🔘محدوده های تاریخی فرهنگی به بخش یا بخش هایی از شهر اطلاق می شوند که منعکس کننده ارزش های فرهنگی تاریخی شهر بوده و از تعامل پیوسته سه دانش زیست سرزمینی (فرهنگ)، زیست بوم (طبیعت) و دانش فنی زمانه انسان های ساکن در یک پهنه زیستی در طول تاریخ شکل گرفته و به لحاظ ویژگی های شکلی و ساختار متشکله، قابل تمایز از سایر پهنه های شهری اند. این بخش ها در قالب محدوده های تاریخی فرهنگی شهر توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تعیین می شوند.
محدوده های تاریخی فرهنگی شهرها با توجه به ویژگی های شکلی ( ریخت شناسی)، عناصر و اجزاء متشکله، ساختارهای فرهنگی اجتماعی قابل شناسائی اند. این پهنه های شهری ارزشمند نیازمند رویکردی ویژه در نظام سیاست گذاری، برنامه ریزی و طرح ریزی توسعه اند.
🔘 محدوده های تاریخی فرهنگی شهرها بعنوان ثروت های فرهنگی، بیانگر ارزش های فرهنگی اجتماعی، فضایی کالبدی و مواهب زیست محیطی اند. لذا توجه توامان به حفاظت از میراث ناملموس ( معنوی) طبیعی و ملموس در این محدوده ها ضروری است.
محدوده های تاریخی فرهنگی به منزله بخشی جدایی ناپذیر از پیکره و استخوانبندی شهر امروزاند. لذا پرداختن به موضوع بهسازی و باززنده سازی این پهنه های ارزشمند باید با رویکردی شهرنگر در مقیاس شهر و سرزمین مورد توجه قرار گیرد.
بافت های تاریخی فرهنگی به منزله عرصه ای در بردارنده عناصر و مجموعه های تاریخی و ارزشمند، شبکه به هم تنیده ای که ساختار و سازمان فضائی بافت را تشکیل می دهد، فضاهای عمومی که مکان رویداد و قلمرو تعاملات اجتماعی بوده و نیز محلات که پهنه های سکونت را در این محدوده تعریف می کنند شناخته می شوند. حفاظت از وحدت و یکپارچگی ساختار کالبدی اجتماعی و کارکردی در فرایند باززنده سازی و بهسازی این محدوده ها ضروری است.
🔘 اطلاق محدوده های تاریخی به معنای توجه به یک دوره ای از تاریخ و معطوف به گذشته نیست بلکه به کلیه عرصه های ارزشمندی اشاره دارد که حتی در دوره معاصر بر پا شده اند و واجد حفاظت و نگهداری اند.
با توجه به نقش محوری ساکنان در فرایند بهسازی و باز زنده سازی و به منظور جلب مشارکت همه جانبه آنان، ضروری است طرح ها و برنامه های بازآفرینی این محدوده ها با رویکرد توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی ساکنان شرایط را برای حضور و مشارکت آنان فراهم نمایند.
▪️یک فضای شهری می تواند متناسب با نیازهای زمانی و مکانی افراد جامعه،خصلت مطلوب یا نامطلوب پیدا کند، بسته به میزان همخوانی و همنوایی کارکردی با اهداف مورد انتظار، مقیاس و حجم روابط، تطابق و تناسب با نیازهای روزمره گروه های اجتماعی و همخوانی با کلیت ساختار شهر، فضای شهری می تواند از وجوه برجسته تری از نظام مطلوب بهره گیرد.
▫️ فضای شهری در عین دارا بودن ارزش های اجتماعی و فرهنگی جامعه، فعالیت های شهری و ضرورت های مرتبت بر آن نیز محسوب می گردد. این فعالیت ها در حالت کلی سه طیف متفاوت را شامل می شود.
▪️دسته اول فعالیت های ضروری و با اهمیت که تحت هر شرایطی اتفاق می افتند و ارتباط خاصی با ویژگی های منحصر به فرد اجتماعی ندارند. فعالیت هایی نظیر رفتن به محل کار یا مدرسه، انجام خرید، انتظار در ایستگاه اتوبوس و سایر فعالیت های عمومی و روزمره در این دسته جای می گیرند. این طیف از فعالیت ها درجات متفاوت از مشارکت اجتماعی را می طلبد.
▫️دسته دوم از فعالیت هایی که در فضای شهری انجام می شوند را، فعالیت های گزینشی و انتخابی تشکیل می دهند که در شرایط مناسب و وضعیت دلخواه افراد ضرورت پیدا می کنند. قدم زدن در هوای آزاد، توقف و مکث در مکان های تفریحی، نشستن و استراحت در مکان های جذاب و دیدنی جزء فعالیت های انتخابی و موردی به شمار می روند.
▪️ دسته سوم از فعالیت هایی که در فضای شهری رخ می دهند فعالیت های اجتماعی هستند که بسته به ویژگی های فضای شهری طیف گسترده ای از روابط متقابل افراد را در بر می گیرد. این فعالیت ها به دلیل تاثیر پذیری از سایر فعالیت ها و فضای اجتماعی، فعالیت های نهایی نیز خوانده می شوند.
💢 حق شهروندی
شهروندان ما هنگامي خواهند توانست به توسعه پايدار و به تعادل پوياي شهرشان دست يابند كه مديريت شهر را مشروط بر اعمال حقوقي كنند كه برخورداري انساني از آنها فرض است؛ اين حقوق عبارت اند از ❓
♦️حق بر شهر، كه راه اظهار نظر و تصميم گيري در باب شكل و ساختار شهر و دگرگونيهاي شكلي و كاربردي جاري و آتي آن را براي شهروندان ميگشايد.
🔺حق شناخت، رمز و سري در شهر نيست كه شهروندان حق شناخت آن را نداشته باشند؛ چه در باب راهكارهاي اقتصادي - توليدي، چه در باب نظامهاي اداري - حقوقي، و چه در باب ذخاير و منابع حياتي و معيشتي، چه در باب شبكههاي خدمات رساني و ايمني و چه در باب چگونگيهاي استقرار و استمرار منابع و توانهاي زيست محيطي و بوم شناختي ...؛ مجموعه آگاهيهايي كه چه به شكلي آماري درآيند و به بيان و زباني گزارشي و علمي تدوين شوند.
