، کوهنوردی ، بازاریابی و... اشاره کنیم.
راه دیگر دسته بندی نقشه ها بر اساس محتوای اطلاعات درون نقشه هاست . از این جهت می توان نقشه ها را به دو گروه عمده تقسیم نمود:
1- نقشه های عمومی شامل نقشه های جهان نما، قاره ای ، منطقه ای ، کشوری ، استانی ، و...
2- نقشه های ویژه شامل نقشه های ناوبری هوایی ف توریستس کاداستر ( ثبت املاکی) ، نقشه های طرح جامع و پیش بینی آینده و....
نوع دیگری از دسته بندی نقشه ها بر اساس مقیاس آنهاست. بر این مبنا می توان به نقشه های بسیار کوچک مقیاس ( با مقیاس کوچکتر از 1:500000) ف نقشه های کوچک مقیاس ( با مقیاس بین 1:250000 تا 1:500000 ) ، نقشه های متوسط مقیاس ( با مقیاس بین 1:50000 تا 1:250000) ، نقشه های بزرگ مقیاس ( با مقیاس بین 1:10000 تا 1:50000 ) و نقشه های بسیار بزرگ مقیاس ( با مقیاس بزرگتر از 1:10000 ) اشاره کرد . البته بین جغرافیدانان در این تقسیم بندی گاهی اختلاف نظر هایی دیده می شود به عنوان مثال برخی نقشه های متوسط مقیاس را بین 1:50000 تا 1:500000 می دانند .{ توجه داشته باشید هر چه عدد مقیاسی بزرگتر باشد آن نقشه کوچک مقیاس تر خواهد بود چون مقیاس کمیتی کسری است و در کسر هر چه مخرج برزگ تر باشد مقدار کسر کوچک تر خواهد بود}.
لازم است قدری بیشتر در مورد مقیاس بدانیم .از جمله اطلاعات بسیار مهم در نقشه و نقشه خوانی ، مقیاس است و اساسا برای وجود مقیاس است که نقشه ارزش علمی پیدا می کند . نقشه بدون مقیاس ؛ نقاشی است.
موضوعات مرتبط: نقشه Map
تعاریف.دامنه و اهداف جغرافیای روستایی
تعاریف.دامنه و اهداف جغرافیای روستایی
شالوده و تعریف جغرافیای روستایی
قبل از تعریف جغرافیای روستایی خود پدیده روستا باید تعریف شود :
روستا پیش از اینکه یک واحد اقتصادی یا اجتماعی باشد یک واحد جغرافیایی است این واحد جغرافیایی ظرفی است که اجتماع و اقتصاد آن بجز مظروف آن نمی تواند باشد . بنابراین هر نوع مطالعه و تحقیق در واحد روستا که با مطالعه و شناخت بستر اصلی واحد جغرافیایی بعنوان مبنا و سراغاز کار انجام شود ،روستا شناسی جغرافیایی است.به عبارت دیگر روستا شناسی در جغرافیا باید انسانها و مسائل اجتماعی و اقتصادی آنها پیوسته با زمین زیر پا و محیط جغرافیایی شان در نظر بگیرد . با این نگرش در جغرافیای روستایی ،شناخت و بررسی ساختاری-کارکردی اجتماع روستایی در مکان است . به عبارتی ، بررسی ، تحلیل و شناخت اجتماع روستایی با توجه به نقش و اهمیت نیروهای گوناگون ، طبیعی و انسانی در پرپایی فضای حاصل از فعالیت های زراعی و غیر زراعی روستایی و نیز ساختار و کارکرد های گوناگون آن در مکان است.
روستا محل سکونت گروهی نسبتا کوچکی از مردم که معمولا از رقم 5000 نفر، جمعیت ساکن آن کمتر است و دارای روابط سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی بوده و دارای نوعی اتحاد و انسجام است.
جغرافیای روستایی عبارت از تنظیم دستور کار اصولی بر اساس داده های حاصل از پژوهش های بنیادی برای امایش منطقی روستا و توسعه امور روستایی است . در جغرافیای روستایی آمایش و توسعه روستا ،برای رفاه روستائیان و بهتر زیستن آنان،در سایه بهبود یافتن زیربنای فعالیت اقتصادی (کشاورزی و دامپروری ) مد نظر قرار می گیرد.
دامنه و قلمروی جغرافیای روستایی
جغرافیای روستایی در گذشته به توصیف قلمروهای روستا و اراضی زراعی و سبک خانه های روستایی اطلاق می شد اما بعد از جنگ جهانی دوم همراه با گسترش جغرافیای شهری ماهیت کاربردی و توسعه ای پیدا کرده و تاکید خاصی بر وضعیت اقتصادی و درامد مردم روستاییی و توسعه فرهنگی و اجتماعی روستاها دارد .
دامنه
جغرافیای روستایی بر مبنای شناخت کلی واحد روستا استوار است.روستا یا ده محلی است شامل:مزرعه ها،باغها ،مرتع ها ،جنگل ها،خاکها،... و در آن مردمی زندگی می کنند که بخش اعظم درامد انان از طریق یکی از فعالیت های کشاورزی تامین می شود و به این ترتیب ،موضوع های بی شمار و گوناگون در قلمرو جغرافیای روستایی قرار می گیرد.
بعنوان مثال :
1- محیط طبیعی
2-مسائل انسانی
3-فضا و چشم انداز خاص.
جغرافیای روستایی شاخه ای از جغرافیای انسانی که رابطه ی تنگاتنگی با طبیعت محیط پیرامونی روستا و بافت تولیدی آن دارد و در واقع گرایشی از جغرافیای مسکن بوده که خود به سه شاخه شهری و روستایی و کوچ نشینی تقسیم می شود .
اهداف جغرافیای روستایی
یکی از اهداف روستا طرح عمران روستایی است که به چشم انداز روستایی حاصل ارتباط و پیوند سازمان اقتصادی-اجتماعی و تکنیک کار در رابطه با بستر و محیط جغرافیا روستاست که این عمران واقعی زمانی تحقق می یابد که روستاها بتواند با تولید مواد غذایی کافی به جمعیت ها و آن بخش از تولیدات کشاورزی لازم برای صنایع ،چنان گامی بردارد که از بار تحصیلات ناشی از اضافی جمعیتی روستا و ناحیه بکاهد.
هدف از برنامه ریزی روستایی، یکی شناخت و آگاهی کافی از وضع موجود روستاها از نقطه نظرهای عوامل فیزیکی مانند داده های طبیعی، وضع ساختمانی روستا، سیما و بافت روستا، تاسیسات عمومی و شبکه راهها. عوامل اجتماعی مانند نحوه زندگی، روابط بین مردم، جمعیت موجود، آشنایی با فرهنگ ها و سنت ها. عوامل اقتصادی مانند کشاورزی، صنایع روستایی، دامپروری و مانند آن می باشد. در مطالعات وضع موجود روستاها، خواه ناخواه نکات مثبت و منفی عواملی که می توانند در سطح منطقه به توسعه و گسترش منطقه ایی منجر شوند، با توجه به آنچه که در سطح روستاها از نظر نیروی انسانی، امکان استفاده از منابع موجود و چگونگی کاهش محدودیت ها وجود دارند، بررسی می شوند.
هدف کلی جغرافیای روستایی
انجام پروژه های ضروری برای شناخت ویژگیهای روستاهای کشور، به منظور آگاهی از تجربیات و برنامههای اجرا شده در زمینه توسعه روستایی و استفاده از نتایج حاصله برای دستیابی به هدف نهایی توسعه پایدار در مناطق روستایی، از طریق ایجاد زیر ساختهای لازم برای افزایش اشتغال و درامد روستاییان.مهمترین هدف، جامعه روستایی مناسب را در غالب منطقه ای به نحوی مطلوب پایه گذاری کند.
منابع و ماخذ
1-موسی کاظمی ،مهدی،جغرافیای شهری و روستا شناسی،تهران،1383،انتشارات پیام نور ،صفحات 12 و 13
2- مستوفی الممالکی،رضا،مبانی جغرافیای روستایی،انتشارات وصال،صفحه30
3--گلزاری، مسعود، جغرافیای شهری و روستا شناسی ،تهران ، 1386، صفحه 28
4-فرید،یدالله،کاربرد جغرافیا در روش تحقیق شهر وروستا،تبریز،1384،صفحات 239 و 240
5- http://www.geo-data.blogfa.com/
6-- http://rural.ut.ac.ir
برچسبها: تعاریف, دامنه و اهداف جغرافیای روستایی
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
توسعه روستایی چیست؟
مقدمه:
انسان پیش از آموختن کشاورزی و کشف فنون و ابزارهای مختلف, برای تامین نیازهای زندگی خود به کوچ و چندجانشینی میپرداخت. انسانها برای تامین غذای موردنیاز خود و یافتن مکانی مناسب برای سکونت, به مکانهای مناسب دارای منابع طبیعی (مرتع, آب, حیوانات) مهاجرت مینمودند. از زمانی که انسان کشاورزی را آموخت و توانست ابزارهای مورنیاز زندگی خود را بسازد به یکجانشینی روی آورد و روستاها متولد شدند. روستاها یا دهات, اولین مراکز اجتماعی زندگی نوین انسان محسوب میشوند.
طبق تحقیقات باستانشناسان, قدیمیترین دهکدههای جهان که تاکنون بوسیله حفاران پیدا شده, در خاورمیانه واقع است. دو روستا در ”جارمو“ و ”تپه سربین“ واقع در ایران و عراق امروزی, نشان میدهد که یکجانشینی یا تشکیل اجتماعات روستایی, دستکم به 10000 سال پیش بر میگردد.
با رشد و تکامل مراکز روستایی و ظهور کسبوکارهایی غیرازکشاورزی (تجارت, خدمات, حکومت) شهرها بوجود آمدند. بخاطر تمرکز بالای جمعیت در مناطق شهری توام با رشد پرشتاب صنایع و خدمات, به سرعت شهرهاتوسعه پیدا کردند در حالیکه روستاها به کندی حرکت نمودند.
روستا چیست؟
”ده“ (یا ”قریه“) به معنی سرزمین است. از نظر تقسیمات کشوری, ”ده“ (یا ”روستا“ ویا ”آبادی“) در ایران, کوچکترین واحد سکونتی و اجتماعی-سیاسی است. کشور به چندین استان (دارای استاندار), هر استان به چند شهرستان (دارای فرماندار), و هر شهرستان به چند بخش (دارای بخشدار), و هر بخش به چند شهر (دارای شهردار) و روستا (دارای کدخدا) تقسیم میشود. البته به مجموعهای از چندین ده هم دهستان گفته میشود که مسؤول آن دهیارنامیده میشود.
مطابق سرشماریهایی که در کشور انجام میشود, به نقاطی که کمتر از 5000 نفر جمعیت داشته باشند روستا, و به نقاط بیش از 5000 نفر شهر گفته میشود. البته استثنائاتی نیز (علیرغم ملاک مذکور) وجود دارد. مردم روستا, از طریق کشاورزی امرار معاش میکنند به همین جهت بعدها, در تعریف روستا, شغل کشاورزی نیز به عنوان اساس کار روستاییان اضافه گردید. البته تعاریف دیگری نیز از روستا (یا ده) در کشور وجود دارد که از مجموع آنها میتوان این تعریف را ارایه نمود.
روستا, عبارت از محدودهای از فضای جغرافیایی است که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از تعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی, عواطف و علائق مشترک هستند, در آن تجمع می یابند و بیشتر فعالیتهایی که برای تامین نیازمندیهای زندگی خود انجام میدهند, از طریق استفاده و بهرهگیری از زمین و در درون محیط مسکونیشان صورت میگیرد. این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل, ده نامیده میشود .
براساس مطالعات جهانی, تعریف روستا در کشورهای مختلف, دارای تفاوتهایی میباشد. مثلاً در آمریکا بیشتر بر مفهوم ”مناطق روستایی“ تاکید میشود که بیانگر نواحی دارای چگالی جمعیتی کم است در حالیکه در بعضی کشورهای دیگر همچون ایران نیز روستا بر اساس میزان جمعیت تعریف میشود. به عنوان مثال, ملاک جمعیت روستا در فرانسه 2000 نفر, در بلژیک5000 نفر, در هلند 20000 نفر و در ژاپن 30000 درنظر گرفته شده است .
توسعه روستایی چیست؟
از چند سده اخیر و با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در جهان, عقبماندگی مناطق روستایی بیشتر عیان گردیده است. از آنجاییکه عموماً روستاییان نسبت به شهرنشینان دارای درآمد کمتری هستند و از خدمات اجتماعی ناچیزی برخوردار هستند, اقشار روستایی فقیرتر و آسیبپذیرتر محسوب میشوند که بعضاً منجر به مهاجرت آنان به سمت شهرها نیز میشود. علت این امر نیز پراکندگی جغرافیایی روستاها, نبود صرفه اقتصادی برای ارایه خدمات اجتماعی, حرفهای و تخصصینبودن کار کشاورزی (کمبودن بهرهوری), محدودیت منابع ارضی (در مقابل رشد جمعیت), و عدممدیریت صحیح مسؤولان بوده است. به همین جهت, برای رفع فقر شدید مناطق روستایی , ارتقای سطح و کیفیت زندگی روستاییان, ایجاد اشتغال و افزایش بهرهوری آنان, تمهید ”توسعه روستایی“ متولد گردید.
بنا بر تعریف, برنامههای توسعه روستایی, جزئی از برنامههای توسعه هر کشور محسوب میشوند که برای دگرگونسازی ساخت اجتماعی-اقتصادی جامعه روستایی بکار میروند. اینگونه برنامهها را که دولتها و یا عاملان آنان در مناطق روستایی پیاده میکنند, دگرگونی اجتماعی براساس طرح و نقشه نیز میگویند. این امر در میان کشورهای جهان سوم که دولتها نقش اساسی در تجدید ساختار جامعه به منظور هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی به عهده دارند, مورد پیدا میکند. از سوی دیگر توسعه روستایی را میتوان عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر کمدرآمد ساکن روستا و خودکفاسازی آنان در روند توسعه کلان کشور دانست.
در گذشته بعضی مدیران و سیاستگذاران امر توسعه, صرفاً بر ”توسعه کشاورزی“ متمرکز میشدند که امروز نتایج نشان داده است که توسعه روستایی صرفاً از این طریق محقق نمیشود. روستا جامعهای است که دارای ابعاد اجتماعی مختلف است و نیازمند توسعه همهجانبه (یعنی توسعه روستایی) است نه صرفاً توسعه کسبوکار و نظامی به نام ”کشاورزی“. هرچند باید گفت که از طریق توسعه کشاورزی موفق نیز الزاماً توسعه روستایی محقق نمیشود. چون اولاً فواید توسعه کشاورزی عاید همه روستاییان نمیشود (بیشتر عاید زمینداران, بخصوص مالکان بزرگ, میشود), ثانیاً افزایش بهرهوری کشاورزی باعث کاهش نیاز به نیروی انسانی میشود (حداقل در درازمدت) و این خود باعث کاهش اشتغال روستاییان و فقر روزافزون آنان و مهاجرت بیشتر به سمت شهرها میشود.
استراتژیهای توسعه روستایی
کشورها و مناطق مختلف جهان, متناسب با شرایط و اولویتها, رویکردها و استراتژیهای توسعه روستایی متفاوتی را در پیش گرفتهاند. قطعاً نمیتوان بدون درنظرگرفتن تجربیات جهانی در این زمینه و با تمرکز صِرف بر اشتغالزایی در روستاها (بدون درنظر گرفتن استراتژی توسعه روستایی) توفیق چندانی بدست آورد (که پایدار و ماندگار نیز باشد). چون اشتغالزایی و کارآفرینی در فضا یی مستعد رخ میدهد و بدون وجود آن فضا عملاً نمیتوان متوقع موفقیتی پایدار بود.
رویکردها و استراتژیهای توسعه روستایی را اینگونه میتوان تقسیمبندی نمود
- رویکردهای فیزیکی-کالبدی
استراتژی توسعه و بهبود زیرساختهای روستایی
زیرساختهای روستایی را میتوان سرمایههای عمومی و اجتماعی روستاها دانست که بدین جهت توسعه این زیرساختهای اجتماعی, فیزیکی و نهادی باعث بهبود شرایط و کیفیت زندگی و معیشت مردم محلی و ارتقای کارایی زندگی اجتماعی و اقتصادی آنان خواهد شد. بعنوان مثال, توسعهزیرساختهای اجتماعی همچون تسهیلات و خدمات بهداشتی و آموزشی, باعث بهبود کیفیت منابع انسانی و افزایش تواناییهای آنان (در جایگاههای فردی و اجتماعی) خواهد شد. منظور از ایجاد, توسعه و نگهداری زیرساختهای روستایی, صرفاً تزریق نهادههای سرمایهای به یک جامعه با تولید سنتی نیست, بلکه هدف ایجاد سازوکارها, نهادها و مدیریت جدیدی است که در عمل نیازمند مشارکت وسیع روستاییان است. در واقع ایناستراتژی, با همکاری مردم میتواند به طور آگاهانه, ارادی و موفقیتآمیز از دوران طراحی, برنامهریزی و سرمایهگذاری گذر کرده و به شرایط مطلوب پایدار وارد گردد.
- رویکردهای اقتصادی:
استراتژی انقلاب سبز
این استراتژی دارای دو معنای بهنسبه متفاوت است: یکی به معنی دگرگونی کلی در بخش کشاورزی است به طوریکه این تحول باعث کاهش کمبود مواد غذایی در کشور و مشکلات کشاورزی گردد. دیگری به معنی بهبود نباتاتخاص (بویژه گسترش انواع بذرهای اصلاحشده گندم و برنج) و تولید زیاد آنان است. براساس مطالعات میسرا, انقلاب سبز باعث کاهش مهاجرتهای روستایی نشده است و بعضاً باعث بروز اخلافاتی مابین نواحی روستایی (بخاطر بازده متفاوت زمینها در این محصولات اساسی) نیز شده است .
استراتژی اصلاحات ارضی
اکثر کشورهای جهان, برای گذار از یک ساخت ارضی به ساختی دیگر, اصلاحات ارضی را در برنامهریزیهای توسعه روستایی خود گنجاندهاند. به عبارت دیگر, تجدید ساختار تولید و توزیع مجدد منابع اقتصادی را از اهداف عمده برنامههای توسعه روستایی خویش قلمداد نمودهاند. از دیدگاه بسیاری از صاحبنظران امر توسعه (همچون میردال و تودارو), اصلاحات ارضی کلید توسعه کشاورزی است. البته در بعضی موارد نیز, به دلیل ساماندهی نامناسب خدمات پشتیبانی و تخصیص اعتبارات موردنیاز, چیزی به درآمد زارعان خردهپا افزوده نمیشود.
استراتژی صنعتینمودن روستاها
اگرچه در این استراتژی, توسعه کشاورزی در فرآیند توسعه روستایی حایز اهمیت است اما در عین حال باید با توسعه فعالیتهای صنعتی همراه شود. در بسیاری از کشورها (بخصوص آسیاییها) صرفاً زراعت نمیتواند اشتغال کافی و بهرهور ایجاد نماید (ظرفیت زمین نیز محدود است) بدین جهت باید به ایجاد اشتغال سودآور غیرزراعی نیز پرداخت تا تفاوت درآمد شهرنشینان و روستانشینان افزایش نیافته و مهاجرت روستاییان به شهر کاهش یابد. در این راستا باید اقدامات ذیل صورت پذیرد:
الف) ایجاد مشاغل غیرزراعی و فعالیتهای درآمدزا,
ب) رواج مراکز روستایی دست پایین. اهداف عمده این استراتژی را میتوان اینگونه برشمرد:
- ایجاد اشتغال غیرکشاورزی برای روستاییان بیکار یا نیمهبیکار در یک منطقه
- همیاری در جلوگیری از جریان مهاجرت به مراکز شهری
- تقویت پایههای اقتصادی در مراکز روستایی
- استفاده کامل (بیشتر) از مهارتهای موجود در یک ناحیه
- فرآوری تولیدات کشاورزی محلی
- تهیه نهادههای اساسی و کالاهای مصرفی برای کشاورزان و دیگر افراد محلی
بیشتر اینگونه صنایع روستایی در کسبوکارهای خرد (کوچکمقیاس) شکل میگیرند که میتواند بخش عمدهای از آن را صنایع دستی تشکیل دهد. این صنایع دستی میتوانند از ابزارهای پیشرفتهتر برای کار خود بهره برده و بدلیل سادگی و مقبولیت بیشتر در جوامع روستایی و امکانات اشتغالزایی بیشتر, کمک بیشتری به بهبود وضعیت روستاییان انجام دهند.
استراتژی رفع نیازهای اساسی
این استراتژی در جستجوی اتخاذ شیوهای است تا براساس آن نیازهای اساسی فقیرترین بخش از جمعیت روستایی را به درآمد و خدمات (در طول یک نسل), برطرف نماید. نیازهای اساسی شامل درآمد (کار مولد) و هم خدمات موردنیاز زندگی میشود.
محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:
- تغییر معیار برنامههای اجرایی از ”رشد“ به سمت ”نیازهای اساسی“ که از طریق اشتغال و توزیع مجدد صورت میگیرد (به عبارت دیگر از ”رشد اقتصادی“ به ”توسعه اقتصادی“).
- چرخش از اهداف ذهنی به سمت اهداف عینی و واقعی
- کاهش بیکاری
از این رو رفع نیازهای اساسی تهیدستان, در کانون مرکزی این استراتژی قرار میگیرد و اهداف رشدمحور جای خود را اهداف مصرفی میدهند که در مناطق روستایی با سرمایه و واردات کمتری (نسبت به بخش شهری) قابل انجام هستند.
- رویکردهای اجتماعی-فرهنگی:
استراتژی توسعه اجتماعی
استراتژی توسعه اجتماعی محلی (جامعهای), اهداف توسعه اقتصادی-اجتماعی را تواماً شامل میشود و نوید میدهد که هم پایههای نهادهای دموکراتیک را بنا نهد و هم در تامین رفاه مادی روستاییان مشارکت نماید.
استراتژی مشارکت مردمی
از این دیدگاه, مردم هم وسیله توسعه هستند و هم هدف آن. طرحهای توسعه روستایی چه به لحاظ ماهیت طرحها و چه به خاطر محدودیت امکانات و منابع دولتی, نیازمند مشارکت مردم در ابعاد وسیع هستند. در این استراتژی باید با تلفیق مناسب رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا, امکان مشارکت گسترده مردم را در فرآیند توسعه روستایی فراهم آورد.
محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:
- تاکید بیشتر بر نیازهای مردم
- تشویق و افزایش مشارکت مردم در هر مرحله از فرآیند برنامهریزی
- بسط و ترویج سرمایهگذاریهای کوچک, که مردم قادر به اجرای آن باشند
- کاهش هزینههای مردم و در مقابل افزایش درآمدهای آنان
- تشویق مردم در جهت تداوم و نگهداری پروژههای توسعه (افزایش آگاهیهای مردم و کاهش زمان و هزینه طرحها و پروژهها)
مشارکت در حکم وسیلهای برای گسترش و توزیع دوباره فرصتها با هدف اتخاذ تصمیمهای جمعی, همیاری در توسعه و بهرهمندی همگانی از ثمرات آن است. این مشارکت میتواند در تمامی مراحل مختلف تصمیمگیری, اجرا (عملیات, مدیریت و اطلاعرسانی), تقسیم منافع, و ارزیابی وجود داشته باشد.
- رویکردهای فضایی, منطقهای و ناحیهای:
استراتژیهای تحلیل مکانی
والتر کریستالر (1933) برمبنای نظریات جی.اچ.فون تونن و آلفرد وبر (1909) نظریه ”مکان مرکزی“ را ارایه نمود که براساس میزان جمعیت, نقش و کارکرد, فاصله, پراکندگی سکونتگاههای انسانی به شرح و تبیین ساختار (چارچوب) فضایی سکونتگاهها و حوزه نفوذ آنان (و بالتبع سروساماندهی به نحوه چیدمان نقاط شهری و روستایی) میپردازد. متخصصان این زمینه با پذیرش علم جغرافیا (به عنوان تحلیلگر فضای زیست), به استفاده از نظریات برجسته دیگر در رابطه با تقسیمبندی فضایی-مکانی و ساماندهی فضا نیز مبادرت نمودند.
سه نظریه مطرح در این زمینه را میتوان به طور خلاصه اینگونه معرفی نمود:
- نظریه زمینهای کشاورزی (جی.اچ.فون تونن): این نظریه به تحلیل چگونگی استفاده و سروساماندهی به زمینهای کشاورزی میپردازد. براساس این نظریه فعالیتهای کشاورزی و ارزش زمینها متناسب با فاصله آنها از بازار (شهری) تعریف میشود (دوایر متحدالمرکزی حول شهرها).
- نظریه مکانیابی صنایع (آلفرد وبر): براساس این نظریه, صاحبان صنایع میکوشند مکانی را جهت استقرار کارخانههای خود برگزینند که با حداقل هزینه تولید محصول و توزیع آنان (هزینههای حملونقل) همراه باشد. در واقع زنجیرهای از جریان کالا, خدمات و اطلاعات (وزن و نحوه تعامل آنها) ما را قادر به مکانیابی صحیح صنایع میکند.
- نظریه مکان مرکزی (والتر کریستالر): براساس این نظریه, هر مکانی که موقعیت مرکزی مییابد با تولید و توزیع هرچهبیشتر کالا و خدمات در حوزههای اطراف (یا منطقه نفوذ) به تحکیم موقعیت مرکزی خود میپردازد, به همین خاطر, چنین مکانهای مرکزی, خدمات بیشتری را در خود متمرکز میسازند. برمبنای این نظریه, نقاط مرکزی در قالب نظامی سلسلهمراتبی (مبتنی بر جمعیت, فاصله, نقش یا کارکرد) عمل مینمایند. طبق این نظریه, خریداران, کالاها و خدمات موردنیاز خود را از نزدیکترین بازار فروش دردسترس تهیه میکنند.
- استراتژی توسعه روستا-شهری
از پایان دهه 1970, در واکنش به زوال الگوهای توسعه و پس از استراتژی ”نیازهای پایه“ سازمان جهانی کار (1976), استراتژی توسعه روستا-شهری یا منظومه کشت-شهری (اگروپولیتن) مطرح گردید. برای درک بهتر این استراتژی باید الگوی ”مرکز-پیرامون“ و استراتژی نیازهای پایه را دانست. تحقیقات فریدمن (در آمریکای جنوبی) نشان داده است که میتوان فضای زندگی را به دو بخش ”مرکز“ و ”پیرامون“ تقسیم نمود که رابطه بین این دو نظام, استعماری است و پیامد آن قطبیشدن در مرکز و حاشیهایشدن در پیرامون است. استراتژی نیازهای پایه نیز چرخش آشکاری بود از استراتژیهای متداول تولیدمحور, صنعتمدار و شهرگرا به سمت استراتژیهای مردممحور, کشاورزیمدار و روستاگرا. استراتژی روستا-شهری برمبنای الگوی مرکز-پیرامون (تجمع سرمایه و منافع در نقاط شهری) و متاثر از استراتژی نیازهای پایه (رفع فقر و ایجاد اشتغال, خوداتکایی, و تامین مایحتاج اصلی), این محورها را برای توسعه مناطق روستایی پیشنهاد میکند: درونگرایی, حفاظتگرایی, خودگردانی (خودکفایی), و نهادینهسازی مشارکت.
- استراتژی یوفرد
این استراتژی برپایه نقش فعالیتها و کارکردهای شهری در توسعه روستایی (و منطقهای) تعریف میشود که شامل این مراحل میگردد: تجزیه و تحلیل منابع ناحیهای, تدوین نقشه تحلیلی منطقه, تحلیل نظام سکونتگاهی, تحلیل ارتباطات فضایی, تحلیل دسترسیها (ارتباطات), تحلیل شکاف عملکردی, تنظیم استراتژیهای توسعه فضایی, تعیین نارسایی پروژهها و برنامههای توسعه, بازبینی و نهادینهسازی تحلیلهای فضایی در برنامهریزی روستایی و ناحیهای. این استراتژی با ارایه اطلاعات فراوان و ذیقیمتی به سیاستگذاران و برنامهریزان, آنان را در توزیع سرمایهگذاریها در راستای یک الگوی متعادل جغرافیایی (اقتصادی و فیزیکی) یاری میدهد. برمبنای این استراتژی, وجود شهر
برچسبها: توسعه روستایی چیست
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
كشورها و مناطق مختلف جهان, متناسب با شرایط و اولویتها, رویكردها و استراتژیهای توسعه روستایی متفاوتی را در پیش گرفتهاند. قطعاً نمیتوان بدون درنظرگرفتن تجربیات جهانی در این زمینه و با تمركز صِرف بر اشتغالزایی در روستاها (بدون درنظر گرفتن استراتژی توسعه روستایی) توفیق چندانی بدست آورد (كه پایدار و ماندگار نیز باشد). چون اشتغالزایی و كارآفرینی در فضایی مستعد رخ میدهد و بدون وجود آن فضا عملاً نمیتوان متوقع موفقیتی پایدار بود. رویكردها و استراتژیهای توسعه روستایی را اینگونه میتوان تقسیمبندی نمود.
الف. رویكردهای فیزیكی-كالبدی:
1. استراتژی توسعه و بهبود زیرساختهای روستایی
زیرساختهای روستایی را میتوان سرمایههای عمومی و اجتماعی روستاها دانست كه بدین جهت توسعه این زیرساختهای اجتماعی, فیزیكی و نهادی باعث بهبود شرایط و كیفیت زندگی و معیشت مردم محلی و ارتقای كارایی زندگی اجتماعی و اقتصادی آنان خواهد شد. بعنوان مثال, توسعه زیرساختهای اجتماعی همچون تسهیلات و خدمات بهداشتی و آموزشی, باعث بهبود كیفیت منابع انسانی و افزایش تواناییهای آنان (در جایگاههای فردی و اجتماعی) خواهد شد. منظور از ایجاد, توسعه و نگهداری زیرساختهای روستایی, صرفاً تزریق نهادههای سرمایهای به یك جامعه با تولید سنتی نیست, بلكه هدف ایجاد سازوكارها, نهادها و مدیریت جدیدی است كه در عمل نیازمند مشاركت وسیع روستاییان است. در واقع این استراتژی, با همكاری مردم میتواند به طور آگاهانه, ارادی و موفقیتآمیز از دوران طراحی, برنامهریزی و سرمایهگذاری گذر كرده و به شرایط مطلوب پایدار وارد گردد.
ب. رویكردهای اقتصادی:
1. استراتژی انقلاب سبز
این استراتژی دارای دو معنای بهنسبه متفاوت است: یكی به معنی دگرگونی كلی در بخش كشاورزی است به طوریكه این تحول باعث كاهش كمبود مواد غذایی در كشور و مشكلات كشاورزی گردد. دیگری به معنی بهبود نباتات خاص (بویژه گسترش انواع بذرهای اصلاحشده گندم و برنج) و تولید زیاد آنان است. براساس مطالعات میسرا, انقلاب سبز باعث كاهش مهاجرتهای روستایی نشده است و بعضاً باعث بروز اخلافاتی مابین نواحی روستایی (بخاطر بازده متفاوت زمینها در این محصولات اساسی) نیز شده است (توضیحات بیشتری در بخش استراتژیهای توسعه اقتصادی آمده است).
2. استراتژی اصلاحات ارضی
اكثر كشورهای جهان, برای گذار از یك ساخت ارضی به ساختی دیگر, اصلاحات ارضی را در برنامهریزیهای توسعه روستایی خود گنجاندهاند. به عبارت دیگر, تجدید ساختار تولید و توزیع مجدد منابع اقتصادی را از اهداف عمده برنامههای توسعه روستایی خویش قلمداد نمودهاند. از دیدگاه بسیاری از صاحبنظران امر توسعه (همچون میردال و تودارو), اصلاحات ارضی كلید توسعه كشاورزی است. البته در بعضی موارد نیز, به دلیل ساماندهی نامناسب خدمات پشتیبانی و تخصیص اعتبارات موردنیاز, چیزی به درآمد زارعان خردهپا افزوده نمیشود.
3. استراتژی صنعتینمودن روستاها
اگرچه در این استراتژی, توسعه كشاورزی در فرآیند توسعه روستایی حایز اهمیت است اما در عین حال باید با توسعه فعالیتهای صنعتی همراه شود. در بسیاری از كشورها (بخصوص آسیاییها) صرفاً زراعت نمیتواند اشتغال كافی و بهرهور ایجاد نماید (ظرفیت زمین نیز محدود است) بدین جهت باید به ایجاد اشتغال سودآور غیرزراعی نیز پرداخت تا تفاوت درآمد شهرنشینان و روستانشینان افزایش نیافته و مهاجرت روستاییان به شهر كاهش یابد. در این راستا باید اقدامات ذیل صورت پذیرد: (الف) ایجاد مشاغل غیرزراعی و فعالیتهای درآمدزا, (ب) رواج مراكز روستایی دست پایین. اهداف عمده این استراتژی را میتوان اینگونه برشمرد:
· ایجاد اشتغال غیركشاورزی برای روستاییان بیكار یا نیمهبیكار در یك منطقه
· همیاری در جلوگیری از جریان مهاجرت به مراكز شهری
· تقویت پایههای اقتصادی در مراكز روستایی
· استفاده كامل (بیشتر) از مهارتهای موجود در یك ناحیه
· فرآوری تولیدات كشاورزی محلی
· تهیه نهادههای اساسی و كالاهای مصرفی برای كشاورزان و دیگر افراد محلی
بیشتر اینگونه صنایع روستایی در كسبوكارهای خرد (كوچكمقیاس) شكل میگیرند كه میتواند بخش عمدهای از آن را صنایع دستی تشكیل دهد. این صنایع دستی میتوانند از ابزارهای پیشرفتهتر برای كار خود بهره برده و بدلیل سادگی و مقبولیت بیشتر در جوامع روستایی و امكانات اشتغالزایی بیشتر, كمك بیشتری به بهبود وضعیت روستاییان انجام دهند.
4. استراتژی رفع نیازهای اساسی
این استراتژی در جستجوی اتخاذ شیوهای است تا براساس آن نیازهای اساسی فقیرترین بخش از جمعیت روستایی را به درآمد و خدمات (در طول یك نسل), برطرف نماید. نیازهای اساسی شامل درآمد (كار مولد) و هم خدمات موردنیاز زندگی میشود. محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:
- تغییر معیار برنامههای اجرایی از ”رشد“ به سمت ”نیازهای اساسی“ كه از طریق اشتغال و توزیع مجدد صورت میگیرد (به عبارت دیگر از ”رشد اقتصادی“ به ”توسعه اقتصادی“· - چرخش از اهداف ذهنی به سمت اهداف عینی و واقعی
- كاهش بیكاری
از این رو رفع نیازهای اساسی تهیدستان, در كانون مركزی این استراتژی قرار میگیرد و اهداف رشدمحور جای خود را اهداف مصرفی میدهند كه در مناطق روستایی با سرمایه و واردات كمتری (نسبت به بخش شهری) قابل انجام هستند.
ج. رویكردهای اجتماعی-فرهنگی:
1. استراتژی توسعه اجتماعی
استراتژی توسعه اجتماعی محلی (جامعهای), اهداف توسعه اقتصادی-اجتماعی را تواماً شامل میشود و نوید میدهد كه هم پایههای نهادهای دموكراتیك را بنا نهد و هم در تامین رفاه مادی روستاییان مشاركت نماید.
2. استراتژی مشاركت مردمی
از این دیدگاه, مردم هم وسیله توسعه هستند و هم هدف آن. طرحهای توسعه روستایی چه به لحاظ ماهیت طرحها و چه به خاطر محدودیت امكانات و منابع دولتی, نیازمند مشاركت مردم در ابعاد وسیع هستند. در این استراتژی باید با تلفیق مناسب رویكردهای بالا به پایین و پایین به بالا, امكان مشاركت گسترده مردم را در فرآیند توسعه روستایی فراهم آورد. محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:
- تاكید بیشتر بر نیازهای مردم- تشویق و افزایش مشاركت مردم در هر مرحله از فرآیند برنامهریزی· - بسط و ترویج سرمایهگذاریهای كوچك, كه مردم قادر به اجرای آن باشند - كاهش هزینههای مردم و در مقابل افزایش درآمدهای آنان- تشویق مردم در جهت تداوم و نگهداری پروژههای توسعه (افزایش آگاهیهای مردم و كاهش زمان و هزینه طرحها و پروژهها)
مشاركت در حكم وسیلهای برای گسترش و توزیع دوباره فرصتها با هدف اتخاذ تصمیمهای جمعی, همیاری در توسعه و بهرهمندی همگانی از ثمرات آن است. این مشاركت میتواند در تمامی مراحل مختلف تصمیمگیری, اجرا (عملیات, مدیریت و اطلاعرسانی), تقسیم منافع, و ارزیابی وجود داشته باشد.
د. رویكردهای فضایی, منطقهای و ناحیهای:
1. استراتژیهای تحلیل مكانی
والتر كریستالر (1933) برمبنای نظریات جی.اچ.فون تونن و آلفرد وبر (1909) نظریه ”مكان مركزی“ را ارایه نمود كه براساس میزان جمعیت, نقش و كاركرد, فاصله, پراكندگی سكونتگاههای انسانی به شرح و تبیین ساختار (چارچوب) فضایی سكونتگاهها و حوزه نفوذ آنان (و بالتبع سروساماندهی به نحوه چیدمان نقاط شهری و روستایی) میپردازد. متخصصان این زمینه با پذیرش علم جغرافیا (به عنوان تحلیلگر فضای زیست), به استفاده از نظریات برجسته دیگر در رابطه با تقسیمبندی فضایی-مكانی و ساماندهی فضا نیز مبادرت نمودند. سه نظریه مطرح در این زمینه را میتوان به طور خلاصه اینگونه معرفی نمود:
- نظریه زمینهای كشاورزی (جی.اچ.فون تونن): این نظریه به تحلیل چگونگی استفاده و سروساماندهی به زمینهای كشاورزی میپردازد. براساس این نظریه فعالیتهای كشاورزی و ارزش زمینها متناسب با فاصله آنها از بازار (شهری) تعریف میشود (دوایر متحدالمركزی حول شهرها).
- نظریه مكانیابی صنایع (آلفرد وبر): براساس این نظریه, صاحبان صنایع میكوشند مكانی را جهت استقرار كارخانههای خود برگزینند كه با حداقل هزینه تولید محصول و توزیع آنان (هزینههای حملونقل) همراه باشد. در واقع زنجیرهای از جریان كالا, خدمات و اطلاعات (وزن و نحوه تعامل آنها) ما را قادر به مكانیابی صحیح صنایع میكند.
- نظریه مكان مركزی (والتر كریستالر): براساس این نظریه, هر مكانی كه موقعیت مركزی مییابد با تولید و توزیع هرچهبیشتر كالا و خدمات در حوزههای اطراف (یا منطقه نفوذ) به تحكیم موقعیت مركزی خود میپردازد, به همین خاطر, چنین مكانهای مركزی, خدمات بیشتری را در خود متمركز میسازند. برمبنای این نظریه, نقاط مركزی در قالب نظامی سلسلهمراتبی (مبتنی بر جمعیت, فاصله, نقش یا كاركرد) عمل مینمایند. طبق این نظریه, خریداران, كالاها و خدمات موردنیاز خود را از نزدیكترین بازار فروش دردسترس تهیه میكنند.
2. استراتژی توسعه روستا-شهری
از پایان دهه 1970, در واكنش به زوال الگوهای توسعه و پس از استراتژی ”نیازهای پایه“ سازمان جهانی كار (1976), استراتژی توسعه روستا-شهری یا منظومه كشت-شهری (اگروپولیتن) مطرح گردید. برای درك بهتر این استراتژی باید الگوی ”مركز-پیرامون“ و استراتژی نیازهای پایه را دانست.
تحقیقات فریدمن (در آمریكای جنوبی) نشان داده است كه میتوان فضای زندگی را به دو بخش ”مركز“ و ”پیرامون“ تقسیم نمود كه رابطه بین این دو نظام, استعماری است و پیامد آن قطبیشدن در مركز و حاشیهایشدن در پیرامون است. استراتژی نیازهای پایه نیز چرخش آشكاری بود از استراتژیهای متداول تولیدمحور, صنعتمدار و شهرگرا به سمت استراتژیهای مردممحور, كشاورزیمدار و روستاگرا.