🔻حق تحرك اجتماعي براي شهروندان، از طريق ايجاد تسهيلات در گزينش آزادانه مسكن و شغل فراهم ميشود؛ برخورداري از حق تحرك اجتماعي ، به معناي سيال بودن وضعيت استقرار آدميان در پهنه شهرشان، تضمين كننده حق تحرك معنوي و متعالي ساكنان شهرها ميشود و آنان را از وابستگی از كارفرمايان و از صاحبان و مالكان عرصه و اعيان ميرهاند.
🔺حق تفاوت، به معناي آزاد بودن شهروندان در تشخيص و تعيين هويت فردي خود، تضمين كننده سلامتي پرورش آدميان در طول دوران شهرنشيني و شهري زيستن آنان ميشود و از راه فراهم آوردن شرايط لازم براي بناي فضاي كالبدي موافق يا هماهنگ با سليقه ها و با خلقيات فردي، به زنده ماندن ارزشهاي انساني در محيط شهري كمك ميكند.
🔻حق مشاركت در مديريت شهري، حق مشاركت در بناي شهر و حق مشاركت در بهرهوري از تمامي ابعاد فضايي شهر را به همراه دارد و ريشه هاي ساختاري جامعه مدني را رشد ميدهد. آنگاه كه مديريت شهري به كمال براي شهروندان تشخيص و تعريف شود و شالوده كارآيياش نمايان گردد، شرايط اوليه لازم براي زندگي آزاده و متعالي شهروندان را فراهم ميآورد و فخر كاذب، اين خصلت رسواي مديران نا به حق را از ميان برداشته.
🔺 آزادي و مديريت در ادارات خود، متعارض يكديگرند و هر دو نيز تضمين كننده استمرار زندگي مقبول و مطلوب آدمي به شمار ميآيند. و اشاره ما به مؤلفه هاي تعيين كننده سرنوشت شهرها و به گسترهها از وضعيت معما گونهاش خارج كند و ابزارهاي ملموس تري را به دست دهد. هر آينه بخواهيم به نظامي براي زندگي شهرهاي كشورمان دست يابيم، بتوانيم بهينهاش بناميم، الزام داريم كه كم و كيف حقوق شهروندان را به تشخيص تعريف كنيم. به اين مهم به سخني فشرده بنگريم و به سه نكتهاي كه اساسيشان ميدانيم، به شرحي كه ميآيد، توجه داشته باشيم.
اول - حق شهروندي، در مقوله مشاركت.
دوم - مديريت شهري، در مقوله جامعه مدني.
سوم - فضا، در گستره زماني - مكاني گسترده بر نسلها
🔹در كشورهاي جهان سوم بويژه در آسيا، گروهها و نيروهاي گوناگوني وجود دارند كه بيشتر از برنامهريزان شهري، مديران شهري و قانونگذاران، بر توسعه شهرها اثر ميگذارند.در شهرهاي آسيايي، از سويي تهیدستان شهري وجود دارند كه بيشتر آنها در سكونتگاههاي غيرقانوني ساكنند و در كارگاههاي غيرقانوني شاغلند. چنين سكونتگاهها و كارگاههايي به دور از چشم برنامهريزان و مسؤولان مديريت شهرها شكل گرفتند و گسترش يافتند. در كشورهاي جهان سوم، خانهسازي غيرقانوني بيشتر از خانهسازي قانوني از نظر تعداد رواج دارد. افزون بر سكونتگاههاي غيرقانوني، تهيدستان شهري در واحدهاي مسكوني اجارهاي كوچك كه به طور غيرقانوني ساخته و يا تقسيم شده است و كلاً پايينتر از سطح استاندارد مسكن است روزگار ميگذرانند. و تابع قوانين كار، قوانين مربوط به محيط زيست و قوانين ايمني و استاندارد بناهاي ساختماني نيز نيستند. هنگامي كه اين سكونتگاهها و كارگاهها به شكل غيرقانوني ساخته شدهاند، ناميدن آنها با نامهايي چون سكونتگاه و خودساز نيز صحيح به نظر نميرسد. بسياري ازاين سكونتگاهها توسط ساكنان آنها و به شكل خود ساخته بنا نشدهاند، بلكه با دقت خاصي توسط شبكههاي زمين خواران، سياست بازان محلي، كاركنان نيروهاي قضايي و گروههاي قانون گريز توليد شدهاند. اين شبكههاي زمين خوار، قطعات زميني را به شكل غيرقانوني و در ابعادي غيراستاندارد به همراه تعهدنامه مقابله با نيروهاي قانوني ميفروشند. در اين صورت زيرساختها و خدمات اوليه شهري با تأخير، و غالباً همراه با تعهد به حمايت سياسي يا در مقابل پول اضافي، فراهم ميگردد. به عبارت ديگر ميتوان گفت كه سكونتگاههاي غيرقانوني جزئي از بازار زمين شهري عمل ميكنند و نتيجه نيروهاي بازار هستند.
در سوي ديگر، سرمایه جهاني و مؤسسههاي چند مليتي نفوذ خود را بر توسعه شهري اعمال ميكنند. پيشرفت فنون اطلاعرساني و جهاني شدن سرمايهها اين امكان را براي سرمايهگذاران فراهم ساخته است تا به سرعت و به راحتي سرمايه خود را از جايي به جاي ديگر در جهان منتقل كنند. همينطور هتلهاي بينالمللي، غذاهايي كه به سرعت تهيه ميشوند و فروشگاههاي زنجيرهاي كه به وسيله شبكههاي تبليغاتي جهاني حمايت ميشوند، تعاريف جديد درباره قيمت زمين، كاربري زمين و موفقيت يا عدم موفقيت اقتصادي را مطرح سازند.
🔹چه آنان كه سرمايه گذارند و چه قانون گذاران بر فضاي شهري و چه مديران؛ و در اين راه متخصصان نيز به نهان كاري كشيده ميشوند و شهروندان هم نمي توانند، در برابر كارآييهاي سلسله رابطه هايي نهانكار، راهي را در پيش گيرند كه حركتها و گزينشها و اقداماتي آشكار داشته باشند.
در جمع بندي اين بخش ، بجا است يادآور شويم كه مجموعه عاملهايي كه از دهه دوم اين سده خورشيدي تا به حال توان تصميم سازي و تصميم گيري شهروندان ما را پيوسته كاهش دادهاند، هيچگونه كمكي به آگاهي عمومي نكردهاند تا مردمان دريابد كه روي ميز كارشان، دو معضل بزرگ نيز وجود دارند : يكي، دست يابي به توسعه پايدار و دومي، زندگي در وضعيتي برخوردار از تعادل پويا.
طي حدود شصت سال گذشته شهرهاي ايران، تصميم گيري در باب سرمايه گذاري در شهرها، بدون حضور مستقيم توانمندان مالي صورت گرفته است. متخصصان و مديران، با پوشش قوانين و مقررات جاري (كه آشكارترين وضعيت كارگزاریشان را در عملكرد شوراي عالي شهرسازي ميبينيم)، هيچگاه به شكلي آشكار بخش خصوصي و دولتي صاحب سرمايه را به مناظره و مباحث مستقيم با شهروندان نطلبيده تا بتوانيم انتظار داشته باشيم كه امروز، در شوراهاي شهرمان، آمادگي لازم براي گفت وشنودي سازنده و متعالي را دارا شویم.
یکی از شاخصههای مهم توسعه پایدار و به ویژه توسعه پایدار شهری عوامل زیست محیطی است که در این مورد به نقش گیاهان(چه در زیبا سازی و چه برای رفع آلودگی)و وسائل نقلیه توجه زیادی شده است.
گیاهان در هر مورد کاربردهای متفاوت و گاها چندگانهای دارند که در ادامه به انها میپردازیم.
۱_رفع الودگی هوا
گیاهان(به ویژه درختان)در رفع الودگی هوا میتوانند نقش بسیار موثری داشته باشند و میتوان از انها برای جلوگیری از آلودگی هرچه بیشتر هوا جلوگیری کرد.
به طور مثال در اطراف کلانشهر تهران که از آلوده ترین شهرهای کشور به شمار میرود،پارکهای جنگلی بسیاری(سرخه حصار،پلیس،یاس و ...) احداث و بهرهبرداری شده است که نقش مثبتی در جلوگیری از آلودگی بیشتر هوای تهران داشته است.
۲_زیبا سازی
از دیگر استفادهی گیاهان که میتواند کم هزینه نیز باشد استفاده از آنها در زیباسازی شهری است. به طور مثال در اصفهان و شیراز بافت شهری با فضاهای سبز بسیاری در آن دیده میشود به طوری که حتی اطراف اتوبان ها در اصفهان درختکاری شده و بعضا فضای سبز نیز دیده میشود،که نه تنها باعث زیباسازی شهر شده بلکه باعث طراوت و سرزندگی شهر است.
۳_جلوگیری از آلودگی صوتی
بافت گیاهی باعث ضعیف شدن امواج صوتی میشود یا به گونهای با جذب آنها باعث تضعیف ان میشوند.از این رو میتوان از گیاهان برای جلوگیری از الودگیهای صوتی نیز استفاده نمود.
به طور مثال پیشنهاد میشود خانههایی که اطراف اتوبانها هستند با استفاده از گیاهان در لبهی خارجی پنجرهها آلودگی صوتی را حداقل برای خانهی خود کاهش دهند.
۴_نقش های چندگانه
در هر حال گیاهان جذب کربندیاکسید دارند که باعث کاهش الودگی است،سر سبز و زیبا هستند که باعث زیباسازیست و همچنین بافت آنها باعث گاهش الودگی صوتی است اما در بعضی مواقع دو مورد را به طور ویژه دارند.
مثال۱: کلانشهر تهران با احداث پارکهای جنگلی نه تنها از الودگی هوای شهر کاسته است بلکه بستری را برای گذراندن اوقات فراغت و تفریح فراهم نموده است.
مثال۲: در شهرهایی مثل اصفهان درخت های کنار اتوبان نه تنها باعث زیبا سازی و طراوت شهر شده بلکه از آلودگی صوتی برای بافت مسکونی اطراف آن نیز جلوگیری میکند.
مثال۳: استفاده از گیاهان در خانه ها برای جلوگیری از ایجاد آلودگی صوتی ، باعث زیبا سازی شهری و ایجاد حس طراوت و سرزندگی نیز میشود و بافت شهری را از حالت یکنواختی جدا میکند.
جایی به نام #بیرون
و چیزی به نام #دور _ریختنی
🔹جای #دور_ریختنی معمولاً #بیرون است
اما همه چیز تغییر خواهد کرد اگر نگاه ما به این دو #مفهوم متفاوت شود
وقتی باقیمانده مواد مصرفی خوراکی و فاسد شدنی را به عنوان #زباله به سطل زباله و سپس جلو درب منزل یا صندوق زباله محل منتقل می کنیم دور ریختنی را بیرون از منزل اما در داخل محیط زندگی قرار داده ایم
حتی وقتی که همه زباله های محله و شهر به محل انباشت زباله می رسد اگر چه به بیرون از منزل منتقل شده اما هنوز در محدوده زندگی ماست
پس با این وجود بیرونی در کار نیست
همه جا داخل زیست بوم ماست و باید برای سلامت و پایداریش دغدغه مند و حساس بود
🔹درباره مفهوم دور ریختنی ها هم نگاه و تعریف ویژه و نو باید داشت
باقیمانده میوه، سبزی و مواد آلی می توانند با انجام چند اقدام ساده به کود و مواد مفید برای رشد گیاهان تبدیل شوند و نیز ضایعات فلزی، شیشه ای، کاغذ، پلاستیک و... هر یک به صورت جدا قابل نگهداری و #بازیافت هستند و بنابر این دیگر دور ریختنی نخواهند بود
با این وصف خوب و لازم است که در همه حال و همه جا به این دو مفهوم (دور ریختنی و بیرون) با نگاه محیط زیستی و سلامت مدار توجه و برخورد کنیم
یادمان باشد
همه ما در هر کجا و هر زمان، سرنشینان قایقی هستیم که وجود هر نوع رخنه، می تواند غرقمان کند
پس کمتر زباله تولید کنیم دوباره و چندباره استفاده کنیم و بازیافت کنیم
#عباس_سیامکی
۱ از حوادث و مشکلات جاری جامعه آگاهی داشته باشد.
۲ در مسائل، مشکلات و امور جامعه ملّی و محلّی مشارکت فعال داشته باشد.
۳ در قبال وظایف و نقشهای تفویض شده مسوولیت پذیر باشد.