استراتژی روستا-شهری برمبنای الگوی مركز-پیرامون (تجمع سرمایه و منافع در نقاط شهری) و متاثر از استراتژی نیازهای پایه (رفع فقر و ایجاد اشتغال, خوداتكایی, و تامین مایحتاج اصلی), این محورها را برای توسعه مناطق روستایی پیشنهاد میكند: درونگرایی, حفاظتگرایی, خودگردانی (خودكفایی), و نهادینهسازی مشاركت. اگر قرار است منظومه كشت-شهری توسعه یابد, باید توسعه را خود بخشها تعیین كرده, خود راهاندازی كرده, خود ساخته و خود صاحب شوند. مدیریت مناسبات نظامها نیز باید توسط شورایی متشكل از نمایندگان بخشهای مختلف (و مدیران ملی) انجام پذیرد.
3. استراتژی یوفرد
این استراتژی برپایه نقش فعالیتها و كاركردهای شهری در توسعه روستایی (و منطقهای) تعریف میشود كه شامل این مراحل میگردد: تجزیه و تحلیل منابع ناحیهای, تدوین نقشه تحلیلی منطقه, تحلیل نظام سكونتگاهی, تحلیل ارتباطات فضایی, تحلیل دسترسیها (ارتباطات), تحلیل شكاف عملكردی, تنظیم استراتژیهای توسعه فضایی, تعیین نارسایی پروژهها و برنامههای توسعه, بازبینی و نهادینهسازی تحلیلهای فضایی در برنامهریزی روستایی و ناحیهای.
این استراتژی با ارایه اطلاعات فراوان و ذیقیمتی به سیاستگذاران و برنامهریزان, آنان را در توزیع سرمایهگذاریها در راستای یك الگوی متعادل جغرافیایی (اقتصادی و فیزیكی) یاری میدهد. برمبنای این استراتژی, وجود شهركها و مراكز كوچكی (به عنوان بازار محصولات كشاورزی), كه خدمات اجتماعی اولیه و امكانات عمومی را نیز در اختیار روستاییان قرار میدهند, بخاطر پیوندهای مابین خود و مناطق روستایی, میتوانند بهگونهای بهتر به شكلگیری اسكلت موردنیاز توسعه روستایی یاری رسانند.
4. استراتژی نظام سلسلهمراتبی سكونتگاهها و برنامهریزی مراكز روستایی
بسیاری از كشورهای درحالتوسعه فاقد الگوی استقرار هستند و ممكن است در سلسلهمراتب سكونتگاهی, مراكز میانی و واسطه مجهز داشته باشند اما مراكز سطح پایین ندارند و یا اینكه مراكز كنونی, بخشی از نظام سلسلهمراتب نقاط مراكزی (یكپارچه از نظر كاركردی) را تشكیل نمیدهند. نظام فضایی (پدید آمده) باید بگونهای باشد كه برای انتقال رشد اقتصادی و تامین خدمات و كالاهای كافی مناسب باشد. در فرآیند برنامهریزی ناحیهای توسعه, این استراتژی حد میانه تمركزگرایی (مانند قطب رشد) و تمركززدایی (همچون منظومه كشت-شهری) را برگزیده و تجمیع غیرمتمركز و به عبارت بهتر, ”تمركززدایی با تجمیع“ را پیشنهاد كرده است. در واقع این نظریه, راهحلی اصلاحطلبانه برای كاستیها و نارساییهای توسعه فضایی متدوال, كه قطبی شده و باعث ایجاد اختلافات ناحیهای شده است, میباشد.
”جانسون“, جمعبندی نظریهها را در گرو سیاستگذاری فضایی برای دستیابی به توسعه میدانست, اما كلید توسعه روستایی را در وجود شبكهای از شهرهای كوچك (كه واسطه ارتباط با شهرهای بزرگ میشوند) دیده است. در واقع دسترسی فضایی به فرصتها و تولیدات را با ایجاد و تقویت این گونه شهرها پیشنهاد نموده است. ”رندنیلی“ معتقد بود باید ایجاد شهرهای كوچك در پیوند با حوزههای روستایی, محور قرار گرفته تا تنوعبخشی به اقتصاد, صنعتینمودن, عرضه پشتیبانی و تجاریسازی كشاورزی و امثالهم, و در نهایت سازماندهی و مدیریت توسعه به خوبی برآورده شود. برخلاف او كه پركردن خلا سلسلهمراتبی را از بالا به پایین مدنظر قرار داده است, ”میسرا“ (پژوهشگر معروف هندی), ساختن چنین فضایی را عمدتاً از پایین به بالا مدنظر قرار داده است (از كوچكترین نقطه روستایی ممكن).
در الگوی رشد مراكز روستایی (”كمیسیون پیرسون“), عمدتاً مراكز روستایی نقاطی هستند كه باید برای جهتدهی مناسب به فرآیند توسعه, تسهیلات و امكانات قابلقبولی را در آنان متمركز نمود. تمركز این تسهیلات نیل به تخصص مناسب و موثر در زمینه خدمات و همچنین ایجاد تحرك كنترلشده توسعه را در پی خواهد داشت. هدف این الگو, فوریتبخشی و تقویت شبكهای از نقاط مركزی در نواحی روستایی و توزیع مناسب مراكز زیستگاهی (در بخشهای پایین سطح و واسط میانی) است.
5. استراتژی توسعه یكپارچه ناحیهای
مهمترین دلایل رویآوری به این استراتژی, عبارتند از:
- استفاده بهتر از سرمایه, نیروی انسانی و عوامل تولید - استخراج و بكارگیری بهینه منابع محلی - مشاركت آزادانه مردم در سطح ناحیه (كه كوچكتر از منطقه است) - تجانس بیشتر در ناحیه به علت كوچكی نسبت به منطقه - همكاری بهتر سازمانهای مختلف درگیر در امر برنامهریزی
هدف از این استراتژی یكپارچهسازی كلیه امور توسعه در ناحیه است. برنامهریزی ناحیهای, برنامهریزی برای مراكز روستایی (فقط ناحیه نه الزاماً جزیی از فرآیند برنامهریزی ملی) است, به شرط آنكه به پیوند با مراكز شهری بزرگتر واقع در خارج از سلسلهمراتب ناحیه نیز توجه كافی مبذول دارد (برنامهریزی توزیعشده). به عبارت دیگر, توسعه یكپارچه ناحیهای, روشی است برای اجرای همزمان فعالیتهای مربوط به برنامهریزی چندمنظوره, كه البته این فعالیتها در هر دو سطح كلان و خرد صورت میپذیرد (كشاورزی, صنعت و خدمات) و ابعاد اقتصادی, اجتماعی, فضایی و سازماندهی را با هم دربرمیگیرد. ویژگیهای اصلی توسعه یكپارچه ناحیهای عبارتند از: هماهنگی بین بالا و پایین, یكپارچگی میانبخشی و برقراری روابط متقابل مابین چهار جنبه اصلی توسعه (اقتصادی, اجتماعی, فضایی و سازماندهی).
6. استراتژی توسعه زیست-ناحیه
”زیست-ناحیه“ را میتوان در كل معادل ”قلمرو زندگی“ دانست كه عبارتست از سطح جغرافیایی قابلتشخیصی كه شامل نظامهای زندگی بههمپیوسته و خودنگهداری (از نظر بازتولید طبیعت) بوده و در نتیجه روابط ارگانیك بین تمامی اعضای ناحیه برقرار است. توسعه متوازن یك ”اجتماع“ یعنی انسان و محیط زیست اطراف او باعث میشود طی یك روند اخلاقی پایدار, رشد و پیشرفت مستمر مردم (به عنوان هدف اصلی) در تعاملی سازنده با محیط اطراف محقق شود و به زمین, هوا, آب و كلاً محیط زیست انسان لطمهای وارد نشود. این استراتژی ملهم از اندیشه توسعه پایدار است.
7. استراتژی توسعه پایدار و همهجانبه روستایی :
مطابق این استراتژی باید فرآیندی همهجانبه و پایدار طی شود تا در چارچوب آن, ”تواناییهای اجتماعات روستایی“ در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی, در عین برقراری توازن میان اجزای تشكیلدهنده نظام سكونت محلی (اكولوژیكی, اجتماعی, اقتصادی و نهادی), رشد و تعالی یابد. محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:
1. حفاظت, بهرهبرداری موثر و متوازن از منابع پایه
2. افزایش قدرت انتخاب مردم و توانمندنمودن اقشار آسیبپذیر روستایی بویژه زنان و جوانان
3. توسعه و گسترش مشاركت موثر و همهجانبه مردم و نهادهای محلی در فرآیند تصمیمسازی و برنامهریزی
4. ارتقای بهرهوری, توسعه فرصتها و ظرفیتهای متنوع اقتصادی
5. توسعه فرصتهای پایدار از حیث دسترسی به منابع, امكانات و منافع میان شهر و روستا
6. ارتقای همهجانبه كیفیت زندگی اجتماعات روستایی
منبع
سازمان شهرداریهای كشور, نشریه دهیاریها, سال اول, شماره 6-1, تهران, 1382
موسسه توسعه روستایی ایران, چالشها و چشماندازهای توسعه روستایی ایران, تهران, 1381
علیرضا استعلاجی, بررسی و تحلیل رویكردها و راهبردهای توسعه روستایی-ناحیهای, نشریه جهاد, سال 22, شماره 250-251 و 252, خرداد و تیر و مرداد 1381
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
خصوصیات و ضروریات توسعه روستایی
با توجه به تعاریف و دیدگاه های مختلف در مورد مفهوم توسعه و توسعه روستایی می توان بر این نکته تاکید کرد که توسعه روستایی باید دارای خصوصیات زیر باشد: 1- توسعه باید تغییری در جهت بهبود شرایط برای اکثریت مردم باشد. 2- مردمی که از توسعه نفع می برند باید بیش از مردمی باشند که از آن متضرر می شوند. 3- توسعه دست کم باید مردم را نسبت به تامین حداقل نیازهای زندگی یا نیازهای ضروری زندگی مطمئن سازد. 4 – توسعه باید نیازهای مردم هماهنگی و مطابقت داشته باشد. 5 - توسعه باید بهبود طولانی و مستمر را به ارمغان بیاورد. 6 – توسعه باید باعث تشویق خود اتکایی گردد. 7 – توسعه نباید باعث تخریب محیط زیست طبیعی شود ( جمعه پور، 1384، 59-58). 2- ضرورت های توسعه روستایی مهمترین ضرورت های توسعه روستایی از دیدگاه برخی صاحبنظران عبارتند از: 1- یکی از ضرورت های توسعه روستایی مسئله انسانی بودن توسعه است، جمع کثیری از این انسان ها در فضاهای روستایی زندگی می کنند بطوریکه در گذر تاریخ از توانمندی های توسعه محروم بوده اند، به لحاظ انسانی لازم است، که آنها هم همپای انسان های دیگری که در جامعه و فضای دیگر زندگی می کنند، به توسعه دست یابند. 2- نکته دوم فرهنگ تولید گری است، که در ساختار روستا وجود دارد و بخش عمده ای از مواد غذایی جامعه را تامین می کنند و به ویژه اینکه امروزه امنیت غذایی به عنوان یکی از اهداف اولیه توسعه پایدار ، ملی و روستایی مطرح است. 3- از بعد زیست محیطی نیز ضرورت توجه به توسعه روستایی مطرح است، زیرا به دلیل پراکندگی روستاها در سطوح مختلف کشور و جهان، که این پراکنش خود نوعی آمایش سرزمین را می طلبد که در آن چارچوب انسان ها رابطه خود را با محیط بهینه می کنند و در حفظ محیط می کوشند. 4- یکی دیگر از ضرورت های توسعه روستایی وجود فقر در بیشتر روستاهاست، و بنابراین یکی دیگر از اهداف توسعه روستایی کاهش فقر است،چرا که بیش از هشتصد میلیون نفر از مردم جهان در روستا زندگی می کنند که به لحاظ امنیت غذایی زیر خط فقر هستند. 5- از بعد اصل مکمل بودن مکانها نیز ضرورت توجه به توسعه روستایی مطرح می گردد، اصل مکمل بودن مکان ها یعنی ارتباط مکان ها با یکدیگر برای رفع نیازهای خود، به عبارت دیگر بدون توجه به روستا نمی توان مشکلات شهر را هم حل کرد، پس اصل مکمل بودن مکان ها یا نظام سلسله مراتب سکونتگاهی یا ارتباط شهر و روستا ضرورت توجه به روستا را مطرح می سازد. 6- با توجه به روابط متقابل جوامع، کوچکترین بحران و تنش در جوامع و روستاها تاثیر متقابلی بر سایر جوامع و شهرها می گذارد، بنابراین از بعد سیاسی هم نیز ضرورت توجه به توسعه روستایی مطرح است، یعنی انتقال بخران از شهر به روستا و یا در چگونگی پخش بحران نیز به این مسئله توجه کرد. 7- از ضرورت های دیگر توسعه روستایی بحث مشارکت است یا مردمی بودن آن است، یعنی مشارکت در چهارچوب مکانی هم یک اصل است که از اهداف اصلی توسعه پایدار است که به توسعه مردم گرا تاکید می کند. 8- توسعه کشاورزی هم یکی از ضرورت های توسعه روستایی است، بویژه اینکه بخش عمده تولیدات کشاورزی به ویژه غذایی، تولیدات روستایی است، در اینجا هم پیوند خاصی با توسعه روستایی دیده می شود (افتخاری، 1386، 9-4). منبع: رکن الدین افتخاری و دیگران(1386)، نگرش نو به مدیریت روستایی با تاکید بر نهادهای تاثیر گذار،فصلنامه علمی پژوهشی روستا و توسعه، شماره 2. جمعه پور، محمود(1384)، مقدمه ای بر برنامه ریزی توسعه روستایی ، انتشارات سمت، تهران
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
توسعه روستایی/ اهمیت و ضرورت آن در محرومیت زدایی
چکیده
امروزه فقر و محرومیت از مشکلات مهم کشور محسوب می شود. بخش عمده ای از فقرا و محرومین در نواحی روستایی زندگی می کنند و عمدتاً شامل کشاورزان خرده پا، کارگران کشاورزی و دیگر تهیدستان هستند. بنابراین توجه به روستاها در کانون برنامه ها و طرح های فقرزدایی و رفع محرومیت قرار دارد. برای اثربخشی طرح های حمایتی و خدمات رسانی مؤثر به فقرا و محرومین روستایی، این طرح ها باید در چارچوب برنامه های توسعه یکپارچه ی روستایی اجرا شوند. در کشور ما علیرغم سابقه ی زیاد برنامه های توسعه ی روستایی و طرح های فقرزدایی و خدمات رسانی، فقر و محرومیت در روستاها ماندگار شده و قرار داشتن 4/26 درصد جمعیت روستایی کشور در زیر خط فقر مبین این موضوع است. با توجه به تجربیات گذشته و واقعیات کنونی، بازنگری در رویکردها و راهبردهای توسعه ی روستایی و تغییر گرایش در جهت خدمت رسانی هدفمند، از طریق مشارکت فقرا و تهیدستان و توانمند سازی آنان، می تواند نقش مؤثری در تأمین نیازهای روستاییان و کشاورزان فقیر در نواحی روستایی داشته باشد.
واژهای کلیدی
خدمت رسانی، فقرزدایی، توسعه ی روستایی، ایران.
مقدمه
فقر از چالش های اساسی جهان امروز است و وجود 2/1 میلیارد نفر فقیر در جهان، که در تأمین نیازهای اساسی و اولیه خود، از قبیل غذا، مسکن، پوشاک و بهداشت، با مشکل مواجهند، گواه این مدعاست. به همین دلیل فقرزدایی و تأمین نیازهای اولیه و اساسی مردم از اهداف مهم برنامه ها و طرح های توسعه در کشورهای مختلف جهان است. با توجه به اینکه بخش مهمی از جمعیت فقیر در روستاها زندگی می کنند و حتماً بخشی از فقر شهری نیز منشأ روستایی دارد، روستاها و نواحی روستایی در کانون برنامه های مبارزه با فقر قرار دارند. علاوه بر این روستاییان و کشاورزان، به عنوان جامعه ای با امکانات و مسائل خاص خود، و نواحی روستایی، به عنوان گونه ای خاص از زندگی و معیشت انسانی، نیازهای ویژه ای دارند که عدم تأمین آنها موجب فقر و محرومیت می گردد.
با توجه به اینکه خدمت رسانی و ارائه ی خدمات به روستاییان و کشاورزان، به عنوان مستحق ترین بخش جامعه، در راستای مبارزه با فقر باید دارای ضوابط و منطق معینی باشد و شرایطی را فراهم آورد که موجب خوداتکایی و حذف وابستگی آنها گردد، اقدامات و تلاش های موردی و غیرمنسجم برای خدمت رسانی به روستاییان و کشاورزان در این زمینه تأثیر چندانی نداشته و حتی موجب تعمیم و تشدید فقر نیز می شود. بنابر این خدمت رسانی و اجرای برنامه های مبارزه با فقر باید متکی بر راهبرد مشخصی بوده و اجرای این راهبرد در نواحی روستایی تنها در چارچوب برنامه های جامع و یکپارچه ی توسعه ی روستایی تحقق خواهد یافت. به همین دلیل است که برخی از صاحب نظران توسعه ی توسعه روستایی را، نه به عنوان یک هدف بلکه، به عنوان راهبردی برای تأمین نیازهای اساسی مردم روستایی و مبارزه با فقر مطلق درنظر گرفته اند.
در کشور ما نیز بخش عمده ای از جمعیت فقیر و محروم در نواحی روستایی زندگی می کنند، بنابر این روستاییان و کشاورزان کشور بیش از افراد دیگر جامعه به خدمت رسانی و دریافت امکانات و خدمات برای تأمین نیازهای اساسی خود و رهایی از فقر مطلق محتاج هستند. به همین دلیل محور برنامه های خدمت رسانی و
مبارزه با فقر باید متوجه نواحی روستایی کشور باشد. در این مقاله، با بررسی ابعاد فقر و محرومیت در نواحی روستایی کشور، اهمیت و ضرورت توسعه ی روستایی به عنوان راهبردی برای خدمت رسانی، تأمین نیازهای اساسی مردم و مبارزه با فقر و فقرزدایی، با ذکر تلاش ها و تجارب حاصل از اقدامات گذشته در کشور، مورد بررسی قرار گرفته است.
مفهوم و ماهیت فقر
فقر، مانند بسیاری از پدیده های اجتماعی، تعریف چندان جامع و مشخصی ندارد و تاکنون تعریف های گوناگونی از آن ارائه داده اند. خاستگاه این تفاوت ها غالباً رویکردهای متفاوت اندیشمندان در زمینه ی فلسفه ی وجودی انسان و نحوه ی نگرش آنان به مسائل اجتماعی، فرهنگ، اقتصاد و... است. براین اساس فقر مفهومی کاملاً نسبی است که بسته به زمان و مکان، مفهوم و تعاریف متفاوتی خواهد داشت.
- در یک مقایسه ی تاریخی، سطح زندگی کسانی که امروزه فقیر تلقی می شوند. به مراتب بالاتر از سطح زندگی کسانی است که در گذشته فقیر نبوده اند.
- از لحاظ جغرافیایی، متوسط سطح زندگی خانوارهای فقیر در کشورهای پیشرفته ی صنعتی، برای خانوار کشورهای فقیر افریقایی یا آسیای جنوبی، کاملاً مطلوب و دور از انتظار است.
- در حوزه ی روانشناسی اجتماعی، مفهوم فقر با تفاوت در الگوهای مصرف و سطوح زندگی در گروه های اجتماعی مرتبط است.
به سخن دیگر، در جامعه ای که گروه های اجتماعی، دارای الگوهای مصرفی یکسان یا نزدیک به هم هستند و از خدمات عمومی به طور یکسان برخوردارند، احساس فقر کمتر نمود می یابد. از سوی دیگر سطح توقعات و احساس نیاز در زندگی، برای جامعه های مختلف، متفاوت است. چنانکه به دلیل همگونی نیازها و شیوه های رفع آنها در جامعه ی روستایی ایران، به رغم آنکه از امکانات و تسهیلات زندگی محروم بوده است، کمتر احساس فقر وجود داشته است.
گرچه فقر از برخی جهات با نابرابری در درآمد و مصرف مربوط است، اما فقر،
نابرابری نیست و همواره میان این دو پدیده همبستگی مثبت وجود ندارد. یعنی ممکن است در یک جامعه، از نابرابری های اقتصادی کاسته شود و الگوهای زندگی و درآمد و مصرف گروه های اجتماعی به هم نزدیک گردد، اما به دلیل کاهش تولید ناخالص ملی، سطح زندگی در کل جامعه پایین بیاید و به سخن دیگر، فقر عمومی بیشتر شود.
با ملاک های مطلق برای فقر، عامل تعیین کننده ی فقر نیاز و کفایت اقتصادی است. حال آنکه با ملاک های نسبی، نابرابری اقتصادی نشان گر فقر است. روی هم رفته در تعیین فقر ملاک های نسبی را رجحان داده اند، زیرا با تغییر پذیری ملاک ها هرگونه تعریفی که از نیاز اقتصادی مطمح نظر باشد، چشمداشت های دگرگون شونده ی زندگی متحول امروزی را برآورده نمی سازد. به همین جهت در کشورهای پیشرفته صنعتی، که نیازهای اساسی انسان برآورده شده، مقوله ی فقر، عدول از هنجارهای اجتماعی و اقتصادی است.
به طور متداول، فقر را «برآورده نشدن نیازهای اساسی در حد ضرورت و کفایت» تعریف می کنند، اما این تعریف مستلزم پاسخ گویی به دو پرسش اساسی است:
- نیازهای اساسی کدامند؟
- حد ضرورت و کفایت کجاست؟
پاسخ مشخص به این پرسش ها امکان پذیر نیست. زیرا این حد، تابع شرایط گوناگون و انتظارات متفاوت انسان در زمان ها و مکان های مختلف است.
سازمان ملل متحد، در قطعنامه ی شماره ی 2626 (مصوبه ی مجمع عمومی)، فقیر را کسی می داند که از حداقل سطح زندگی در شأن انسان محروم باشد.
غالباً در تعریف فقر بر جنبه های مادی آن تأکید شده است، اما باید توجه داشت که فقر چیزی بیش از قلت درآمد است. بدین ترتیب باید عنوان کرد که «فقر عبارت از محرومیت از حداقل زندگی مادی و معنوی برای زیستن و تأمین امکانات برای استفاده از قابلیت ها و نیروهای خلاق، جهت دست یابی به خواسته های معقول و حقوق حقه ی انسانی است». به همین ترتیب، کسی که فقیر نیست دارای حداقل درآمد از محل شغلی مناسب و برخوردار از امکانات آموزش و پرورش، فرهنگ و بهداشت و درمان است و آینده ی او با ضمانت های معتبر از جمله بیمه های اجتماعی و... تأمین
می شود.
مفهوم و ماهیت توسعه ی روستایی
برداشت مشترک از مفهوم توسعه حاکی از این است که هدف اساسی توسعه، رشد و تعالی همه جانبه ی جوامع انسانی است و از این رو شناخت و درک شرایط و مقتضیات جوامع انسانی و نیازها و تقاضاهای آنان در ابعاد مادی و معنوی از جمله اقدامات اساسی در مسیر پیشرفت و توسعه تلقی می شود. از آنجا که روستاها و مردم ساکن در آنها دارای شرایط، امکانات و مسائل خاص خود هستند، بنابراین توسعه روستایی ضرورت و توجیه پیدا می کند. در تعریف توسعه روستایی آمده است؛ فرایند همه جانبه و پایداری است که در چارچوب آن «توانایی های اجتماعات روستایی» در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی و کنترل مؤثر بر نیروهای شکل دهنده ی نظام سکومت محلی (اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی) رشد و تعالی می یابد، ولی با توجه به وجود فقر مطلق و گسترده در روستاهای مناطق مختلف جهان، یعنی جمعیت زیادی که در تأمین نیازهای اساسی و حداقل خود با مشکل مواجهند، توسعه ی روستایی و برنامه های آن در سطح جهانی و در عمل بیشتر متوجه فقرزدایی و تأمین نیازهای اولیه ی اساسی فقرا است. در همین راستا است که رابرت چمبوز، از صاحب نظران توسعه ی روستایی، معتقد است که توسعه ی روستایی راهبردی است برای توانمند سازی گروه خاصی از مردم شامل زنان و مردان فقیر، و توسعه ی روستایی باید این گروه را وادار سازد تا آنچه را که مورد نیاز خود و فرزندانشان است تأمین نمایند، کمک کردن به فقیرترین گروه های روستایی تا بتوانند از منابع توسعه حداکثر استفاده را ببرند (شهبازی، 1376 ، ص 11) .
همچنین از دیدگاه بانک جهانی، توسعه ی روستایی، راهبردی است که به منظور بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی گروه خاصی از مردم یعنی روستاییان فقیر طراحی شده است. این فرایند شامل گسترش منافع در بین اقشاری است که در مناطق روستایی در پی کسب معاش هستند. این گروه شامل کشاورزان خرده پا، کشاورزان بی زمین و خوش نشینان روستایی است.
اهمیت و ضرورت توسعه ی روستایی در ایران
شواهد و تجربیات موجود نشان می دهد علیرغم اجرای بیش از هشت برنامه ی توسعه در کشور، نسبت به حق توسعه یافتگی انسان ها و مکان های روستایی به تناسب سهم، جایگاه و کارکرد آنها در کشور کم توجهی شده و حوزه های روستایی در بستری کاملاً نابرابر از جهت دسترسی به فرصت ها، منابع و منافع حاصل از رشد و توسعه قرار گرفته اند. از این رو تلاش برای کاستن از عدم توازن های اجتماعی، فرهنگی و سرزمینی و در جهت تعدیل نابرابری میان شهر و روستا از حیث فرصت ها، منابع و منافع، ضرورتی اساسی و اجتناب ناپذیر به شمار می رود.
اهمیت و ضرورت پرداختن به توسعه ی روستایی از زوایای ذیل قابل بررسی است:
- سکونت حدود 38 درصد جمعیت کشور در فضاهای روستایی، انسانی بودن مسأله ی توسعه ی روستایی را ایجاب می کند. در واقع، به لحاظ انسانی، لازم است که مردم ساکن روستاها، به ویژه افراد فقیر، همپای انسان هایی که در شهرها زندگی می کنند از این فرصت ها استفاده نمایند.
- نقش روستاییان و کشاورزان در تولید محصولات غذایی و کشاورزی از دیگر ضرورت های توسعه روستایی است. طبق بررسی های انجام شده، بیش از 80 درصد فعالیت ها و تولیدات کشاورزی مربوط به روستاهاست، و با در نظر گرفتن این نکته که امنیت غذایی، امروزه از اهداف مهم توسعه ی پایدار به شمار می رود، ضرورت و اهمیت توسعه ی روستایی بیشتر می شود (مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، 1379 ، ص 27) .
- از لحاظ زیست محیطی، حدود 80 تا 90 درصد عرصه های طبیعی کشور تحت کنترل و فعالیت روستاییان است، به همین دلیل، توسعه ی روستاها، از این جنبه که می تواند به حفظ سرزمین و بقای آن کمک کند، حایز اهمیت است.
- وجود فقر در روستاها و ضرورت محو آن از دیگر ضرورت های توسعه ی روستایی است. طبق بررسی های انجام شده 4/26 درصد خانوارهای روستایی کشور زیر خط فقر قرار دارند. و با توجه به اینکه بخشی از فقر موجود در شهرها
نیز منشأ روستایی دارد، تأمین نیازهای اساسی جمعیت روستایی و کاهش و محو فقر در کانون اهداف توسعه ی روستایی قرار دارد (مؤسسه ی توسعه ی روستایی ایران، 1381 ، ص 13) .
- جمعیت روستایی بیش از 25 درصد تولید ناخالص ملی کشور را به خود اختصاص می دهد و حتی بخش قابل توجهی از ارز حاصل از صادرات غیرنفتی نیز به اقتصاد روستایی تعلق دارد، و اگر تأمین بخشی از مواد اولیه ی صنایع شهری توسط بخش کشاورزی و جامعه ی روستایی را نیز در نظر بگیریم، ضرورتی دیگر برای توسعه ی روستایی به وجود می آید.
- و بالاخره مسأله ی مهاجرت های رو به تزاید سرمایه های انسانی و مادی از جانب حوزه های روستایی به حوزه های شهری و به ویژه کلان شهرها و اثرات نامطلوب اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ناشی از آن، ضرورت توجه به نواحی روستایی، برای تعدیل و هدایت مهاجرت های روستایی، را ایجاب می کند.
نقش توسعه ی روستایی در خدمت رسانی و کاهش فقر
در کشور (اقدامات و تجارب)
سابقه ی تلاش برای عمران و توسعه ی روستایی در کشور بیشتر به دهه ی 1340 و برنامه ی چهارم عمرانی کشور (51-1345) بازمی گردد، و از آن زمان تاکنون سه برنامه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و سه برنامه بعد از آن تهیه و اجرا شده است. برنامه های قبل از انقلاب، علیرغم داشتن محتوای بلند پروازانه، در اجرا و عمل، بسیار ضعیف نشان دادند، و تعداد محدود پروژه های عمرانی اجرا شده در روستاها طی این سال ها، در زمینه های راه سازی، برق، آب لوله کشی، بهداشت و درمان و آموزش و پرورش، این موضوع را به خوبی نشان می دهد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، و با توجه به اینکه محرومیت زدایی، عدالت اجتماعی و مبارزه با فقر و تبعیض از شعارهای مهم انقلاب بود، اقداماتی در این زمینه انجام شد که تشکیل جهاد سازندگی و در ادامه ی آن تهیه و اجرای برنامه های اول، دوم و سوم توسعه از جمله ی آنهاست.
به طور کلی شکل گیری و گسترش نهاد جهاد سازندگی در کشور، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به فرمان حضرت امام خمینی قدس سره ، با هدف نوسازی و توسعه ی روستاها، نشان دهنده ی اهمیت و جایگاه اساسی محرومیت زدایی و مبارزه با فقر در اندیشه ی حکومت اسلامی است. این نهاد در طی دو دهه ی بعد از انقلاب و به ویژه در چارچوب برنامه های اول و دوم توسعه ی کشور، با تأمین نیازهای اساسی روستاها، در زمینه های کشاورزی، دامداری، آب بهداشتی، راه روستایی، برق، صنایع روستایی و بهسازی روستایی، نقش مؤثری در کاهش فقر و محرومیت روستاییان و کشاورزان و همچنین تجدید حیات روستاها داشته است (رضوی و علینی، 1379 ، ص 7).
علیرغم این تلاش ها، بررسی وضع موجود روستاهای کشور، از نظر برخورداری از امکانات درآمدی، نشان می دهد که 12 درصد از کل روستاها در حد خیلی فقیر طبقه بندی می شوند و 38 درصد نیز فقیر محسوب می گردند. در این میان تنها 40 درصد از روستاها را می توان، از حیث فراهم بودن و تنوع منابع درآمدی، در حد خوب و دارای درآمد مناسب دانست.
بر طبق نتایج تفصیلی آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای روستایی (مرکز آمار ایران، 1377)، در سال 1377 ، متوسط تعداد افراد شاغل خانوار روستایی 6/1 نفر و متوسط افراد دارای درآمد 4/1 نفر بوده است و 7/9 درصد خانوارها نیز بدون فرد شاغل بوده اند که با توجه به متوسط اعضا در خانوارهای روستایی کشور که معادل 4/5 نفر است، معرف سنگینی بار معیشت در روستاها و، با توجه به درآمد اندک حاصل از فعالیت های کشاورزی و مشاغل روستایی، معرف وجود فقر مزمن در اجتماع روستایی است (مؤسسه ی توسعه ی روستایی ایران، 1381 ، ص 38).
نکته ی دیگر، وجود نابرابری در جامعه ی روستایی است. شاخص ضریب جینی محاسبه شده، طی سال های 77-1367 ، نشان می دهد که توزیع درآمدها در جامعه ی روستایی از 408/0 به 440/0 افزایش یافته است. این امر نشان می دهد، با وجود اقدامات دولت، توزیع درآمدها نامناسب تر شده است. یعنی منافع رشد ایجاد شده در جامعه روستایی بیشتر عاید گروه های با درآمد بالا شده است تا گروه های با درآمد پایین. علاوه بر این داده های سرشماری های کشاورزی کشور نشان می دهد که طی
ل های 1361 و 1372 ، 19 درصد از بهره برداران 2/1 تا 4/1 درصد از مساحت کل بهره برداری ها و در مقابل 2/1 درصد از بهره برداران 5/16 تا 19 درصد مساحت بهره برداری های کشاورزی را به خود اختصاص داده اند که، این امر، حاکی از توزیع نابرابر زمین و نابرابری زیاد در جامعه ی روستایی و کشاورزی کشور است.
اگرچه در دو دهه ی اخیر به 51 هزار روستا آبرسانی و به 50 هزار روستا برق رسانی شده و 111 هزار کیلومتر راه روستایی در کشور احداث گردیده، که بخش مهمی از جمعیت روستایی کشور را پوشش می دهد، اما واقعیت آن است که میزان محرومیت رفاهی و خدماتی روستاها به قدری شدید است که این اقدامات پایه ای و مهم، به رغم همه ی اهمیت آن، نتوانسته است تأثیر چشم گیری در کاهش فاصله ی رفاهی و خدماتی میان شهر و روستا داشته باشد (مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، 1379 ، ص 15).
همچنین اگرچه در سال های اخیر، از طریق اجرای طرح های خاص تأمین اجتماعی روستایی نظیر طرح شهید رجایی، طرح بیمه ی محصولات کشاورزی، طرح بیمه ی خدمات درمانی و طرح زینب کبری، گام های ارزشمندی در حمایت از آسیب پذیران و مددجویان روستایی برداشته شده است، اما شدت ناامنی اجتماعی و کثرت جمعیت آسیب پذیر و نیازمند کمک در روستاها به حدی است که مانع از اثربخشی این اقدامات، حتی در حد توفیق نسبی، بوده است، تا جایی که براساس نتایج مطالعه ی برنامه ی اجرایی توسعه ی روستایی در سطح ملی، توسط مؤسسه ی پژوهش های برنامه ریزی و اقتصاد کشاورزی در 15 محور با 89 شاخص، تنها 8/4 درصد دهستان های کشور در شرایط توسعه یافتگی قرار دارند و 37 درصد دهستان ها در شرایط در حال توسعه و 2/58 درصد در شرایط حاشیه ای قرار دارند.
موفقیت اندک در زمینه ی فقرزدایی و رفع محرومیت در نواحی روستایی، علیرغم سابقه ی زیاد برنامه های توسعه ی روستایی و نیز حجم هزینه ها و سرمایه گذاری های انجام شده، ناشی از نارسایی در محتوای سیاست ها و راهبردهای توسعه ی روستایی و فقرزدایی در کشور است. رویکرد حاکم بر برنامه های توسعه ی روستایی، در سال های قبل از انقلاب، بخشی از الگوی نوسازی بوده که در راستای
هبرد صنعتی شدن شتابان کشور و به دنبال آن توسعه ی شهری موجب حاکمیت دیدگاه فن محوری شد. این رویکرد در بسیاری از کشورها، و از جمله ایران، نه به از بین بردن فقر مادی کمک کرده و نه منابع اجتماعی و محیطی ارزشمند را حفظ نموده است. افزایش فقر و در حاشیه قرارگرفتن جامعه ی روستایی از آثار و پیامدهای این رویکرد بوده است. این الگو، که تنها به دنبال راه حل تکنیکی برای مسائل بود، با نیازها و ظرفیت نواحی روستایی سازگاری نداشت، که مشارکت ضعیف مردم و در حاشیه واقع شده آنها مانع موفقیت آن گردید.
بعد از انقلاب اسلامی، برنامه های توسعه ی روستایی و محرومیت زدایی در کشور صرفاً با رویکرد رفاه اجتماعی و خدمات رسانی بوده که، هر چند در بهبود وضع کلی نواحی روستایی تأثیر داشته ولی، به علت فقدان جامعیت لازم و همچنین هدفمند نبودن، نقش چندانی در بهبود وضع فقرا در نواحی روستایی نداشته است. در این راستا اگرچه جهاد سازندگی در حوزه ی مسؤولیت خود کوشیده است تا حد امکان به اهداف مورد نظر دست یابد اما اگر در این حوزه ضعفی دیده می شود بیشتر به فقدان یک راهبرد کلان و بلند مدت در سطح ملی در حوزه ی توسعه ی روستایی و فقرزدایی بازمی گردد. به عبارت دیگر، جایگاه توسعه ی روستایی در نظام برنامه ریزی کشور چندان روشن و شفاف نیست و بنابراین هر یک از دستگاه ها، و از جمله جهاد سازندگی، براساس دید و نگرش خود حرکت می کنند و می کوشند تا در این حوزه به موفقیت هایی نایل شوند. افزون بر این، فقدان ارتباط ارگانیک و فراگیر میان نهادها و سازمان های متولی توسعه ی روستایی و فقرزدایی در کشور بر دامنه ی مشکلات در این حوزه افزوده است. بدیهی است در چنین شرایطی یک سازمان حتی اگر نهادی انقلابی با حوزه ی گسترده ی عملکردی باشد به سختی می تواند راه اصولی و منطقی در این زمینه بپیماید (شریعتی، 1381 ، ص 242).
تجربیات برنامه ریزی و توسعه ی روستایی در ایران نشان می دهد مردم روستا که در بسیاری از فعالیت های توسعه ای در خصوص محیط از شناخت عمیق برخوردار هستند کنار گذاشته شده و حتی فراموش شده اند. به عبارتی، انگیزش ها و محرک های متنوعی چون اثربخش کردن برنامه ها یا کارآمد کردن آنها، دست یابی به عدالت
مکانی و انسانی و توانمند سازی مردم در نگاه کلاسیک شهر محور، حداکثر دخالت دولت و بخش نگر، در فرایند برنامه ریزی های ملی و روستایی نادیده گرفته شده است. به طور کلی در راهبرد حداکثر دخالت دولت در توسعه ی روستایی، به مشارکت مردم در این فرایند توجهی نشده است و هدف مشارکت مردم و نهادهای محلی و مردمی در فرایند برنامه ها موجب ناکامی در برنامه ها، افزایش هزینه ها، هدررفتن سرمایه های انسانی، مادی و اجتماعی شده و سرانجام شکاف و نارضایتی را در بین مردم دامن زده است.
نتیجه گیری
با توجه به مسأله ی فقر در کشور، به ویژه در نواحی روستایی، خدمت رسانی به فقرا و روستاییان، در راستای عدالت اجتماعی و توسعه ی یکپارچه و پایدار، از اهمیت و ضرورت ویژه ای برخوردار است. از آنجا که این اقدام باید منسجم، مؤثر و هماهنگ باشد، لازم است در چارچوب برنامه های توسعه ی روستایی قرار گیرد و بنابراین توسعه ی روستایی می تواند نقش مهمی در فقرزدایی و رفع محرومیت در کشور داشته باشد.
برای اینکه برنامه های توسعه ی روستایی بتوانند در توسعه ی نواحی روستایی، به ویژه در جهت فقرزدایی و رفع محرومیت، کارآمد باشند، اصلاح رویکردها و راهبردهای گذشته و استفاده از راهبرد نوین در این زمینه ضروری است. با توجه به وضع موجود نواحی روستایی و تجارب حاصل از راهبردهای گذشته، در شرایط فعلی راهبرد توسعه ی همه جانبه و پایدار در برنامه ها و طرح های توسعه ی روستایی کشور می تواند ضمن توسعه ی وضعیت کلی نواحی روستایی، در فقرزدایی و رفع محرومیت روستاییان و کشاورزان نیازمند نیز مؤثر و کارآمد باشد. تحقق توسعه ی همه جانبه و پایدار متضمن تحقق اجزاء و محورهای به هم مرتبط ذیل است.