۴ نگران و دلمشغول رفاه و آسایش دیگران باشد.
۵ رفتار و عملکرد وی مبتنی بر اصول اخلاقی باشد.
۶ نسبت به قدرت افرادی که دارای موقعیت مدیریتی و نظارتی هستند پذیرش داشته باشند.
۷ توانایی بررسی و انتقاد از عقاید و ایدهها را دارا باشد.
۸ توانایی اتخاذ تصمیمات آگاهانه را دارا باشد.
۹ درباره حکومت و دولت خودآگاهی و دانش کافی داشته باشد.
۱۰ دارای حس وطن پرستی باشد.
۱۱ نسبت به مسئولیتهای خاص پذیرش و مسئولیت داشته باشد.
۱۲ از جامعه جهانی و مسائل و روندهای آن آگاهی داشته باشد.
۱۳ به وجود تکثر و تنوع در جامعه احترام قائل باشد.
✨به هر روی زندگی شهری یک زندگی جمعی است و برای موفقیت در این نوع زندگی بایستی فردگرایی و منفعت طلبی تا حدودی مهار شده و اخلاق جمعی رواج یابد. شهروند کسی است که هم خویش و منافع خویش را بنگرد و هم منافع دیگران را در نظر آورد و در سایه همکاری و همراهی با دیگران و پذیرش مسئولیتها شرایط بهتری را برای خویش و دیگران فراهم سازد.
در کالیفرنیا که یکی از سرسبزترین و زیباترین ایالت های امریکاست، دانشمندان از 5 سال پیش خطر خشکسالی را پیش بینی کرده اند.
همه نهادها احساس خطر کردند، کارواش ها و استخر ها دستور داده شده اند که از دستگاه های تصفیه آب استفاده کنند تا از همان آب مصرفی دوباره استفاده کنند.
شهرداری استاندارد شیرهای دستشویی ها و حمام ها را عوض کرد و همه ساختمان ها موظف شدند از شیرآلاتی استفاده کنند که حجم کمتری از آب را از خود بیرون می کنند.
آب آپارتمان ها محاسبه هزینه اش بر اساس تعداد نفر شد، خانه هایی که اتومبیل یا چمن زیاد آب می دهند جریمه های سنگین می شدند.
همه دانشگاه ها و ادارات دولتی موظف شدند تا سه سال اینده از چشم های الکترونیک برای شیر دستشویی های خود استفاده کنند و حتی استانداردهای حجم سیفون توالت ها هم تغییر کرد.
شرکت های تحقیقاتی روی شیوه جدید آبیاری کشاورزی کار کردند و میزان آب مصرفی کشاورزی 41 درصد کمتر شد.
خلاصه همه چیز در جهت صرفه جویی آب.
امروز گفته می شود خطر کم آبی در کالیفرنیا نسبت به دیگر ایالت ها 7 سال عقب تر می افتد.
اما اصل ماجرا، شاهکار کالیفرنیایی ها روی پدیده ای بود به اسم Embodied water ، یا آبی که به چشم نمی آید. *داستان چه هست؟*
شما حجم زیادی برگه در پرینترتان دارید یا چرک نویس های روزانه.
*آیا می دانید برای تولید هر برگه A4 تا رسیدن به شما،1 لیتر آب مصرف می شود؟*
*آیا می دانید برای تولید هر کفش چرم زنانه یا مردانه تان 811 لیتر آب مصرف شده؟*
*آیا می دانید برای تولید یک عدد نان سنگگ که هر روز خانواده می خورند 201 لیتر آب صرف شده؟*
و آیا می دانید *هر شلوار لی* که هر یک از ما می پوشیم برای تولیدش *1000 هزار لیتر آب* صرف شده است؟
این ها آب پنهان در زندگی ما هستند.
مصرف آب پنهان ما انسان ها، 91 درصد مصرف آبی است که هر روز مصرف می کنیم.
و بخش زیادی از آن مربوط به محصولات خوراکی و پوشش و لوازم زندگی می شوند.
وقتی یک کشور می گوید با خطر خشکسالی روبروست، معنی اش این است که تاثیرش پشت همه این خوراکی ها و لباس ها و حتی مانیتور و کتاب و یک لیوان شیر روی میز شماست اگر تمام شود، این محصولات هم کم کم دیگر تولید نمی شوند.
این یک بحران است. به آن توجه کنید.
دفعه بعد که *یک کیلو سیب زمینی خریدید،* حواس تان باشد در مصرف اش دقت کنید، برای تولید آن یک کیلو *111 لیتر آب* از آب ایران کم شده است و آن 111 لیتر به سختی جایگزین می شود!
💧ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ .
.ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﯿﻢ
ﺗﺎ :
ﺭﻭﺯﯼ 17000000
ﻟﯿﺘﺮ آﺏ ، ﺫﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮﺩ.
ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ بگذارید
💧ﻭﺭﻭﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻫﺸﺘﻤﻴﻦ ﺳﺎﻝ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﻰ
(ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺑﻮﺷﻬﺮ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎﻯ ﻫﻤﺠﻮﺍﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺷﻬﺮ. ﻭ ﻧﻮﺍﺣﻰ ﺟﻨﻮﺏ ﺷﺮﻕ ﻭ ﺷﺮﻕ ﮐﺸﻮﺭ )
ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺯ 8ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻭﺭﻩ30ﺳﺎﻝ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﻰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ...
💧ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻭ ﮐﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ
ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ،
ﺗﺎ ۱۰ﺳﺎﻝ ﺁﺗﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ،
ﮐﺎﻣﻼ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!
💧ﻃﺒﻖ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻧﺎﺳﺎ ﺷﺪﺕ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺣﺪﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﮐﻞ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻣﺤﺾ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﺯﺭﺍﻋﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺗﺪﺍﺑﯿﺮ ﺟﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ﺑﮕﻔﺘﻪ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺧﺸﮏ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﺸﮏ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!!
💧ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ۲۵ % ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺭﺍ ﺟﺪﯼ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ!
ﻣﻮﻗﻊ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻑ،
ﺣﻤﺎﻡ،
ﻟﺒﺎﺱ،
ﻣﺴﻮﺍﮎ،
ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ،
ﻭﺿﻮ
ﻭ ...
ﺑﻪ ﺍﺭﺯﺵ
ﺁﺏ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ!
ﺑﺎ ﺁﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻨﯿﻢ!
ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻢ ﺍﺳت
💧ﺁﺏ ﻣﺎﯾﻪ ﺣﯿﺎﺕ ﺍﺳﺖ...💧
*سوال:
آیا شهرداری اجازه جلوگیری از عملیات ساختمانی بدون پروانه یا خلاف پروانه و تخریب بنای مستحدثه را دارد یا خیر؟
*نظریه مشورتى شماره ۴۵۸۹/۷ مورخ ۲۷/۷/۱۳۷۳
با توجه به قسمت اخیر ماده ۱۰۰ قانون شهرداری، شهرداری میتواند بدون مراجعه به مقامات قضائی از عملیات ساختمانی بدون پروانه یا مخالف مفاد پروانه به وسیله مأمورین خود جلوگیری کند ولی مجاز به تخریب و رفع آثار مستحدثه خلاف پروانه یا بدون رعایت مندرجات پروانه، بدون صدور حکم از ناحیه کمیسیونهای ماده ۱۰۰ نمیباشد.
در دنیای کاروکسب ایدهها منابع بسیار ارزشمندی هستند. هرچقدر ایدههای بهتری داشته باشیم و هرچقدر کیفیت ایدههایمان بالاتر باشد، در عرصه رقابت با رقبا عملکرد بهتری خواهیم داشت.
ایدهپردازی فرایندی نیست که بتوان با زور و فشار آن را اجرا کرد. خبر خوب این است که تعداد بسیار زیادی از ایدههای فوقالعاده و نوآورانه نیز به یکباره از ذهن خالقشان بیرون نیامدند بلکه در ابتدا ایدههایی معمولی و حتی بد بودند که به مرور زمان پالایش شدند و هرچه بیشتر به کمال خود نزدیک گشتند.
زمانی که ایدهای که به ذهنتان میرسد، به آن بیتوجه نباشید و آن را دور نیندازید. سعی کنید با یکی از استراتژیهایی که در اینجا گفته میشود ایده خود را پرورش دهید🍃
1. آن را در حوزههای دیگر به کار بگیریم.
در ابتدا لازم است ببینید که آیا ایده شما در حوزههای دیگر نیز کارآیی دارد. برای مثال فرض کنید شما ایدهای دارید که به حفاظت از محصولتان کمک میکند ولی مشکلش این است که وزن محصول را بالا میبرد. در اینجا شما دچار این دغدغه شدهاید که بین حفاظت بیشتر و وزن کمتر کدام یک را انتخاب کنید؟ همچنین به این فکر میکند که شاید بهتر باشد این بخش حفاظتی را در قالب یک محصول جدید بفروشید؟ اینها و سؤالات دیگر دغدغههای شما هستند.
شاید اگر فقط به حوزه خود فکر کنید نتوانید از بین تمام این گزینهها به جمعبندی نهایی برسید اما اگر کمی فضای فکری خود را گستردهتر کنید و به دیگر صنایع و شرکتها نگاه کنید بتوانید از تجربههای آنها برای پرورش ایده خود استفاده کنید.🍂
2. آن را با ایدهای دیگر ترکیب کنیم.
خیلی از ایدههای موفق حاصل ترکیب دو ایده معمولی با یکدیگر بودهاند. برای مثال درباره فردی فکر کنید که برای اولین بار پاککن را روی مداد قرار داد! بهترین راه برای این کار این است که ایدههای خود را یادداشت کنید. هر زمانی که ایده جدیدی به ذهنتان میرسد آن را یادداشت کنید حتی اگر به نظرتان خیلی خام است و جای کار زیادی دارد. بعضی مواقع حتی یک کلمه یا عبارت برای آنکه شما را به یاد ایدهتان بیندازد، کافی است. پس از مدتی به این کلمات و عبارات نگاه کنید و نقاط مشترک آنها را بیابید و آنها را با یکدیگر ترکیب کنید. دیر یا زود اتفاق خوبی در ذهنتان خواهد افتاد.🍃
3. درباره آن با یک دوست یا همکار صحبت کنیم.
هر چند در برخی مواقع توفان فکری بیش از آنکه منافع داشته باشد موانعی را در سر راه ما ایجاد میکند، اما برای پرورش ایده باید آن را با فردی که او را میشناسیم و به او اعتماد داریم، در میان گذاریم. این افراد میتوانند از خارج از فضای فکری شما به موضوع نگاه کنند و چشماندازهای جدیدی نسبت به ایده شما داشته باشند. ایدهپردازان معمولاً از سندرومی به نام سندروم "تونل" رنج میبرند بدین معنی که از یک فضای محدود به ایده خود نگاه میکنند در صورتی که لازم است از خارج این فضا و در سطحی بزرگتر به موضوعات توجه کرد.🍂
4. نقاط ضعف آن را به نقاط قوتش تبدیل کنیم.
هر ایدهای کمبودها و نقاط ضعفی دارد اما معمولاً راههایی وجود دارد که آنها را به نقاط قوت تبدیل کرد. برای مثال به داستان توئیتر توجه کنید. زمانی که این شبکه اجتماعی محدودیت 160 کاراکتری را برای پستهایی که در آن گذاشته میشود، در نظر گرفت، به نظر خیلیها این اقدام نه تنها اشتباه بلکه احمقانه بود. اما این اقدام باعث شد که توئیتر منحصر به فرد باشد و خیلی سریع بهروز رسانیهای
آن انجام شود.🍃
انتخاب نوع مدل مديريت شهري، بازتابندهي نگرش حاكم بر تنظيم روابط شورا و شهرداري و مهمتر از همه، بيانگر ميزان مشارکت و قدرت اجرايي است. يکي از گفتمانهاي مهم در تعيين مدل مديريتي برتر، تعيين چگونگي ادارهي شهر و قرارگيري قدرت در دست مديران شهري است. از سوي ديگر، مدل ادارهي شهر رابطهي نزديکي با حل يا ايجاد مسائل شهري دارد. از بررسي مدل مديريت شهري در کلانشهر تهران چنين برداشت ميشود كه نوع مدل مديريت شهري در ايران، مدل شورا ـ مدير شهر است.