- حفاظت و بهره برداری مؤثر و متوازن از منابع پایه؛
- افزایش قدرت انتخاب مردم و توانمند نمودن اقشار آسیب پذیر روستایی به ویژه زنان و جوانان؛
- توسعه و گسترش مشارکت مؤثر و همه جانبه ی مردم و نهادهای محلی در فرایند تعمیم سازی و برنامه ریزی؛
- ارتقای بهره وری، توسعه ی فرصت ها و ظرفیت های متنوع اقتصادی؛
- ارتقای همه جانبه ی کیفیت زندگی اجتماعات روستایی؛
- توسعه ی فرصت های برابر، از حیث دسترسی به منابع، امکانات و منافع، بین شهر و روستا.
در چارچوب این راهبرد، اقدامات ذیل می تواند، در زمینه ی توسعه ی روستایی، فقرزدایی و رفع محرومیت در کشور، مؤثر باشد.
- تهیه و اجرای طرح های توسعه ی محلی در نواحی روستایی با مشارکت گسترده ی مردم؛
- هدفمند کردن پرداخت یارانه ها در کشور در راستای تأمین نیازهای اساسی فقرا و محرومین جامعه؛
- ایجاد و تقویت نظام جامع تأمین اجتماعی در جهت پوشش بیشتر روستاییان، فقرا و محرومین؛
- اجرای طرح های توانمند سازی فقرا و محرومین در زمینه های اقتصادی - اجتماعی، سیاسی - آموزشی و تکنولوژی؛
- ارتقای مشارکت روستاییان در عرصه های تصمیم گیری، اجرا، نظارت و ارزیابی طرح های توسعه ی روستایی؛
- ایجاد و تقویت نهادها و تشکل های محلی و مردمی در نواحی روستایی از جمله شرکت های تعاونی؛
- تقویت و حمایت از فعالیت های کشاورزی به عنوان فعالیت پایه ی نواحی روستایی؛
- گسترش شبکه بازاری و مالی کارآمد در جهت مبادله، توزیع و دست یابی به تسهیلات اعتباری خرد.
منابع و مآخذ
1 ) رضوی، سید حسین و علینی، محسن، جهاد سازندگی و رویکرد فقرزدایی، مجموعه مقالات نقش جهاد سازندگی در بخش کشاورزی و توسعه ی روستایی، مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، 1369 ، صص 14-5 .
2 ) شریعتی، محمد تقی، انگاره ی جدید در تحول کشاورزی و توسعه ی روستایی، اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ی 164-163 ، 1381 ، صص 243-238 .
3 ) شهبازی، اسماعیل، توسعه و ترویج روستایی، دانشگاه تهران، 1376 .
4 ) مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، گزارش وضع موجود مناطق روستایی کشور، 1379 .
5 ) مؤسسه ی توسعه ی روستایی ایران، گزارش هم اندیشی توسعه ی روستایی، همایش چالش ها و چشم اندازهای توسعه ایران، محور شماره ی 24 ، مؤسسه ی عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی کشور، 1381 .
دکتر محمد رضا رضوانی*
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
برنامه ریزی روستایی:
هدف از برنامه ریزی روستایی، یکی شناخت و آگاهی کافی از وضع موجود روستاها از نقطه نظرهای عوامل فیزیکی مانند داده های طبیعی، وضع ساختمانی روستا، سیما و بافت روستا، تاسیسات عمومی و شبکه راهها. عوامل اجتماعی مانند نحوه زندگی، روابط بین مردم، جمعیت موجود، آشنایی با فرهنگ ها و سنت ها. عوامل اقتصادی مانند کشاورزی، صنایع روستایی، دامپروری و مانند آن می باشد. در مطالعات وضع موجود روستاها، خواه ناخواه نکات مثبت و منفی عواملی که می توانند در سطح منطقه به توسعه و گسترش منطقه ایی منجر شوند، با توجه به آنچه که در سطح روستاها از نظر نیروی انسانی، امکان استفاده از منابع موجود و چگونگی کاهش محدودیت ها وجود دارند، بررسی می شوند.
مسلماً هیچگونه برنامه ریزی و طراحی نمی تواند به مرحله اجرا درآید و یا اگر به مرحله اجرا درآید، نمی تواند بازده خوبی داشته باشد، مگر آنکه با خصوصیات و استعدادهای جمعیت و عوامل اجتماعی و فرهنگی آنها هماهنگ باشد. شناخت نیازهای جمعیت، کوشش در حل مسائل و مرتفع ساختن کمبودها، از جمله مواردی است که برنامه ریزان را در جهت شکوفا نمودن استعدادها، اقتصاد کشاورزی، زندگی روستایی و نظایر آن یاری می دهد. برنامه ریزی روستایی از بررسی امکانات فیزیکی و مطالعه خصوصیات طبیعی و اقلیمی، نوع معماری، مسکن، راه و نظایر آن مایه می گیرد. بررسی قدمت نوع مصالح ساختمانی در روستا و رابطه آنها با خطرات ناشی از سیل و زلزله، نحوه استفاده از واحدهای مسکونی در رابطه با سنت روستانشینی، نوع معماری و تیپولوژی مسکن، روشهایی که انسانها برای مقابله با عوامل نامساعد طبیعی بوجود آورده اند. نوع راهها و معابر روستا در ارتباط با تراکم واحدهای مسکونی، عوامل ارتباطی در رابطه با مبادله کالا بین منطقه و روستا از جمله عواملی است که حتماً در برنامه ریزی روستایی بایستی با دقت مورد مطالعه و مورد نظر قرار گیرند. عامل مهم دیگر که در برنامه ریزی روستایی مدنظر است، اقتصاد روستامی باشد. هدف از مطالعات کشاورزی و دامپروری بیشتر به منظور تعمیق هر چه بهتر در زمینه راه حلهایی است که بر تولیدات زراعی و دامی و صنایع روستایی تاثیر می گذارند. بطورکلی، برنامه ریزی روستایی بیشتر به منظور رسیدن به اهدافی است که در آن بتوان شالوده و اساس یک جامعه روستایی مناسب را در قالب منطقه ای به نحوی مطلوب، پایه گذاری کرد.
طرح هادی روستایی:
برای سکونتگاههای روستایی نیز به مانند شهرها طرحهای مختلفی تهیه و تدوین می شود، که طرح هادی بارزترین نمونه آن است. طرح هادی روستایی عبارت است از: تجدید حیات و هدایت روستا به لحاظ ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی. این طرح برای روستاهای بالاتراز 500 نفر تهیه می شود. و سازمان کارفرمای این طرحها بنیاد مسکن انقلاب اسلامی می باشد. در قالب این طرح وضعیت فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی، جمعیتی و فرهنگی کل روستا در ارتباط با حوزه نفوذ و سطوح بالاتر خود بررسی، ساماندهی و برنامه ریزی می شود. مدت زمان اعتبار یک طرح هادی از زمان تهیه تا اجرا، ده سال می باشد. اهداف طرح هادی روستایی به شرح ذیل است:
- ایجاد زمینه توسعه و عمران روستاها با توجه به شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی
- تأمین عادلانه امکانات از طریق ایجاد تسهیلات اجتماعی، تولیدی و رفاهی.
- هدایت وضعیت فیزیکی روستا.
- ایجاد تسهیلات لازم جهت بهبود مسکن روستائیان و خدمات زیست محیطی و عمومی.
تهیه طرح هادی روستایی شامل سه مرحله است که عبارتند از: شناخت و ارزیابی وضع موجود، شناخت نیازها و کمبودهای روستا، تعیین ضوابط و ارایه پیشنهادات در راستای اهداف فوق الذکر و تعیین محدوده زمانی برنامه برای اجرا و تعیین محدوده توسعه کالبدی روستا در افق برنامه طرح هادی روستایی.
مراحل اجرایی یک طرح هادی از سه مرحله تشکیل شده است:
- مرحله اول: نقشه برداری از محدوده کالبدی روستا به منظور تهیه نقشه مقدماتی برای سایر مراحل می باشد. در این مرحله بنیاد مسکن پس از عقد قرارداد با مهندس نقشه بردار، اقدام به تهیه کروکی از تمام سطح روستا به همراه برداشت کلیه عوارض طبیعی اطراف و داخل روستا مانند: مسیل، رودخانه، تپه، دره و باغات و مزارع می نماید.
- مرحله دوم: پس از تهیه نقشه مقدماتی روستا توسط نقشه بردار، مرحله دوم طرح هادی که شامل مطالعات طرح هادی روستایی است، شروع می شود. بنیادمسکن در این مرحله اقدام به عقد قرارداد با مهندس مشاور واجد صلاحیت می نماید.
مطالعات طرح هادی نیز خود ازسه بخش تشکیل شده است:
الف) بررسی وضع موجود روستا: دراین بخش مهندس مشاور با عزیمت به روستای مورد نظر اقدام به جمع آوری اطلاعات لازم از مردم و اماکن دولتی سطح روستا می نماید. همچنین اطلاعات تکمیلی خود را از مراکز اداری سطح شهرستان مربوطه گردآوری می نماید. اهم اطلاعات موردنیاز مهندس مشاور از داخل روستا عبارتند از:
- جمع آوری آمار مربوط به تعداد جمعیت و خانوار:
میزان زاد و ولد – مرگ و میر و مهاجرت روستا طی سالیان اخیر از خانه بهداشت. در صورتی که روستا فاقد خانه بهداشت باشد، از مرکز بهداشت شهرستان مربوطه اخذ می کند. اطلاعات این قسمت برای بررسی میزان رشد مثبت یا منفی جمعیت طی سالیان اخیر بکار می رود. این اطلاعات معمولا از دومین دوره سرشماری رسمی کشور یعنی ازسال 1345 جمع آوری می شوند. پس ازگردآوری نوبت به تحلیل این آمارها می رسد. ابتدا نرخ رشد جمعیتی روستا به ازای هر دوره سرشماری به همراه میزان نرخ رشد طبیعی و نرخ رشد مطلق روستا مدنظر است. سپس بعد خانوار روستا طی هر دوره بررسی می شود و سپس با جمع بندی کل تحلیلهای به عمل آمده اقدام به تخمین جمعیت برای ده سال آتی می شود.
ـ بررسی وضعیت حوزه نفوذ روستا:
حوزه نفوذ روستا قبل از هر چیز بایستی توسط مشاور مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. اینکه چه روستاهایی از اطراف برای استفاده از خدمات عمومی روستا مراجعه می کنند و یا اینکه این روستا در حوزه نفوذ چه روستا یا شهری در منطقه قرار دارد. حوزه نفوذ به روش های مختلفی مورد بررسی قرار می گیرد که دو روش تحلیل جریان ها و مدل جاذبه مهمترین آنها است.
- تعداد واحد مسکونی به همراه تعداد نفر و خانوار ساکن در آن و تعداد اتاق ها:
اطلاعات این قسمت برای آگاهی از وضعیت رو به رشد یا رو به تنزل ساخت و ساز در روستا کاربرد دارد. به علت اینکه تعداد واحد مسکونی با تعداد خانوار یک روستا ارتباط مستقیم دارد، لذا بررسی این دو آیتم باهم می باشد. در بیشتر روستاهای کشور تعداد خانوار بیشتر از تعداد واحد مسکونی موجود در روستا می باشد و این امر نشان از تراکم بیش از یک خانوار در یک واحد مسکونی است. تعداد اتاق ها نیز برای بررسی های اجتماعی و کالبدی لازم است که باید توسط مشاور اطلاعات مورد نیاز گردآوری شود.
- بررسی کیفیت واحدهای مسکونی (نوساز، مرمتی و تخریبی) و نوع مصالح آنها:
در این قسمت اطلاعات مربوط به وضعیت کیفی ابنیه برپایه سه شاخص نوساز ـ مرمتی وت خریبی جمع آوری می شود. به این منظور مهندس مشاور با مطالعه میدانی درداخل روستا وضعیت تک تک بناهای مسکونی و غیر مسکونی روستا را تخمین می زند. و این اطلاعات را بر روی نقشه کیفیت ابنیه منتقل می سازد. این نقشه وضعیت روستا را به لحاظ اهمیت آن در میراث فرهنگی منطقه مشخص می نماید. به عبارتی اگر کیفیت بیشتر ابنیه روستا را نوساز باشد، نشانگر آن است که روستا از بافتی جدید برخورداراست. بر عکس اگر کیفیت بیشتر ابنیه مرمتی یا در حال تخریب باشد، نشانگر آن است که بافتی قدیمی و باارزش بر روستا حاکم می باشد.
اطلاعات راجع به نوع مصالح روستا نیز برپایه شاخصهای آجر و آهن، آجر و چوب، خشت و کاهگل یا چوب و سنگ جمع آوری می شود. پس ازجمع آوری این اطلاعات نوبت به انتقال این اطلاعات برروی نقشه می رسد، که در نهایت به نقشه نوع مصالح روستا تبدیل می شود. دو نقشه فوق از لحاظ مشخص کردن میزان استقامت و پایداری روستا در برابر بلایای طبیعی و نیز به لحاظ ارزش تاریخی آن بسیار با اهمیت می باشد. لازم به اشاره است که هر گونه تخریب و تعریض بناها یا معابر سطح روستا بایستی بر اساس تبعیت از نقشه کیفیت ابنیه باشد.
- کیفیت و عملکرد معابر روستا:
بررسی وضعیت حاکم بر معابر روستا در وضع موجود ازجمله آیتم های مطالعاتی بسیار مهم روستا به شمارمی رود. دراین قسمت مشاور بایستی وضعیت کیفی وفنی معابر روستا را ازلحاظ نوع پوشش معابر، شیب معابر، موقعیت طبیعی معابر، جهت معابر، قوس معابر، طول و عرض معابر را مشخص کند. سپس اقدام به دسته بندی معابر روستا بر اساس نوع کارکردی که در عبور و مرور روستا دارند، بپردازد. در این قسمت مشکلات فنی ـ هندسی معابر بایستی مشخص شده و نیازهای آتی به معابر جدید مشخص گردد.
- کیفیت واحد آموزشی و تعداد دانش آموزان و معلمان داخل روستا:
آمار مربوط به تعداد دانش آموزان روستا به تفکیک پسر و دختر و نیز به تفکیک سطوح تحصیلاتی (ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان) به همراه تعداد معلمان از جمله نیازهای اطلاعاتی برای طرح هادی روستا است. همچنین بررسی وضعیت کیفی ابنیه و وضعیت کیفی آموزشی روستا به جهت دسترسی به مواد و امکانات آموزشی، پژوهشی، بهداشتی و ورزشی ضروری است. بررسی حوزه عملکردی واحد آموزشی روستا نیز اهمیت دارد، زیرا اگر یک واحد آموزشی دانش آموزانی را از روستاهای پیرامونی خود بپذیرد، مبین حوزه نفوذ روستا بر روستاهای پیرامونی خود در زمینه آموزشی می باشد.
- نقشه کاربریهای وضع موجود سطح روستا
نقشه بردار پس از تهیه کروکی مقدماتی از سطح بناها، معابر، رودخانه، ارتفاعات و زمینهای کشاورزی و باغات پیرامون روستا آن را تحویل مشاور می دهد تا با انجام مطالعات میدانی آن را کامل کند. برای مثال نقشه بردار تنها کروکی بناهای سطح روستا را ثبت می کند، اما اینکه این بنا دولتی یا خصوصی است یا مسکونی است یا مذهبی بر عهده مشاور است که آن را مشخص نماید. بنابراین مشخص کردن نوع کاربریها؛ مالکیت کاربریها، نوع زمینهای پیرامونی روستا، همگی برروی این نقشه صورت می گیرد. بنابراین کامل ترین نقشه روستا در وضع موجود نقشه کاربری اراضی وضع موجود روستا می باشد. این نقشه بیشتر اطلاعات دیگر نقشه ها را با خود یکجا دارد.
اهم اطلاعات مورد نیاز مهندس مشاور در رابطه با روستا که ازم رکز شهرستان جمع آوری می نماید:
- مساحت مقدار زمینهای کشاورزی روستا به تفکیک آبی و دیمی از جهاد کشاورزی
- تعداد دام و طیور سطح روستا و مقدار لبنیات تولیدی از جهاد کشاورزی
- نوع و مقدار محصولات کشاورزی اهالی روستا از جهاد کشاورزی
اطلاعات گردآوری شده این سه آیتم برای بررسی وضعیت اقتصاد کشاورزی روستا و نیزموانع و مشکلات سرراه آن می باشد. نظر به اینکه اقتصاد غالب در بیشتر روستاهای کشور کشاورزی و دامداری می باشد، لذا بررسی و تحلیل دقیق اقتصاد کشاورزی روستا از اهمیت زیادی برای اهالی روستا برخوردار است. مشاور در پیشنهادات خود بایستی کاملا مراقب باشد که زمینهای کشاورزی و باغات داخل یا پیرامون روستا را که منبع اصلی درآمدی اهالی روستا است، مورد تجاوز قرار ندهد.
- میزان بارندگی و دمای روستا طی سالیان اخیر از اداره هواشناسی:
- نوع و کیفیت خاک روستا:
- میزان منابع آبهای سطحی و زیرزمینی:
بنابر توصیفات به عمل آمده می توان نتیجه گرفت که اطلاعاتی که توسط مشاور در روستا جمع آوری می شود هر کدام برای تولید یک نقشه خاص کاربرد دارند. اما اطلاعات تکمیلی که در مرکز شهرستان گردآوری می شوند، بیشتر برای تحلیل های علمی کاربرد دارند.
ب ) بررسی مشکلات و نیازهای اهالی روستا:
برای پی بردن به نوع مشکلات و نیازهای اهالی روستا هیچ کس و نهادی به غیراز مردم بومی ساکن روستا نمی تواند، آنها را بطور دقیق بازگو کند. پس ازگردآوری اطلاعات از روستا و مرکز شهرستان مربوطه و مشاهده وضعیت کلی روستا، نوبت به تشخیص مشکلات و نیازهای روستا از دو روش می باشد. روش اول مشکلاتی است، که ازسوی مردم روستا بیان می شود. روش دوم مشکلات و نیازهایی است که مهندس مشاور از لحاظ فنی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی تشخیص می دهد. مجموع این دو طیف از مشکلات بایستی در قالب یک فصل از طرح هادی طرح و ارایه گردد.
ج ) ارایه پیشنهادات و راه حل ها:
این بخش که آخرین قسمت مطالعات طرح هادی را در برمی گیرد، حاصل مطالعات بخشهای قبل است و مجموعه ایی از راه حل ها را در بر دارد. در واقع چشم انداز توسعه کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستا را طی ده سال آتی در بر دارد.
طرح هادی از یک گزارش تایپ شده به همراه تهیه نقشه های هرب خش در اندازه A4 و یک آلبوم نقشه های روستا در اندازه A3 تشکیل شده است. البته نقشه های تحویلی به بنیاد مسکن در قالب 4 آلبوم A1 می باشد.
مهمترین نقشه های تولیدی طرح هادی عبارتند از:
- نقشه موقعیت روستا در دهستان، بخش، شهرستان، استان و کشور
- نقشه شیب عمومی روستا
- نقشه جهات توسعه و موانع توسعه روستا
- نقشه مراحل شکل گیری روستا
- نقشه کیفیت ابنیه
- نقشه معابر وضع موجود
- نقشه کاربری اراضی وضع موجود
- نقشه کاربری اراضی پیشنهادی
- نقشه معابر پیشنهادی
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
مشارکت زنان روستایی
گرچه تمام جوامع زنان روستایی به عنوان یک عامل مهم در نیل به اهداف توسعه روستایی مطرح بوده و در واقع نیمی از نیروی انسانی مورد نیاز توسعه روستایی می باشند ، اما
جایگاه زنان روستایی و موانع مشارکت آن ها در فرآیند توسعه
گرچه تمام جوامع زنان روستایی به عنوان یک عامل مهم در نیل به اهداف توسعه روستایی مطرح بوده و در واقع نیمی از نیروی انسانی مورد نیاز توسعه روستایی می باشند ، اما بنا به دلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در عمل کمتر مورد توجه برنامه ریزان و دست اندر کاران مسایل روستایی واقع شده اند . زنان به عنوان یکی از عوامل غیر مشهود و نامرئی در اقتصاد کشاورزی ، سهم عظیمی از کل نیروی انسانی مورد نیاز بخش کشاورزی در سطح جهان را تشکیل میدهند .
زنان روستایی چه به صورت مستقیم در تولید محصولات زراعی و دامی و صنایع روستایی و چه از لحاظ کمک به بخش کشاورزی به عنوان نیروی کار ، پتانسیل قابل توجهی در جامعه به حساب می آیند و سهم این افراد در کشورهای جهان سوم به مراتب بیشتر از سایر کشورها است . معمولا" آمار و ارقامی که در خصوص سهم زنان در تولیدات کشاورزی ارایه می شود بسیار کمتر از حد واقعی است چرا که در این آمار ها غالبا" اشتغال فصلی ، پاره وقت ، بدون مزد و فعالیت های خانه داری منظور نشده است . معهذا آنان نیرویی برای ایجاد تحول و منبعی بالقوه برای پیشبرد اقتصادروستایی و افزایش هر چه بیشتر نرخ رشد تولید مواد غذایی هستند .
در جوامع روستایی ، بخش قابل توجهی از زنان نه تنها بایستی نقش کلیدیشان که عمدتا" در چارچوب اقتصاد خانه قابل طرح است را به عهده داشته باشند ، بلکه در عرصه های اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی نیز نقش رو به تزایدی را به دوش بکشند . به عبارتی زنان روستایی عمدتا" در جوامع مردسالار نه تنها کلیه وظایف
مربوط به خانه و خانه داری را به عهده دارند بلکه به جرات می توان ادعا کرد که در بسیاری از نقاط کشور بدون مشارکت زنان روستایی ، امکان تداوم بعضی از فعالیتهای اقتصادی و تولیدی روستا غیر ممکن می باشد و یا حداقل با بحران جدی مواجه خواهد شد . مطالعات حاکی از این است که زنان در فعالیت های فردی فعال بوده ولی متاسفانه هنوز در فعالیت های اجتماعی، آن چنان که باید و شاید ، وارد نشده اند . زنان روستایی الگوی فعالیت هستند ، دائم در تلاش و کوشش بوده و می توان از آنان به عنوان یک مدیر و برنامه ریز خانوار روستایی یاد کرد . زنان روستایی و محور صمیمیت و بقای خانواده خویش بوده و در خارج از خانه پا به پای مردان و حتی گاهی بیشتر در کلیه فعالیت ها کوشش می نمایند . نقش زنان در زندگی خانوار و فعالیت اقتصادی جوامع عشایری به مراتب بیشتر از نقش زنان در جوامع روستایی است و متناسب با آن نقش اجتماعی زنان عشایر کمتر از فعالیت های اجتماعی زنان روستایی است . فعالیت های تولیدی زنان نقش موثری در بقا افزایش درآمد ، رفاه و آسایش خانوار روستایی داشته و پیامد آن بهبود وضعیت تغذیه ، بهداشت ، جلوگیری از مهاجرت بی رویه ، افزایش سواد و ارتقای منزلت اجتماعی خانوار روستایی می باشد . با وجود روشن بودن نقش سازنده زنان در تولید و اقتصاد روستا و کشور ، آنان از پایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار نبوده و به خصوص در مناطق روستایی و عشایری از برنامه های آموزشی و رفاهی محروم گشته اند . لذا باید به زنان و نقش آنان در توسعه توجه خاص صورت گیرد تا زنان دریابند که اولا" مهم و کارساز هستند ، ثانیا" نیازهای آموزشی و خلاءهای فنی زیادی دارند و ثالثا" تلاش جهت تقویت و تواناسازی خود را نباید فراموش کنند.
درحال حاضر فعالیت زنان در صحنه کشاورزی به چند صورت انجام می گیرد . الف : به عنوان عضوی از خانه بهره بردار ب : به عنوان سرپرست خانواده و مالک ج : به عنوان نیروی مزد بگیر میزان مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی نقاط مختلف کشور بستگی به خصوصیات فرهنگی مناطق ، نوع نظام بهره برداری از اراضی ، ترکیب خانواده ، نوع فعالیت کشاورزی ، خصوصیات طبیعی منطقه و عوامل اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی دارد . در سطح جهانی نیز نقش زنان قابل توجه می باشد و جالب توجه این که در اکثر موارد از یک طرف زنان خانوار مزد نمی گیرند و از طرف دیگر کارگران زن مزد کمتری نسبت به مردان دریافت می کنند.
همچنین از نظر اقتصادی در بسیاری از موارد،بخش عظیمی از زنان روستایی خانه دار به عنوان جمعیت غیرفعال به حساب آورده می شونداین در حالی است که آنان نقش مهمی در افزایش درآمد خانه و تامین رفاه سایر اعضا دارند.
مبحث دختران و زنان روستایی و حل مشکلات عقب ماندگی تاریخی و اعاده حقوق اجتماعی آنان همان قدر که مهم و ضروری و تعیین کننده است، امری حساس و دقیق نیز می باشد ، چرا که فرهنگ پدرسالاری حاکم در جوامع روستایی ، زنان را در موقعیت پایین تری قرار داده است. به گونه ای که در بعضی از جوامع زنان فقط وظیفه تولید مثل و تربیت فرزندان را به عهده دارند و حداکثر به عنوان نیروی کار به حساب می آیند و از هر گونه حق اظهار نظر و تصمیم گیری در محیط خانواده و اجتماع محروم هستند. در ایران به دلیل سنت و آداب و روسومی که از گذشته به ارث رسیده است ، عدالت اجتماعی در خصوص زنان روستایی به خوبی اجرا نشده است و رفاه و آسایش این گروه را با مشکل مواجه کرده است . مطالعات اقتصادی - اجتماعی نشان داده است که موانع متعددی در مسیر نقش زنان در توسعه وجود دارد که عمده آن ها به شرح ذیل می باشد :
1- موانع فردی شامل :
1-1- پایین بودن سواد که علاوه بر مشکلات فراوان منجر به عدم اعتماد به نفس ، احساس حقارت ، کناره گیری و خود کم بینی می شود .
1-2- حجم زیاد فعالیت آنان و افزایش کار داخل و خارج خانه به دلایل مختلف از جمله مهاجرت فصلی مردان و تنوع زیاد کار زنان روستایی ( بچه داری ، امور منزل ، کشاورزی ، صنایع دستی ، دامپروری )
1-3- کم بودن اطلاعات ، دانش و آگاهی های علمی و کاربردی آن ها
1-4- سوء تغذیه و پایین بودن ضریب سلامت و بهداشت فردی
2- موانع خانوادگی
2-1- عدم آگاهی نسبت به نحوه برخورد با دختران و زنان
2-2- تعصبات خانوادگی و موافقت نکردن شوهر یا پدر با حضور زنان در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی به دلایل مختلف فرهنگی و یا تمایل نداشتن به از دست دادن نیروی کار منزل
2-3- باور و نگرش منفی نسبت به توانایی آنان
2-4- تبعیض های جنسیتی
2-5- فقر اقتصادی خانواده
3- موانع اجتماعی
3-1- آداب و سنن غلط نظیر خرافات ، تقدیر گرایی و ...
3-2- مردسالاری و عدم اجازه حضور زنان در فعالیت های گروهی
3-3- دسترسی کم زنان به اعتبارات و تسهیلات،نهاده ها و عوامل تولید
3-4- دور از دسترس بودن خدمات ترویجی و سوگیری فعالیت های اجتماعی و برنامه های مشارکتی به سمت مردان
3-5- کمبود متخصصان زن جهت آموزش زنان روستایی
3-6 - مشکلات دسترسی به خدمات و تسهیلات اجتماعی و بهداشتی
3-7- پایین بودن میزان دستمزد زنان روستایی در مقایسه با مردان
تواناسازی زنان روستایی
توانا سازی فرآیندی است که طی آن افراد برای غلبه بر موانع پیشرفت، فعالیت هایی انجام می دهند که باعث تسلط آن ها در تعیین سرنوشت خود شود .
در این راستا مهارت های لازم برای توانا سازی زنان به سه دسته کلی قابل تقسیم می باشد :
فرآیند توسعه شامل مشارکت گروه های هدف نیز می باشد و افراد قابلیت های توسعه ای خویش را در مورد تشخیص وفائق آمدن بر مشکلات تقویت می نمایند . چنانچه مساوات بین زن و مرد محور تعریف توسعه امور زنان باشد ، این مساله به همراه خود لزوم تفویض اختیارات به زنان را برای فائق آمدن بر تنگناهایی که در امر مساله برابری زنان در جوامع مردسالاری وجود دارد را در بر می گیرد . در یک بحث کلی می توان اختیارات زنان را در پنج مرحله برابری نشان داد و باید در نظر داشت که مساله اختیارات زنان یک بخش اساسی از فرآیند توسعه در هر مرحله می باشد . به عبارتی فرآیند توسعه امور زنان در پنج مرحله از برابری قابل تعیین است . این پنج مرحله منجر به افزایش برابری و نهایتا" به افزایش توانایی زنان منجر می شود که عبارتند از : رفاه ، دسترسی به عوامل تولید ، آگاهی ( دانش ) ، مشارکت و کنترل.
مرحله اول : رفاه
در این مرحله مسایل رفاه زنان در مقایسه با مردان در مواردی مانند وضعیت تغذیه ، درآمد و ... مورد بحث قرار می گیرد . در این جا در واقع وضعیت موجود و مطلوب زنان توصیف می گردد . فعالیت زنان برای پیشبرد رفاه خویش نسبت به مردان ، آن ها را در گیر فرآیند توانا سازی و درگیری مراحل بالاتر برابری می نماید.
مرحله دوم : دسترسی
تولید پایین تر زنان نسبت به مردان از محدودیت آنان برای دسترسی به عوامل تولید مثل سرمایه ، زمین و ... است . زنان دسترسی کمتری به کارهای اداری دستمزد ، خدمات و آموزش های مهارت زا دارند که استخدام و تولید را ناممکن می سازد . در این جا برابری به این معنا است که زنان حق مساوی دسترسی به موارد فوق را دارند . هنگامی که زنان سعی بر فائق آمدن موانع در راه دسترسی به منابع را دارند ، به ناچار با تبعیضات برخورد خواهند کرد .
مرحله سوم : آگاهی
یعنی این که زنان چگونه مفهوم فرآیند توسعه را در حد نابرابری ساختاری درک می کنند . زنان باید درک کنند که مشکلات آنان از بی کفایتی و کمبودهای شخصیتی آنان ناشی نمی شود ، بلکه آنان به وسیله یک سیستم اجتماعی که در آن تبعیضات صورت رسمی و قابل قبول به خود گرفته است ، عقب نگه داشته شده اند . باید نگرشی خاص به جامعه معطوف شود که نشان دهد که تبعیضاتی که قبلا" طبیعی و واقعیتی غیر قابل تغییر قلمداد می شدند ، تغییر پذیر هستند. در این سطح ، برابری به معنای باور داشتن به برابری در نظر گرفته شده است .
مرحله چهارم : مشارکت
مشارکت به معنای حضور زنان در تمام مراحل توسعه ، بررسی نیازها ، شناسایی مشکلات ، برنامه ریزی ، مدیریت، اجرا و ارزشیابی است. برابری در مشارکت به معنای مشارکت در یک جامعه مردسالار به آسانی به دست نخواهد آمد.برابری در مشارکت دادن زنان در پروژه هایی است که آنان به نحوی در آن ذینفع هستند و دخالت دادن این زنان باید به نسبت تعدادشان باشد .
مرحله پنجم : کنترل
افزایش مشارکت زنان در حد تصمیم گیری ، آنان را به سوی توسعه فزاینده سوق و آنان را تواناتر می نماید . به طوری که این مشارکت برای کسب افزایش کنترل در عوامل تولید و تضمین برابری دسترسی به منافع و توزیع عادلانه منافع باشد . برابری کنترل به معنای توازن قدرت بین زنان و مردان است و این به معنای آن است که هیچ کدام از آن ها در مقام فرمانروایی نخواهند بود . در این جا منظور از تواناسازی زنان تعویض مردسالاری به زن سالاری نیست بلکه برای معرفی برابری جنسیتی در فرآیند توسعه است . برابری در کنترل برای استفاده از سود برابر برای زنان لازم است .
خلاصه در مشارکت مطلوب و کارآمد زنان در توسعه ابتدا باید نقش آنان در جریان توسعه را به درستی مشخص کرد و سپس موانع مربوط به ایفای نقش آنان را شناسایی و توجه نمود که آنان هم در امور داخل منزل و هم فعالیت های خارج منزل نقش مهمی دارند . ضمن این که توانایی دارند که نقش مادر ، همسر ، تولید کننده ، مدیر و برنامه ریز را به خوبی ایفا نمایند.
مهارت های انسانی | مهارت های ادراکی | مهارت های فنی و تخصصی | ||||||||||||||
|
|
|
برگرفته از مجله دهاتی شماره 34 تیر ماه 1385
برچسبها: مشارکت زنان روستایی
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
جایگاه روستا در برنامه های کلان
با پايان جنگ تحميلي، تدوين برنامه کلان توسعه در دستور کار سازمان برنامه و بودجه وقت قرار گرفت و در سال 68 اولين برنامه پس از انقلاب به نام «قانون برنامه اول توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي» به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد و به اجرا درآمد. در سال هاي جنگ برنامه اي اجرا نشد و هر ساله هيئت دولت اقدام به بودجه بندي مي کرد. در اين سال ها اهداف عمراني و اقتصادي کشور برپايه تبصره هاي بودجه سالانه تنظيم مي شد و همواره بخش کشاورزي محور توسعه ملي قرار مي گرفت. تشکيل جهاد سازندگي و بنياد مسکن در سال 58 باعث شد که اقدامات عمراني گسترده اي درمحيط روستايي کشور انجام شود. به ويژه در سال 62 وظيفه عمران روستايي از وزارت کشاورزي و عمران روستايي منتزع و به جهاد سازندگي واگذار شد و پس از يک سال اين نهاد به وزارتخانه تبديل شد.
در طول دهه اول انقلاب علي رغم افزايش قابل ملاحظه برخورداري جامعه روستايي از تسهيلات و امکانات زير بنايي، اقدامات انجام شده به دلايل مختلف از جمله نامشخص بودن استراتژي توسعه و نبودن برنامه اي هماهنگ و تمرکز امکانات درمراکز شهري پاسخگوي نيازهاي اساسي روستاييان نبوده و در زمينه هاي مختلف به ويژه تخصيص امکانات کافي و ارايه خدمات گوناگون اجتماعي ـ اقتصادي با موفقيت دلخواه همراه نبوده است. علاوه بر اين نبود برنامه ريزي هاي هماهنگ و وجود نهادهايي که به طور موازي به فعاليت مشغول بودند و نهايتاً عدم انطباق بسياري از فعاليت ها، برنامه ها و نيازهاي اساسي جامعه روستايي، موانعي براي دولت در زمينه ايجاد نظامي هماهنگ در عمران روستايي ايجاد کرد.
پرداختن به مقوله توسعه روستايي به مثابه يک فرآيندي است که مي بايست وضعيت جوامع روستايي را در همه ابعاد اجتماعي، اقتصادي و زيست محيطي و.. . ارتقاء داده و در تعامل با مناطق شهري و بخش هاي ديگر، امکان دستيابي به تعادل هاي منطقه اي و ملي را فراهم سازد. چراکه جمعيت روستاهاي ايران حدود 38% از کل جمعيت کشور را شامل مي شود، لذا هرگونه تحرک اقتصادي اجتماعي آنان در سطوح ملي و منطقه اي بر بسياري از موضوعات تاثيرگذار خواهد بود. علي رغم اين که براي ارزيابي جايگاه روستا در برنامه هاي کلان مي بايست حوزه وسيعي از روندها و فعاليت ها مورد ارزيابي قرار گيرند، ولي به دليل فراهم نبودن زمينه هاي لازم، در برخي از برنامه هاي توسعه(اول تا سوم) روستا فقط از بعد عمران روستايي مورد توجه قرار گرفته است.
برنامه اول توسعه اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی (66-1362)
اولین برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مقطع زمانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برای سالهای 62 تا 66 تدوین گردیده بود که اين برنامه به تصويب مجلس شوراي اسلامي نرسيد. در جدول شماره 9 اهداف اصلی و الگوی توسعه این برنامه نشان داده شده است.
جدول9): هدف و الگوي توسعه در برنامه اول(66-62) توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
اهداف اصلي برنامه | بر اساس هدفهاي اقتصادي - اجتماعي كشور، نيل به خودكفايي در بخش كشاورزي، كاهش سهم بخش نفت، رشد صنعتي، تأكيد بر دستيابي به اهداف قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در زمينههاي فرهنگي، بهداشتي و اجتماعي، و استقرار اقتصادي ناوابسته و متكي به منابع داخلي و تأمين منافع مستضعفين جامعه، عوامل اصلي تعيين كننده حجم و تركيب توليدات ملي در بيست سال آينده |
الگوي توسعه | بخش نفت همواره به عنوان موتور محرك رشد، جهت تأمين منابع لازم براي پسانداز و سرمايهگذاري مطرح است. تداوم رشد اقتصادي كشور، به رشد بيشتر بخش نفت وابسته بوده و در جريان رشد و توسعه اقتصادي، هيچگاه پيوند و رابطه ارگانيك لازم بين اين بخش و ساير بخشها ايجاد نشده، و استمرار رشد اقتصادي به افزايش حجم و تركيب ناموزون مصرف، در دو بخش دولتي و خصوصي وابسته است. در نتيجه، سرمايهداري وابسته، ايجاد و تقويت گرديد. اين امر سبب ركود صادرات غير نفتي، و اشاعه فرهنگ واسطهگري و دلالي در دو بخش دولتي و خصوصي شد. |
برنامه اول توسعه اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی (72-1368)
اولین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای سالهای 1372- 1368 تصویب شد. در این برنامه، توسعه روستایی همانند سه برنامه اول قبل از انقلاب دارای فصل مستقلی نیست و «برنامه های توسعه روستایی در قالب هدفهای ملی، عمران منطقه ای، کشاورزی وآمایش مد نظر قرار گرفته است(رکن الدین افتخاری، 1372 :62) در این برنامه دولت در قالب برنامه های اجرایی بخشی و تبصره های قانونی به تخصیص اعتبار برای مناطق روستایی پرداخته وبردو الگوی بنیادی زیردرتوسعه روستایی تأکیدکرده است:
1- تأکید بر راهبردهایی که موجب تغییرات مطلوب در ساختار تولیدی اجتماعات روستایی می شوند.
2- افزایش تولیدکشاورزی و بهبود معیارهای زندگی کشاورز وخانواده وی.
الگوی اول از طریق بهبود وضعیت مالکیت زمین، اصلاحات ارضی، بهره وری از منابع طبیعی بالقوه و سایر فعالیتهایی که باید موجب ارتقای وضعیت اقتصادی- اجتماعی در مناطق روستایی شوند پیگیری می شود و الگوی دوم مبتنی بر گسترش برنامه های نوین کشاورزی و به کارگیری تکنولوژی مناسب است. در قالب این برنامه، توسعه در زمینه کشاورزی به عهده وزارت کشاورزی بود که در سال 1356 از ادغام دو وزارتخانه «کشاورزی و منابع طبیعی»و«تعاون و امور روستاها»تحت عنوان وزارت کشاورزی و عمران روستایی تشکیل شده بود و سپس در سال 1362 با تشکیل وزارت جهاد سازندگی بخش عمران روستایی از وزارت کشاورزی منفک و به عهده وزارت جهاد سازندگی گذاشته شد. از جمله اهداف این وزارتخانه ها، حرکت به سوی استقلال و خودکفایی کشور، بهبود اوضاع اجتماعی و اقتصادی مناطق روستایی و عشایری، ایجاد زمینه جهت رشد شخصیت انسانی روستائیان از طریق مشارکت و نظارت آنان در فعالیتهای روستایی و بسیج مردم جهت سازندگی و عمران روستایی است. (ازکیا وغفاری، 1386: 123) درخلال برنامه اول شاهد تشکیل نهادها و مجموعه هایی چون هیئتهای هفت نفره واگذاری زمین و مشاع های تولیدی، مراکز خدمات کشاورزی و تعاونی های تولید کشاورزی هستیم که تأثیر گذاری مستقیمی بر روند توسعه روستایی داشته اند.