سیستم مدیریت شهری بنابه تعریف و بهلحاظ وظایف عملی خود موظف به برنامهریزی توسعه و عمران شهری و اجرای برنامهها، طرحها و پروژههای مربوطه است. انجام این وظایف تعیینکننده نوعی هویت برنامهریزی اجرایی برای آن است. در واقع مدیریت شهری در قالب نظام برنامهریزی اقتصادی، اجتماعی و قضایی حاکم بر کشور، اقدام به تهیه برنامههای توسعه شهری برای شهر میکند و سپس آن برنامه را در چارچوب نظام اداری - اجرایی حاکم، به پروژههای عملیاتی تبدیل کرده و به مرحله اجرا میرساند.
ايده پايداري ريشه در گذشتههاي دور به تفكرات جنبشهاي زيست محيطي دارد. ردپاي مفهوم پايداري را در ادبيات جغرافيايي نيز ميتوان يافت. شايد بتوان گفت پايداري و مبحث آن برآيند تفكرات جبر جغرافيايي و امكان گرايي است. و اينكه لحاظ نمودن قوانين و محدوديتهاي محيطي همراه با تفكرات بشر و دورانديشي او ميتواند به پايداري حيات انسان و اشكال فضايي ساخته شده و طبيعي كمك كند.
💢براین اساس وظایف و جایگاه سازمانی و اجرایی مدیریت شهری را میتوان بهشرح زیر تعیین کرد:
تبیین نقش سیستم مدیریت شهری بمثابه یک برنامهریز: این نقش را میتوان در دو قالب روابط برون و درون سیستمی مطالعه کرد.
🔺 در قالب اول، روابط مدیریت و برنامهریزی شهری در ارتباط با نظام عمومی برنامهریزی و سطوح بالاتر برنامهریزی بررسی میشود. مهمترین موضوع قابل توجه در این سطوح، ضرورت تامین هماهنگی این سطوح با یکدیگر است.
🔻در قالب دوم، تهیه برنامههای جامع فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی و مالی لازم برای توسعه کارآمد شهر بهعنوان اصلیترین وظیفه سیستم مورد توجه
قرار میگیرد.
🔻توسعه شهري به عنوان يك مفهوم فضايي، را ميتوان به معني تغييرات در كاربري زمين و سطوح تراكم، جهت رفع نيازهاي ساكنان شهر در زمينه مسكن، حمل و نقل، اوقات فراغت و غذا و غيره، تعريف كرد. چنين توسعهاي زماني پايدار خواهد بود كه، در طول زمان، شهري از نظر زيست محيطي قابل سكونت و زندگي (هواي پاك، آب آشاميدني سالم، اراضي و آبهاي سطحي و زيرزميني بدون آلودگي و غيره)، از نظر اقتصادي بادوام (اقتصادي شهري بايد بتوان با تغييرات فني و صنعتي جهت حفظ مشاغل پايهاياش هماهنگ شود و مسكن مناسب و در حد استطاعت ساكنانش را با يك بار مالياتي سرانه عادلانه تأمين نمايد). و از نظر اجتماعي همبسته (الگوهاي كاربري زمين، همبستگي اجتماعي و احساس شهروندي باشد كه انسان بتواند در آمدي عادلانه به دست آورد، سرپناه مناسب تهيه كند، احساس را حتي كند و تلاش و وقت خود را وقف حفاظت از تصوير شهر نمايد. ساخت يك اقتصاد شهري قوي و شهري قابل زندگي از نظر زيست محيطي، بايد با تلاشهايي به هدف حفظ گروههاي اجتماعي موجود و ارائه اشكال نوين اداره شهر و كنترل آن، دست در دست هم داده تا بتوانند همبستگي و انسجام اجتماعي را حفظ كنند.
🔺 امروزه قدرتهاي اقتصادي بزرگترين بخش زندگي ما را تحت سيطره خود دارند، مهمترين سؤالي كه پيش ميآيد اين است كه با استفاده از تئوريهاي اقتصادي معاصر، در چه سطحي ميتوان توسعه پايدار را تجزيه و تحليل و اجرا كرد. تئوريها و مفاهيم توسعه اقتصادي در قرن گذشته نميتوانست نيازهاي انساني را تأمين كند و آن را تنها در زنجيرهاي از مطالعات حمايت محيطي خلاصه مينمود. اين مسائل موجب شد تا رويكردهاي جديدي ارائه شود و ماهيت تئوري اقتصادي و نقش و وظايف بالقوه آن براي حل مسائل مرتبط با وجود انسان انتقادي و بقاي شهروندي تعريف شود.
هر چند مفهوم توسعه پايدار به قدر كافي روشن است ليكن تفسير و تعريف واقعي توسعه پايدار مباحث زيادي را در خصوص مدلهاي پيشنهادي جديد توسعه پايدار اجتماعي و مديريت آن، بوجود آورده است. و اگر مفاهيم توسعه پايدار بوسيله اصول جديد و پيشفرضهاي روش شناختي جديد تقويت شود، درك ماهيت پايداري و همراهي آن با تعريف جديد توسعه پايدار و معني جديد مديريت آن آسانتر خواهد بود.
🔻توسعه پايدار نوعي از توسعه است كه نيازهاي نسل امروز را بدون به خطر انداختن فرصتهاي آن براي تأمين نيازهاي نسلهاي آينده ارضاءكند.مفهوم توسعه پايدار مرزهاي مشخصي- نه مطلقاً محدودي- دارد ولي استفاده از منابع موجود تكنولوژيكي و محيط سازمان اجتماعي و ظرفيت جذب اثرات فعاليتهاي انساني را محدود ميكند.
📑گذر از دنیای سنتی به مدرن و حرکت به سمت عصر پسامدرن که با رشد و توسعه روزافزون شهرها همراه شده است نیاز به تفویض اختیارات و جلب مشارکت شهروندان در اداره امور شهر بیش از پیش احساس می شود و اداره کلانشهرها عملا بدون جلب مشارکت مردم امکان پذیر نمی باشد. در این عصر اگر مدیران شهری نتوانند با جلب مشارکت مردمی و واگذاری امور به خوبی به اداره شهرها پرداخته و آنها را مدیریت کنند و شهروندان نیز از فرصت ها غافل شوند شهرها با مشکلات و معضلات غیرقابل کنترلی همچون افزایش نرخ بیکاری و به تبع آن با مشکلات ناشی از آن همچون افزایش ارتکاب جرم، افزایش خشونت، افزایش آمار معتادین و سایر معضلات اجتماعی اقتصادی و سیاسی و ... مواجه می شوند و گسترش این معضلات ممکن است شهرها را به مرحله مرگ نیز سوق دهد.