جدول10): هدف و الگوي توسعه در برنامه اول(72-68) توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
اهداف اصلي برنامه | بازسازي و تجهيز بنيه دفاعي و تأمين نيازهاي ضروري آن بر مبناي اهداف دفاعي تعيين شده، بازسازي و نوسازي ظرفيتهاي توليدي و زيربنايي و مراكز جمعيتي خسارت ديده در طول جنگ تحميلي، در چارچوب اولويتهاي برنامه، گسترش كمي و ارتقاي كيفي فرهنگ عمومي تعليم و تربيت و علوم و فنون در جامعه، با توجه خاص نسبت به نسل جوان، ايجاد رشد اقتصادي در جهت افزايش توليد سرانه، اشتغال مولد و كاهش وابستگي اقتصادي، با تأكيد بر خودكفايي محصولات استراتژيك كشاورزي و مهار تورم، تلاش در جهت تأمين عدالت اجتماعي اسلامي، تأمين حداقل نيازهاي اساسي آحاد مردم، تعيين و اصلاح الگوي مصرف در جهت تعيين نيازهاي انسان و جامعه، در جريان رشد و تكامل مادي و معنوي با حفظ كرامت و آزادگي انسان، اصلاح سازمان و مديريت اجرايي و قضايي كشور در ابعاد مختلف، تلاش در جهت امنيت قضايي و تحكيم مباني نظري و عملي، تساوي عموم در برابر قانون و اجراي عدالت و حمايت از آزاديهاي مشروع فردي و اجتماعي، سازماندهي فضايي و توزيع جغرافيايي جمعيت و فعاليت، متناسب با مزيتهاي نسبي هر منطقه، به استثناي مواردي كه ملاحظات سياسي و نظامي ايجاب مينمايد. » |
الگوي توسعه | ايجاد وضعيتي جديد با تكيه بر سازوكارهاي بازار و مشاركت بخش خصوصي، استفاده از ظرفيتهاي بلااستفاده، توجه به بخش كشاورزي و تأكيد عمده بر توسعه صنايع سرمايهاي و واسطهاي از طريق تقويت بنيههاي توليد داخلي، استفاده حداكثر از ظرفيتهاي معدني كشور در جهت توسعه صادرات غير نفتي، و همچنين ايجاد ارتباط منطقي با فعاليتهاي بخش صنعت، انجام سرمايهگذاريهاي لازم، جهت افزايش امكان صدور نفت و همچنين افزايش توليد فرآوردههاي نفتي، بازسازي واحدهاي مسكوني خسارت ديده طي سالهاي جنگ تحميلي، در چارچوب سياستهاي بازسازي كشور و بهبود روند ساخت مسكن جهت پاسخگويي به نياز جامعه. |
همانگونه که گفته شد، در اين برنامه که مشتمل بر 26 بخش بود، فصل مستقل و مجزا به عمران روستايي اختصاص نداشت. در واقع فصل و يا بخشي به عنوان عمران روستايي در اين برنامه مد نظر گرفته نشد و از اين جهت مشابه برنامه هاي اول تا سوم عمراني قبل از انقلاب بود. برنامه هاي عمراني روستايي در بخش هاي مختلف برنامه ريزي به ويژه کشاورزي، آب، برق، مسکن مخابرات، بهداشت و درمان، پست و. . . پراکنده بود که در زمينه عمران روستايي، نمونه کامل يک برنامه بخشي محسوب مي شود. علاوه بر اهداف و سياست هاي بخشي هر يک از بخش هاي برنامه که بعضاً به عمران روستايي به ويژه در زمينه ارايه خدمات زير بنايي و رفاهي مي پرداخت، برخي از اهداف و سياست هاي کلي نيز به طور مستقيم و غير مستقيم به عمران و سازماندهي نواحي روستايي مي پرداخت.
اهداف و سياست هاي کلي برنامه اول توسعه در زمينه عمران روستايي شامل:
1- ايجاد رشد اقتصادي در جهت افزايش توليد سرانه، اشتغال مولد و کاهش وابستگي اقتصادي با تأکيد بر توليد محصولات استراتژيک کشاورزي و مهار تورم.
2- تلاش در جهت تأمين و ارتقاي سطح سلامت افراد تأمين حداقل نيازهاي اساس عامه مردم و
3- سازماندهي فضاي و توزيع جغرافيايي جمعيت و فعاليت ها، متناسب با مزيت هاي نسبي هر منطقه در برنامه پنج ساله دوم توسعه (78-1374)
برنامه دوم توسعه اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی (78-1374)
برنامه پنج ساله دوم توسعه کشور در سال 72 تدوين شد و قرار بود براي سال هاي 77-73 اجرا شود ولي به دليل مشکلاتي که در روند تصويب آن بوجود آمد، با دو سال تأخير اجرا شد. در اين برنامه، برخلاف برنامه اول توسعه يکي از بخش هاي برنامه «عمران روستايي و عشايري» بود، که يکي از دو فصل آن به «عمران و نوسازي روستاها» اختصاص يافت. وجود فصل عمران روستايي در اين برنامه مانع پراکنده شدن برنامه هاي عمران روستايي در ساير بخش ها و فصل هاي برنامه نشده و با توجه به بخشي بودن نظام برنامه ريزي بخشي از برنامه ها و طرح هاي توسعه و عمران روستايي در ديگر بخش هاي برنامه پراکنده شده اند.
در برنامه پنج ساله دوم توسعه كشور، فصل مستقلي راجع به عمران روستايي ديده مي شود و امكان ارزيابي مشخص اهداف، سياستها و برنامه هاي اجرايي آن وجود دارد. نتايج ارزيابيها نشان مي دهد كه اين برنامه، حداقل نسبت به برنامه هاي توسعه بعد از انقلاب اسلامي، بدليل رعايت نسبي اصول برنامه ريزي از لحاظ ترتيب و وضوح اهداف، سياستها و برنامه هاي اجرايي و داشتن فصل مستقل عمران روستايي مزايايي دارد. با اينحال معايب و نارسائيهاي عمده اي نيز در محتوا و عملكرد برنامه عمران روستايي آن وجود دارد كه از بين آنها مي توان به عدم جامعيت اهداف و برنامه هاي توسعه روستايي بدليل حاكميت نظام برنامه ريزي بخشي در كشور، نارسائي و عدم هماهنگي و عدم انطباق كامل بين اهداف، سياستها و برنامه هاي اجرايي با يكديگر و همچنين اجراي محدود برنامه ها و تحقق نسبتاً كم اهداف كمي اشاره كرد. در مجموع، نارسائيهاي اساسي در محتواي برنامه و عملكرد اجرايي آن باعث شده تا عليرغم تخصيص و هزينه اعتبارات نسبتاً زياد، باز هم اهداف كمي و كيفي عمران روستايي تحقق چنداني نيابد. به همين دليل بايد با بازنگري برنامه هاي گذشته، در برنامه هاي آتي عمران روستايي اصلاحات لازم بوجود آيد.
تأکید بر توسعه صنعت در فضاهای روستایی، مطالعه و طراحی ساختار فضایی مطلوب، و تجهیز سلسله مراتبی مراکز روستایی مهمترین سیاستهای توسعه روستایی در این برنامه بوده اند (سازمان برنامه و بودجه، 1378: 285 )
هدف هاي کيفي اين برنامه در فصل عمران روستايي شامل:
· توسعه يکپارچه فضاهاي داراي ظرفيت بالقوه رشد روستايي
· بهبود کيفيت زيست، اصلاح ساختار کالبدي و بهبود کيفيت سکونتگاه هاي روستايي
· ارتقاء نقش روستاييان در اداره امور روستاها
· ارتقاء ظرفيت اشتغال زايي صنايع کوچک و دستي در محيط هاي روستايي.
· برقراري تناسب بين ارايه خدمات جمعيت روستايي
· اصلاح الگوي استقرار جمعيت در نواحي روستايي.
· ساماندهی جمعیت نقاط کوچک و پراکنده روستایی در مراکز جمعیتی با امکانات توسعه
· اصلاح ساختار کالبدی سکونتگاههای روستایی
· تنوع بخشی به فعالیت های تولیدی
· ایجاد شرایط لازم جهت واگذاری امور روستاها به نهادهای مدیریتی و مردمی
· ارتقای مهارت فنی و افزایش بهره وری روستائیان. (سازمان برنامه و بودجه، 1372: 64 )
جدول11): هدف و الگوي توسعه در برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
اهداف اصلي برنامه | تلاش در جهت تحقق عدالت اجتماعي، رشد فضائل بر اساس اخلاق انساني و ارتقاي كمي و كيفي فرهنگ عمومي جامعه، هدايت جوانان و نوجوانان در افزايش بهرهوري، تربيت انساني، رشد و توسعه پايدار اقتصادي با محوريت بخش كشاورزي، اصلاح ساختار نظارتي اجرايي و قضايي كشور، در جهت تحقق اهداف برنامه، تقويت مشاركت عامه مردم، تلاش در جهت كاهش وابستگي اقتصاد كشور به درآمدهاي حاصل از نفت و توسعه صادرات غير نفتي، تقويت بنيه دفاعي كشور، رعايت اصول مصلحت كشور در سياست خارجي، تلاش در جهت حاكميت كامل قانون و حفظ امنيت همه جانبه، نظم اجتماعي و وجدان كار، نظام دهي و بهكارگيري تحقيقات، ايجاد تعادل در بخشهاي اقتصادي (تعاوني، خصوصي و دولتي) |
الگوي توسعه | توسعه و بهبود كيفيت شرايط عمومي زندگي مردم، مشتمل بر بهبود توزيع درآمد و ثروت و كاهش ضريب جيني، تأمين بهداشت عمومي و گسترش بيمه همگاني، جهت دادن كمكهاي انتقالي دولت در قالب يارانهها، توجه به مناطق محروم با اولويت اشتغال و بهداشت، اصلاح سيستم مالياتي، توسعه امنيت قضايي و. . . |
برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی (83-1379)
با در اين برنامه، توسعه و عمران روستايي يکي از فصل هاست، که در آن متفاوت با برنامه هاي قبلي، ابتدا وضع موجود نواحي روستايي، مشکلات و تنگناهاي اين نواحي سپس چالش هاي توسعه و عمران روستايي بررسي شده است، در مرحله بعد به ترتيب سياست هاي استراتژيک، سياست هاي اجرايي در راهکارهاي اجرايي فصل توسعه و عمران روستايي به شرح ذيل ارايه شده است:
ـ ساماندهي عمران روستاها با توجه به نقش و عملکرد اقتصاد روستايي از طريق تحول ساختاري در نظام توليد، به منظور بهره برداري مناسب از منابع و عوامل طبيعي موجود و استفاده از فن آوري مناسب.
ـ حمايت از ايجاد دخالت هاي تأمين کننده اعتبارات خود، به منظور ارايه تسهيلات به روستاييان و تجهيز منابع جديد به شيوه هاي مختلف
ـ تجديد سازمان تشکيلات کنوني عمران روستايي براي ايجاد هماهنگي هاي لازم، تمرکز زدايي و جامع نگري، جلوگيري از فعاليت هاي امروزي مشابه، شفاف کردن وظايف و نقش ها، کاهش حيطه هاي تصدي و اجراي فعاليت هااي دقيق
ـ سطح بندي و ارايه خدمات و تجهيز فضاهاي روستايي کشور طبق استانداردهاي ضوابط خدمات رساني و نتايج طرح هاي مصوب توسعه و عمران منطقه اي.
ـ تهيه و اجراي برنامه هاي راهبردي، ساختاري و عملياتي به منظور توسعه هماهنگ و يکپارچه مناطق توسعه نيافته با استفاده از منابع و امکانات موجود.
گفتني است در برنامه سوم توسعه متفاوت با برنامه هاي گذشته، امور سازماندهي عشاير در قالب «فصل توسعه و عمران روستايي» گنجانده شد.
جدول12): هدف و الگوي توسعه در برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
اهداف اصلي برنامه | اهتمام به امر عدالت اجتماعي و اولويت آن به عنوان يك هدف و مبناي محوري در جامعه، تأمين حقوق و آزاديهاي مشروع و قانوني همه شهروندان و ايجاد و تقويت فضاي مطمئن و قانونمند براي كليه فعاليتها، واگذاري شركتهاي دولتي به بخشهاي خصوصي و تعاوني، حذف انحصارات، تمركززدايي از ساختار اداري و اقتصادي، هدفمند نمودن سياستهاي حمايتي دولت، استقرار نظام تأمين اجتماعي، توجه به امر اشتغال و ايجاد حداكثر تحرك و تأمين فرصتهاي شغلي، ايجاد جهش در صادرات غير نفتي و كاهش وابستگي به درآمدهاي حاصل از صدور نفت خام، اصلاح نظام مالياتي و. . . |
الگوي توسعه | مركز كليه فعاليتهاي مربوط به رشد و توسعه اقتصادي به سمت عدالت اجتماعي، كاهش فاصله طبقاتي، رفع محروميت ايجاد نظام جامع تأمين اجتماعي، مهار تورم و حفظ قدرت خريد گروههاي متوسط و كم درآمد جامعه، كمك به سرمايهگذاري و ايجاد اشتغال، اصلاح نظام مالياتي جهت برقراري عدالت، توسعه و عمران روستاها و توجه به معيشت روستانشينان، تشويق سرمايهگذاري و كارآفريني و توسعه فعاليتهاي اشتغالزا در جهت كاهش بيكاري، عدم ترجيح بخشهاي خصوصي و تعاوني در برخورداري از امتيازات و دسترسي به اطلاعات، جهش صادرات غير نفتي و كاهش وابستگي به درآمدهاي حاصل از صادرات نفت، افزايش توليد داخلي به ويژه در زمينه كشاورزي، آموزش و بازآموزي نيروي انساني در سطوح مختلف، جذب منابع خارجي و. . . |
از زمره اهداف برنامه سوم (1379 – 1383 ) که گروههای آسیب پذیر به ویژه روستائی را در بر می گیردتلاش برای حفظ قدرت خریدگروههای کم درآمد، فراهم آوردن زمینه های اشتغال و تشویق سرمایه گذاری وکارآفرینی، اهتمام به توسعه وعمران روستاها و توجه ویژه به معیشت روستائیان، تامین امنیت غذایی و خود کفایی در کالاهای اساسی با افزایش تولید داخلی بویژه کشاورزی، گسترش و عمق بخشیدن به روحیه تعاون و مشارکت عمومی و رفع محرومیتها به خصوص در مناطق روستایی کشوراست. (سازمان مدیریت و برنامه ریزی، 1381 : 1176 –1177)
بررسی برنامه های توسعه روستایی بعد از انقلاب در دوره 11 ساله، از اول انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی و از دوره بعد از جنگ تاکنون نشان دهنده ویژگی های زیر است:
1- بررسی ها نشان می دهدکه سیاستهای توسعه روستایی در بعد از انقلاب، قبل از همه واکنشی بود نسبت به سیاستها و پیامدهای نه چندان توسعه ای قبل از انقلاب.
2- دوره اول (11 ساله ) با دوره بدون برنامه ای مشخص شد که هیچ راهبرد مشخصی چه در سطح ملی و چه درسطح روستایی درآن ارائه نشد و غالبا اقدامات در قالب رویکرد اجتماعی و نیازهای اساسی صورت گرفت. در این دوره دولت به سازماندهی مجدد مدیریت سنتی کشاورزی و ایجاد نهادهای انقلابی در اجرای برنامه های زیر بنایی و.. . به منظور حل سریع معضل توسعه نیافتگی روستایی وکشاورزی اقدام کرد. اما این اقدامات در زمینه تولیدکشاورزی، اشتغال روستایی و افزایش سطح زندگی روستائیان موفقیت چندانی بدست نیاورد.
3-در دوره دوم که همراه با تدوین برنامه پنج ساله اقتصادی و اجتماعی از سال 1368 مشخص می شود غالبا رشد اقتصادی و بعدها توسعه صنعتی در چارچوب برنامه های تعدیل ساختاری دنبال می شد. در برنامه اول و دوم محور توسعه بخش کشاورزی تعیین و در برنامه سوم بدان تاکید شد و بخش قابل توجهی از اهداف که در برنامه دوم تحقق نیافته بود در اهداف برنامه سوم گنجانده شد. ارزیابی ها حاکی از این است که علی رغم محوریت کشاورزی، تخصیص اعتبارات و سرمایه گذاری ها، این بخش در مقایسه با سایر بخشها نوسانات زیادی تجربه کرد. (شکوری، 1384 : 245- 244 )
بطور کلی سیاست توسعه روستایی بویژه کشاورزی بعد از انقلاب در افزایش تولید محصول در مقایسه با قبل از انقلاب موفق بود اما این افزایش با تقاضای جمعیت رو به رشد مطابقت نکرد. رشد محصول بیشتر یا حرکتهای مردمی در قالب جهاد سازندگی و امثال آن صورت گرفت که از یک برنامه منسجم و پایدار توسعه ای تبعیت نکرد. بعلاوه علی رغم فعالیت های عمرانی و زیر بنایی قابل توجه در روستاها، در ماهیت، این برنامه ها به ندرت در کاهش فاصله طبقاتی بین گروهها وقشرها، افزایش درآمد، کاهش فقر و تنزل شکاف بین شهر و روستا موثر بوده اند. (همان: 247- 246 )
برنامه چهارم توسعه، اجتماعی و فرهنگی (83-1379)
سياستهاي کلي برنامه چهارم نيز در قالب 4 فصل ارايه شده است که عبارتند از: 1) امور فرهنگي، علمي و فناوري، شامل بندهاي 1 تا 11، 2) امور اجتماعي، سياسي، دفاعي و امنيتي، شامل بندهاي 12 تا 27، 3) امور مربوط به مناسبت سياسي و روابط خارجي، شامل بندهاي 28 تا 33 و 4) امور اقتصادي، شامل بندهاي 34 تا 52.
عناصر و ابعاد توسعه روستايي در برنامه چهارم، فاصله بسيار زيادي با عناصر و ابعاد توسعه روستايي در معناي حقيقي آن دارد. با نگاهي به اهداف کلي توسعه روستايي در برنامه چهارم مي توان به عدم جامعيت اين اهداف پي برد. در حالي که با مرور تجربيات جهاني مي توان دريافت که از اوايل دهه 1970 توسعه روستايي به صورت بهتر و جامعتري مورد توجه قررار گرفته است. به هر حال در برنامه چهارم توسعه اقتصادي اجتماعي به علت حاکميت برنامه ريزي بخشي، به توسعه روستايي در قالب بخش کشاورزي پرداخته شده است که ان هم بسيار نارساست. درحالي که بخش کشاورزي و برنامه ريزي جهت توسعه آن، تنها جزئي از توسعه روستايي به شمار مي آيد. در فصل سوم سند ملي توسعه بخش کشاورزي و منابع طبيعي در برنامه چهارم که در حقيقت به بررسي وضع موجود کشاورزي و منابع طبيعي اختصاص يافته است، تنها در کمتر از دو صفحه به بررسي وضع موجود توسعه روستايي پرداخته است. اما متاسفانه در اين بررسي تنها برخي از جنبه هاي عمران روستايي (نه توسعه روستايي) اشاره شده است. در حالي که لازم است طيف وسيعي از ابعاد توسعه روستايي مورد بررسي قرار گيرد تا بتوان در راستاي توسعه روستايي گامي برداشته شود. توسعه روستايي عبارتست از دگرگوني در روشهاي توليد و سازمان اقتصادي جامعه و نيز تحول در امور زيربنايي، سياسي، اجتماعي، مناسبات ميان اعضاي جامعه و حتي تحول در بينش و گرايش نظري غالب روستائيان نسبت به زندگي، کار و رشد آنان(شهبازي، 1372، ص 94 ). بنابراين توسعه روستايي صرفاٌ به معناي برخي از جنبه هاي عمران روستايي نيست.
بخش عمدهاي از سياستهاي کلي برنامه چهارم در قالب سياستهاي کلي برنامههاي قبلي عيناً وجود داشته و برخي نيز با مضمون و يا مشابه سياستهاي کلي قبلي بوده است. بعضي از سياستها نيز تفصيل سياستهاي کلي برنامههاي قبل يا خلاصه شده آنها است. همانطور که در جدول زير مشاهده مي شود سياستهاي کلي برنامه چهارم را در مقايسه با موارد متناظر و يا مشابه مندرج در سياستهاي کلي برنامه قبل نشان داده شده است. که اين امر بيانگر سطحي بودن توجه برنامه به روستا و مسائل مربوط به آن در انتخاب راهبردها و سياست هاي توسعه مي باشد.
جدول13): سياستهاي کلي مشترک برنامه چهارم و برنامه سوم توسعه
سياست متناظر در برنامه سوم | سياست برنامه چهارم |
اصلاح نظام مالياتي در جهت برقراري عدالت در گرفتن ماليات، توجه به ضرورت توليد و سرمايهگذاريهاي توليدي، و ايجاد انگيزههاي مردمي در پرداختن ماليات | ـ مهار تورم و افزايش قدرت خريد گروههاي کمدرآمد و محروم و مستضعف و کاهش فاصله بين دهکهاي بالا و پايين درآمدي جامعه و اجراي سياستهاي مناسب جبراني. |
ـ اهتمام به توسعه و عمران روستاها و توجه ويژه به معيشت روستاييان. ـ گسترش عدالت اجتماعي و تعادلهاي منطقهاي ـ فراهم آوردن زمينههاي اشتغال بيشتر با ايجاد انگيزههاي مناسب و حمايت از تشويق سرمايهگذاري و کارآفريني و توسعه فعاليتهاي اشتغالزا در جهت کاهش بيکاري، بهخصوص در بخشهاي کشاورزي و صنايع تبديلي و کارگاههاي متوسط و کوچک. | ـ توسعه روستاها. ـ ارتقا سطح درآمد و زندگي روستاييان و کشاورزان و رفع فقر، با تقويت زيرساختهاي مناسب توليد و تنوعبخشي و گسترش فعاليتهاي مکمل به ويژه صنايع تبديلي و کوچک و خدمات نوين، با تأکيد بر اصلاح نظام قيمتگذاري محصولات. ـ ايجاد اشتغال مولد و کاهش نرخ بيکاري |
تمرکز همه فعاليتهاي مربوط به رشد و توسعه به سمت «عدالت اجتماعي» و کاهش فاطه ميان درآمدهاي طبقات، رفع محروميت از اقشار کمدرآمد. | ـ مهار تورم و افزايش قدرت خريد گروههاي کمدرآمد و محروم و مستضعف و کاهش فاصله بين دهکهاي بالا و پايين درآمدي جامعه و اجراي سياستهاي مناسب جبراني. |
ـ ايجاد نظام جامع تأمين اجتماعي براي حمايت از حقوق محرومان و مستضعفان و مبارزه با فقر و حمايت از نهادهاي عمومي و موسسات و خيريههاي مردمي با رعايت ملاحظات ديني و انقلابي. | ـ ايجاد نظام جامع تأمين اجتماعي براي حمايت از حقوق محرومان و مستضعفان و مبارزه با فقر و حمايت از نهادهاي مردمي با رعايت ملاحظات ديني و انقلابي. |
برخي از محدوديت هاي توسعه روستايي که در برنامه چهارم به خوبي مورد توجه واقع نگرديده اند عبارتند از :
1- بهره برداري بي رويه و غير اصولي از منابع آب و خاک
2- تغييرات بي برنامه و بي رويه اراضي کشاورزي
3- گسترش فيزيکي شهرها و در برگيري فضاهاي روستايي
4- رشد منفي جمعيت در بسياري از روستاها و روند تخليه رو به افزايش آنها
5- وجود تعداد زياد بهره بردار کشاورز نسبت به زمين و دام
6- افزايش سن بهره وران کشاورز با توجه به مهاجرت نيروي جوان و فعال از روستاها
7- آسيب پذيري شديد روستاها نسبت به سوانح طبيعي
8- فقر، بيکاري و کمبود فرصت هاي اشتغال در روستاها که خود پيامدهاي زير را به دنبال خواهد داشت : الف ) بحران امنيت غذايي در آينده ب ) تخريب منابع طبيعي ج) تشديد نابرابري هاي شهري، روستايي و منطقه اي د) نابساماني هاي ناشي از استقرار ناموزون جمعيت و فعاليت ها
يکي از عمده ترين مشکلات برنامه چهارم، عدم هماهنگي ميان محدوديت ها و قابليت هاي روستاها با هدف هاي تعيين شده در راستاي توسعه روستايي است. اين عدم هماهنگي به حدي است که تصور مي گردد قابليت ها و محدوديت هاي توسعه توسط يک گروه و اهداف برنامه هاي توسعه روستايي توسط گروه ديگر تدوين و تعيين گرديده است.
اهداف کيفي بلند مدت برنامه چهارم :
1. امنيت و پايداري اقتصادي
2. توسعه منابع انساني و سرمايه هاي اجتماعي
3. بهره برداري پايدار و دسترسي مناسب به منابع و زيرساخت هاي پايه توليد
اهداف کيفي پنج ساله (جهت گيري هاي اصلي) :
1. ظرفيت سازي جهت تسريع در رشد و توسعه اقتصادي و اجتماعي روستاها با تاکيد بر بخش کشاورزي
2. تنوع بخشي به فعاليت هاي اقتصادي روستاها با تاکيد بر بخش کشاورزي
3. رشد و توسعه اقتصاد روستاها از طريق بهره برداري بهينه از منابع موجود و بالقوه و ايجاد فرصت هاي شغلي جديد و ارتقاي درآمد روستائيان
4. توسعه اقتصادي-اجتماعي روستاها با تاکيد بر توسعه زيرساخت هاي اجتماعي، نهادهاي محلي و مشارکت مردمي در فرايند تصميم سازي و توسعه امور محلي
5. توسعه زيرساخت هاي مورد نياز بخش کشاورزي در روستاها
6. بهبود وضعيت مديريت توسعه روستايي در سطوح ملي، منطقه اي و محلي
7. توسعه شبکه خدمات مالي محلي روستايي با هدف ايجاد اشتغال، ارتقاي بهره وري و رقابت پذيري به ويژه در بخش کشاورزي
8. ايجاد بستر لازم به منظور هماهنگي دستگاههاي اجرايي در اجراي برنامه هاي توسعه روستايي و کشاورزي
اهداف کمي زير بخش توسعه روستايي در برنامه چهارم :
1. تهيه 200 طرح توسعه پايدار اقتصادي و اجتماعي بخش کشاورزي در 200 بخش، به طوري که 25 درصد بخشهاي کشور در طول برنامه و 100 درصد آن در افق بيست ساله، به تحقق برسد.
2. تهيه طرح مطالعات و برنامه ريزي راهبردي – ساختاري توسعه پايدار اقتصادي و اجتماعي روستاهاي 16 استان کشور
3. بازنگري و تدوين ضوابط استانداردهاي خدمات و زيرساخت هاي مورد نياز توسعه کشاورزي و اولويت بندي تجهيز مراکز روستايي بر زير ساخت هاي مذکور در 30 استان کشور
4. تسهيل در اجراي 180 طرح توسعه پايدار اقتصادي و اجتماعي بخش کشاورزي در 180 بخش با هدف پوشش 20 درصدي بخش هاي کشاورزي در طول برنامه
5. آموزش و اطلاع رساني به منظور تسهيل در اجراي 180 طرح توسعه پايدار اقتصادي و اجتماعي بخش کشاورزي در سطح محلي از طريق معاونت ترويج و نظام بهره برداري و سازمان آموزش و تحقيقات
6. ايجاد 35000 شغل از طريق صندوق قرض الحسنه توسعه اشتغال روستايي با هدف پوشش بيمه 5 درصدي افراد بيکار روستايي با تاکيد بر بخش کشاورزي در طول برنامه
7. کمک به تشکيل 110 صندوق حمايت از توسعه پايدار روستايي از طريق سرمايه گذاري در بخش کشاورزي در 110 روستاي کشور
8. انجام مطالعات جامع توسعه توسعه اقتصادي روستايي در زمينه هاي مورد نياز
با نگاهي به اهداف کمي توسعه روستايي در برنامه چهارم مي توان دريافت که اهداف کمي تعييين شده از مباني نظري و ادبيات توسعه روستايي بسيار دور بوده است و حتي اگر تمامي اين اهداف تعيين شده نيز محقق مي شد، توسعه روستايي شکل نمي گرفت. به طور کلي چنين مي توان گفت که موارد فوق الذکر که به عنوان اهداف کمي زير بخش توسعه روستايي در برنامه چهارم در نظر گرفته شده اند، بيشتر به انجام طرحها و مطالعات روستايي مربوط مي گردد و نه توسعه روستايي. چرا که طرحها و مطالعات نمي توانند هدف برنامه ريزي باشند، بلکه ابزارهايي اند که به وسيله انها بخشي از هدف برنامه ريزي که همان توسعه روستايي باشد محقق مي گردد.
نکته قابل تأمل ديگر در اين زمينه اين است که برخي از موارد فوق که به عنوان اهداف کمي توسعه روستايي مطرح گرديده اند، در راستاي توسعه بودن و يا نبودن آنها به روشني معلوم نيست. مثلاً اهداف شماره 4 و 5
بطور کلي برنامه چهارم توسعه اقتصادي-اجتماعي در راستاي توسعه پايدار و توسعه يکپارچه روستايي نبوده است و در حقيقت تفاوت هاي زيادي با توسعه واقعي دارد. بنابراين موارد زير در راستاي اصلاح اين وضع پيشنهاد مي گردد.
1. در ارزيابي وضع موجود، عناصر حقيقي توسعه روستايي مد نظر قرار گيرد و بر مبناي آن هدفگذاري شود.
2. تاسيس و پايه گذاري سازماني تحت عنوان " سازمان توسعه روستايي " که داراي قدرت اجرايي بالايي باشد. اين امر به نوبه خود باعث به حداقل رسيدن ناهماهنگي ها در اجراي برنامه خواهد گرديد.
3. نگاه برنامه چهارم به توسعه روستايي يک نگاه بخشي است، در حالي که مسائل توسعه روستايي مستلزم يک ديدگاه کل نگر و جغرافيايي است. يعني لازم است ابعاد مختلف توسعه روستايي (اقتصادي، اجتماعي، اکولوژيک، کالبدي-فضايي و سياسي) به صورت سيستماتيک و نظام مند مورد توجه قرار گيرند.
4. تعيين راهبرد ها، سياست ها، اهداف و استراتژي ها براي توسعه روستايي به وسيله وزارت خانه ها و سازمان هاي بخشي امکان پذير نيست. به عنوان مثال وزارت جهاد کشاورزي که هم اکنون يکي از سازمانهاي مسئول در تهيه برنامه هاي روستايي است نمي تواند براي تحقق اهداف خود از وزارت صنايع بخواهد تا از استراتژي توسعه يکپارچه پيروي نمايد. مثلا صنايعي را وارد نکند که به توانمندي هاي جمعيت روستايي آسيب برساند. به عبارت ديگر هيچ سازماني خود را ملزم به اطاعت از ديدگاههاي جهاد کشاورزي نمي بيند. بنابراين به نظر مي رسد تا زماني که متولي برنامه هاي توسعه روستايي، خارج از وزارت خانه ها و سازمان هاي بخشي تعيين نشود امکان تهيه و اجراي مطلوب برنامه هاي توسعه روستايي مهيا نخواهد شد.
5. يکي از مهمترين نارسايي هاي برنامه چهارم مسئله گرا نبودن آن است. بدين معني که محور حرکت اين برنامه عملاً بر مبناي شناسايي تنگناها و نيازهاي جامعه روستايي نبوده است و بيشتر به مسائل انتزاعي و غير عيني توجه داشته است.
6. از آنجا که توسعه روستايي داراي ابعادي گسترده است، لذا مستلزم مشارکت نهادها و دستگاههاي مختلف دولتي و غير دولتي در تصميم گيري هاي مربوط به توسعه روستايي است. اما با اين وجود تصميم گيري در اين زمينه در برنامه چهارم به عهده وزارت جهاد کشاورزي، ان هم در قالب بخش گشاورزي گذاشته شده است. بنابراين بهتر است سازمان برنامه ريزي به گونه اي باشد که برنامه توسعه روستايي در بخشي از يک وزارت خانه تهيه نشود تا بتوان جامعيت توسعه روستايي را بيشتر مد نظر قرار داد.
7. برنامه چهارم عملاً يک برنامه متمرکز (از بالا به پايين ) محسوب مي شود که در آن توجه کافي به خواسته ها و نيازهاي مردم روستايي توجه نگرديده است، لذا بايد در اين راستا مشارکت جدي مردم روستايي مورد توجه اساسي قرار گيرد.
8. در برنامه چهارم هيچ گونه برنامه اي جهت استفاده بهينه از اراضي روستايي و آمايش فضاهاي روستايي در نظر گرفته نشده است، در حالي که توسعه روستايي از رهگذر همين مسائل حاصل مي گردد.
آسيب شناسي برنامه هاي توسعه:
علي رغم ضرورتي كه در نظم دهي به ابعاد مختلف آسيب هاي برنام ههاي توسعه و بررسي آنها در قالب يك مدل جامع وجود داشته است، بررسي پارادايم هاي حا كم، اغلب به طور پر اكنده و محدود به يك يا چند بعد خاص بوده است.
يكي از مشكلاتي كه برنامه هاي توسعه كشور همواره با آن مواجه بوده اند، عدم توجه كافي به شرايط حاكم بر محيط برنامه ريزي در مراحل تدوين و اجراي آنها بوده است.
· عدم فهم مشتر ك برنامه ريزان از مفاهيم توسعه
· فقدان نظام آماري و اطلاعاتي دقيق و قابل اطمينان
· بي ثباتي و تغييرات سريع نظام هاي سياسي- اجتماعي كشور
· موانع قانوني و ناهماهنگيهاي موجود در ميان عناصر و اجزاء برنامه ريزي
دسته دوم آسيب ها معطوف به مشكلات و نواقص فرايند برنامه ريزي مي باشد؛
· عدم مشارکت ذينفعان و و ناديده گرفتن نيازهاي در برخي از مراحل برنامه ريزي
· مداخله قانوني ديدگاههاي غيركارشناسي در برنامه هاي توسعه
· زمان بر بودن فرايند تدوين و تصويب برنامه
· تمركزگرايي در برنامه ريزي
دسته سوم آسيب ها، در محتواي برنامه قابل بررسي هستند؛
· عدم اجماع بر مكاتب و پارادايم هاي اقتصادي برنامه ها
· جامعيت برنامه ها و عدم اولويت گذاري صحيح در اهداف برنامه
· كلي و تفسيربردار بودن برخي مواد و تفصيلي بودن افراطي برخي ديگر
· عدم وجود الگوي روشن و رابطه علي و معلولي صحيح ميان اجزاي برنامه
· باثبات در نظر گرفتن شرايط و عدم توجه به سناريوهاي احتمالي در آينده
· عدم توازن بين هزينه و مطلوبيتهاي نيل به هدف
· بلندپروازانه بودن اهداف برنامه
· عدم توجه به برنامه ريزي فضايي و منطقه اي
· تداخل مفاد برنامههاي توسعه با شرح وظايف دستگاهها
· عدم همسويي و يكپارچگي برنامههاي بخشها، در مسير نيل به اهداف ملي
دسته چهارم آسيب ها، معطوف به حوزه اجرا مي باشد؛
· ضعف سازوكارهاي نظارتي
· ابهامات در نحوه ارائه گزارشها و بي تأثير بودن گزارش عملكردها بر روندهاي اجرايي
· عدم درك صحيح مجريان از مفاد قانون
· تداخل تقويم زماني برنامه ها با تقويم سياسي كشور
· عدم توجه به بسترهاي اجتماعي لازم براي اجراي قوانين
منابع و مآخذ :
- سازمان مديريت و برنامه ريزي، قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادي – اجتماعي جمهوري اسلامي ايران
- سازمان مديريت و برنامه ريزي، قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي – اجتماعي جمهوري اسلامي ايران
- مرکز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي، مجموعه ارزيابي هاي برنامه چهارم توسعه اقتصادي – اجتماعي جمهوري اسلامي ايران
- سازمان برنامه و بودجه. 1372، «مستندات برنامه دوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (77- 1373)»، جلد يازدهم، عملكرد برنامه توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (72-1368)، (مقدماتي)
- سازمان برنامه و بودجه. 1376، «قانون برنامه اول توسعه اقتصادي - اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (72-1368)
- سازمان برنامه و بودجه. 1376، «قانون برنامه دوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (78-1374)
- سازمان برنامه و بودجه. (1379)، «قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (83-1379)
- سازمان برنامه و بودجه. 1378، «سند برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (83-1379)، پيوست شماره 2 لايحه برنامه، جلد اول و دوم
- آسايش، حسين، 1376، برنامهريزي روستايي در ايران، انتشارات دانشگاه پيام نور
- آسايش، حسين، 1376، برنامهريزي روستايي در ايران، انتشارات دانشگاه پيام نور
- ابتهاج، ابوالحسن، 1375، خاطرات، انتشارات عملي و فرهنگي
- باري ير، جوليان، 1363، اقتصاد ايران، مركز تحقيقات حسابداري و حسابرسي
- بانك ملي ايران، 1327، تاريخچه تنظيم برنامه هفت سال عمران و آبادي در ايران
- بيات، روح الله، 1371، بررسي عملكرد استراتژيهاي توسعه اقتصادي ايران طي برنامه سوم، چهارم و پنجم، پايان نامه دوره كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيت مدرس
- مك لئود، اس، اچ، 1380، برنامهريزي در ايران، ترجمه علي اعظم محمدبيگي، نشرني
- تجلي، سيد آيت الله، 1381، مروري بر برنامههاي توسعه پيش و پس از انقلاب اطلاعات سياسي و اقتصادي شماره 176-175
- حامد مقدم، احمد، 1372، نگرشي بر نظريههاي نوين توسعه روستايي، فصلنامه تحقيقات جغرافيايي شماره 28
- حسيني ابري، سيدحسن، 1380، مدخلي بر جغرافياي روستايي ايران، انتشارات دانشگاه اصفهان
- خطيب، محمدعلي، 1374، اقتصاد ايران، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران
- ميسرا رامش ورپراساد، 1366، برداشتي نو از مسائل توسعه، مجله گزيدههاي مسائل اقتصادي و اجتماعي، سازمان برنامه و بودجه، چاپ چهارم
- رزاقي، ابراهيم، 1368، اقتصاد ايران، نشرني
- زياري، كرامت الله، 1378، اصول و روشهاي برنامهريزي منطقهاي، دانشگاه يزد
- سازمان برنامه و بودجه، 1352، اقدامات انجام يافته عمران و نوسازي روستاها در برنامه پنجم عمراني كشور، تهران
- سازمان برنامه و بودجه، 1354، سنجش عملكرد برنامه پنجم عمراني كشور طي سالهاي 1354-1352، تهران
- سازمان برنامه و بودجه، 1346، گزارش مقدماتي سنجش پيشرفت و عملكرد برنامه سوم كشاورزي و آبياري، تهران
- سازمان برنامه و بودجه، 1350، گزارش ارزيابي از برنامه چهارم و دورنماي بيست ساله و چارچوب برنامه پنجم، تهران
- سازمان برنامه و بودجه، 1377، سابقه برنامه ريزي در ايران، تهران
- صدرالاشرافي، مهريار، 1373، اقتصاد كشاورزي و تعاون، دانشگاه تهران
- قديري معصوم، مجتبي، 1377، توان سنجي نواحي جغرافيايي ايران براي برنامهريزي توسعه اقتصادي مورد مطالعاتي دشت مغان، پايان نامه دوره دكتري، دانشگاه تهران
- قديري معصوم، مجتبي؛ نجفي كاني، علي اكبر، 1382، جايگاه روستا و كشاورزي در برنامههاي عمراني بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، پژوهشهاي جغرافيايي شماره 44
- تو دارو، مايكل، 1374، توسعه اقتصادي در جهان سوم، جلد اول ترجمه غلامعلي فرجادي، تهران، سازمان برنامه و بودجه، چاپ اول
- مدني، امير باقر، 1374، موانع توسعه اقتصادي ايران مقايسه با ژاپن انتشارات شهر آب
- مركز تحقيقات اقتصاد ايران، 1378، مجموعه مقالات همايش پنجاه سال برنامهريزي توسعه در ايران، جلد اول و دوم
- مهدوي، مسعود، 1377، جغرافياي روستايي ايران، انتشارات سمت
برچسبها: جایگاه روستا در برنامه های کلان
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
هدف از آموزش این رشته، تربیت متخصصانی است که ضمن کسب اطلاعات فنی، روحیه پویایی را نیز در خود گسترش دهند. به همین دلیل این دوره نه تنها به آموزش دانش فنی میپردازد بلکه به فراگیری علوم اجتماعی نیز تکیه دارد تا توسعه اقتصادی و منطقهای به عنصری پایدار به نام توسعه انسانی، بدل شود. به عبارت دیگر این رشته به مطالعه عوامل مختلف که در آمایش سرزمین نقش دارند، میپردازد. این عوامل عبارتاند از:
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی شهری
در قرن بیستم به علت پیچیدگی مسائل شهری، یک سری نهضتهای شهری شکل گرفتند که اولین آنها در شیکاگو و در سال ۱۸۹۱ تشکیل شد. در همین راستا، تشکلهای دیگری در انگلستان (۱۹۰۹) و نیویورک (۱۹۱۷) به وجود آمد.
در سال ۱۹۲۱، اولین مدرسه شهرسازی توسط پتریک گدسو در ادینبورگ اسکاتلند تأسیس شد.
پتریک گدس و پس از آن لوئیز مامفورد از بنیان گذارانبرنامهریزی شهری به شیوه علمی (عقلانی) هستند.
منشأ پیدایش برنامهریزی شهری، افت کیفیتهای محیطی و به ویژه بهداشت در شهرهای عصر صنعت بوده است.[۷]
در حال حاضر بسیاری از بیانیههای سازمان ملل متحد و دستورالعمل انجمنها و سازمانهای غیردولتی دخیل در امور برنامهریزی شهری با استفاده از تعریف واژهٔ «رشد هوشمند» به دنبال ارتقای محیط زندگی از طریق گسترش حرکت افراد پیاده هستند.[۹] کاهش آلودگی هوا، افزایش بلندمرتبهسازی، نزدیکی و در دسترسبودن خدمات شهری، عدم نیاز به توسعهٔ سطحی زیرساختها و خدمات شهری، عدم تخریب فضاهای سبز و کمربندهای سبز در اطراف شهرها، از مزایای حرکت به سوی رشد هوشمند و در نهایت دستیابی به شهر کامل است.[۱۰]
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی شهری
- برنامهریزی شهری در معنای عام، معرف فرایندی از نگریستن به آینده شهر، خلق افقی از وضعیت آینده آن و تعیین ابزارهایی برای تحقق بخشی به آن وضعیت است.
- برنامهریزی شهری یک سری تصمیمهای سنجیده در امور شهری است که با رعایت قیودات خاص خود شیوه رابطه انسان را با محیط شهری در قالبی بهینه طراحی و طبقهبندی میکند.
- سازمان دهی مکانها و محیطهای متفاوتی که میباید شرایط رشد و توسعه زندگی جامعه را در تمام ابعاد مادی، معنوی و فرهنگی در همه شکل بندیهای فردی و اجتماعی فراهم آورد.
- کنترل، اداره و هدایت سیستمهای شهری و منطقهای (برنامهریزی فضایی) با تکیه بر جنبه مکانی پدیدهها و روندها و رابطه واقعی آنها به منظور بهبود زندگی و محیط زیست انسانی.
- تأمین رفاه شهرنشینان از طریق ایجاد محیطی بهتر، مساعدتر، سالمتر، آسانتر، موثرتر و دلپذیرتر.
- ساماندهی فضایی ساختارهای کالبدی است. کسی که تصمیم میگیرد در ساختار فضایی دخالت نماید و آن را تغییر دهد و دوباره سامان دهد، برنامهریز شهری (شهرساز) است.[۷]
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی شهری

نمونهای از تلاشهای برنامهریزی شهری در کابل
برنامهریزی شهری یک علم میانرشتهای است، برنامهریزی شهری حرفهای است در حوزهٔ عمومی و با هدف ارتقایکیفیت زندگی شهروندان به ویژه در مورد مسایل شهری همچون حمل و نقل، کاربری زمین و مطلوبیتهای زیستمحیطی. با توجه به ابعاد گستردهٔ شهرها و سکونتگاههای انسانی، این حرفه نیز ابعاد مختلفی دارد، اززیبایی شناختی تا اجتماعی تا سلامت و موارد دیگر. به همین علت حرفهای چند رشتهای یا فرا رشتهای تلقی میشود که در ارتباط با سایر حرفهها و علوم همچون جامعهشناسی، جغرافیا، اقتصاد، معماری و موارد دیگر قرار میگیرد. در واقع علاوه بر دانش شهرسازی، این رشته از دانشهای محیطی مثل جغرافیا، محیط زیست، هیدرولوژی و ژئومورفولوژی [ریختشناسیزمین] و سنجش از دور نیز بهره میبرد و نتایج علمی ارائه مینماید. البته در حوزهٔ زیبایی شناختی و بصری نسبت به شهرسازی کاستی دارد.[۱] برنامهریزی شهری و منطقهای شامل شاخههای مختلفی همچون آمایش سرزمین، برنامهریزی حمل و نقل،برنامهریزی کاربری زمین، برنامهریزی محیطی و موارد دیگر میشود. برنامهریزی شهری که معادل رشته Urban Planning یا طرحریزی شهری است در دانشگاههای ایران در مقطع کارشناسی تنها تحت عنوان جغرافیای برنامهریزی شهری[۲] و در مقطع کارشناسی ارشد در گرایشهای آمایش شهری،[۳] برنامهریزی مسکن،[۴] بهسازی و نوسازی[۵] و به تازگی محیط زیست شهری[۶] و در مقطع دکترا نیز در همینگرایشها ارائه میشود.
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی شهری
آمایش سرزمین در ایران
در سال ۱۳۵۳ دفتر آمایش سرزمین توسط سازمان برنامه و بودجه تأسیس شد و در سال ۱۳۵۴ قرارداد تهیه طرح آمایش سرزمین با مهندسین مشاور ستیران بسته شد که نتایج اولیه مطالعات در سال ۱۳۵۵ منتشر شد.[۷]
موضوعات مرتبط: آمایش سرزمین
موضوعات مرتبط: آمایش سرزمین
تنظیم رابطه بین انسان فضا وفعالیتهای انسان در فضا به منظور بهرهبرداری منطقی ازجمع امکانات در جهت بهبود وضعیت مادی ومعنوی اجتماع بر اساس ارزشهای اعتقادی سوابق فرهنگی یاابزار علم وتجربه در طول زمان است که جزئی از جغرافیا محسوب میشود.
آمایش دفاعیویرایش
در برنامهریزی نوین بسیاری از کشورها، برنامهریزی فضایی در جهت توسعه پایدار میتواند نیازهای دیگری از جمله مسائل دفاعی را برطرف نماید. در واقع آمایش دفاعی در کشوری مانند ایران استفاده از امکانات و تجهیزات طبیعی و غیرطبیعی در جهت ایجاد موانعی برای بازدارندگی از حملات دشمن میباشد به گونهای که در زمان صلح نیز بتوان از آنها در راستای مسائل توسعه پایدار استفاده نمود. از جمله مثالهای این نوع برنامهریزی میتوان به ایجاد دریاچه بزرگ ماهی توسط صدام در جنگ ۸ساله و استفاده از آن هم در جهت تولید و پرورش ماهی و نیز مانعی برای عبور نیروهای ایرانی نام برد.[۶]
موضوعات مرتبط: آمایش سرزمین
موضوعات مرتبط: آمایش سرزمین
یک مثال از آمایش سرزمین؛ احداث بزرگراه آ۶۳ در فرانسه به توسعه منطقه کمک کردهاست
آمایش سرزمین در سیستم حرفهای امروزی و دانشگاهی ایران تنها به برنامهریزی فضایی در مقیاس ملّی و منطقهای اطلاق میشود. در واقع و در سیستم حرفهای جهانی، بخشی از مفهوم کلّی برنامهریزی شهری و منطقهای به حساب میآید. آمایش سرزمین اشاره دارد به روشها و رویکردهای استفاده شده توسط بخش خصوصی و عمومی به منظور اثرگذاری بر توزیع جمعیت و فعالیتها در فضاهای با مقیاسهای گوناگون.
موضوعات مرتبط: آمایش سرزمین
موضوعات مرتبط: طراحی شهری
طراحی شهری از یک سو باید حداقل خدمات و امکانات شهری را بهطور یکسان در اختیار کلیه شهروندان قرار دهد و از سوی دیگر تنوع و امکان انتخاب جایگزین متفاوت را برای گروههای مختلف جامعه فراهم سازد.
هدف اول مستلزم یکنواختی استانداردها و جامعیت آن میباشد، ولی هدف دوم تنوع استانداردها و بهکارگیری تدابیر و راهبردهای متخصصان و افراد ذیصلاح در شهرسازی را ایجاب مینماید.
طراحی شهری در چارچوب کلی فرایند برنامهریزی وتصمیمگیری جامعه، نیاز به تشکلات رسمی دارد تا از این طریق قشرها و گروههای فرهنگی جامعه نتواند به ارزشها و آرمانهای خود جامهٔ عمل بپوشانند و پیشنهادهای طراحی را که نهایتاً به صورت سرمایهگذاری شهری، مرمت، نوسازی، بازسازی و ساخت و حفظ بناها در میآید، بهتر ارائه دهند.
اگر از هر قشر خواسته شود تا نظر خود را در مورد شکل شهر و نقش شهر بیان کند در طراحی شهری، تنوع، هماهنگی و زیبایی سیمای شهر و الگوی فعالیتها به بهترین نحو فراهم میآید. زیرا در این حالت طراحی شهری رفتارهای جمعی خواستههای فرهنگی و هویت گروهی را منعکس میسازد. فرضیه اصلی در اینجا این است که طراحی خیال پردازانه با استفاده مشترک از فضا و سهیم شدن در امکانات و دسترسی متعدد به عملکردهای شهری و تنوع در شیوههای زندگی میتواند برخی از تضادهای بارز بین گروهها را از بین ببرد.
موضوعات مرتبط: طراحی شهری
دستور کار طراحان شهری
- وسعت دید دادن به فضای شهری؛ استفاده از ابتکارهایی چند در تولید و بازتولید محیطهای پیرامونی
- طراحی فضاهای ساخته شده؛ از کل شهرها و حومههای آنها گرفته تا خیابانها و میدانها ارائه نظرات خود بر چگونگی عمران و احیای شهرها
- تحقیق و تفحص پیرامون مناطق مورد نظر و ساکنان آنها در نظر گرفتن بافت فیزیکی، سیاسی، اقتصادی و روانشناسی حاکم بر آن مناطق
- تحت تأثیر قرار دادن مردم با ابتکارات خود، کمک به آنها در اتخاذ تصمیمهایی مناسب و آموزش آنها جهت ایجاد مکانهای مطلوب
- توسعه سیاست گذاریهای نوین پیرامون ساخت و سازهای شهری
- مشاور گروهی؛ کمک به مردم برای بر عهده گرفتن نقشهایی پیرامون سازندگی و طراحی حومهها
- ارائه تصاویر گرافیکی از طراحیهای کلی و تکنیکی گرفته تا استفاده از آخرین دستاوردها در طراحیهای کامپیوتری
عوامل اکولوژی مؤثر در طراحی شهری
- درجه حرارت محیط (درجه حرارت متوسط سالیانه، متوسط سردترین ایام سال، متوسط گرمترین ایام سال و…)
- میزان بارندگی درمحیط (باران، برف، تگرگ، بیشترین میزان بارندگی، ایام بارندگی، میزان متوسط بارندگی و…)
- میزان رطوبت محیط (حداکثر، حداقل، متوسط، ایام مرطوب و شرجی، ایام خشک و…)
- تابش آفتاب (زاویه تابش در ماههای مختلف سال، شدت تابش، ساعات تابش در ایام مختلف سال و…)
- زمین لرزهها (شدت، تاریخچه، تواتر و…)
- معادن موجود در محیط
- خواص فیزیکی و شیمیایی خاک محیط (استعداد کشاورزی، املاح موجود در خاک، قابلیت استفاده برای مصالح و…)
- وضعیت آب منطقه (آب جاری، آب زیرزمینی)
- ویژگی آب محیط (میزان املاح شیمیایی، سختی هدایت الکتریکی، مقدار آلودگی و…)
- وزش باد درمحیط
- فضای سبز محیط (جنگلها، مراتع، زمینهای زراعی، باغها و…)
- توپوگرافی (کوه، تپه، دشت، دره، مقدار شیب)
- زیباییهای طبیعی محیط
- راههای ارتباطی موجود
- امکانات بالقوه محیطی برای تعیین نوع عملکردهای شهر[۳]
موضوعات مرتبط: طراحی شهری
موضوعات مرتبط: طراحی شهری
تعریف طراحی شهری
طراحی بخشی از هنر سازمان دادن فضای کالبدی است که با رشتههای مختلف علمی و هنری مانند برنامهریزی شهری،معماری و منظر سازی، مهندسی فنی، مهندسی ترافیک و حمل و نقل روانشناسی، جامعهشناسی و اقتصاد سر و کار دارد و در عین حال با سیاست و فرهنگ نیز ارتباط پیدا میکند و دامنهٔ فعالیتش بسیار گستردهاست. گستردگی فعالیت طراحی شهری نشان میدهد که این فعالیت مانند یک طرح معماری نیست که با طرح مشخصی شروع شود یا پایان پذیردبه عنوان مثال یک میدان به عنوان عنصری از سازمان فضایی شهر در طول تاریخ تکون مییابد، دگرگون میشود، تغییر میکند یا مدام عوض میشود. چنین فضایی میتواند از عهد باستان شروع شود، قرون وسطی را پشت سر گذارد، رنسانس را ببیند و امروز هم بتواند در آن فعالیت و زندگی کند. حوزه تداخل طراحی شهری با معماری همواره مورد بحث بوده، همانطور که میزان ارتباط طراحی شهری با برنامهریزی نیز بحثبرانگیز بودهاست. پیش از اینکه مسئله تداخل تخصص طراحی شهری با معماری یا برنامهریزی شهری مورد بررسی قرار گیرد، لازم است به «مقیاس طراحی» توجه شود.[۲]
موضوعات مرتبط: طراحی شهری
پلان طراحی شده واشینگتن
ماکت شهر ورزش ها، دبی
طراحی شهری فرایندی است که به شکلدهی فیزیکی بافتهای مختلف شهری و روستایی منجر میشود و با رویکرد ساختارگرایی به ایجاد اماکن متعدد میپردازد و طراحی ساختمانها، فضاها و چشماندازها را در برمی گیرد و نهایتاً جریانی را به راه میاندازد که به عمران و آبادی شهری کمک میکند.[۱]
موضوعات مرتبط: طراحی شهری
عوامل تخریب زیستبومها
از اصلیترین عوامل از بین رفتن و تخریب زیستبومها میتوان به: سوزاندن و قطع درختان به منظور تهیه زغال و هیزم، قطع درختان برای تولید الوار و مصالح ساختمانی و صنعتی و گسترش بیرویه شهرها و کارخانهها اشاره کرد. افزایش جمعیت و تغییر سبک زندگی از زمان انقلاب صنعتی مهمترین عامل برای دستاندازی به طییعت وتخریب محیط زیست بوده است. کاهش کیفیت خاک در ۲۵ سال آتی میتواند تولید غذای جهانی را تا حدود ۱۲ درصد کاهش دهد؛ این امر ممکن است باعث رشد ۳۰ درصدی قیمت جهانی غذا شود . از بین رفتن صخرههای مرجانی به دلیل ورود مواد شیمیایی مضر، دفع فاضلابهای خطرناک در دریا، افزایش دمای آب و صید بیرویه، تعداد ماهیگیران و قایقهای ماهیگیری را کاهش خواهد داد . جنگلزدایی و تخریب جنگلها بر اکوسیستم جنگل، منابع آب شیرین جنگل، کیفیت آب و معیشت مردمی که در جنگلها زندگی میکنند، اثرات منفی میگذارد . افزایش آلودگی آبها، دسترسی به آب شیرین را تحت تأثیر قرار داده و منجر به آلودگی منابع غذایی و تخریب اکوسیستمها میشود و بدین ترتیب پیامدهای نامطلوب فراوانی بر سلامت بشر دارد.[۱۰]
موضوعات مرتبط: محیط زیست
موضوعات مرتبط: محیط زیست
- تحقق اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به منظور حفاظت از محیط زیست و تضمین بهرهمندی درست و مستمر از محیط زیست و همسو با توسعه پایدار.
- پیشگیری و ممانعت از تخریب و آلودگی محیط زیست.
- حفاظت از تنوع زیستی کشور.
موضوعات مرتبط: محیط زیست
رشتههای مرتبط با محیط زیست
رشتههای مختلفی در ایران دربارهٔ محیط زیست وجود دارد که از جمله آنها میتوان رشتههای زمینشناسی-زیستمحیطی، مهندسی منابع طبیعی-محیط زیست، مهندسی عمران-محیط زیست، مهندسی شیمی-محیط زیست، حقوق محیط زیست، آموزش محیط زیست ومهندسی بهداشت محیط را نام برد. رشته علوم محیط زیست (مهندسی منابع طبیعی-محیط زیست) شامل مباحثی نظیر بومشناسی گیاهشناسی، جانورشناسی،زیستشناسی، سیستماتیک، ژئومورفولوژی، فیزیولوژی،مدیریت، حیات وحش، شیمی آلی، زمینشناسی مساحی،ریاضی، فیزیک، برنامهریزی شهری، جغرافیا، اقتصاد،ارزیابی، آلودگی، اپیدمیولوژی، بهداشت، هواشناسی،مدیریت کشاورزی، و ژنتیک میباشد. به تازگی در ایران این رشته رونق پیدا کردهاست و به دلیل حیاتی بودن این رشته افراد با سطح علمی بالا جذب این رشته میشوند (در سطح آزمون سراسری) ولی در کشور ایران بهرهوری از این رشته آنچنان که باید با توجه به شرایط اکولوژیکی خاص منطقه صورت نمیگیرد.[۹]
موضوعات مرتبط: محیط زیست
موضوعات مرتبط: محیط زیست
پیمان کیوتو
نقشه اعضای پیمان کیوتو، که با کشورهای رنگ سبز تیره نشان داده شدهاست، قرارداد را تصویب و امضا کردهاند و رنگ زرد نشان دهنده کشورهایی است که پیمان را امضا کرده و در صدد تصویب آن میباشند. به ویژه، استرالیا و ایالات متحده آمریکا که پیمان را امضا کردهاند اما از تصویب آن سر باز میزنند.
پیمان کیوتو پیمانی است بینالملی به منظور کاهش صدورگازهای گلخانهای، که عامل اصلی گرمشدن زمین در دهههای اخیر محسوب میشوند. این پیمان که پیماننامهٔ ریو را تکمیل و ترمیم میکند در چارچوب سازمان ملل متّحد شکل گرفت.
طی سالهای اخیر با افزایش گازهای گلخانهای نظیر متان، دیاکسید کربن، بخار آب و اکسید نیتروژن در جو زمین، دمای کره در حال افزایش میباشد که این امر باعث ایجاد تغییرات ناخوشایند در محیط زیست خواهد شد.
از این رو در سال ۱۹۹۷ طی پیمانی معروف به کیوتو کشورهای صنعتی متعهد شدند که ظرف ده سال آینده میزان انتشار گازهای گلخانهای خود را ۵٪ گاهش دهند و به کشورهای در حال توسعه کمکهای مالی برای افزایش ضریب نفوذ استفاده از انرژیهای تجدید پذیر نظیر انرژی خورشیدی و بادی، اعطا نمایند. البته CFC که از گازهای صنعتی میباشد نیز از جمله گازهای گلخانهای محسوب میشود، این گاز در گذشته بطور وسیع در کندانسورهای یخچال و به منظور خنک کردن درون یخچال بکار میرفت، اما امروزه به دلیل ایجاد اثر گلخانهای، استفاده از آن در بسیاری از کشورها ممنوع شدهاست.
موضوعات مرتبط: محیط زیست
زیست بوم
زیستبومها به لحاظ تاریخی شبیه به مفهوم اکوسیستمهاهستند و از مناطق جغرافیایی، عرض جغرافایی، شرایط آب و هوایی مرتبط با محیط زیست بر روی زمین، مانند جمعیت گیاهان، حیوانات و شرایط محیط زندگی شان، اغلب به عنوان اکوسیستم نامیده میشوند. زیست بومها بر مبنای عوامل نظیر ساختار گیاهان (مانند درختان، درختچهها و گیاهان)، انواع برگها (مانند ورقهای عرضی و سوزنی)، فاصله گیاه (جنگل، جنگل، ساوانا) و آب و هوا تعریف میشوند. بر خلاف اکوژنزها، زیست بومها به واسطه ژنتیک، طبقهبندی یا شباهتهای تاریخی تعریف نمیشوند. زیست بومها اغلب با الگوهای خاصی از جانشینی زیست محیطی و پوشش گیاهی اوج شناخته میشوند.
موضوعات مرتبط: محیط زیست
- گازهای شیمیایی سمی که غالباً حاصل واکنشهایسوختن هستند:
- اوزون، که وجودش در لایههای پایینی هواکرهتأثیرات خطرناکی بر سلامتی جانداران دارد.
- گازهای حاصل از سوختن چون دیاکسید گوگرد،اکسیدهای ازت، مونوکسید کربن، سولفید هیدروژن و بعضی گازهای گلخانهای.
- گرد و غبار و ذرات معلق در هوا
- گازهای گلخانهای همچون دیاکسید کربن، متان وفلوئوروکربنها.
- فلزات سنگین همچون آرسنیک، سرب، روی، مس، کروم،جیوه و کادمیوم که در اثر فعالیتهای صنعتی وارد هوا میشوند.[۳]
موضوعات مرتبط: محیط زیست
امروزه تأمین آب شیرین برای بعضی کشورها یک بحران جدی محسوب میشود. بر اساس گزارشهای این سازمان در سال ۲۰۰۱، در صورت عدم اقدامات مناسب، در سال ۲۰۳۰ ۳٫۹ میلیون نفر دچار این بحران خواهند شد. قابل توجهاست که این بحران خود با روند کنونی افزایش جمعیت اوج نیز خواهد گرفت.
گرم شدن زمین نیز در از بین رفتن منابع آب به خصوص در مناطقی چون آسیای مرکزی، آفریقای شمالی و دشتهای بزرگ ایالات متحده نقش میدارد.
کیفیت آبها نیز بحران دیگری است که برخی کشورها در پیش رو دارند. میزان آلودگی برخی آبها و روند افزایش آن در بسیاری از نقاط کرهٔ زمین بسیار نگرانکننده میباشد. آبهای سفرههای زیرزمینی و رودها و دریاچهها منابع مهم تأمین آب شیرین هستند که مستقیماً در معرض آلودگی توسط فعالیتهای انسان قرار دارند. آلودگی دریاها نیز علاوه بر دخالت مستقیم انسان، تحت تأثیر آلودگی آبهای شیرین و چرخهٔ آب میباشد.
علل آلودگی آبها ممکن است فیزیکی یا شیمیایی باشند:
- آلودگی فیزیکی همچون آلودگی گرمایی (مصرف آب برای خنک کردن دستگاههای صنعتی که موجب افزایش دمای آب و در نهایت از بین رفتن برخی گونههای گیاهی یا جانوری میشود) یا رادیواکتیو (در اثر حوادث هستهای).
- آلودگیهای شیمیایی بسیار گوناگون میباشند و میتوانند در اثر ورود مواد شیمیایی حاصل از کارخانهها، کشاورزی یا فاضلابهای شهری به درون آب باشد. مصرف مواد شیمیایی ضد آفت در کشاورزی از علل مهم آلودگی آبهای زیرزمینی یا سطحی است که مستقیماً موجب مرگ بسیاری از گونهها میشود. همچنین، مصرف کودهای نیتراتدار و فسفاتدار موجب افزایش این عناصر در آبها میشود. در نتیجه، باکتریها و جلبکهای سطح آب که از این مواد تغذیه میکنند به سرعت رشد میکنند و زیاد میشوند و موجب کمبود اکسیژن محلول در آب و در نتیجه مرگ اغلب گونههای ساکن زیر آب میشوند.
آلودگی توسط فلزات سنگین چون جیوه، آرسنیک، سرب وروی نیز که حاصل از فعالیت کارخانههاست طیزنجیرههای غذایی انباشته میشود و جان بسیاری از جانوران و نیز انسان را تهدید میکند.
آلودگی آبها همچنین موجب بارشهای اسیدی میگردد که برای محیط زیست سمی میباشند. آلودگی توسطهیدروکربنها (همچون نفت)، پلیکلروبیفنیلها (که سمی و سرطانزا هستند) و سایر مواد شیمیایی چون انواع داروها، مواد شوینده… نیز مثالهای دیگری از آلودگی شیمیایی آبها هستند.
موضوعات مرتبط: محیط زیست

فرسایش خاک زمینهای کشاورزی به دست انسان.
مهمترین آثار فعالیتهای انسان بر خاک عبارت اند از: مسمومیت و فرسایش که موجب تخریب و کاهش توان زمینهای زراعی میشوند. بهطور کلی فرسایش خاکپدیدهای طبیعی است که به وسیلهٔ عواملی چون باد،روانابهای سطحی و تغییرات دما انجام میگیرد. با این حال، فعالیتهای انسان از جمله زراعت مفرط، آبیاریزمینهای زراعی، محصولات تککشتی، چریدن بیش از حد دامها در مراتع، جنگلزدایی و بیابانزایی باعث از بین رفتن تعادل موجود میان روند تخریب و ایجاد خاک، و در نهایت آلودگی آن میشوند.
مسمومیت خاک میتواند در اثر افزایش نمکهای خاک توسط ماشینآلات کشاورزی یا آلودگی مستقیم آن توسط افراد یا کارخانهها به ایجاد شود. در این صورت خاک ناحاصلخیز و حتی سمی برای برخی گیاهان میشود.
موضوعات مرتبط: محیط زیست
موضوعات مرتبط: محیط زیست
- زیستگاههای مرز بین خشکی و دریا
- زیستگاههای اصلی خشکی
- زیستگاههای اصلی هواکره
- بیوسفر
موضوعات مرتبط: محیط زیست
تفاوت محیط زیست با طبیعت در این است که تعریف طبیعت شامل مجموعه عوامل طبیعی، زیستی و غیر زیستی میشود که منحصراً در نظر گرفته میشوند، در حالی که عبارت محیط زیست با توجه به برهمکنشهای میان انسان و طبیعت و از دیدگاه بشر توصیف میشود.[۵]
موضوعات مرتبط: محیط زیست
عقبنشینی و آب شدن یخچال طبیعی در رشتهکوههای آلپ (وضعیت در سالهای ۲۰۰۲، ۱۹۹۱ و ۱۹۷۹) بر اثر گرم شدن زمین
حفاظت محیط زیست در قرن بیست و یکم به عنوان یکی از هشت هدفِ توسعهٔ هزاره و یکی از سه پایهٔ توسعهٔ پایدار شناخته میشود.[۳]
موضوعات مرتبط: محیط زیست
به بیان ساده تر، سنجش از دور علم و هنر بدست آوردن اطلاعات در مورد هر موضوع تحت بررسی به وسیله ابزاری است که در تماس فیزیکی با آن نباشد. مزیت برتر اطلاعات ماهواره ای نسبت به سایر منابع اطلاعاتی، پوشش تکراری آنها از نواحی معین با فاصله زمانی مشخص است. در سنجش از دور، انتقال اطلاعات با استفاده از تشعشعات الکترو مغناطیسی (EMR) انجام می گیرد. تصویر زیر بطور شماتیک فرآیند کلی و عناصر مؤثر در سنجش از دور الکترومغناطیسی منابع زمین را نشان می دهد. دو فرآیند مبنایی، شامل اخذ داده و تجزیه و تحلیل آنهاست.
.A منبع انرژی
.B انتشار انرژی از میان جو
.C فعل و انفعالات انرژی بر اثر برخورد با عوارض سطحی زمین
.D سنجنده های هوایی و یا فضایی
.E انتقال اطلاعات کسب شده
. F دریافت اطلاعات اولیه و تولید داده بصورت رقومی و یا تصویری
.G فرآیند تجزیه و تحلیل داده، شامل بررسی و تعبیر و تفسیر داده ها با بکارگیری وسایل مختلف دیداری و کامپیوتری به منظور آنالیز داده های حاصل از سنجنده.
تجزیه و تحلیل کننده (user) با کمک داده هایی که توسط سنجنده جمع آوری شده اطلاعات مربوط به نوع، میزان، موقعیت و شرایط منابع مختلف زمین را استخراج می نماید، سپس این اطلاعات( بصورت نقشهها، جداول چاپی یا فایلهای کامپیوتری) با لایه های دیگر اطلاعات در یک سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) ادغام و برای مصرف کاربران آماده میشود
طیف الکترومغناطیس:
تابش الکترومغناطیسی(Electro-Magnetic Radiation) بعلت اتمها و مولکولهای موجود در مواد می باشد. اتمها حاوی هستههایی با بار مثبت بوده که توسط الکترونهای اربیتالی در برگرفته شده اند که دارای تراز مجزای انرژی میباشند. انتقال الکترونها از ترازی به تراز دیگر باعث تابش اشعه هایی با طول موجهای مجزا می شود. در نتیجه طیفی بنام طیف الکترومغناطیسی ایجاد میشود. این طیف (EMR) که از یک شیء بازتاب مییابد، منبع معمول داده های سنجش از دور است.
در سنجش از دور، طبقه بندی امواج الکترومغناطیسی بر اساس موقعیت طول موج آنها در طیف الکترومغناطیس انجام میگیرد. متداولترین واحدی که برای اندازه گیری طول موج در طیف الکترومغناطیس مورد استفاده قرار می گیرد، میکرومتر است. یک میکرومتر معادل یک میلیونیم متر می باشد. همچنین باید توجه داشت که بخشهای طیف الکترومغناطیسی به کار رفته در سنجش از دور در امتداد یک طیف پیوسته قرار می گیرند که مقدار آنها نسبت به یکدیگر تا حد توان ده(بطور پی در پی) تفاوت دارد.
فناوری سنجش از دور باعث از محدوده وسیعی در طیف الکترومغناطیسی شامل امواجی با طول موج بسیار کوتاه(اشعه گاما) تا بسیار بلند(امواج رادیویی) میشود.
محدوده طول موج طیف الکترومغناطیس دارای محدودهای با اسامی متفاوت از اشعه گاما، اشعه X، اشعه فرابنفش، نور مرئی، اشعه مادون قرمز تا امواج رادیویی(بترتیب از طول موجهای کوتاهتر به بلندتر) میباشد. بخش مرئی چنین نموداری بی نهایت کوچک است، زیرا حساسیت طیفی چشم انسان بین 4/0 میکرومتر تا 7/0 میکرومتر است. بطوریکه رنگ آبی تقریباً بین طول موج 4/0 میکرومتر تا 5/0 میکرومتر، رنگ سبز تقریباً بین طول موج 5/0 میکرومتر تا 6/0 میکرومتر و رنگ قرمز تقریباً بین طول موج 6/0 میکرومتر تا 7/0 میکرومتر می باشد.
محدوده طیف الکترومغناطیس در سنجش از دور
محدوده طیف الکترومغناطیس قابل دید توسط چشم انسان(سیگنالها از طریق گیرنده های چشم به مغز برده میشود و تفاوت بین آنها، حس تشخیص رنگها را به انسان می دهد. )
انرژی ماوراء بنفش به انتهای نور آبی بخش طیف مرئی متصل است. در انتهای نور قرمز محدوده طیف مرئی، سه نوع امواج مادون قرمز وجود دارد که عبارت هستند از:
مادون قرمز نزدیک: از 7/0 میکرومتر تا 3/1 میکرومتر
مادون قرمز میانی: از 3/1 میکرومتر تا 3 میکرومتر
مادون قرمز حرارتی: بیش از 3 میکرومتر
در طول موجهای بیشتر (1 میلی متر تا 1 متر)، بخش امواج کوتاه(میکروویو) طیف وجود دارد.
اکثر سیستم های سنجش متداول در یک یا چندین بخش از قسمتهای مرئی، مادون قرمز یا میکروویو طیف الکترومغناطیس فعالیت می کنند. به عبارت دیگر هر یک از سیستم های سنجنده(Sensor) به نواحی خاصی از طیف الکترومغناطیس حساس بوده و قسمتی از خصوصیات طیفی اجسام را ثبت می کنند.
به عنوان مثال دستگاههای عکسبرداری معمولی نسبت به انرژی نور مرئی و نزدیک به آن یعنی طول موج های 3/0 تا 2/1 میکرون حساسیت دارند؛ سنجنده های اسکن کننده مادون قرمز حرارتی عموماً به طول موجهای بین 1 تا 2 میکرون و دستگاههای رادار به باندهایی با طول موجهای خیلی بلندتر(میلی متر و متر) حساس هستند.
ارتباط بین طول موج با انرژی و فرکانس: طول موج کوتاهتر، انرژی و فرکانس بیشتر و بالعکس.
ارتباط بین طول موج با انرژی وفرکانس: بیشترین انرژی و فرکانس و امواج با طول موج کوتاه درمحدوده مرئی قرار دارد.
عوامل مؤثر در تشکیل تصویر ماهواره ای:
هنگامی که انرژی تابشی در سطح زمین به هر جسم برخورد می کند، انرژی به سه شکل اصلی توسط آن ماده منعکس، منتقل یا جذب میشود.
خصوصیات انرژی های ایجاد شده بر اساس شرایط و نوع مواد موجود در زمین بسیار متفاوت است و این بدان معناست که بعضی از اجسام در مقابل یک طول موج بخصوص دارای خاصیت انعکاسی بوده ولی در یک طول موج دیگر دارای خاصیت جذب و انتقال انرژی هستند. مجموعه یک چنین پدیده هایی بر روی تصاویر مختلف، رنگ یا تن های بخصوصی ایجاد کرده و به چشم اجازه میدهد اشکال مختلف موجود در تصاویر را از هم تشخیص دهد.
خصوصیات انرژی های ایجاد شده بر اساس شرایط و نوع مواد موجود در زمین بسیار متفاوت است و این تفاوتها باعث شناسایی پدیده های مختلف توسط جشم میشود.
منحنی تابش امواج الکترومغناطیس برای موارد ذکر شده در تصویر عبارت است از نمودار انعکاس طیفی یک شیء به صورت تابعی از طول موج آن.
فعل و انفعال انرژی در اتمسفر و سطح زمین:
نور خورشید هنگام عبور از اتمسفر توسط مولکولها و ذرات معلق اتمسفر تحت تاثیر قرار گرفته، منعکس، پخش یا جذب میشود. این روش تغییر و تحلیل در شدت نور خورشید باعث ایجاد رنگها میشود. به عنوان مثال رنگ آبی آسمان در طول روز به علت انتشار طیف آبی در اتمسفر است.
علت رنگ آبی آسمان در روز انتشار طیف آبی در اتمسفر است(تمام طول موجهای کوتاهتر پس از طی مسافتی منتشر میشوند و فقط طول موجهای بلندتر به سطح زمین میرسند)
تمام مواد از اتمها و مولکولهایی با ترکیب مشخص تشکیل شدهاند. بنابراین هر ماده تشعشعات الکترومغناطیس را به یک شکل واحد و تحت یک طول موج مشخص که مرتبط با تراز انرژی درونی آن میباشد، جذب، بازتاب یا منتشر میکند که خصوصیات واحد مواد یا خصوصیات طیفی نامیده میشود. به عنوان مثال دلیل اینکه برگ برخی ازگیاهان سبز به نظر میرسد این است که کلروفیل، طیف آبی و قرمز را جذب و طیف سبز را منعکس میکند. علت رنگ سبز پوشش گیاهی، بیشترین انعکاس طیف سبز است.
پلاتفورمها(Platforms):
حامل یا ناقل سنجنده های دورسنجی، پلاتفورم یا سکو نامیده میشود. انواع تیپیک آنها ماهوارهها وهواپیماها هستند ولی وسایل دیگری نظیر هواپیماهایی با کنترل رادیویی و بالونها نیز برای سنجش ازدور با ارتفاع کم مورد استفاده قرارمیگیرند. به طور کلی فاکتور کلیدی برای انتخاب یک پلاتفورم، بلندی میباشد زیرا تعیین وضوح زمین در آن صورت میگیرد و آن نیز بستگی به میدان دید لحظهای(IFOV) سنجنده روی سکو دارد.
کاربرد سنجش از دور
سنجش از دور کاربردهای نظامی و غیر نظامی دارد که ما به کاربردهای غیرنظامی آن می پردازیم.
کاربردهای غیرنظامی سنجش از دور:
هواشناسی و نظارت بر محیط زیست:
پیش بینی وضع هوا ( مانند ماهواره نووا)
مطالعه اقلیم کره زمین
مطالعه جو و لایه های مختلف آن
دمای سطح آب ها SSD و سطح خشکی
مطالعه آلودگی جو و تخریب لایه ازون
کاربردهای کشاورزی :
شناسایی پوشش های گیاهی
تخمین سطح زیر کشت محصولات ( برآورد برای تعادل تولید محصول)
مطالعه تغییرات زیر کشت ( هرزمان که بحث تغییرات بوجود می آید ، دو عکس مطرح است و مسئله Change Detect بوجود می آید.
مطالعه خاک (مثلاً میزان شوری و…)
کاربردهای مناطق جنگلی:
مدیریت برجنگل
تخمین حجم چوب
پیش بینی روند افزایش و کاهش سطح جنگل
کاربردهای زمین شناسی:
نقشه های زمین شناسی (با هزینه کمتر نسبت به سابق)
مطالعه اکتشاف معادن
مطالعه ژئومورفولوژی
مطالعه حوادث طبیعی زمین شناسی(مانند زلزله ، آتشفشان و …)
کاربردهای منابع آب:
حجم منابع آب
تهیه نقشه های پوشش برفی و یخی
نقشه برداری ، برنامه ریزی و طراحی شهری:
تهیه نقشه های پوششی کشور ( دقت با سیستم های RS کم است . مثلاً در ماهواره آیکنوس دقت یک متر می باشد)
تهیه مدل رقومی زمین DEM
به هنگام سازی نقشه های پوششی و کاربری زمین
موضوعات مرتبط: سنجش از دور RS
سنجش از دور دانش، فناوری و هنر به دست آوردن اطلاعات قابل اطمینان کمی یا کیفی درباره اشیا، پدیده ها و محیط که از طریق جمع آوری و اندازه گیری امواج الکترومغناطیس از شی در طول موج های خاص به وسیله یک یا چند سنجنده، تحلیل و تفسیر تصاویر ماهواره ای یا پهپاد بدون حضور فیزیکی در محل و تماس مستقیم است.
سنجش از دور شامل اندازهگیری و ثبت انرژی بازتابی از سطح زمین و جو پیرامون آن از یک نقطه مناسب بالاتر از سطح زمین است. پرتوهای بازتابی که از نوع امواج الکترومغناطیس هستند، میتوانند دارای منابع گوناگونی همانند پرتوهای خورشیدی، پرتوهای حرارتی اجسام یا حتی پرتوهای مصنوعی باشند. سنجش از دور، دانش بسیار گستردهای است که از جهات مختلف توسط صاحبنظران زیادی از جمله Campbell ،Lillesand و Kiffer و Sabins به معرفی آن پرداخته شدهاست. Campbell با سعی در بیان کلّی از سنجش از دور، این مقوله را چنین تعریف میکند: سنجش از دور عبارت است از بدست آوردن اطلاعات از سطح زمین و سطح دریاها با استفاده از تصاویر اخذ شده از فراز آنها، با استفاده از بخشهایی از طیف الکترومغناطیس که از سطح زمین تابیده یا بازتابیده شدهاند. همانطور که در بالا نیز شرح داده شد، سنجش از دور از انرژی الکترومغناطیسی بهره میگیرد. قویترین منبع تولیدکننده این انرژی، خورشید است که انرژی الکترومغناطیس را در تمام طول موجها تابش میکند.
در کنار خورشید که به عنوان منبع طبیعی تولید انرژی الکترومغناطیس در سنجش از دور غیر فعال کاربرد دارد، انرژی الکترومغناطیس میتواند به صورت مصنوعی نیز تولید شود که آن را اصطلاحاً سنجش از دور فعال مینامند. وقتی انرژی الکترومغناطیس به زمین میرسد، قسمتی از آن بازتابیده و قسمت دیگری جذب میشود. انرژی جذب شده معمولاً پس از مدتی به صورت انرژی حرارتی تابش میگردد، این تابش عمدتاً در طیف فروسرخ رخ میدهد.