📑یکی از راهکارهای اداره شهرها در عصر کنونی، گسترش اندیشه محله گرایی و سازمانهای محلی است. محله گرایی میکوشد نوعی نظم اجتماعی برقرار سازد تا در سایه آن مناسبات اجتماعی تنظیم گردیده و امنیت اجتماعی، تفاهم و مشارکت مدنی تحقق یابد. به علاوه مشارکت مدنی در سطح محله میتواند موجب وفاق اجتماعی گردیده، از بار مسئولیت و تصدی گری دولت نیز بکاهد. از آنجا که مشارکت مدنی در ایران با شکل گیری شوراهای اسلامی نمود عینیتری پیدا کرد و به تدریج به عنوان یک حق در جامعه مطرح گردید، تشکلها، انجمنهای محلی و شورایاریهای محلات، حلقه ارتباطی میان مدیریت محلی و شهروندان هستند که در واقع به تمرین مشارکت مدنی در سطح محلی میپردازند.
📑اهمیت هویت اجتماعی و مزایای گروه کوچک در کلان شهرها، موجبات توجه به بازسازی زندگی اجتماعی مبتنی بر هویت محله ای را فراهم ساخته است. زندگی محله ای دوباره زنده می شود تا در مقابل نیروهای مخرب بیرونی و ناکارآمدی دولت های کشورهای در حال توسعه در تامین خدمات شهری و اجتماعی، امکانات زیست، سکونت و اشتغال را برای افراد فراهم آورد و با توجه به این که محلات مردمی ترین نهادی هستند که موضوع مشارکت اجتماعی را در پایین ترین سطح نظام مدیریت شهری محقق کرده اند و امکان اعمال نظر شهروندان در اداره امور شهر را موجب می شوند تا مراحل سیاستگزاری اداره امور شهر با نظر جمعی صورت گرفته و راه حل نهایی نیز از پذیرش بیشتری در سطح محلات برخودار شود و در صورت بها دادن به محلات که یک بازوی قدرتمند برای کلانشهرهایی چون تهران خواهند بود و قطع به یقین این بازوی مهم در کمک به شوراهای اسلامی شهر و کمک به شهرداری ها نقش موثری خواهند داشت، به همین منظور لازم است تا با توانمند ساختن آن ها بسترهای مناسب برای تحقق بخشیدن به مشارکت مردمی و توسعه پایدار فراهم گردد.
◽️فرهنگ شهرنشيني مجموعه اي از قانونمندي هاي حاکم بر زندگي افراد جوامع شهري است که بدون حاکميت اين قانونمندي ها، زندگي شهرنشيني به واقعه اي تلخ، غير قابل تحمل براي پير و جوان و خرد و کلان مبدل مي شود. امروزه يکي از کارآمدترين ساز و کارهاي مديريت شهري براي رسيدن به مناسبات اجتماعي مطلوب و کاهش هزينه هاي وارده بر شهر توجه و برنامه ريزي براي ارتقاي فرهنگ شهرنشيني در بين شهروندان است. آموزش و توانمندي سازي شهروندان براي ارتقاي دانش، تقويت مهارت ها، کسب عادت هاي صحيح زندگي اجتماعي و به روز رفتارهاي مطلوب شهروندي به ويژه در راه بهره گيري مناسبات از امکانات شهري از جمله ضرورت هاي مديريت شهري در توسعه فرهنگ شهرنشيني قلمداد مي شود.
◽️بايد توجه داشت مديريت شهري ابزاري است که به وسيله آن مي توان توسعه پايدار فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي را به وجود آورد. در چنين فرايندي مديريت شهري به خصوص شهرداري ها، مي توانند به عنوان کارگزاران محلي به بهبود مناسبات اجتماعي شهروندان کمک کنند. از نظر فرهنگي شهر خوب و مطلوب علاوه بر مديريت شهري کارآمد نيازمند شهرونداني آگاه و آشنا به حقوق وظايف شهروندي است. بنابراين مديريت شهري بايد براي آگاه سازي عمومي و ايجاد و ارتقاي فرهنگ شهرنشيني، گسترش شهروند مداري و آموزش شهروندان در زمينه هاي مختلف، کارکرد و فعاليت فرهنگي داشته باشد. مديريت شهري در فرآيند تحول و توسعه شهري نه فقط در ابعاد اقتصادي و عمراني آن نقش و جايگاه ويژه اي دارند بلکه با تغيير و تحولات پر شتاب اجتماعي و فرهنگي و گسترش جمعيت شهرنشيني، بايد براي پاسخ گويي به مطالبات فزاينده فرهنگي و اجتماعي اسباب و تمهيدات لازم را فراهم کنند.
◽️يکي از وظايف مديران جامعه، شناخت و تقويت نقاط قوت فرهنگ آن جامعه و سعي بر گسترش آن است. از ديگر وظايف مديران، سعي در شناخت نقاط ضعف فرهنگي آن جامعه از طريق اشاعه فرهنگ هاي سازنده است. کالبد شکافي ضرورت مداخله و تاثيرگذاري مديريت شهري در امور فرهنگي و اجتماعي و چگونگي اجرايي شدن آن، يکي از مسائل مهمي است که بايد مورد تحليل و بررسي قرار گيرد. شهروندان ساکن شهر از مديريت شهري و شهرداري ها فقط رسيدگي به وضعيت عمراني، کالبدي و اقتصادي و خدماتي شهر را انتظار ندارند، بلکه فراهم کردن زمينه حمايت اجتماعي، روابط شهروندي، ساماندهي امور اجتماعي و فرهنگي، فراهم کردن امنيت اجتماعي و رواني و نظاير اين ها را مي طلبند.
جنگل، از ثروت های طبیعی و از عناصر مهم حیات وحش هر زمینی به شمار می آید. با قطع درختان و نابودی جنگل ها، به پیشروی آب باران در زمین های صاف کمک و هموار و در نتیجه از ذخیره شدن آب در خاک جلوگیری می شود و به دنبال آن، فرسایش منابع طبیعی آغاز می گردد.