سهم بازتاب شده و سهم جذب شده انرژی الکترومغناطیس برای مواد گوناگون متفاوت است. با اندازهگیری مقدار انرژی الکترومغناطیس بازتابی یا تابش شده و مقایسه آن با منحنیهای بازتاب طیفی موادی معین، میتوان اطلاعاتی را از سطح خشکیها و سطح دریاها بدست آورد.
پرتوهای بازتابیده شده از اجسام روی سطح زمین، توسطسنجندهها به صورت قابل نمایش و قابل پردازش، ثبت و ذخیره میشوند.
سنجش از دور اولین بار در ایالات متحده آمریکا و با پرتاب ماهواره لندست در سال ۱۹۷۲ شروع شد.
تعاریف سنجش از دور از دیدگاه های مختلف
- سنجش از دور دانش پردازش و تفسیر تصاویری است که حاصل ثبت تعامل انرژی الکترومغناطیس اشیا می باشند (sabins,1997)
- سنجش از دور، علم و هنر(فناوری) به دست آوردن اطلاعات درباره یک شی،منطقه یا پدیده از طریق پردازش و آنالیز داده های اخذ شده به وسیله یک دستگاه (بدون تماس مستقیم با شی، منطقه یا پدیده مورد مطالعه است. (ASP,1983)
موضوعات مرتبط: سنجش از دور RS
- این سامانه علاوه بر اطلاعات توصیفی، امکان ورود اطلاعات پیکسلی یا برداری را از منابع مختلفی از قبیل نقشه، تصاویر هوائی و ماهوارهای، GPS، تجهیزات نقشهبرداری و غیره دارد.
- این سامانه امکان انجام تحلیل، پردازش و پرسشوپاسخهای مکانی مورد نیاز کاربر را دارد.
- این سامانه امکان ارائه نتایج در قالب نقشه، گزارش، جدول و نمودار را دارد.
- در طراحی و تولید این سامانهها از مجموعه فناوریهای مهندسی نرمافزار، مهندسی اطلاعات (مدل داده) و مهندسی GIS برای نیل به خصوصیات فوق استفاده میشود.[۳]
دادههای جغرافیایی
مقالهٔ اصلی: دادههای جغرافیایی
اطلاعات جغرافیایی یا دادههای جغرافیایی، به واقع، نوعی از دادههای جغرافیایی (spatial) هستند که نقشهها وتصاویر ماهوارهای را میشود از جمله نمونههای نوعی آنها ذکر کرد.
دادههای جغرافیایی را به دو دستهٔ عمده تقسیم مینمایند:
دادههای پیکسلی
رستر، شامل مجموعهای از نقاط یا سلولها است که عوارض زمین را در یک شبکه منظم میپوشاند و به کمک شمارههای ردیف و ستون آنها، آدرسدهی میشوند. کوچکترین عنصر تشکیلدهنده رستر، پیکسل یا سلول نامیده میشود که ارزش هر یک از آنها، نمایانگر اطلاعات طیفی یا توصیفی عارضه زمینی است. دادههای حاصل از اسکن کردن و تصاویر ماهوارهای دارای ساختار رستری میباشند.
نمونهای از دادههای رستری شامل: تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی، اطلاعات ارتفاعی سطح زمین و انواع نقشههای کارتوگرافی مقالهٔ اصلی: دادههای پیکسلی
دادههای برداری
مقالهٔ اصلی: دادههای برداری
چنانچه بر روی فضای دو بعدی کار میکنیم، دادههای برداری از ترکیب اشکال پایه هندسی نظیر نقطهها،پارهخطها، مثلثها، و سایر چندضلعیها، شکل میگیرد. برای فضاهای سه بعدی همین کار به وسیله استوانهها،کرات، مکعبگونهها (cuboids)، و سایر اجسام چندوجهیصورت میپذیرد. در مدل برداری، اشیاء یا عوارض در جهان واقعی به وسیله عناصر هندسی نمایش داده میشوند. بدین معنا که موقعیت هر شئ یا پدیده به وسیله مختصات آن و توسط نقاط (چاه، نقاط شهری و روستایی)، خطوط (جاده، روخانه، خطوط ریلی) و سطوح (دریاچه، منطقه بندی) مشخص میشود. در این مدل، موقعیت هر نقطه بهطور دقیق با یک جفت مختصات در یک سیستم مختصات معین ارائه میشود.
کاربردهای مهم
از سامانههای اطلاعات جغرافیایی در مطالعات محیطی،برنامهریزی شهری و شهرداری، خدمات ایمنی شهری، مدیریت حمل و نقل و ترافیک شهری، تهیه نقشههای پایه، مدیریت کاربری اراضی، خدمات بانکی، خدمات پستی، مطالعات جمعیتی و مدیریت تأسیسات شهری مثل برق، آب، گاز و کاربردهای مشابه استفاده میشود. کمتر بانک اطلاعاتی را میتوان نام برد که حداقل بخشی از اطلاعات آن به گونهای به مکان وابسته نباشد. فهرست زیر شامل تعدادی از شناخته شدهترین کاربردهای جی آی اس در دیگر زمینههای صنعت است.
نقشهبرداری
کاربرد پایه این استانداردها و ابزارها در نقشهبرداری، تهیه نقشههای شهری و برون شهری بودهاست.
علوم زمین
یکی از مهمترین مسائل کاربردی سامانه اطلاعات جغرافیایی در علوم زمین، انجام همپوشانیها در راستای تعیین پهنهبندیها است که به اختصار به یکی از این نوع پهنهبندیها پرداخته میشود:
هدف در این پهنهبندی، تعیین مناطق با خطر رانش زمینمیباشد. برای رسیدن به این هدف، ابتدا باید عوامل مؤثر در رانش را شناسایی کرد، از جمله این عوامل میتوان به تراکم پوشش گیاهی، جنس زمین، شیب توپوگرافی، شیبلایههای زمین و شدت بارندگی اشاره کرد.
پس از شناسایی عوامل، باید نقشههای مورد نیاز تهیه گرددو سپس با همپوشانی این لایهها در نرمافزارهای سامانه اطلاعات جغرافیایی (ساج) میتوان به نقشهای رسید که در آن منطقه مورد مطالعه خود به پهنههای ریز تقسیم شده و از طرفی در بانک اطلاعاتی مشخصات هر پهنه یعنی اجداد سازنده آن پهنه از نظر عوامل مختلف مشخص میباشد. حال باید در بانک اطلاعاتی به هر عامل وزن مربوطه راداده و سپس در بانک اطلاعاتی با جمع و ضرب کردن عوامل به اعدد نهایی رسید. در مرحله بعد باید تعیین نمود که چه عددی نشان دهنده پهنههای پرخطر میباشد. پس از کلاسهبندی نقشه، اینک وظیفه تیم زمینشناس است که با بازدید میدانی به بررسی مناطق پرداخته و در صورت لزوم با اصلاح وزنها وضرایب به نقشه نهایی دست یابند.
صنعت برق
در صنعت برق از سامانههای اطلاعات جغرافیایی برای تهیه پایگاه اطلاعات مکانی و توصیفی استفاده میشود. با استفاده از آن میتوان فاصلهٔ عوارض مختلف را از یکدیگر اندازهگیری کرد و با ایجاد پرسمان (Query) در لایههای مختلف اطلاعات یا بین چند لایه با استفاده از توابع منطقی به اطلاعات مورد نظر دست یافت. تهیهٔ نقشههای محدودیت برای عوارض مختلفی همچون پستها، نیروگاهها و…، امکان ترسیم مناطق حائل و حریم عوارض مطابق استانداردها، مسیریابی بهینهٔ خطوط انتقال، مکانیابی محل مناسب برای احداث تأسیسات جدید مانند پستها و نیروگاهها، مدیریت اتفاقات شبکهٔ انتقال نیرو، مدیریت بحران و ریسک شبکه، برآورد بار، مشاهدهٔ پراکنش جغرافیایی بار، انجام ارزیابیهای محیطی پیرامون نیروگاهها، بررسی روند تغییرات کاربری اراضی و پیشبینی تغییرات و ارزیابی امکانات و محدودیتهای توسعهٔ واحدها و ظرفیت نیروگاهها در آینده، از کاربردهای این سامانهها در صنعت برق است.[۴]
از دیگر زمینههای کاربرد سامانههای اطلاعات جغرافیایی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- جغرافیا
- نقشهکشی و نقشهبرداری
- مهندسی معدن مسائل اکتشاف معادن، تهیه نقشه و مدل از ذخایر معدنی و محاسبات آن و…
- منابع طبیعی
- سنجش از دور
- هواشناسی
- محیط زیست
- مخابرات
- شهرسازی
- کشاورزی دقیق
- زمینشناسی
استانداردهای مطرح در زمینه "GIS"
زمینههای گوناگونی در این رشته وجود دارد که عملیات مکانی - نمایش و تحلیل نقشهها و WEB GIS و بخش ردیابی و مسیریابی از زمینههای فعالیت در این بخش میباشد.
سازمانهای پیشرو در سطح جهانی
فناوریهای مرتبط
ابزارهای مطرح GIS
نرمافزارهای معروف: در زیر لیست نرمافزارهای سامانه اطلاعات جغرافیایی است. فهرست برخی از معروفترین نرمافزارهای مطرح در زمینه جی آی اس از این قرار است:
قویترین پایگاه دادهای که استفاده میشود postgis است که بر روی پایگاه دادهٔ postgresql نصب میشود و امکانات بسیار زیادی در اختیار شما قرار میدهد. ابزارهای توسعه محیطهای جیآیاس:
ابزارهای معروف ارائه خدمات جیآیاس روی وب:
تاریخچه
برای اولین بار در اواسط دهه ۱۹۶۰ در آمریکا کار بر روی اولین سامانه اطلاعات جغرافیایی آغاز شد. در این سامانه از عکسهای هوایی، اطلاعات کشاورزی، جنگلداری، خاک،زمینشناسی و نقشههای مربوطه استفاده شد.[۱]
اولین جیآیاس در سطح ملی، جیآیاس ملی کشورکاناداست که در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ به وجود آمد و تاکنون مورد استفادهاست.
جیآیاس در ایران
در ایران، اولین نهادی که بهطور رسمی استفاده از جیآیاس را آغاز کرد، سازمان نقشهبرداری کشور بود که در سال ۱۳۶۹ براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی، عهدهدار طرح بهکارگیری این سامانه شد.[۵]
«شورای ملی کاربران سامانههای اطلاعات جغرافیایی» در دی ماه ۱۳۷۲ تأسیس گردیده است و هدف آن سیاستگذاری، برنامهریزی و هماهنگسازی فعالیتها در زمینه جیآیاس، تحلیل نیازمندیها و همچنین بهرهبرداری از ظرفیتهای علمی، فنی و نیروی انسانی برای ایجاد و بکارگیری جیآیاس با توجه به وظایف سازمان نقشهبرداری کشور در خصوص ایجاد سامانههای اطلاعات جغرافیایی ملی است.
پروژه ایجاد سامانه اطلاعات جغرافیایی در وزارت صنایع و معادن، از فروردین ۱۳۷۱ آغاز گردید و از این سامانه بهطور گسترده در ارتباط با فعالیتهای آن استفاده میگردد.
شهرداری تهران، وزارت مسکن و شهرسازی، وزارت جهاد کشاورزی، مؤسسه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، و سازمان جنگلها و مراتع نیز از این سامانه استفاده میکنند. "GIS" فقط یک نرمافزار نیست بلکه علمی است که توسط نرمافزارهای مختلف باعث طبقهبندی و جانمایی اطلاعات جغرافیایی و شهرسازی میشود. این علم به تازگی در علوم شهری نیز جایگاه خود را پیدا کردهاست و مورد استفاده متخصصان علوم شهری و شهرسازان قرار میگیرد. همچنین استفاده از "GIS" در طرحهای توسعه شهری توسط کارفرمایان در دستور کار آنها قرار گرفتهاست و انجمن شهرسازی ایران Urbanity برای نخستین بار استفاده از "GIS" در طرحهای توسعه شهری را در دستور کار خود قرار داده و بدین منظور آموزشهای لازم را به متخصصان شهرساز ارائه میدهد.
موضوعات مرتبط: سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS
نام
در یک سامانه اطلاعات جغرافیایی:
- واژه جغرافیایی (Geographic) عبارت است از موقعیت موضوعهای دادهها، برحسب مختصات جغرافیایی.
- واژه (Information) یا اطلاعات نشان میدهد که دادهها در GIS برای ارائه دانستههای مفید، نه تنها به صورت نقشهها و تصاویر رنگی بلکه بصورت گرافیکهای آماری، جداول و پاسخهای نمایشی متنوعی به منظور جستجوهای عملی سازماندهی میشوند.
- واژه (System) یا سامانه نیز نشان دهنده این است که GIS از چندین قسمت متصل و وابسته به یکدیگر برای کارکردهای گوناگون، ساخته شدهاست.[۱]
تعریفهای دیگر جیآیاس
دقیقترین تعریف مربوط به مؤسسه تحقیقات سیستمهای محیطی در ردلند کالیفرنیا است که یکی از فروشندگان اصلی این سیستمها در جهان است: «سامانههای اطلاعات جغرافیایی مجموعهای از سختافزار، نرمافزار، دادههای جغرافیایی و منابع انسانی است که به منظور کسب، ذخیره، بهروزرسانی، بهکارگیری، تحلیل و نمایش کلیه اشکال اطلاعات مرجع جغرافیایی طراحی میشود.»
این سامانه را میتوان به یک پازل شبیه دانست که با کنار هم قرار دادن اجزای آن معنی و مفهومی پیدا میکند. مکان بیمارستانها، پمپ بنزینها، سینماها و… تکههای این پازل اند که با کنار هم قرار دادن آنها نقشهای کامل و با معنی از یک منطقهٔ جغرافیایی بدست میآید. به زبان ساده هر گونه توضیحات مربوط به هر چیزی که در هر مکان متغیر یا ثابت جغرافیایی، در یک سامانه اطلاعاتی یا پایگاهی موجود است را gis یا استفاده از gis گویند. کافی است یک هماهنگی بین طول، عرض و ارتفاع بدست آمده از جی.پی. اس و نقشهها و اطلاعات دقیق و کامل سیستم جی.آی. اس بوجود آوریم.
موضوعات مرتبط: سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS
نقشهبرداری (به انگلیسی: Surveying) یا مهندسی نقشهبرداری، شاخهای از علوم مهندسی است که به جمعآوری، آمادهسازی، ذخیرهسازی، پردازش، مدیریت، تحلیل، تلفیق، بازیابی و انتقال دادههای مکان مرجع میپردازد.
معمولاً عملیات نقشهبرداری شامل دو مرحله برداشت (یا اندازهگیری و محاسبه) و ارائه نتایج کار است. در مرحله اندازهگیری، از وسایل و دستگاهها (نظیر توتال استیشنها،تئودولیتها، جیپیاس و …) و نیز روشهای مختلفی استفاده میشود تا دادههای لازم برای مرحله دوم بدست آید. نتایج کار به صورتهای آنالوگ (نقشه، مقاطع طولی و عرضی و…) یا رقومی (مانند جدولها، مدلهای رقمی زمین) ارائه میگردد.
در نقشهبرداری از مناطق کوچک اثر کرویت زمین تقریباً ناچیز است و میتوان زمین را در منطقه کوچکی مسطح در نظر گرفت. در مواقعی که زمین را مسطح فرض کنیم روش نقشهبرداری، مستوی نامیده میشود این فرضیه مادامیکه سطح منطقه مورد نظر از چند صد کیلومتر مربع تجاوز نکند قابل قبول است. نقشهبرداری مسطح (مستوی) برای کارهای مهندسی، معماری، شهرسازی، باستانشناسی، کارهای ثبت و املاکی، تجاری، اکتشافی بکار میرود. برای نمایش اطلاعات جمعآوری شده در نقشهبرداری از سیستم تصویر استفاده میگردد. رایجترین سیستم تصویر مورد استفاده در نقشهبرداری، سیستم UTM (Universal Transvers Mercator) میباشد.
آموزش
نقشهبرداری در سطوح گوناگون آموزش داده میشود. داوطلبان ورود به این رشته باید در ریاضیات (هندسه،مثلثات) و فیزیک دوره دبیرستان قوی باشند و نیز علاقهمندی و آمادگی جسمی لازم برای کارهای صحرایی را دارا باشند.
بعضی دروس تخصصی این رشته عبارتاند از: راهسازی،تئوری خطاها، سرشکنی، نقشهبرداری، ژئودزی (جهت تعیین شکل زمین)، فتوگرامتری، کارتوگرافی، هیدروگرافی(نقشهبرداری از بستر دریا)، نقشهبرداری زیر زمینی و ژئودتیک، کاداستر، پروژه و کارآموزی میباشند.
امکان ادامه تحصیل در این رشته تا حد دکتری در ایران موجود است.[۱]
گرایش
نقشهبرداری شامل گرایشهای زیر میباشد:
ژئودزی
ژئودزی نوع پایه نقشهبرداری جهت تعیین و بررسی شکل و ابعاد زمین و عوارض سطحی آن.
فتوگرامتری
فتوگرامتری، تهیهٔ نقشه با استفاده از عکس برداری زمینی، هوایی یا ماهوارهای.
سامانه اطلاعات مکانی
سامانه اطلاعات مکانی (GIS) در این سیستم همه اطلاعات به صورت مکان مرجع، دستهبندی میشوند و کاربردهای فراوانی دارد، از جمله ذخیره، بازیابی، به هنگامسازی و پردازش دادههای مکانی به منظور اتخاذ یا پشتیبانی یک تصمیم برای حل یک مسئله، به بهترین روش و کمترین هزینه را ممکن میسازد.
سنجش از دور
سنجش از دور (RS) جمعآوری اطلاعات از عوارض سطح زمین، بدون تماس فیزیکی است، که بیشترین اتکای آن به تصاویر ماهوارهای میباشد.
کاداستر
کاداستر (پارسل مپ) به نقشهبرداری ثبتی گفته میشود، اغلب اینگونه نقشهبرداری، ارزش حقوقی دارد.
آبنگاری
آبنگاری (هیدروگرافی) تهیه نقشه و دادههای مکانی از ژرفای آبها مورد استفاده قرار میگیرد.
زمینههای فعالیت
نقشهبرداری مسیر
نقشهبرداری مسیر، برای طراحی و پیاده کردن مسیرها از قبیل راه، راهآهن و کانالکشی استفاده میگردد.
نقشهبرداری زیرزمینی
نقشهبرداری زیرزمینی، موضوع آن برداشت یا پیاده کردن نقشههای تونلها و معادن است.
نقشهبرداری هیدروگرافی
نقشهبرداری هیدروگرافی، به منظور داشتن موقعیت عمق دریاها و رودخانهها جهت عبور و مرور کشتیها، زیردریاییها، محل عبور لولههای نفت و گاز در اعماق دریاها، ایجاد اسکلههای جدید و مکانیزه، احیای بنادر و تأسیسات ساحلی متعلق به آنها، همچنین بهرهبرداری صحیح و بهینه از دریاچهها و سدها، از آن استفاده میشود.
نقشهبرداری نظامی
نقشهبرداری نظامی، برای تهیه نقشههای نظامی و تعیین نقاط مهم استراتژیکی یک منطقه و برای اهداف نظامی و آرایش و استقرار نیروهای رزمنده و مواضع تعرضی و دفاعی با مقیاس بزرگ مورد استفاده قرار میگیرد.
نقشهبرداری ثبتی
نقشهبرداری ثبتی، با هدف تعیین حدود اراضی و مساحت قطعات ملکی، در حوزه املاک و مستغلات مورد استفاده قرار میگیرد.
نقشهبرداری شهری
نقشهبرداری شهری، برای تهیه و اجرای طرحهای جامع و تفصیلی و هادی شهرها به کار میرود.
نرمافزارها
با پیشرفت علم و گسترش نرمافزارهای کامپیوتری باعث شد که دیگر روشهای سنتی جای خود را به نرمافزارهای بدهد؛ که میتوان به چند نرمافزار پرکاربرد اشاره نمود:
- اتودسک اتوکد (به انگلیسی: Autodesk Auto CAD): نخستین نرمافزار نقشهکشی جان واکر و پایهگذار شرکت اتودسک، مبتکر نرمافزار اتوکد که در سال ۱۹۸۲ وارد بازار شد. نخستین نسخه آن کمتر از دو مگابایتحجم داشت و تنها شامل ۱۷ دستور برای ترسیم بود. در حال حاضر ۳۳ نسخه (از اتوکد ۱ تا ۲۰۱۹) انتشار یافته که میتوان به چهار دوره تقسیم کرد
- دوره اول: تکامل نرمافزار با تکمیل دستورالعملهای ترسیمات دوبعدی تا اتوکد ویرایش ۱۰ ادامه دارد
- دوره دوم: امکان ایجاد فضای سه بعدی با خصلت صفحهای در محیط اتوکد ۱۰
- دوره سوم: استفاده از فناوری پنجرههای محاورهای در نرمافزار و آسانسازی ارتباط با صفحه کار اتوکد ۱۱ و ۱۲
- دوره چهارم: امکان ایجاد حجمها سه بعدی در محیطهای ۱۴ به بعد. توانایی ایجاد اشکال سه بعدی پیچده قابلیت برنامهنویسی به زبانهای مایکروسافت ویژوال بیسیک و اتو لیسپ استفاده از امکانات سیستم عامل مایکروسافت ویندوز استفاده از امکانات چند کاربری و امکان ارتباط با نرمافزارهای دیگر. در ویرایشهای ۲۰۰۰ به بعد ایجاد گردید.
در سال ۲۰۰۰ شرکت اتودسک رسماً نرمافزاری را که توانایی زیادی در زمینه نقشهبرداری، راهسازی و کارتوگرافی به همراه داشت و نقطه عطفی در صنعت نرمافزارهای نقشهبرداری گردید (نخستین نگارش آن اتوکد لند دولاپمنت ۲۰۰۰ و آخرین نگارش اتوکد لند دسکتاپ ۲۰۰۹) برای مهندسین نقشهبرداری عرضه گردید. نرمافزار «اتوکد سیویل تری دی» (Autodesk Auto Cad Civil 3D) بعد از نرمافزار «لند» به بازار آمد، که بسیار کاربر پسند بود و کارآمدتر از آن میباشد. مهمترین ویژگی و برتری سیویل تری دی نسبت به «لند»، پویا بودن آن میباشد. نرمافزار نقشهیار، تنها نرمافزار نقشهبرداری محصول ایران میباشد که توسط شرکت سامانه توسعه نقشه از سال ۲۰۱۰ عرضه شد.
اشتغال
دانشآموختگان رشته نقشهبرداری در هر مقطعی اعم از دیپلم به بالا به سرعت جذب بازار کار میشوند. به دلیل اهمیت این رشته در کارهای عمرانی و محاسبات سنگین ریاضی و تئوری خطاها کسب مدرک در این رشته کار آسانی نیست. از این رو دانشجویان این رشته حتی در هنگام تحصیل نیز با پیشنهادها کار فراوانی روبرو میشوند. سازمان مدیریت و برنامهریزی، وزارت راه و ترابری، وزارت نفت، سازمان آب، سازمان بنادر و کشتیرانی،سازمان جغرافیایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، سازمان نقشهبرداری کشور، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، شهرداریهای کشور و بخش خصوصی از جمله محلهای جذب فارغالتحصیلان این رشتهاست. نقشهبرداری یکی از رشتههای اصلی در سازمان نظام مهندسی است.
موضوعات مرتبط: نقشه برداری
معماری پیش از جنگ جهانی دوم
کاربست فولاد و بتن در ساختمانها که فقط بخشی از آن در اواخر سدهٔ نوزدهم شناخته شده بود در سدهٔ بیستم به مراحل کمال میرسد. معماری مانند نقاشی و پیکرتراشی در اثر استفاده از مصالح صنعتی و سرمشق حاصل از اجزای کار صرفاً تخصصی توسط ماشینها دستخوش انقلاب شد. تضادهای بنیادی و حرکت در جهت خلاف سنتها مشابه آنچه که در هنرهای تجسمی دیدهایم در معماری سبکهایی به وجود میآورد که در گذشته بیسابقه بودهاست. معماری همراه با تمام هنرهای دیگر در زیر سیطرهٔ تکنولوژی نوین قرار میگیرد. به گفتهٔ زیگنرید گیدئون منتقد (مکانیزاسیون، غرق فرمان میراند) این بدان معنی نیست که استعداد فردی در تولید دسته جمعی شد. بلکه معماران صاحب نبوغ، از ماشین و قدرت بالقوه اش برای الهام گرفتنه شکلهای نو استقبال کردن به بیان درستتر معماری و مهندسی به یکدیگر نزدیک تر شدند و غالباً در وجود یک شخص تجسم یافتند و تکنولوژی اگر نگوییم که بر روی هم در الهام بخشیدن به معمار نوین پیشگام شدهاست، همیشه در این کار دخالت داشتهاست. حیرتآور اینجاست که آرمان دیرینهٔ رنسانس در زمینهٔ وحدت تئوری و عمل ظاهری بهطور کامل در سبکی اساساً متفاوت با سبک رنسانس تحقق مییابد. در هر حال ما در تاریخ معمارینوین چشم گیرتر از گذشته با نوعی تضاد بین کشش فردی هنرمند به تجربهٔ شخصی و نیاز به طرحهای گسترده، عمومی و غیرشخصی که یک شکلی بر شهرهای بزرگ تحصیل میکنند روبرو میشویم. در چارچوب طرح غول آسای نوین دسته جمعی و عمومی فردیت دیرینهٔ میکلانژ یابرنینی بخشی از وجه تمایز تشخیص خود را از دست میدهد. معمار نوین بیشتر استاد کار کارگاههای سدههای میانه شباهت دارد تا با بعدی منزوی دورهٔ رنسانس که اراده اش را بر کل شکل تحمیل میکند. با آن که معماری نوین قهرمانان خاص خود را دارد معمار روزگار ما تا حدودی مانند برادران پیکر تراش و نقاش خود مایل است شخصیتهایش را از جنبشهای گسترده و دسته جمعی سبکها برگزیند نه آنکه آنها را بیافریند. گویی مردان چون فرانک لویدرایت استثناهایی برای اثبات قاعدهاند مادر (معماریهای نمایشگاهی) و ساختمانهای تجاری ریچاردسن و سالیوان شاهد حرکت در یک معماری عملاً مفید با ابعاد بسیار بزرگ و گنجایش هزاران نفر بودهایم.
استخوان بندی فلزی ساختمانهای آمریکاییان مانند کتابخانهٔ سنت ژنویو اثر لابروست در نظرسنجی پوشانده شده بودند که سبکهای سنتی را به یاد میآورند هر چند سالیوان عمیقاً به طراحی تزئینات معماری مستثقل از سنت علاقهمند بود از این لحاظ این نماینده بزرگ آمریکا در یک جنبش بینالمللی بود که فرانسویها آن را آرت نوو (هنر نوین) مینامیدند. هر چند در کشورهای مختلف نامهای مختلف داشت. هنر نوین با دورهٔ پست امپرسیونیسم از ۱۸۹۰ تا جنگ اول جهانی معاصر بود و اساساً یک سبک تزئینی مبحثی بر شکلهای موجودات طبیعی مخصوصاً شکلهای القاکننده حرکت و رشد بود. کارماید غالب و مشخصکننده آن یک خط مواج، سیال و مارپیچی است که به گرد اجزای ساختمان میپیچد یا از آن بالا میرود و مارپیچهای در هم بافته اش به پیچکهای کشیده ختم میشود. این سبک به سادگی در ساختمان فلزی سبک به کار بسته شد و مخصوصاً در خانههای شخصی مورد استفاده قرار گرفت هر چند بسیاری از ورودیهای مترویپاریس با موضوعات متعلق به هنر نوین تزئین شدند. نمونهٔ عالی این سبک پلکان هتل وان ایتولده است که در سال ۱۸۹۵ توسط ویکتورهورتا (۱۸۶۱–۱۹۴۷) در بروکسل ساخته شد نام این معمار با کاربست هنر نوین در عرصهٔ معماری جوش خوردهاست. آزمایشگری تزئینی با اشتیاق هر چه تمام تر به عنوان سبکی حقیقتاً نوین پذیرفته شد هر چند عملاً آخرین ت ظاهر سبک (صنعتگرایانه) سابق سدهٔ ۱۹ بود.
در زمینهٔ هنر نوین هویت پارهای تأثیرات را میتوان مشخص کرد این تأثیرات از تزئینات سرشار، پرشاخ و برگ و دو بعدی و احترام صنعتگرایانه جنبش هنرها و صنایعویلیام موریس به مصالح کاردر انگلستان سدهٔ ۱۹ تا انحنای آزاد موجی و شلاق گونهٔ طرحهای ژاپنی در نوساناند. شجاعت هورتا در استفاده از فلز را میتوان در پایههای سبک، تزئینات نرم و انعطافپذیر و خلوص به کار رفته در یکپارچهسازی طرح و ساختمان مشاهده کرد. هنر نوین در دست هورتا مؤثرترین وسیلهٔ طراحی داخلی بود، هر چند تمامی دیگر هنرها از معماری تا تذهیب کاری کتاب تحت نفوذ این هنر بودند. این سبک را به مقیاس عظیم معمارانه میتوان در عمارت آپاراتمای کازامیلا مشاهده کرد در سال ۱۹۰۰۷ توسط آنتوینوگودی (۱۸۵۲ تا ۱۹۲۶) در بارسلون برپا شد. گودی معمار مبتکری شد تا با مقام نیرو میکوشید. شکلهایی سراپا عاری از سنت و تا سر حد امکان نزدیک به بی قاعدگی طبیعت بیافریند. او لایههای عظیم سنگ برش خورده را با موجهای بیقرار روی هم نهاد و بر روی هم از بکار گرفتن خط مستقیم خودداری کرد سطوح سنگ همچنان زبر و زمخت رها شدهاند و مانند صخرهٔ فرسایش دیده طبیعی به نظر میرسند. سردرهای ورودی به غارهای فرسایش دیدهٔ دریایی شباهت دارند. ناتورالیسم پرشور، و تلاش برای گریز از هر گونه خشکی مصنوعی به پویایی بیشکل طبیعت هیچگاه گیراتر از این بیان نشدهاست. کارگودی، خویشاوند معنوی نقاشی و پیکر تراشی اکسپرسیونیستی است.
معماری کلاسیک سراپا تثبیت بود … راستی را نباید به دیوارها، سقفها و کفهای اتاق بگوییم به عنوان اجزای سازنده یکدیگر که سطوحشان به درون یکدیگر داخل میشوند خود نمایی کنند … ممکن است شکل ظاهر سطح دستتان را با مفصل بندی ساختمان استخوانها متضاد ببینند. این کمال مطلوب را که از لحاظ استنباطهای معماریش ژرف است … من … استقرار مینامم.[۱۶]
موضوعات مرتبط: معماری
معماری بر سه قسم است. یکی ساخت بناها و دیگری ساخت ساعتها و سوم ساخت ماشینآلات. بناها خود بر دو نوعند: بناهایی که برای استفاده همگان و استحکام بخشیدن به شهرها در مکانهای عمومی ساخته میشوند و بناهایی برای استفادهٔ شخصی افراد. (...) هر سه اینها باید با توجه به دوامٰ راحتی استفاده و زیبایی ساخته شوند. ویتروویوس، تقریباً ۲۰ سال قبل از میلاد
معماری چیست؟ فرم مجسم اصیلترین اندیشههای انسانی! شوق او! انسانیت او! ایمان او! دین او! این چیزیست که روزی معماری بود. والتر گروپیوس، ۱۹۱۹[۱۲]
وظیفهٔ معماری برقرار کردن ارتباط حسیاست به وسیلهٔ مصالح خام. لوکوربوزیه، ۱۹۲۳[۱۳]
معماری بازی حجمها است در زیر نور. لوکوربوزیه، ۱۹۲۳[۱۴]
معماری ارادهٔ سالیان است که در زبان فضایی بیان میشود. میس واندر روهه، ۱۹۲۳[۱۵]
معماری موسیقی جامد است. گوته
معماری ردپای زمان است بر فضا. سید هادی میرمیران
معماری ایدههای بزرگ انسانیت را دربر گرفتهاست. نه فقط سمبل هر دینی، بلکه تفکر هر انسانی یک برگ از این کتاب وسیع را شامل میشود. ویکتور هوگو
موضوعات مرتبط: معماری
تقلید و الگوپذیری و الهام جویی از طبیعت در معماری به سه شیوه تقسیم میشود. هریک از این شیوهها از شیوهٔ قبل خود کاملتر و آگاهانهتر است و شیوهٔ سوم، شیوه مطلوب و غایی است.
- الهام از اشکال طبیعت
- الهامگیری معنایی از طبیعت
- الهام از قواعد طبیعت
۱. الهام از اشکال طبیعت
در این روش تنها به تقلید از شکل پرداخته شده و به مبانی و اصول سازهای آن توجه نمیشود. به عنوان نمونه لایههای زمین منطبق با نیروهایی که به آن وارد میشوند، شکل میگیرند؛ در حالی که معماران با نادیده گرفتن این نیروها صرفاً وضعیت موجود را برداشت میکنند. تبدیل ساختمانی ظاهراً طبیعی به واقعیت، عملی پُرهزینه و در واقع غیرطبیعی است، زیرا طبیعت از قانون حداقل استفاده از انرژی بهره میجوید، در صورتی که برای ساختن و زنده نگاه داشتن ساختمانی شبه طبیعی با اشکال نامنظم، باید انرژی بسیار زیادی صرف شود.
۲. الهامگیری معنایی از طبیعت
نمایی از معماری یک امامزاده
استعاره و معنی میتواند ما را از دام سطحی نگری در امان نگه دارد. کارهای معمارانی که به طبیعت از دید جامع استعاری نگریستهاند و ساختمانهای خود را بر مبنای آن بنا کردهاند بهترین الگوی این راهبرد خلاقیت هستند.
۳. الهام از قواعد طبیعت
بهترین الهامگیری از طبیعت، استفاده از قواعد و قوانین آن است و چون این قواعد، در طبیعت عمومیت دارند، نباید برای بهرهگیری از آنها، از یک نمونه خاص، الهام گرفت. سازههای معماری با بهرهگیری از این قواعد طبیعی، به طبیعت نزدیکتر میشوند. حفظ ساختار موجود در مقابل بارها و نیروهای وارد بر آن در پدیدههای طبیعت، مهمترین فلسفه وجودی سازه آنها است که در سازههای طبیعی از روشهای مختلفی برای مقابله با نیروهای خارجی تهدیدگر استفاده میشود. در ادامه به چهار مورد آن اشاره میشود.
۱–۳ - استفاده حداکثری از تنشهای کششی و فشاری در سازههای خود
طبیعت همواره سعی دارد که تا حد امکان از تنشهای کششی و فشاری در سازههای خود استفاده کند و از تنشهای خَمشی جز در مواردی که ساختار آن ماهیت لایهای دارد، استفاده نکند. اساساً همه ساختارهای طبیعی بافت لایهای دارند؛ یعنی سطوح و حجمها آنها از کنار و روی هم قرار گرفتن لایهها به وجود آمدهاست. ماهیت لایهای موجب میشود تا در فرمهای طبیعی، فقط عکسالعملهای کششی یا فشاری بوجود آید.
۲–۳ - مقاومت در برابر نیروها با انعطافپذیری و تغییر
این روش در سازههای طبیعی به وفور مشاهده میشود و از انعطافپذیری بالایی برخوردار است. به عنوان مثال بسیاری از پرندگان ترجیح میدهند لانههای خود را بر روی شاخههای نرم و نازک درختان ایجاد کنند، چرا که هر چه شاخهها از انعطافپذیری بیشتری برخوردار باشند؛ احتمال شکستن آنها کمتر خواهد بود. چنین رویهای سبب میشود که ساختار ضمن صرف مصالح کمتر، پاسخگوی مقاومت به گونه بهتری نیز باشد.
۳–۳ - فرار از نیرو و جا خالی دادن در برابر آن
این روش نیز یکی از روشهای مقابله طبیعت در برابر نیروها است؛ و در حقیقت مبنای آن کاستن از مقدار و شدت نیروی وارده است. مثلاً درختان در اثر وزش بادهای شدید، با خم شدن خود امکان عبور مقداری از نیروها را از بالای خود میدهند و به این ترتیب از میزان نیروی وارده بر تنهٔ آنها کاسته میشود.
۴–۳ - استفاده از نیروهای مزاحم علیه یکدیگر یا خودشان
درختان در هنگام باد، خم میشوند و مقداری از نیروی باد را به شکل انرژی پتانسیل در خود ذخیره کرده و در حرکتهای رفت و برگشتی، بخشی از این نیرو را خلاف جریان باد، تخلیه میکند. قرارگیری شاخههای درخت به گونهای است که وزن یک سمت از درخت باعث نگهداری سمت دیگر درخت میشود و بالعکس. در معماری مشابه این رفتار در ساختار دکل و دهانه اصلی پل آلامیلو اسپانیا طراحی شده توسط کالاتراوا دیده میشود. در طراحی و ساخت این پل، تعادل بین دکل و دهانه با تلفیق بر اصول زیبایی شناختی به صورت غیر متقارن برقرار شدهاست، به گونهای که دکل و دهانه اصلی پل، هر یک عاملی برای نگهداری دیگری هستند.[۹][۱۰][۱۱]
موضوعات مرتبط: معماری

ویترویوس کتاب «درباب معماری» به امپراتور آگوستوس تقدیم میکند.
حدود ۲۰ سال قبل از میلاد، ویتروویوس معمار رومی چیزی را که امروز نخستین کتاب باقیمانده در باب معماری شناخته میشود را نوشت. این کتاب به عنوان تنها نوشته دربارهٔ معماری یونان و روم باستان از اعتبار والایی در میان معماران بهرهمند بوده و برای قرنها مأخذ اصلی بیشتر نظریههای معماری بهشمار میرفتهاست.
در این کتاب ویتروویوس کیفیتهای لازم معماری را در سه ردهٔ اصلی ایستایی (به لاتین: firmitas)، کارایی (بهلاتین: utilitas) و زیبایی (به لاتین: venustas) تقسیمبندی کرد. این ردهبندی برای قرنهای زیادی بین معماران کاملاً پذیرفته شده بود. هر کدام از این عبارتها به اشکال گوناگون ترجمه و تفسیر شدهاند؛ معنای آنها در طول زمان تغییر کرده و اهمیت آنها به چالش کشیده شدهاست؛ تا جایی که برخی پیشنهاد کردهاند یکی از این سه کیفیت میتواند نتیجهٔ طبیعی دوتای دیگر باشد.[۷] با این همه این سه کیفیت برای قرنها اصول معماری و به ویژه معماری غربی را تبیین کردهاند و هنوز از آنها به عنوان چارچوبی برای بررسی خوب یا بد بودن معماری استفاده میشود.
ایستاییویرایش
ایستایی روشنترین مشخصه از بین سه عبارت ویتروویوس است.
هر بنا بایستی ایستا باشد: وزن خود، بارهای زنده، نیروهای زلزله و باد و دیگر نیروها -که قابلیت تخریب ساختمان را دارند- را مهار کند. انتظار میرود یک بنای خوب، ایستایی لازم و کافی را با به کار بردن مصالح و شیوهٔ ساخت مناسب و بدون هدر دادن بیمورد منابع تأمین کند.
در نظر ویتروویوس، ایستایی شامل معنای پایداری (بهلاتین: Peranitas) نیز بودهاست. بناها باید قابلیت عمر طولانی (چندین قرن در برخی موارد) را داشته باشند. این معنا امروز تغییر یافتهاست. به عنوان مثال بناهای موقتی و قابل جابجایی در بسیاری از موارد، معماری خوب بهشمار میروند. از سوی دیگر به نظر میرسد برای سازههای موقتی و قابل جابجایی، بایستی معیارهای پایداری جدیدی در نظر گرفت. حتی یک بنای موقتی که تنها یکبار مورد استفاده قرار میگیرد و سپس تخریب میشود باید قابلبازیافت باشد و ازین لحاظ با اصول و محدودیتهایی در طراحی مواجه است.
ایستایی یک بنا به مصالح و شیوهٔ ساخت آن بستگی دارد. تفاوتی بنیادین را در ساخت جرزهای باربر به وسیلهٔ روی هم قرار دادن بلوکها (سنگی، خاکی یا مصالح دیگر) و استفاده از قابها یا اسکلتهایی که با عناصر غیر باربر پوشیده میشود میتوان مشاهده کرد. در تاریخ معماری غرب معمولاً روش اول، روش غالب ساخت بودهاست. درمعماری ژاپنی، معماری چینی و معماری عشایری روش دوم بیشتر مشاهده میشود.
در ایران، تا پیش از حملهٔ اسکندر و در شیوهٔ معماری پارسی با الهام از معماری تمدن اورارتو شیوهٔ دوم رواج بیشتری داشتهاست، که این را میتوان در تخت جمشیدناظر بود. از شیوهٔ معماری پارتی به بعد، در دوران ساسانیان با الهام از معماری عیلام و در معماری دوران اسلامی، روش اول تبدیل به روش رایج ساختوساز شد.
در یک ردهبندی دقیقتر میتوان مصالح ساختمانی را دستکم در پنج رده تقسیم کرد. همچنین میتوان چهار روش بنیادین در ساخت را نام برد.
روشهاویرایش
کاراییویرایش
کارایی یک بنا شامل عملکرد (به انگلیسی: Function) و همچنین نقش آن به عنوان پناهگاه است. عملکرد یک ساختمان تأثیر عمیقی بر شکلگیری فضاهای مختلف و اندازه و ریخت آنان میگذارد. نقش پناهگاهی نیز گاه روی جهتگیری و شکل ساختمان اثرگذار است، ولی بیشترین اثر آن را در پوستهٔ ساختمان - حد فاصل آن با فضای بیرون- میتوان مشاهده کرد. نقش پناهگاهی یک ساختمان بر روی سیستمهای مکانیکی درون ساختمان هم اثرگذاری ویژهای دارد.
مفهوم عملکرد بیش از آنکه به نظر میرسد مورد مناقشهٔ منتقدان بودهاست.[۸] بحث در مورد عملکردگرایی(نظریهای که بیان میدارد ریخت یک معماری میتواند تنها با توجه به عملکردش ساخته شود) ایدهٔ محوری معماری قرن بیستم بود. در برخی موارد منتقدان پست مدرنیستمعماری عملکردگرا را با معماری مدرن یکی دانستهاند - و هر دو را رد کردهاند-. امروزه عملکردگرایی معمولاً یک تفکر ارتجاعی و متعلق به گذشته تلقی میشود و حتی گفته میشود نمیتوان بنایی را یافت که تنها با توجه به عملکردش شکل گرفته باشد. با این همه از کتابهای راهنمای عملکردگرایی چون اطلاعات معماری نویفرت به وفور در تمرینها و مدارس معماری استفاده میشود.
عملکردگرایی در طراحی کارخانهها و خانهسازیهای انبوه اصالت خاصی یافت. در کارخانهها، هدف چیدمان فضاها با توجه به روند تولید، کاهش جابجاییها و در نهایت افزایش بهرهوری، موجب این اتفاق شد. در مورد خانهسازی مسئله، ساخت خانههای انبوه، ارزان و باکیفیت بود. با برنامهدهی فضا با توجه به عملکرد میشد بهینهترین اندازهٔ لازم برای هر اتاق را به دست آورد و بنابرآن خانههایی حداقلی ساخت. با ارزانتر شدن هزینه و کاهش مدت زمان ساخت، امکان ساخت خانههای بیشتر فراهم میآمد. این مسئله در میانهٔ دههٔ ۱۹۲۰ - که کمبود خانه یک مشکل حاد بود - مورد توجه معماران اروپا (به ویژه معماران آلمانی) قرار گرفت و باز پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک مسئله مهم مطرح شد. در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ با اُفت نیاز به خانهسازیهای انبوه، عملکردگرایان به تدریج مورد انتقاد قرار گرفتند. عمدهٔ محورهای انتقاد از عملکردگراها آثار مخربروانشناختی - و جامعهشناختی وقتی که بحث شهرسازی پیش میآید- و زیباییشناسی ضعیف این نوع معماری است.
در یک نگاه تاریخی میشود گفت عملکرد -با تعاریف مدرنیستها- اثر کمی بر ریختشناسی معماری داشتهاست. ساختمانها را میتوان با توجه به عملکردشان به ساختمانهای مذهبی، حکومتی، اقامتی، تولیدی، آموزشی،تفریحی و غیرو ردهبندی کرد؛ ولی نمیتوان به آسانی پذیرفت که شکل یک ساختمان بر اثر عملکرد آن ساخته میشود. یک خانه با نیاز به خوابیدن، پختوپز، ذخیرهٔ غذا و گاهی کار کردن تعریف میشود ولی مفهوم خانواده و روابط بین زن و مرد نیز بر ریخت آن تأثیر به سزایی دارد. امروزه این یک اصل پذیرفته شدهاست که در همهٔ فرهنگها فضای داخلی خانه، به شکل مردانه یا زنانه است و روابط بین این دو نوع فضا، یک عامل بنیادی دربرنامهدهی معماری بهشمار میرود.
موضوعات مرتبط: معماری

تیمچه در قم
همانگونه که معماری رابطهای مشخص با هنرهای زیبا دارد، رابطهٔ مشخصی هم با مهندسی دارد. معمار میتواند نقش یک مهندس را بازی کند اما نباید فراموش شود که هر یک از این دو حرفه، تعریف مشخصی دارند. بیشتر ساختمانهای تاریخی که مورد تحسین واقع شدهاند، به دست اشخاصی ساختهشدهاند که هم معمار و هم مهندس بودهاند. هر بنا نیاز به پیشبینیهای تکنیکی دارد که کار مهندس است. در حالی که معمار علاوه بر دیدن این نیازها، باید فراتر رود و معنا، حس یا ایدهای را منتقل کند. برای مثال یک بنای مذهبی مثل کلیسا باید بیانکنندهٔ یک نظم کیهانی، منتقلکنندهٔ احساس ایثار و حتی آموزشدهندهٔایمان و فلسفهٔ مذهبی از لابلای ریختها و تزئینات باشد. یک ساختمان حکومتی هم باید دارای شخصیت خاص باشد و بازدیدکنندگان (یا شهروندان) را به یک رفتار مورد انتظار وادارد. خانهها باید عملکرد ایمن و شخصیتی گرم و خانگی داشته باشند. این اهداف و سیاستها توسط فرهنگ یا حتی خود شخص سازنده تعریف میشود و در حوزهٔ کاری معمار (و نه مهندس) قرار دارد.
برخی معماران[۶] بارها عنوان کردهاند که یک بنای کارکردی و ایستا ذاتاً زیبا و مطلوب است و معماری باید تنها به عنوان شاخهای از مهندسی شناخته شود. با این همه این دیدگاه، منتقدان بسیاری دارد و بناهای کمی واقعاً با در نظر داشتن این تئوری، طراحی و ساخته میشوند.
موضوعات مرتبط: معماری

رنگ آمیزی سقف ایوان اصلی امامزاده علی ابن محمد باقر در روستای مشهد اردهال
رنگامیزی سقف زیبای عمارت چهل ستون دراصفهان
یکی از ملاحظات روانشناختی رنگ که در کاربرد هنری رنگ اهمیت دارد، بررسی تأثیر متقابل رنگها است. جلوه یا اثر هر رنگ در جوار رنگ دیگر تغییر میکند هر رنگ نسبت به دیگری میزان تیرگی یا روشنی ذاتی اش را مینمایاند. معکوس کردن این ترتیب طبیعی، ناسازگاری رنگی به بار میآورد. هر رنگ دارای سه صفت یا سه بُعد دیداری مستقلاً تغییرپذیر است: فام، درخشندگی و پرمایگی فام، صفتی از رنگ است که جایگاه آن را در سلسلهٔ رنگی (از قرمز تا بنفش) معادل با نور طول موجهای مختلف در طیف مرئی– مشخص میکند قرمز، زرد و آبی را فامهای اولیه مینامند و چون مبنای سایر فامها هستند، رنگهای اصلینیز نام گرفتهاند.
فامهای ثانویه عبارتند از: نارنجی، سبز و بنفش که از اختلاط مقادیر مساوی از دو فام اولیه حاصل میشوند. فامهای ثالثه از اختلاط فامهای اولیه و ثانویه به دست میآیند: زرد- نارنجی (پرتقالی)، نارنجی- قرمز، قرمز- بنفش (ارغوانی)، بنفش- آبی (لاجوردی)، آبی- سبز (فیروزهای)، سبز- زرد (مغز پستهای). دوازده فام نامبرده را با ترتیبی معین در چرخهٔ رنگ، نشان میدهند.
در چرخهٔ رنگ، فامهای ثانویه و ثالثهای که بین یک زوج فام اولیه جای گرفتهاند، دارای روابط خویشاوندی هستند و در کنار هم سادهترین هماهنگی رنگی را ایجاد میکنند. مادامی که این رنگها با رنگهای خالص سفید و سیاه ترکیب شوند ایجاد بیشماری از رنگها و سایههای مختلف مینمایند
درخشندگی، دومین صفت رنگ است و درجهٔ نسبی تیرگی و روشنی آن را مشخص میکند (غالباً نقاشان اصطلاح رنگسایه را نیز در همین معنا به کار میبرند). معمولاً درخشندگی رنگهای فام دار را در قیاس با رنگهای بیفام میسنجند. در چرخهٔ رنگ، زرد بیشترین درخشندگی (معادل خاکستری روشن نزدیک به سفید) و بنفش کمترین درخشندگی (معادل خاکستری تیرهٔ نزدیک به سیاه) را دارد.
پرمایگی (اشباع)، سومین صفت رنگ است و میزان خلوص فام آن را مشخص میکند (گاه واژهٔ شدت را در این مورد به کار میبرند). فامهای چرخهٔ رنگ صد در صد خالصند ولی در طبیعت به ندرت میتوان فام خالصی یافت. همچنین، کمتر رنگیزهای حد اشباع فام مربوطه در چرخهٔ رنگ را داراست.
رنگهای درخشان به تنهایی جذاب هستند اما اگر در یک الگو یا ردیفی منظم قرارگیرند از نظر بصری تأثیر بیشتری خواهند داشت. این نوع آرایش یک ساختار ساده را بر این رنگها حاکم میکند و در نتیجه یک مفهوم یا نوعی نظم را، ورای حضور محض رنگها، منتقل خواهد کرد.
دیوارها و پیش زمینههای روشن رنگهای سرد، مختصر کاهش در دمای بدن نگرنده ایجاد میکنند و رنگهای گرم باعث مختصر افزایش دمای بدن میشوند. به لحاظ بصری، رنگ گرم پیش میآید و رنگ سرد پس مینشیند.
پنجرهها و مبلمان با زمینه رنگ و سایز متوسط در مبلمان و پنجرههایی با سایز بزرگ شاهد آن هستیم که رنگ آنها با یکدیگر مخلوط میشود و از لحاظ تأثیرگذاری بر محیط غالب خواهند شد. همچنین ثبات از بین رفته و تلویحاً نوعی تکان بصری ایجاد میکند. با مبلمان و پنجرههای متوسط و با رنگی متعادل و متوسط میتوانیم ترکیب بندی با ثبات داشته باشیم. هر ترکیب بندی را میتوان کارآمد دانست به شرط این که عناصر صحنه بهطور مؤثر با بینندگان مورد نظر آن، ارتباط برقرار کند. در اغلب موارد، نکته اساسی در شناسایی عناصر کلیدی صحنه نهفتهاست تا با نظم مبلمان و میزان نور، آنها را از دل سایر عناصر تصویری متفرقه، بیرون بکشید. همین اشیاء مزاحم، صحنهها را مخدوش میکنند و همچنین، بهتر است به جای تمرکز زیاد روی جزییات خیلی خاص، تنها روی ساختار کلی صحنه تمرکز کنید. چراکه تأثیر آنها در مقابل ترکیب بندی عمومی، بسیار سطحی است.
ملحقات تیره، از این رو چشمان شما به سمت رنگ تیرهتر کشیده میشوند و شما در روشی قادر خواهید بود ملحقات و اثاثیهها را نظم دهید تا هادی دید و کیفیت بصری روان باشند.
رنگ زندگی است زیرا جهان بدون رنگ برای ما مرده جلوه میکند، رنگها ایده آغازین و ثمره نور اصلی بدون رنگ هستند و مقابل آنها تاریکی بدون رنگ است. نور اولین پدیده در جهان است از طریق رنگها روح و طبیعت زنده جهان را برای ما آشکار میسازد.
همچنین کلمه و آوای آن، شکل و رنگ اش، رگههای اصلی از ذات فوق طبیعی است که ما تصویری اندک از آن داریم. همانطور که صدا، رنگ، جلا به لفظ میبخشد، همینطور هم رنگ بطور طبیعی به فرم شکل خاصی میدهد. ماهیت اصلی رنگ طنینی از تصورات خیالی است و در این حالت رنگ موسیقی است. زمانی که اندیشه مفهوم، قاعده مندی، لمس رنگ و طلسم آن، شکستهاست آنگاه در دستان خود جز جسم بیروح چیز دیگری نداریم.
رنگهای نارنجی و آبی، رنگهای مکمل هستند و مخلوط این رنگها، رنگ خاکستری بوجود میآورد. وقتی ناظر در این مکان قرار میگیرد، نورهای متفاوتی دریافت خواهد کرد که این نورها متناوباً با نارنجی و آبی است و دیوارها این رنگها را با زوایای دائماً متغیر انعکاس میدهد. این تأثیر متقابل احساسی از غنای رنگ به انسان میبخشد.
رنگها نیروها و انرژیهای درخشندهای هستند که چه آگاه و چه ناخود آگاه روی ما اثر مثبت و منفی خواهند داشت. هنرمندانی که شیشههای رنگین خلق میکنند از رنگ برای خلق چنان محیطی معنوی و اسرارآمیز استفاده میکردند تا اندیشههای پرستش کنندگان را بر دوش شاهین معنویت به پرواز درمیآورند. اثرات رنگ نه تنها از لحاظ بصری بلکه از جنبههای روانشناسی و روان شناختی نیز باید بررسی شوند.
سطوح رنگ باید شکل، وسعت و حدود خود را از خود رنگ و نوسان شدت آن (رنگ) کسب کند نه اینکه با خطوط از پیش معین شده باشد.
همچنین، شکلها نیز دارای خصوصیت گویا و معنی دار نظام زیباشناختی خود هستند. در طراحی، این کیفیتهای معنی دار شکل و رنگ میبایست با یکدیگر مطابقت داده شوند.
یعنی شکل و رنگ در معنی دار بودن و مفهوم خود یکدیگر را تأیید و اثبات میکنند. سه شکل اصلی مربع، مثلث و دایره نیز مانند سه رنگ اصلی قرمز، زرد و آبی دارای خصوصیات مفهومی و بیانی مشخص هستند.
مربع، نمایانگر ماده، وزن و حدود مشخص است و حسی از کشش و امتداد و تجربه حرکت را القاء میکند. مربع بارنگ قرمز منطبق است و وزن حجم قرمز با شکل سنگین و ساکن مربع مطابقت دارد.
مثلث با زوایای حاد و تند، تأثیر ستیزهجویی، پرخاش و تهاجم را ایجاد میکند. مثلث سمبل تفکر است و حالت و خصوصیت بی وزن آن با زرد روشن هماهنگی دارد.
دایره بر عکس مربع، احساسات را ملایم و معتدل و حس آرامش و حرکت آرام و آهسته را القاء میکند. دایره سمبل روح است که در درون خود همواره در حال حرکت است.
تطابق و تناسب هر رنگ با شکل مربوط به خود مستلزم همانندی و توازن است. اگر رنگها و شکلها در بیان مفاهیم و حالات توافق داشته باشند، تأثیرات آن دو چندان خواهد بود.[۵]
موضوعات مرتبط: معماری
در طراحی یک ساختمان معمار تصمیمگیرندهٔ نهایی است؛ ولی خواست جامعه، قوانین و درخواستهای کارفرما بر تصمیمهای او اثر میگذارد. اتفاقی مشابه نیز در مورد ظاهر و نمای ساختمانها میافتد. حتی امروزه که از تجربههای جدید و ناآشنای ظاهری استقبال میشود، در بسیاری از شهرها بهویژه شهرهای تاریخی مقرراتی وجود دارد تا ساختمانهای جدید در قالب شهری جا بیفتند و از یک زبان مشترک ظاهری پیروی کنند.
گرچه محدودیتهایی که توسط عوامل بیرونی بر تصمیمگیری معمار اثر میگذارد در میان بیشتر معماران، یک واقعیت پذیرفته شدهاست؛ ولی در تاریخ معمارهای مهم و معروفی نیز وجود داشتهاند که بر روی کاغذ و بدون توجه به نیازهای جامعه یا حتی قوانین فیزیک، کار کردهاند؛ مانند جیوانی باتیستا پیرانسی و آنتونیو سنت-الیا. این نوع معماران گاه به تمسخر معمار کاغذی نامیده میشوند. [نیازمند منبع]
با این همه نباید خواست اجتماع را به دیدهٔ یک مانع در برابر اهداف هنرمندانهٔ معمار نگریست. بیشتر معمارها به این درخواستها به عنوان شرایط طبیعی یک مسیر هنری نگاه میکنند.
معماری به عنوان علم و هنر بارها در گذشته مورد بحث و مجادله بودهاست. بیشتر مردم اتفاق نظر دارند که معماری هر دوی اینها است، اما (چه میزان هنر) و (چه میزان علم) یا برتری یک عامل بر دیگری در طول زمان بر حسب وضعیتهای مختلف، متفاوت بودهاست. این موضوع بحثی همیشگی است که اغلب تضادها و ستیزهای سختی را در میان معماران به همراه داشتهاست. معماران متمایل به (فرم) و (جاذبهٔ بصری) اغلب معماری را برای خود مطالبه میکنند. در حالی که معماران متمایل به (برنامهریزی)، (سیر از سؤال به جواب)، (موضوعات اجتماعی) یا (معماری خورشیدی) اغلب در برابر گروه فرمگرا، موضعی دفاعی پیش میگیرند. برای درک توده و حجم معماری، باید گفت هنر از علم لطیفتر است. بدون تأمل و تفکر در تأثیرات هنر، که بسیار گسترده و نامحسوس است، عموماً نمیتوان تأثیرات بیواسطه و محسوس علم را بر زندگی خود دریافت کرد. علاوه بر این، عموماً در تعریف هنر میان افراد جامعه توافق نظری مشاهده نمیشود، در صورتی که در پذیرش و تصدیق هنر، اتفاق نظر وجود دارد.[۴]
موضوعات مرتبط: معماری
شکل نهایی معماری هر فرهنگ و تمدن نتیجهٔ عواملاقلیمی (آب و هوا، پستیها و بلندیها و مصالح موجود)، پیشرفتهای تکنیکی، وجود نیروی کار و نهادهای اجتماعی، عقاید مذهبی و نظریههای علمی است. اما با این حال برخی عوامل در بیشتر جوامع وجود دارند. عواملی که معمولاً با نیازهای بدن انسان مرتبط هستند.
محافظت در برابر اتفاقات هواشناختی، مقیاس خاص عناصر معماری -در تناسب با بدن انسان-، منبع گرما، مکان مناسب برای ذخیره غذا و پیشبینی نیازهای بهداشتی از عواملیاند که در فرهنگهای مختلف وجود دارند؛ ولی هر فرهنگ با توجه به اولویتهایش، رابطهاش با طبیعت و درکش از بدن انسان، به این نیازها پاسخ میدهد.
موضوعات مرتبط: معماری
معماری، هنر و فن طراحی و ساختن بناها، فضاهای شهری و دیگر فضاهای درونی و بیرونی برای پاسخ هماهنگ به نیازهای کارکردی و زیباشناسانه است. خلق فضاهای با خلوص بصری در معماری از عمده فعالیتهای معماران است.[نیازمند منبع]
باید معماری را از مهندسی سازه و ساخت و ساز متمایز ساخت. گرچه عمده بناها (نظیر خانهها و مکانهای عمومی) کاملاً در حیطهٔ دانش معماری است، برخی سازههاو بناهای دیگر (مثل یادمانها، پلها، کارخانهها و...) وجود دارند که در مرزی بین معماری و مهندسی یا معماری و هنرقرار میگیرند.
موضوعات مرتبط: معماری
موضوعات مرتبط: عمران
از آغاز وجود بشر مهندسی یک نمود از زندگی بودهاست. اولین تمرینهای مهندسی عمران ممکن است از ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ قبل از میلاد مسیح در مصر باستان و بینالنهرین، وقتی انسان کوچ نشینی را ترک کرد آغاز شده باشد، که بنابر علت نیاز به ساختمان برای پناهگاه بودهاست. در این مدت حمل و نقل به بهطور فزاینده مهم شد و موجب پیشرفت چرخ و کشتیرانی شد، ساختار اهرام در مصر (در حدود ۲۵۰۰ تا ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح) میتواند به عنوان اولین سازهٔ پی ریزی شده در نظر گرفته شود. دیگر ساختمانهای باستانی مهندسی عمران شامل: پارتنون (معبد خدای اتنا در اتن) بوسیلهٔ ایکتینوس (معمار) در یونان باستان(۴۴۷ تا ۴۳۸ سال قبل از میلاد مسیح)-راه اپین بوسیلهٔ مهندسین رومی (حدود ۳۱۲ سال قبل از میلاد) -دیوار بزرگ چین بوسیلهٔ جنرال امتیانگ تحت امر امپراتور چین کین چی هانگ (حدود ۲۲۰ سال قبل از میلاد) و گنبدهای ساخته شده در سریلانکای باستان مثل جتاوارانامایا و آبیاری وسیعی که در آنورادهاپورا کار میکند. رومیها سازههای مهندسی را در پهنهٔ امپراتوری خود توسعه دادند، که بطور خاص شامل قنات-دستگاه عمارت اجاره نشینی-بندرها و برجها سدها و راهها است. تا عصر مدرن هیچ تمایزی بین مهندسی عمران و معماری نبود و اصلاحهای مهندسی و معماری بهطور عمده تفاوتهای جغرافیایی بود که به یک فرد اشاره میکرد و قابل معاوضه بود. در قرن ۱۸ واژهٔ مهندسی عمران برای تمیز دادن از مهندسی نظامی استفاده شد. (هم چنین ببینید تاریخ مهندسی ساختمانی را) اولین کسی که خودش را به عنوان مهندس عمران معرفی کرد جان اسمیتون بود کسی که «ادی استون لایت هوس» را ساخت. در سال ۱۷۷۱ اسمیتون و برخی از همکارانش جامعهٔ مهندسین عمران را تشکیل دادند. یک گروه از رهبران این حرفه که به صورت غیررسمی سر شام یکدیگر را ملاقات کردند. به هر حال مدرک بعضی دیدارهای تکنیکی وجود داشت که ثابت میکرد آن کمی بیشتر از یک جامعهٔ دسته جمعی بود. در سال ۱۸۱۸ مؤسسهٔ مهندسین عمران در لندن تأسیس شد و در ۱۸۲۰ مهندس برجسته توماس تلفورد رئیس دانشگاه شد. در سال ۱۸۲۸ مؤسسه یک پروانهٔ سلطنتی دریافت کرد که به صورت رسمی مهندسی عمران را یک حرفه شناخت. پروانه تعریف کرد، مهندسی عمران را هنر هدایت کردن منابع بزرگ قدرت در طبیعت برای استفاده و آسودگی انسان و به عنوان ابزار تولید و ترافیک در ایالتها، هر دو برای داد و ستد داخلی و خارجی و به عنوان کاربردی در ساخت راهها، برجها، قناتها، کانالها هدایت کنندهٔ رودخانه و لنگر گاهها برای معاملهٔ داخلی و تبادل و در ساخت بندرها لنگر گاهها آب بند موج شکن و فانوس دریایی و در هنر هدایت به وسیلهٔ قدرت ساختگی به منظور تجارت و در ساخت و کاربرد ماشین آلات و زه کشی شهرهای کوچک و بزرگ. اولین دانشگاه خصوصی برای تدریس مهندسی عمران در ایالات متحده آمریکا دانشگاه نورویچ بود که در سال ۱۸۱۹ به وسیلهٔ کاپیتان آلدرن پارتریج تأسیس شد. اولین مدرک مهندسی عمران در ایالات متحده در سال ۱۸۳۵ به وسیلهٔ مؤسسهٔ رنسلر پلی تکنیک داده شد. اولین مدرکی مانند این که به یک زن داده شد به وسیلهٔ دانشگاه کرنل به نورا استانتون بلیچ در سال ۱۹۰۵ داده شد.
در قرن هجدهم میلادی تعریف مهندسی عمران از مهندسی جنگ تفکیک شد.نخستین کسی که خود را مهندس عمران نامید جان اسمیتون انگلیسی بود.او کسی بود که فانوس دریایی ادیستون را بنا کرد و در سال ۱۷۷۱ به کمک همکارانش انجمن علمی مهندسان عمران اسمیتونین را بنیان نهاد.
در سال ۱۸۱۸ مؤسسهٔ مهندسان عمران در لندن تأسیس شد و در سال ۱۸۲۰ توماس تلفورد، مهندس برجسته، اولین رئیس مؤسسه شد. مؤسسه در سال ۱۸۲۸ مجوز سلطنتی را کسب کرد. متن این مجوز، مهندسی عمران را اینگونه معرفی میکند
هنر هدایت منابع بزرگ قدرت در طبیعت برای استفاده و آسایش انسان، به عنوان ابزار تولید و حملونقل در کشور، جهت تجارت داخلی و خارجی، که در ساخت راهها، پلها، قناتها، کانالها، هدایت رودها، و اسکلهها جهت واردات و صادرات و ساخت بندرها، لنگرگاهها، خالها، موجشکنها و فانوسهای دریایی به کار میرود و هنری برای هدایت قدرت مصنوعی برای اهداف تجاری و ساختوساز و استفاده از ماشینآلات و زهکشی شهرها و روستاها است.
موضوعات مرتبط: عمران
لئونارد اویلر تئوری کمانش ستونها را کشف نمود.
آغاز فعالیتهای مهندسی عمران احتمالاً بین ۴۰۰۰ تا ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و در مصر باستان و میانرودانبودهاست. هنگامی که انسانها زندگی عشایری را رها کردند؛ نیاز به ساختوساز جهت تأمین سرپناه پدید آمد. در همان زمان گسترش حملونقل به نحو فزایندهای اهمیت یافت و به اختراع چرخ و همچنین آغاز دریانوردی منجر شد.تا پیش از دوران مدرن، تفاوت واضحی بین مهندسی عمران و معماری وجود نداشت؛ و اغلب از این دو عنوان به جای یکدیگر استفاده میشد.
موضوعات مرتبط: عمران
نرمافزارهای شهرسازی
با توجه به پیشرفت تکنولوژی و استفادههای روزافزون از سیستمهای کامپیوتری، شهرسازی نیز دستخوش این کاربردها بود و امروزه سیستمهای بسیاری در راستای ایجاد بستری امن و سریع برای دسترسی به پروندههای شهرسازی در شهرداریها طراحی شدهاست. از جمله پرکاربردترین نرمافزارهای مورد استفاده در این رشته، جی آی اس، اتوکد، اس پی اس اس، اکسپرت چویس، سیتی انجاین نرمافزارهای سه بعدی مثل اسکچ آپ و … میباشند.
موضوعات مرتبط: شهرسازی ، نرم افزار و سخت افزار مهندسی
شورای عالی شهرسازی
تصویر ماهوارهای تهران
نوشتار اصلی: شورای عالی شهرسازی
شورای عالی شهرسازی سازمانی است که در وزارت آبادانی و مسکن تشکیل شد و از سال ۱۳۴۳ به ریاست عالیه فرح پهلوی آغاز به کار نمود. این شورا تعیین اولویت طرحها، بررسی و تصویب آییننامههای شهرسازی، و تعیین و تصویب معیارهای ساختمانی و بررسی قوانین شهرسازی را بر عهده دارد. هدفهای اساسی شورای عالی شهرسازی برگزیدن سیاست همگانی شهرسازی و هماهنگکردن برنامههای شهرسازی با برنامههای عمرانی؛ بررسی و تصمیمگیری دربارهٔ جلوگیری از گسترش بیرویه شهرها تا زمانی که طرح جامع برای آنها تهیه نشدهاست و تهیه نقشه جامع برای شهرهای کشور و اجرای طرحهای نام برده برای آن شهرها.
موضوعات مرتبط: شهرسازی
اصطلاحات و ابعاد شهرسازی و برنامهریزی شهری
- زیبایی
- ایمنی
- زاغهنشینی
- انحطاط
- فرسودگی
- بازسازی و بازنوسازی شهری
- حمل و نقل
- شهرکهای اقماری
- توسعه پایدار
- ابعاد زیستمحیطی
- نور و صدا
- پایداری اجتماعی
- پایداری اقتصادی
- حریم شهر
- محدوده شهر
- طرح تفصیلی
- طرح جامع
- زیرمحله
- نمای شهر
- منظر شهری
- محورهای شهری
- کاربری
- مشاع
- پیلوت
- محوطهسازی شهری
- کیفیات محیطی
- پاسخدهندگی فضای شهری
- سرزندگی
- پیاده مداری
- اجتماع پذیری
- فضا
موضوعات مرتبط: شهرسازی ، برنامه ریزی شهری
تحصیلات تکمیلی شهرسازی
این رشته برای ادامه تحصیل در سطح کارشناسی ارشد دانشگاههای ایران شامل چهار گرایش مدیریت شهری،طراحی شهری، برنامهریزی شهری و برنامهریزی منطقهایاست و در مقطع دکتری نیز تحت عنوان شهرسازی میباشد.
- کارشناسی ارشد برنامهریزی شهری:[۳] دوره ای است که طی آن دانش آموختگان این رشته بتوانند دانش لازم برای تهیه طرحهای توسعه شهری مورد نیاز کشور را فرا گرفته و بتوانند رابط مناسبی بین برنامههای دیگر شهرسازی بوده و نظارت و مراقبت برتوسعه پایدار شهری بر اساس سیاستها و طرحهای مصوب را بر عهده گیرند.
اهداف مشخص این دوره به شرح زیر است:
- گسترش دانش و مهارت برنامهریزی شهری به منظور تربیت نیروی انسانی آگاه و کار آمد که بتواند نقش اساسی در هدایت توسعه شهری کشور داشته باشد.
- تربیت نیروی انسانی متخصص و مورد نیاز برای رفع نیازهای مربوط به برنامهریزی شهری در کشور
- تقویت زمینههای علمی و فنی و تخصصی شهرسازی در حیطه برنامهریزی شهری
شهرسازی در عین تخصصی بودن، دارای خصلت و ویژگیهای میان رشتهای است و تقویت زمینههای مختلف آن از جمله برنامهریزی شهری در ارتباط و هماهنگ و تنگاتنگ با برنامهریزی منطقه ای، طراحی شهری، مدیریت شهری و برنامهریزی مسکن میتواند زمینههای رشد و تعالی این رشته در کشور را فراهم کند. دانش آموختگان این رشته میتوانند در فرایند برنامهریزی و بهبود شرایط زیست مناطق شهری کشور نقش مؤثری داشته و با مشارکت در تهیه طرحهای توسعه شهری و نظارت بر اجرای این طرحها عملاً در فرایند شهرسازی کشور نقش و وظیفه اجراء خود را ایفا نمایند.
دانش آموختگان این رشته میتوانند در نهادهای مختلف شهرسازی کشور از جمله ادارات و سازمانهای تابعه وزارت مسکن و شهرسازی، وزارت کشور، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، شهرداریها، دفاتر فنی استانداریها و همچنین دفاتر مهندسین مشاور نقش مؤثری در تهیه و اجراء و نظارت بر اجرای طرحهای توسعه شهری کشور داشته باشند.
- کارشناسی ارشد برنامهریزی منطقه ای:[۴]کارشناسی ارشد برنامهریزی منطقه ای دوره ای است که طی آن دانش آموختگان این رشته بتوانند دانش لازم برای تهیه طرحهای توسعه منطقه ای و ناحیه ای مورد نیاز کشور را فرا گرفته و بتوانند رابط مناسبی بین برنامههای دیگر شهرسازی بوده و نظارت و مراقبت برتوسعه پایدار منطقه ای و ناحیه ای بر اساس سیاستها و طرحهای مصوب را بر عهده گیرند.
اهداف مشخص این دوره به شرح زیر است:
- گسترش دانش و مهارت برنامهریزی منطقه ای به منظور تربیت نیروی انسانی آگاه و کار آمد که بتواند نقش اساسی در هدایت توسعه منطقه ای کشور داشته باشد.
- تربیت نیروی انسانی متخصص و مورد نیاز برای رفع نیازهای مربوط به برنامهریزی منطقه ای در کشور
- تقویت زمینههای علمی و فنی و تخصصی شهرسازی در حیطه برنامهریزی منطقه ای
- کارشناسی ارشد مدیریت شهری:[۵] نگرش جامع به سیاستها، برنامهها و طرحهای توسعه شهری و نیز تدوین اهداف یکپارچه اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی در رأس سیاستگزاری و مدیریت شهریقرار میگیرد. تحقق این اهداف، نیازمند ارزیابی نتایج و تبعات سیستمهای شهری برای تغییرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی بوده و محتاج تحولات اساسی در سازمان و تشکیلات برنامهریزی و مدیریت شهری است. ایجاد تعادل بین مراکز شهری بزرگ و کوچک، همکاری بین بخشهای دولتی، عمومی و خصوصی و نیز تدوین استراتژی محلی در زمره سیاستهای نیل به مدیریت شهری، قابل تأمل هستند. شهرهای جهان از طریق تجربه و پژوهش مسیرهایی را برای رویارویی با مشکلات توسعه شهری و محیط کشف و در طی این فرایند، بینشی نیز نسبت به نحوه دستیابی به توسعه پایدار کسب کردهاند. بدین ترتیب رشته مدیریت شهری به دنبال تربیت متخصصانی است که بتوانند روشهای حل معضلات امروزی شهرها را ارائه کند. دوره کارشناسی ارشد مدیریت شهری محورهای زیر را به منظور دستیابی به فضایی که بتوان به پرسشها و چالشهای فوق پاسخ داد، دنبال خواهد کرد:
- چگونگی بهبود محیط شهری با رویکرد مدیریت شهری
- روشهای برتر تصمیمگیری محیط شهری
- روشهای اجرای استراتژی محیطی و مدیریت شهری
- افزایش توان مدیریتی برای برنامهریزی و مدیریت شهر
- روشهای مؤثر برای بکارگیری منابع موجود در جهت مدیریت شهری پایدار
ضرورت و اهمیت ایجاد رشته مدیریت شهری: تجارب دهههای اخیر شهرسازی حاکی از آن است که شهر سنتی در محدوده فضایی و عملکردی گذشته از یک طرف قادر به تأمین نیازهای کنونی سکونتگاهها و ساکنین آن نبوده و از طرف دیگر، توان بهرهبرداری از امکانات نوین را نیز ندارد. سگونتگاههای کنونی نیز در فضایی به مراتب گستردهتر و با عملکردها و نیازهای به مراتب پیچیدهتر از گذشته عمل میکنند. در چنین شرایطی هدف شهرسازی نمیتواند صرفاً ساماندهی کالبدی – فضایی یا اجتماعی – اقتصادی تعیین شود، بلکه لازم است پا را فراتر گذاشته و هدف بنیادیمدیریت شهری را در دستور کار شهرسازی جدید قرار داد؛ بنابراین مدیریت شهری به عنوان دوره کارشناسی ارشد و گروه دانشگاهی چه از نظر مقوله و چه از نظر ارزشی و عملکردی کاملاً با اهداف و دیدگاههای جدید منطبق میباشد.
- کارشناسی ارشد طراحی شهری:[۶] تعاریف متعدد و متنوعی از طراحی شهری ارائه شدهاست که دارای وجوه مشترک زیاد و گاه نیز وجود افتراق است. وجوه مشترک مذکور در قالب مشخصات و ویژگیهای طراحی شهری به شرح زیر قابل ذکر است:
- تأکید بر جنبههای کالبدی و فضائی (سه بعدی) در ضمن توجه به جنبههای عملکردی شهر
- تأکید بر عرصة عمومی
- ارتباط با معماری، معماری منظر و برنامهریزی شهری
- کاربست در مقیاسهای مختلف ولی عمدتاً در مقیاسهای بخشی از شهر و پروژههای بزرگ و کوچک شده.
هدف کلی طراحی شهری را نظم دهی ظاهری (شکلی) و عملکردی به سکونتگاههای انسانی ذکر کردهاند، ولی بهطور خاص هدف طراحی شهری کسب دانش تخصصی و مهارت حرفهای است در زمینههای زیر:
- نظم دهی ساختار شهر و عناصر عمده تشکیل دهندة آن.
- ترتیب، تنسیق و اصلاح بخشهای تاریخی به معنی قابل استفاده کردن آنها.
- طراحی ساختاری توسعههای شهری در مقیاسهای مختلف.
- تأکید بر طراحی مبتنی بر اصول، قواعد و معیارهای شکل دهنده شهر به صورت تدریجی در طول زمان براساس آگاهی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی.
- ارتقاء کیفیت محیط شهری.
- توجه به چالش محلی ماندن و جهانی شدن.
- قابل زیست کردن و حیات بخشی فضاهای شهری.
- ایجاد مکانهای با هویت مردمی.
- توجه به ملاحظات پایداری در طراحی فضاهای شهری.
ضرورت و اهمیت رشته طراحی شهری:
طراحی شهری به عنوان یک تخصص حرفهای و یک رشته علمی طی دو دهه اخیر تقریباً در همه جا از اهمیت زیادی برخوردار بودهاست. این امر از یک طرف به دلیل حاد شدن مسائل گوناگون شهرها و تنزل کیفیت آنها و از طرف دیگر تلاش طراحان شهری برای فعالتر و غنیتر کردن دانش آن به منظور پاسخگویی مؤثرتر به نیازهای روزافزون جوامع کنونی در ارتباط با محیطهای انسان ساخت میباشد. در کشور ما علیرغم نیاز شدیدی که در شرایط کنونی به خدمات این حرفه در مقیاسها، زمینهها و برای اهداف گوناگون احساس میشود، متأسفانه حرفه طراحی شهری نتوانستهاست جایگاه، موقعیت و هویت مناسب خود را بیابد. که نتیجه مشخص آن عدم موفقیت پروژههای مختلفی است که تحت عنوان طراحی شهری طی حدود چهل سال گذشته در کشور به اجرا درآمده است. بدون شک بخش مهمی از این عدم موفقیت مرهون برنامه آموزشی طراحی شهری است. به این معنی که آموزش طراحی شهری نتوانسته با ارائه برنامهای مناسب، طراحان شهری حرفهای متخصص، با شایستگی لازم، تربیت نماید.
نقش و توانائی دانش آموختگان طراحی شهری:
مسائل و مشکلات روزافزون و متعدد سکونتگاههای کنونی از یکطرف و نارضایتی از عملکرد شهرسازی دهههای گذشته در بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی در سکونتگاهها موجب رشد و رونق حرفه و رشته طراحی شهری در همه کشورهای جهان گردیدهاست. امروزه نیاز به تخصص طراح شهر، چه در بخش دولتی و چه خصوصی در همه جا کاملاً احساس میشود. برنامه آموزشی طراحی شهری به گونه ای تدوین شدهاست که دانشآموخته این رشته بتواند در شرائط و زمینههای مختلف و متنوعی، در کنار برنامه ریزان شهری، معماران، معماران منظر و سایر حرفههای مرتبط فعالیت کند. بازسازی و بهسازی بافتهای فرسوده، طراحی مجموعههای مسکونی، محلات و شهرها، شهرهای جدید، روستاها، طراحی برای توسعه گردشگری، طراحی پیاده راهها، طراحی شهری پایدار، طراحی سکونتگاهها در مناطق زلزله خیز، ارائه راه حلهای طراحی برای سکونتگاههای واقع در حاشیه شهرها و زیباسازی شهری از جمله فعالیت هائی است که فارغالتحصیل کارشناسی ارشد طراحی شهری میتواند در آنها اشتغال پیدا کند.
- دکتری شهرسازی:[۷] به منظور تعیین هدف و رسالت خاص دوره آموزشی دکترای شهرسازی لازم است در ابتدا نگاه مختصری به فلسفه وجودی شهرسازی و ماهیت آن بهطور کلی داشته باشیم. از ابتدای قرن گذشته، شکلگیری حرفه ورشته شهرسازی همواره با بحثها و چالشهای زیادی همراه بودهاست. یکی از اصلیترین این بحثها مربوط به ماهیت مناسب آموزش در مقاطع سهگانه آن بودهاست؛ بنابراین برای تعیین شکل مطلوب آموزش شهرسازی در مقطع دکترا لازم است قبل ازهر چیز نقش حرفهای شهرساز از یکطرف و نقش آکادمیک آن از طرف دیگر روشن شود. بدون شک ماهیت این دو نقش تعیینکننده نیازی است جامعه حرفهای و آکادمیک دارابوده و برنامه آموزشی دوره دکترای شهرسازی باید به آنها به صورت رضایت بخشی پاسخ دهد.
الف. فلسفه وجودی شهرسازی
علیرغم برخی از ابهاماتی که تقریباً در همه جای دنیا در مورد ماهیت و محتوای شهرسازی وجود دارد و قطعاً کشور ما نیز در این زمینه مستثنی نیست، بواسطه نقشی که شهرسازی در ایجاد بستر مناسب برای زندگی شهروندان دارد، روز به روز براهمیت و اعتبار آن به عنوان یک رشته و حرفه فعال وموثرافزوده میشود. هر چند نمیتوان با قاطعیت گفت که چنین بستری مستقیماً و براساس یک رابطه جبری بر خصوصیات اجتماعی، فرهنگی، رفتاری و… تأثیر میگذارد، لیکن به هر ترتیب میتواند نقش مؤثروتعیینکننده ای در هدایت و شکلگیری جامعه ای مطلوب داشته باشد. شکلدادن و نظم بخشیدن به جنین بستری به گونه ای که اهداف و ارزشهای مورد نظر را تحقق بخشد دلیل اصلی بوجود آمدن رشته شهرسازی است.
ب. ماهیت شهرسازی علم، هنر و علوم انسانی
رشد شهر گرایی و شهرنشینی در طی سده اخیر در سرتاسر جهان و بروز مسائل و مشکلات گوناگون شهری منجر به ایجاد دورههای عالی آموزشی و پژوهشی شهرسازی در دانشگاههای جهان گردید است. توسعه بیسابقه شهرها و شهرنشینی، پیشرفتهای فناوری و خصوصاً فناوریهای ارتباطات و اطلاعات، تحولات مربوط به وسائل حمل ونقلو تغییرات کمی و کیفی کاربری اراضی، و همینطور تغییرات کمی و کیفی جمعیت شهری و خواستهای متنوع و متعدد آنها، و بالاخره تغییر عمده و اساسی در مکانیزمهای تصمیمگیری در جوامع شهری، پیچیدگیهای روزافزون موضوعات شهرسازی را موجب شدهاست. این امر بار دیگر و این بار بسیار روشنتر و قاطع تر از گذشته بر ماهیت بین رشتهای یا میان رشتهای بودن شهر سازی (interdisciplinary) تأکید میورزد. به گونه ای که محتوا، و به تبع آن رویههای شهرسازی را نه صرفاً به عنوان زمینه ای علمی یا هنری، بلکه زمینه ای علمی، هنری و انسانی معرفی میکند که از ویژگیها و در عین حال پیچیدگیهای زمینههای مرتبط برخوردار بوده و بنابراین استفاده از نظریهها، روشها و فنون مربوط به کلیه زمینههای تشکیل دهنده آن اجتناب ناپذیر است. این امر شهرسازی را به رشته و حرفهای کاملاً خاص و تقریباً بی نظیر تبدیل میکند.
ج. جهانی، ملی و محلی
ویژگیهای پیش گفته شده همراه با تغییر و تحولات گوناگون دهههای اخیر (فرایند جهانی شدن) به این مفهوم است که ایده دهکده جهانی، خواه نا خواه، در حال تحقق پذیرفتن است؛ بنابراین ماهیت شهرسازی، تحولات جهانی و نظام ارزشی خودی ایجاب میکند که در آموزش شهرسازی در کلیه مقاطع، به ویژه در مقطع دکترا، هر سه سطح پیش کفته مورد توجه قرار گیرد. بدون تردید دانشآموخته شهرسازی قادر نخواهد بود بدون آگاهی از تحولات جهانی، خصوصاً تجارب و دستآوردهای سایر جوامع در زمینه حل مسائل مربوطه، فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و حرفهای خودرا به نحو مطلوب به انجام برساند. بدیهی است این امر نباید به این مفهوم تلقی شود که شهرساز مسائل را از خارج وارد کرده و راه حلهای مربوطه را نیزالزاما همراه آن از خارج وارد کند و بنابراین راه حلهایی ارائه گردد که هیچگونه ارتباط و سنخیتی با شرائط داخلی ومحلی جامعه ما ندارد.
د. تقسیم کار در مقاطع سهگانه
گرچه از نظر آکادمیک دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا تقریباً در همه دانشگاههای معتبر جهان از یکدیگر تفکیک شده و برای هریک هدف و رسالت خاصی در نظر گرفته شدهاست، لیکن واقعیت این است که این مقاطع سهگانه به شدت به یکدیگر وابسته بوده و تحقق اهداف موردنظر در مقطع بالاتر متکی و منوط به تحقق اهداف مربوطه در مقطع پایین تراست. این امر به خصوص در مورد رابطه بین دوره کارشناسی ارشد و دکترای شهرسازی موکداً مصداق دارد. با توجه به اینکه هدف دوره کارشناسی ارشد تربیت افراد حرفه ای، و هدف دوره دکترا به عنوان بالاترین سطح آموزشی رشته، تربیت افراد متخصصی است که به تولید دانش و گسترش مرزهای آن پرداخته و از طریق پژوهش و انتقال دانش به حرفه به بهبود و ارتقای کیفیت محیط بپردازند، لذا توجه به رابطه بین حرفه و رشته شهرسازی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. نکته مهم دیگری که در ارتباط با سه مقطع فوقالذکر در شهرسازی باید متذکر شد این است که دوره آموزشی کارشناسی، عمومی، یکپارچه و بدون تفکیک به زیر مجموعههای تخصصی است ولی در مقطع کارشناسی ارشد، شهرسازی به زیر مجموعههایی همچون برنامهریزی شهری، طراحی شهری، برنامهریزی منطقه ای و… تقسیم میشود. لیکن در مقطع دکترا بار دیگر چنین تفکیکی صورت نگرفته و عنوان دوره در چارچوب عام آن به نام «شهرسازی» خوانده میشود. زمینه تخصصی مورد علاقه دانشجو در رساله دنبال خواهد شد. این امر اهمیت بخش پژوهشی دوره دکترا را به خوبی نشان میدهد.
موضوعات مرتبط: شهرسازی
واژهشناسی شهرسازی
مهندسی شهرسازی واژهٔ معادل رشته Municipal Engineering در انگلستان است که در سیستم دانشگاهی ایران در ردهٔ مهندسی طبقهبندی شدهاست اما معمولاً در دانشکدهٔ هنر و معماری ارائه میگردد. تاریخچهٔ ساخت و کاربرد این واژه در فارسی برمی گردد به حضور کارشناسان آلمانی در ایران در دههٔ بیست خورشیدی که در برابر واژهٔآلمانی Städtebau با همین مفهوم مشابه ساخت و ساز شهر قرار داده شد.
موضوعات مرتبط: شهرسازی
سیر تاریخی
از دهه ۱۹۳۰ میلادی در آمریکا و انگستان، نفوذ تفکراتفلسفی در مطالعات جغرافیدانان آغاز شد. از این دهه تا دهه ۱۹۶۰ میلادی؛ مباحث فلسفی بیشتر در زمینههایی از علم جغرافیا، چون: طبیعت، چشمانداز و روابط جغرافیا با سایر علم میپرداختند؛ که نمونهٔ کامل آن کتاب «ماهیت جغرافیا» از ریچارد هارتشورن است.
مکتب علم فضایی در دهه ۱۹۵۰ آغاز گشت؛ ولی تأثیرات بیشتر این مکتب از دهه ۱۹۶۰ آغاز شد. به دنبال تأثیرات آن؛ در سال ۱۹۶۹ میلادی، دیوید هاروی اثر معروف خود؛ یعنی «تبیین در جغرافیا» را با تأثیرپذیری از جریانها وروششناسیهای مکتب جغرافیا به منزله علم فضایی (علم فضایی) تدوین کرد.
دیوید هاروی از ۱۹۷۰ میلادی به بعد؛ در فلسفه و روششناسی به یک نوع همپوشی میان رادیکالیسم،اثباتگرایی منطقی و پدیدارشناسی معتقد شد.
در دههٔ ۱۹۷۰ میلادی؛ سهم جغرافیا در حل مسائل روزمرهٔاجتماعی و اقتصادی اعتبار علمی بیشتری مییابد؛ و با ظهور ایدهآلیسم، رئالیسم و آرمانشهر مارکس؛ هر جغرافیدان تحت تأثیر مکتبی خاص قرارگرفت؛ و جغرافیا به شکل علم تفکربرانگیز نسبت به شیوهٔ زندگی گروههای انسانی تبدیل شد؛ البته در دهه ۱۹۸۰، جغرافیا جهتگیریهایی به سمت تحلیل واقعیتها نیز پیدا کرد.
موضوعات مرتبط: جغرافیا
تاریخچهٔ جغرافیا
نقشهٔ جهان باز ساختهٔ بتلمیوس از جغرافیای بتملیوسی در سدهٔ هشتم/نهم خورشیدی
این اندیشه از آناکسیماندر(۱۲۳۱/۳۲ – ۱۱۶۶/۶۷ سال پیش از هجرت)، که واپسین نویسندگان یونانی به بنیانگذار واقعی جغرافیا مطرحش نمودند-، از طریق پارهای از بازگوییهای جانشینان او به ما رسیدهاست. آناکسیماندر را به نوآوری شاخصها (ابزار ساده و کارآمد یونانی کهاندازهگیری اولیه از عرض جغرافیایی را انجام داد) میشناسند. تالس و آناکسیماندر همچنین به پیشگوییگرفتها معروف اند. شالودهٔ جغرافیا را میتوان درفرهنگهای دیرینه، از قبیل چین باستان، سدههای میانه و دوران باستان ردیابی کرد. یونانیان نخستین بار جغرافیا را با هر دو سرفصل هنر و دانش یافتهبودند و این را بانقشهنگاری، فلسفه، ادبیات و ریاضیات به دست آوردهاند. بحثهای گرمی در بارهٔ این که نخستین بار کی داوی کرد که زمین گرد میباشد، هست؛ که به اعتبار یا مراجعه بهپارمنیدس، فیثاغورث یا اناکساغورث میشود گفت هر کدامشان با بهرهگیری از توضیح گرفتها توانست ثابت کند که زمین گرد است. با این وجود، او همانند بسیاری از معاصرانش بازهم باور داشت که زمین یک لوح هموار است. یکی از نخستین برآوردهایی که شعاع زمین را تخمین میزند را اراتوستن به جا هشتهاست.
نخستین سامانهٔ خیلی دقیق خطوط دستگاه مختصات جغرافیایی به هیپارخوس (ابرخس) منسوب است. او دستگاه مبنای شصتتایی را به کار بست که از ریاضیات بابلی برگرفته شدهبود. وی مدارها و نصف النهارها را به °۳۶۰، و هر درجه به '۶۰ تقسیمبندی کرد. او برای اندازهگیری طول جغرافیایی در محلهای مختلف روی زمین، پیشنهاد کرد از گرفتها برای تعیین اختلاف زمانی نسبی استفاده کنند. نقشهکشی گستردهٔ رومیان به خاطر کاوشهایشان در زمینهای جدید، بعدها سطح بالای اطلاعاتیای را برای بتلمیوس به منظور ساخت اطلسهای مو شکافانه گرد هم آورد. وی با استفاده از دستگاه شبکهای روی نقشههایش و اتخاذ طول ۹۰/۹۲ کیلومتر به ازای هر درجه، کار هیپارکوس را پیشبرد.
جغرافیا در ایران باستان
از بررسی و تحقیق ایرانیان قدیم در جغرافیا اطلاع زیادی در دست نداریم. دیرینترین سندی که در این باره موجود است قسمتهای بازمانده اوستا است که در پارهای از بخشهای آن اشارههایی به وضع یا نام برخی سرزمینها و دریاها و کوهها و رودها رفته و در فرگرد یکم کتابوندیداد از شانزده کشور آفریدهٔ اهورامزدا سخن به میان آمدهاست، ولی چون قسمتهای علمی اوستا از میان رفتهاست در این باره بیش از این اطلاعی به دست نمیآید. پس از آن در سنگ نبشتهٔ بغستان (بیستون) به نام کشورهایی که داریوش میگوید بر آنها فرمانروایی داشتهام برمیخوریم و از همین قبیل اطلاعات مختصر و جزئی در برخی از نوشتههای یونانیان نیز مشاهده میشود. از روزگار ساسانیان نیز علاوه بر آنچه جستهگریخته در ضمن بعضی از کتب آن دوران آمده و به دست ما رسیده ‚ کتاب مستقل شهرستانهای ایرانشهر که در آن نام و شرح مختصر شهرهای ایران و برخی از روایات افسانهای دربارهٔ آنها آمده، در دست است و به فارسی نیز ترجمه شدهاست.
جغرافیا در تمدن اسلامی
نقشه جهان ابن وردی، رونوشتی از نسخهٔ خطی سدهٔ دهم یا یازدهم خورشیدی
در خلال سدههای میانه، سرنگونی فرمانروایی روم به تغییر درروند تکامل جغرافیای از اروپا به جهان اسلامانجامید. جغرافیدانان مسلمان مانند شریف ادریسینقشههای مبسوط جهان (از قبیل کتابالرجاری) را درست کردند، در حالی که جغرافیدانان دیگر مانند یاقوت حموی،ابوریحان بیرونی، ابن بطوطه و ابن خلدون حساب دقیقی از سفرهایشان و جغرافیای مناطقی که دیده بودند، دست و پا کردند. محمود کاشغری جغرافیدان ترک، نقشهٔ جهان را بر پایهٔ یک زبان کشید، و بعد از او پیری رئیس این کار را انجام داد (نقشهٔ پیری رئیس). افزون بر این، دانشمندان مسلمان کارهای پیش از رومیان و یونانیها را ترجمه و تفسیر نمودند، و بیت الحکمه را به این منظور در بغداد راه انداختند. ابو زید بلخی دانشمند ایرانی، در آغاز از نقشهبرداری زمینی در بغداد، مدرسهٔ بلخ را درون بلخ بنیان نهاد. «سهراب» جغرافیدان مسلمان در میانههای سدهٔ چهارم خورشیدی، سرگرم کتابی بود دربارهٔ مختصات جغرافیایی، حاوی دستورالعمل برای ساخت نقشهٔ مستطیلی جهان، با طرح نمایش تصویر استوانههای همفاصله. در اواخر سدهٔ چهارم و اوایل سدهٔ پنجم خورشیدی، ابن سینا علل زمینشناختی کوهها را در کتابشفا (۴۰۵/۶ خورشیدی) برانگاشت.
ابوریحان بیرونیویرایش
ابوریحان بیرونی (۳۵۲–۴۲۷ خورشیدی) نخستین بار طرح نمایش تصویرِ همسمتِ (سمت در برابر ارتفاع در دستگاه نجومی) دارای مسافت مساوی قطبی را از کره آسمان شرح داد. هنگامی که پای نقشهبرداری شهرها و اندازهگیری فواصل میانشان وسط میآمد، او به عنوان ماهرترین فرد شناختهشدهبود که در شهرهای بسیاری در خاور میانه وشبهقارهٔ هند این کار را انجام دادهبود. وی همچنین به هنگام اندازهگیری ارتفاع کوهها، ژرفای درهها و پهنای افقفنون مشابه را گسترش بخشید، و موضوع جغرافیای انسانی و سکنهپذیری سیارهٔ زمین را مطرح نمود. وی مسکونی بودن تقریباً یک چهارم از سطح زمین برای بشر را برانگاشت؛ همچنین عرض جغرافیایی کاث (کاج، کاظ یا کات، از شهرهای دیرینهٔ در خوارزم) را با استفاده از بیشینهٔ بلندای خورشید محاسبه کرد، و معادلههای پیچیدهٔ زمینسنجشی را به منظور محاسبهٔ دقیق محیط زمین واگشود، که به اندازههای امروزین محیط زمین خیلی نزدیک بود. او شعاع زمین را ۶۳۳۹٬۹ کیلومتر برآورد که تنها ۸/۱۶ کیلومتر کمتر از مقدار کنونی ۶۳۵۶٬۷ کیلومتر میباشد. در مقایسه با پیشینیانی که محیط زمین را بانشانهروی همزمان خورشید از دو محل مختلف اندازه گرفتند، بیرونی روش تازهای را بر پا کرد که با استفادهٔ محاسبات مثلثاتی بر پایهٔ زاویهٔ میان یک دشت و بر فراز کوه بود -که اندازهگیریهای دقیقتری از محیط زمین را نتیجه داد- و انجام این کار را با یک شخص برای اندازهگیری از یک موقعیت انجامپذیر ساخت. او همچنین بررسیای از طرح نمایش تصویر نقشه، نقشهنگاری، منتشر کرد که شامل روشی برای نمایش نیمکره در صفحه بود.
جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام ذیل جغرافیا میآورد: «لفظ جغرافی میرساند که این علم را عرب وضع نکرده اما چون جغرافی به تاریخ مربوط است و چون عربها به واسطهٔ مقتضیات شریعت اسلام پیش از ترجمهٔ جغرافی بهزبان عربی کتابهایی در توصیف راهها و شهرها نگاشتهاند، لذا در اینجا از جغرافی اسلامی هم اسمی میبریم.»[۶]
جغرافیا پس از اسلام
نقشه جهان کانتینو، نخستین نقشهای از جهان که یافته کریستف کلمب را مینماید.
عصر کاوش اروپا در سدههای نهم و دهم و یازدهم، جایی که یابندگان اروپایی همانند کریستف کلمب، مارکوپولو وجیمز کوک بسیاری از زمینهای جدید را یافتند و محاسبه کردند، اشتیاقی تازه برای ریزهکاریهای دقیق جغرافیایی، و شالودهٔ نظریههای خام در اروپا باز زنده شد. مشکلی که با جغرافیدانان و کاوشگران روبهرو شد، پیدا کردن طول و عرض یک مکان جغرافیایی بود. اگرچه مشکل عرض جغرافیایی مدتها پیش حل شدهبود، ولی طول جغرافیایی همچنان بازمانده بود؛ توافق بر سر نصفالنهار صفر درجه تنها بخشی از مشکل بود. جان هریسون با نوآوری زمانسنج اچ۴ در سال ۱۱۳۸/۹ خورشیدی مشکل حل کرد، و بعداً در سال ۱۲۶۳در فراهمایی جهانی مریدین،نصفالنهار گرینویچ به عنوان نصف النهار صفر اتخاذ شد.
جغرافیا در سدههای دهم و یازدهم و دوازدهم خورشیدی به عنوان یک زمینهٔ دانشی جدا به رسمیت شناخته و بخشی از برنامهٔ درسی دانشگاههای اروپا بهویژه پاریس وبرلین شد. گسترش بسیاری از جوامع اطلاعاتی جغرافیاییدر سدههای دوازدهم و سیزدهم خورشیدی بر پایهٔ جامعهٔ اطلاعاتی جغرافیایی، انجمن جغرافیایی پادشاهی (بریتانیا) در سال ۱۲۰۸/۹ خورشیدی، جامعه جغرافیایی روسیه در سال ۱۲۲۳/۴ خورشیدی جامعه جغرافیایی آمریکا در ۱۲۲۹/۳۰ خورشیدی و انجمن جغرافیای ملی (آمریکا) در سال ۱۲۶۶/۶۷ خورشیدی، در سال ۱۱۹۹/۲۰۰ خورشیدی نمایان شد. اثرگذاری امانوئل کانت، الکساندر فون همبولت، کارل ریتر و پول ویدال دلا بلاش را میتوان نقطه عطف اصلی جغرافیا در انتقال از فلسفه به علم دانست.
طی دو سدهٔ گذشته، پیشرفت در فناوری مانند رایانه، به گسترش علوم نقشهبرداری و راه و رسمی تازه انجامید، همانند مشاهدهٔ همراه مشارکت و زمینآمار که این شیوههای تازه در جغرافیای امروزی به کار رفتهاست. در غرب در طول سدههای سیزدهم و چهاردهم، نظم و انضباط جغرافیا دستخوش چهار مرحلهٔ اساسی شد: جبر محیط زیست، جغرافیای منطقهای، انقلاب کمّی و جغرافیای انتقادی. پیوند میانرشتهای نیرومند میان جغرافیا و علومزمینشناسی و گیاهشناسی و همچنین دانش اقتصاد،جامعهشناسی و مردمنگاری نیز تا حد زیادی افزایش یافته، بهویژه به عنوان پیامد سامانهٔ دانش زمین که در پی درک جهان در یک دید کلینگر میباشد.
موضوعات مرتبط: جغرافیا
فنون و روشهای جغرافیا
همانطور که روابط متقابل مکانی کلیدهای این علوم مختصر هستند، نقشهها نیز ابزاری کلیدی اند. نقشهنگاریسنتی با رویکردی تازهتر به واکاوی جغرافیایی، سامانههای اطلاعات مکانی (سام) مبتنی بر رایانه پیوستهاست. در مطالعهٔ ایشان، جغرافیدانان از چهار روش وابسته استفاده مینمایند:
- سامانمند: دانستههای جغرافیایی را در مقولههایی که میتواند به کاوش سراسری بپردازد، دستهبندی میکند.
- منطقهای: به بررسی رابطهٔ سامانمند میان رَستههای منطقهای خاص یا موقعیت مکان سیاره میپردازد.
- توصیفی: موقعیتی از سیما و جمعیت را به سادگی مشخص میکند.
- تحلیلی: میپرسد که چرا ما به دنبال سیما و ساکنان در یک منطقهٔ خاص جغرافیایی میگردیم.
نقشهنگاری
نقشهٔ مصور برجسته
نقشهنگاری نمایش سطح زمین با استفاده از نمادهای انتزاعی است (نقشهسازی). اگرچه زیررشتههای دیگر جغرافیا برای ارایهٔ تجزیه و تحلیلهایشان به نقشهها تکیه میکنند، ولی ساخت واقعی نقشهها به اندازهٔ کافی مجرد هست که بتوانیم جداگانه در نظر بگیریمش. نقشهنگاری از گردهمایی پیشنویس فنون به صورت دانش واقعی سر برآوردهاست. نقشهکشان باید روانشناسیِ شناختی وکارپژوهی (ارگونومی) را بیاموزند تا بفهمند چه نمادهایی بیشترین اثر را در جابهجایی اطلاعات زمین دارا است، و روانشناسی رفتاری را بیاموزند تا کسانی را که از نقشههایشان استفاده میکنند را به اثرپذیری از اطلاعات وادارند. ایشان باید زمینسنجی و ریاضیات نسبتاً پیشرفته را یاد بگیرند تا بدانند چگونه شکل زمین بر واپیچش (اعوجاج) نمادهای پیشدیدهٔ نقشهٔ هموار برای مشاهده تأثیر میگذارد. بیجنجال میتوان ادعا کرد که نقشهنگاری دانهای است که از کشتزار بزرگتر جغرافیا رُستهاست. بیشتر جغرافیدانان بیان خواهند کرد که شیفتگی دوران کودکی به نقشهها در حقیقت پیشگویی گرایش ایشان به این زمینه بودهاست.
سامانهٔ اطلاعات جغرافیایی
نقشهٔ برداریای ساده، استفاده از عناصر برداری: نقاط چاه، خطوط رودخانه و چنربر دریاچه
سامانهٔ اطلاعات جغرافیایی (جیآیاس) به جمعآوری اطلاعات پیرامون زمین، برای بازیابیِ خودکار توسط یک رایانه، با دقتی مناسب به منظور توختن (کسب) اطلاعات، رسیدگی میکند. افزون بر زیررشتههای دیگر جغرافیا، کارآزمودگان سام باید با علوم رایانه و سامانههای دادگانی (پایگاهدادهای) آشنا باشند. سامانهٔ اطلاعات جغرافیایی انقلابی در زمینهٔ نقشهنگاری ایجاد کرد؛ هماکنون تقریباً تمام نقشهسازی را با کمک گونهای از نرمافزار سام انجام میدهند. همچنین سامانهٔ اطلاعات جغرافیایی دانش بهرهگیری از نرمافزار و فنون آن را برای نمایش، واکاوی و پیشبینی روابط مکانی هدایت میکند. در این زمینه، «جیآیاس» به معنی «دانش اطلاعات جغرافیایی میباشد.
دورکاوی (سنجش از دور)
دورکاوی یا سنجش از دور، دانش بهدستآوردن اطلاعات در مورد ویژگیهای زمین از طریق اندازهگیریهای از دور میباشد. دادههای دورکاویده در اشکال مختلف مانند تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و دادههای بهدستآمده از حسگرهای دستی، تولید میشود. جغرافیدانان به منظور: الف) عرضهٔ اطلاعات متنوع در نوعی از پیمانههای فاصلهای (محلی به جهانی)، ب) گردآوردن نگرشی اجمالی از ناحیهٔ مورد علاقه، پ) دسترسی به پایگاههای دوردست یا بیرون از دسترس، ت) فراهم ساختن اطلاعات طیفی نامریی طیف الکترومغناطیس، و ث) آسان کردن بررسی چگونگی تغییر سیما و ناحیهها در درازای زمان، بهطور فزاینده از دادههای دورکاویده برای بهدستآوردن اطلاعات در مورد سطح زمین، اقیانوسها و هواکره استفاده میکنند. دادههای دروکاویده ممکن است آزادانه، یا پیوسته با دیگر لایههای دادههای رقمی واکاوَند (مثلاً در یک سامانهٔ اطلاعات جغرافیایی) تحلیل شود.
روشهای کمّی جغرافیا
زمینآمار با واکاوی دادههای کمی به ویژه استفاده از روش آماری جهت یابش پدیدههای جغرافیایی، سر و کار دارد. زمینآمار همهجا و در زمینههای گوناگون استفاده شدهاست، از جمله: آبشناسی، زمینشناسی،ژئومورفولوژی (زمینریختشناسی)، اکتشاف نفت، واکاوی آبوهوا، برنامهریزی شهری، آمایش و همهگیرشناسی. پایهٔ ریاضی زمینآمار از تحلیل خوشهای، واکاوی تفکیک کنندهٔ خطی و آزمون آماری نافراسنجی (غیرپارامتری)، و موضوعات دیگر برگرفته شدهاست. کاربردهای زمینآمار به شدت در سامانههای اطلاعات جغرافیایی استفاده میشود، به خصوص برای درونیابی نقاط نسنجیده. جغرافیدانان سهم بهسزایی در روشهای فنون کمّی نشان دادند.
روشهای کیفی جغرافیا
روشهای کیفی جغرافیایی یا قومنگاشتی؛ روشهای پژوهش، را بشرجغرافیدانان استفاده میکنند. در جغرافیای فرهنگی، بهکارگیری فنون پژوهش کیفی، سنتی است که نیز در مردمشناسی و جامعهشناسی از آن استفاده میکنند. مشاهدهٔ همراه با مشارکت و مصاحبههای عمقی و موشکافانه، دادههای کیفی را برای بشرجغرافیدانان فراهم میکند.
موضوعات مرتبط: جغرافیا
جغرافیای طبیعیویرایش
جغرافیای طبیعی روی جغرافیا از نگاه علوم زمین تمرکز دارد و هدفش درک فیزیکی سنگکره، آبکره، هواکره، خاککره و الگوهای جهانی گیاگان و زیاگان (زیستکره) است.
- جغرافیای طبیعی میتواند به دستهبندی کلی زیر تقسیم گردد:
![]() | ![]() | ![]() | ||
ژئومورفولوژی(زمینریختشناسی) | جغرافیای کرانه (ساحل) | آب و هواشناسی (اقلیمشناسی) و دیرین آب و هواشناسی (دیریناقلیمشناسی) | جغرافیای زیستی | |
![]() | ![]() | ![]() | ![]() | |
زمینسنجی | جغرافیای زیستمحیطیو مدیریت زیستمحیطی | یخبندانشناسی | آبشناسی وآبنگاری | |
![]() | ![]() | ![]() | ![]() | |
بومشناسی منظر | اقیانوسنگاری | خاکشناسی | دیرینجغرافیا یا دیرینگیتاشناسی | |
![]() | ||||
دانش دوران چهارم(کواترنر) |
جغرافیای انسانیویرایش
جغرافیای انسانی شاخهای از جغرافیا است که متوجه بررسی الگوها و فرایندهایی است که برهمکنش انسان با محیطهای جورواجور را شکل میدهد، که شامل جنبههایانسانی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی میباشد. در حالی که توجه عمدهٔ جغرافیای انسانی به چشمانداز فیزیکی زمین نیست (نگاه کنید به جغرافیای فیزیکی) به سختی امکانپذیر است که هنگام بحث دربارهٔ جغرافیای انسانی، به چشماندازهای فیزیکی -که در فعالیتهای انسان نقش بسیاری دارد- اشارهای نکرد، که جغرافیای زیستمحیطی دارد به عنوان پیوندی میان این دو پدیدار میگردد. جغرافیای انسانی میتواند به بسیاری از مقولههای گسترده تقسیم شود؛ مانند:
![]() | ![]() | ![]() | ![]() |
جغرافیای فرهنگی | جغرافیای توسعه | جغرافیای اقتصادی | جغرافیای بهداشت و درمان |
![]() | ![]() | ![]() | |
جغرافیای تاریخ و زمان | جغراسیاست و جغرافیای سیاسی | جغرافیای مردمی و جمعیتشناسی | جغرافیای مذهبی |
![]() | ![]() | ![]() | |
جغرافیای اجتماعی | جغرافیای ترابری | جغرافیای گردشگری | جغرافیای شهری یا جغرافیای مدنی |
گرایشهای مختلفی برای بررسی جغرافیای انسانی نیز در درازنای زمان به وجود آمده و عبارت است از:
- جغرافیای رفتاری
- جغرافیای زنگرایانه
- نظریهٔ فرهنگ
- ژئوسوفی (گیتاشناسی، دانش گیتی، مطالعهٔ جغرافیا)[۲]
جغرافیای زیستمحیطیویرایش
سد کارون ۴
جغرافیای زیستمحیطی شاخهای از جغرافیا است که به توصیف جنبههای فضایی از تعامل میان انسان و جهان طبیعی میپردازد و نیازمند درک درستی از جنبههای سنتی جغرافیای فیزیکی و انسانی، و نیز روشهایی که در آن جوامع انسانی محیط زیست را درک کنند، میباشد. جغرافیای زیستمحیطی در جایگاه پلی میان جغرافیای انسانی و فیزیکی، و در نتیجه همافزایی تخصص از این دو زیرحوزه است. علاوه بر این، همبستگی انسان با محیط زیست به عنوان یک پیامد جهانی شدن و دگرگونیهای فناوری تغییر کرده، و رویکرد تازهای برای درک رابطهٔ پویا و تغییرات، مورد نیاز بودهاست. نمونههایی از زمینههای پژوهشی در جغرافیای زیستمحیطی عبارت است: از مدیریت بحران، مدیریت محیط زیست، توسعهٔ پایدار، و بومشناسی سیاسی.
دانش نقشهبرداریویرایش
الگوی ارتفاع رقمی (دیجیتال)
علوم نقشهبرداری شاخهای از جغرافیا است که پس از انقلاب کمّی در جغرافیا در اواسط دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی پدید آمدهاست. علوم نقشهبرداری شامل بهرهگیری از روشهای سنتی فضایی مورد استفاده در نقشهنگاری وعارضهنگاری (توپوگرافی) و کاربردشان در رایانه میباشد. دانش نقشهبرداری با استفاده از روشهایی مانند سامانهٔ اطلاعات مکانی (سام) و دورکاوی (سنجش از دور) دارای حوزهٔ مشتکی گسترده با بسیاری از رشتههای دیگر است. علوم نقشهبرداری همچنین به باززیستی (تجدید حیات) برخی گروههای جغرافیایی انجامید، به ویژه در حین دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی و در شمال آمریکا که در آن زمینه داشت افول میکرد. دانش نقشهبرداری محدودهٔ گستردهای از زمینههای درگیر با واکاوی فضایی، از قبیل نقشهنگاری،سامانهٔ اطلاعات مکانی (سام یا جیآیاس)، دورکاوی وسامانهٔ موقعیتیابی جهانی (جیپیاس) را در بر میگیرد.
جغرافیای منطقهایویرایش
جغرافیای منطقهای شاخهای از جغرافیا است که مناطقی با هر اندازه را در سراسر کرهٔ زمین بررسی میکند و خصوصیت توصیفی رایجی دارد. هدف اصلی فهمیدن یا معنی کردن یکتایی یا ویژگی یک منطقهٔ خاص است که از طبیعت و عناصر انسانی شکل گرفتهاست. همچنین به تقسیم اراضی که شیوههای مناسب محدودسازی فضا به مناطق را پوشش میدهد نیز توجه میشود. جغرافیای منطقهای همچنین به عنوان رویکردی خاص برای دانشآموختن در رشتهٔ علوم جغرافیایی در نظر گرفته میشود (مانند جغرافیای انتقادی یا کمّی)
زمینههای مرتبطویرایش
- برنامهریزی شهری، برنامهریزی منطقهای و آمایش سرزمین: استفاده از دانش جغرافیا به تعیین سرنوشت چگونگی گسترش یافتن یا نیافتن خشکی با معیارهای بخصوص، از قبیل ایمنی، زیبایی، فرصتهای اقتصادی، حفاظت از میراث طبیعی یا مصنوعی و… کمک میکند. برنامهریزی شهرها، شهرستانها و مناطق روستایی ممکن است به عنوان جغرافیای کاربردی دیده شود.
تقسیمات جغرافیایی سازمان ملل متحد
- دانشهای محلی: در علوم دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی جنبشِ دانشهای منطقهای به رهبری «والتر ایسارد» به منظور ارایهٔ مبنای بیشتر کمّی و تحلیلی برای پرسشهای جغرافیایی، در تقابل با گرایشهای توصیفی از برنامههای جغرافیایی سنتی، به پا خاست. علوم منطقهای شامل پیکرهای از دانش است که در ابعاد مکانی، نقشی اساسی ایفا میکند؛ مانند اقتصاد منطقهای، مدیریت منابع، نظریهٔ تعیین مکان، برنامهریزی منطقهای و شهری، ترابری (حمل و نقل) و ارتباطات،جغرافیای انسانی، توزیع جمعیت، بومشناسی دورنما (منظر) و کیفیت محیط زیست.
- دانشهای میانسیارهای: با این که نظام جغرافیایی بهطور طبیعی به زمین وابستهاست، دورههای آموزشی میتوانند به گونهای غیررسمی به شرح و بررسی دیگر جاهای کیهان، مانند سیاراتِ منظومهٔ خورشیدی و حتی فراتر از آن بپردازند. بررسی سامانههای بزرگتر از زمین به خودی خود بخشهایی از اخترشناسی یاکیهانشناسی را شکل میدهد. مطالعهٔ دیگر سیارات است که معمولاً سیارهشناسی یا دانشهای سیارهاینامیده میشود. شرایط جایگزین از قبیل بهرامشناسی (زمینشناسی مریخ) هم پیشنهاد شدهاست، اما بهطور گسترده استفاده نمیگردد.
موضوعات مرتبط: جغرافیا
جغرافیا در یک چینش میتواند بهطور گسترده به دو شعبهٔ اصلی تقسیم شود: جغرافیای انسانی و جغرافیای طبیعی. اولی تا حد زیادی بر معماری و چگونگی ایجاد فضا متمرکز است -که با انسان مشاهده و مدیریت میشود و نیز نفوذ او فضا و مکان به خاطر بهکارگیری و چنگاندازیاش به آن میفرساید. دومی به بررسی محیط زیست طبیعی و چگونگی به وجود آمدن و تداخل آبوهوا، پوشش گیاهی و چرخهٔ زیستی، خاک، آب، و ژئومورفولوژی میپردازد. به عنوان برآیندی از این دو زیرحوزه و با استفاده از روشهای متفاوت، حوزهٔ سومی پدید آمدهاست که جغرافیایزیستمحیطی نام دارد.
موضوعات مرتبط: جغرافیا
نقشهٔ زمین
جُغرافیا یا جُغرافی به لحاظ لغوی به معنای «توصیف ترسیمی زمین» است. این توصیف ترسیمی در زبان و ادبیات امروز، همان «درک فضامند از زمین» است. بر این اساس، جغرافیا بر اساس درکی فضایی یا فضامند به مطالعه پدیدههای روی زمین میپردازد. این پدیدهها شامل پدیدههای طبیعی (طبیعت اول) و پدیدههای انسانی (طبیعت دوم) میباشد که در ارتباط متقابل با یکدیگر دچار تحول میشوند. اما با توجه به گسترش حجم مطالعات در جغرافیا، این علم به دو گرایش اصلی تقسیم میشود؛ جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی. کانون تمرکز جغرافیای طبیعی بیشتر روی جنبههای فضایی طبیعت اول و کانون تمرکز جغرافیای انسانی بیشتر روی جنبههای فضایی طبیعت دوم است. با این حال، نتایج علمی هر دو گرایش طبیعی و انسانی، تولید دانش فضایی واحدی است که در جهت تکمیل یکدیگر عمل میکنند (شورچه، ۱۳۹۶). همچنین جغرافیا را رابطه متقابل انسان و محیط به منظور بهبود زندگی بشر نیز توصیف کردهاند.
نخستین شخصی که از واژهٔ «جغرافیا» استفاده کرد،اراتوستن (۲۷۶–۱۹۴ پیش از میلاد) بود.
چهار سنت تاریخی در پژوهشهای جغرافیایی عبارت است از: واکاوی (تجزیه و تحلیل) مکانی پدیدههای طبیعی و انسانی (جغرافیا به عنوان بررسیای در بارهٔ پراکندگی)، مطالعات منطقهای (اماکن و مناطق)، مطالعهٔ انسان و رابطهٔ او با زمین، و پژوهش در علوم زمین است. با این وجود، جغرافیای نوین نظم و انضباطی همهفراگیر است که در درجهٔ نخست به دنبال درک زمین و همهٔ پیچیدگیهای انسان و طبیعت بوده و تنها منحصر به چیزها و جایشان نیست، بلکه در مورد آن که چگونه تغییر کرده و خواهند کرد نیز میباشد.
جغرافیا به عنوان «پلی میان انسان و علوم فیزیکی»، به دو شاخهٔ اصلی جغرافیای انسانی و جغرافیای طبیعیتقسیم شدهاست. جغرافیا را میتوان همانطور که ویدال دولابلاش بیان کرده علم روابط متقابل انسان و طبیعت دانست. وی بیان میکند که طبیعت امکانهایی را در اختیار انسان قرار میدهد و انسان براساس فرهنگش از آنها بهرهبرداری میکند، البته باید توجه داشت که در دهههای اخیر انتقادهای بسیاری به این تعریف وارد شدهاست و امروزه اقتصاد سیاسی، مفهوم بازساخت، اقتصاد بازار آزاد در مرکز همه تعاریف جغرافیایی قرار گرفتهاست.
موضوعات مرتبط: جغرافیا
واژه شهرسازی به علت میان رشتهای بودن آن، واژهای درست است زیرا گرایش طراحی شهری نیز در مقطع فوق لیسانس در ایران ارائه میشود که مباحث زیباییشناسی و منظر شهری در آن بیشتر از برنامهریزی شهری به چشم میخورد. همچنین در مقطع کارشناسی، دانشجویان واحدهای درسی مهندسی آب و فاضلاب و مهندسی ترافیک و جامعهشناسی و … را نیز میگذرانند که این نشان از میان رشتهای بودن شهرسازی دارد و نمیتوان نام آن را فقط برنامهریزی شهری گذاشت زیرا در برنامهریزی شهری اسکیس و راندو و پرزانته و مباحث زیبایی شناختی کمتر وارد میشود و طراحان شهری بر این مباحث مسلط هستند.
موضوعات مرتبط: شهرسازی




