عواملی همچون توجه نکردن به ارزش های زیست محیطی و تنوع زیستی، سامان ندادن به مراکز جمعیتی و مشاغل داخل و حاشیه جنگل ها، بهره برداری بی رویه و غیراستاندارد از درختان و منابع جنگلی و جاده سازی، در سرعت بخشی به تخریب وسیع این منابع ارزشمند بسیار مؤثرند. جنگل، هدیه خدایی و دوست لازم بشر به شمار می رود. هیچ یک از پدیده های طبیعت، به اندازه جنگل در زندگی سالم آدمیان نقش اساسی ندارد. انسان نخستین، تنها در پناه طبیعت توانست به حیات و تولید نسل خود ادامه دهد. آدمی در قبال نگه داری جنگل و نوع بهره وری از آن، مسئول است. بدیهی است که جنگل، فقط متعلق به یک نسل و زمان خاص نیست، بلکه یک سرمایه ملی و جهانی است. در گفتار دینی نیز بارها به اهمیت درخت و درخت کاری و حفظ و پرورش گیاهان اشاره شده است.
✨پیامبر گرامی اسلام در حدیثی فرمود:«هرکه درختی بنشاند و ثمر دهد، خداوند به اندازه میوه های آن درخت به او پاداش می دهد».
🌷نقش خاک در محیط زیست انسان
از انواع آلودگی های محیط زیست، آلودگی خاک است. خاک، از منابع مهم طبیعت و پالاینده و تصیفه کننده آن است. بدون خاک سالم، ادامه زندگی ممکن نیست؛ زیرا 95 درصد غذای انسان از زمین تأمین می شود. خداوند، زمین و آسمان و همه نعمت های آن را برای آدمی آفریده و طبیعت را رام و مطیع انسان ساخت تا بتواند هرگونه بهره را از آن ببرد.
«همه عناصر طبیعت، از آنِ همه انسان ها و بلکه همه آفریده های خداوند است و هیچ کس حق نابودی و آلودگی آنها را ندارد. عواملی چون رشد شهرنشینی، ازدیاد زباله های شهری و جذب شدن برخی مواد شیمیایی در خاک، حفاری های معادن، چرای بی رویه دام ها، استفاده از سموم و آفت کش ها و مصرف بیش از حد کودهای شیمیایی، به فرساش و آلودگی خاک و تخریب سطح زمین می انجامد. منابع محیط زیست، از مشترکاتند و همه حق دارند درست و منظم از آنها استفاده کنند و کسی حق ندارد با آلوده کردن و استفاده نادرست آنها، زیست دیگران را به محیطی غیربهداشتی، دشوار و خطر آفرین تبدیل کند و همه در برابر این عناصر، مسئول هستند.»
✨پرهیز از آلوده کردن خاک و استفاده درست از آن، به منظور تأمین نیازهای انسان، نوعی شکرگذاری، دوستی با طبیعت و امانت داری در مقابل نعمت های خداوندی است.
🌷دنیای امروز و محیط زیست بی روح
دنیای صنعتی امروز با تخریب جنگل ها و نابودی فضاهای سبز و پژمردگی و مرگ گل و گیاه روبه روست. پیشرفت بی رویه صنعت، همان گونه که صفا، یک دلی و پیوندهای استوار خانوادگی را از مردم صنعت زده گرفته و روانشان را رنجور و افسرده ساخته است، آخرین روزنه های امید را نیز که جنگل ها و دشت های خرم و مزرعه های سرسبز بود، تباه ساخت و انسان را در میان آهن های خشن، دیوارهای بتونی و دود و آلودگی های گوناگون صنعتی، بی کس و تنها رها کرد. اکنون انسان های بی شماری به سرگردانی، پریشان حالی و افسردگی دچار شده اند که نتیجه شوم و ناخواسته جهان صنعتی است و آرام آرام به فاجعه ای انسانی تبدیل می شود. گفتنی است که دانشمندان، آفات صنعتی را بیش از بلاهای طبیعی دانسته اند. بر این اساس، احیای دوباره محیط زیست و برگرداندن سرزندگی و شادابی زمین به آن، عامل مهمی در ایجاد روحیه نشاط و امید در انسان هاست.
✨تخریب محیط زیست، به افسردگی انسان ها می انجامد و آبادسازی محیط زیست، با شادابی آنان ارتباط تنگاتنگ دارد.
🔹دست به هر کاری می زدم شکست می خوردم. حتی کارهای کوچک. به این فکر افتادم که برم پیش یکی آشناهامون. او یک کارآفرین موفق و معروف بود. سه تا کارخانه بزرگ داشت و همچنین یک موسسه خیریه محبوب و معتبر.
از دفترش وقت گرفتم. بعد از چند روز رفتم دفتر کارش، مثل همیشه گرم و همراه با لبخند من را پذیرفت و مثل همیشه دستانم را به گرمی فشرد. به او گفتم عاجزانه دنبال کار می گردم و پیدا نمی کنم یا اگر دست به کاری میزنم موفقیت آمیز نیست و شکست های خودم را برایش توضیح دادم.
او جمله ای را به من گفت که هنوز در خاطرم هست: عاجزانه دنبال کار نگرد شادمانه جستجویش کن! انسان نباید با ناراحتی و ناامیدی و بدبینی در جستجوی موفقیت باشد.
کمی مکث کرد و گفت رمز موفقیت در سه چیز است:
1- آنچه را که می¬خواهی در ذهنت تصور کن و آن را امیدوارانه از خدا بخواه. دعا تاثیری شگرف بر هستی دارد.
2- با خرسندی و خوش بینی دست به اقدام بزن. نوع احساس قبل از انجام هر کار بسیار مهم است چون همین احساس، آینده را رقم می زند.
3- پیشاپیش و قبل از دسترسی به موفقیت، سپاس گزاری خود را شروع کن. انگار که خواسته خود را پیشاپیش ستانده ای!
🔹وقتی با احساس خوب دنبال چیزی می گردی نتیجه آن با زمانی که احساس بد داری بسیار متفاوت است. خرسندی راز بزرگ موفقیت است. اما اشتباه اینست که همه انتظار دارند پس از پیروزی، احساس خوشایندی داشته باشند. مشکل تو گفتاری است که بکار می بری و بعد آن¬ها تبدیل به افکارت می شوند و بعد با آنها مواجه می شوی. کلمات و افکار ما دقیقا مانند نقشه یک ساختمان هستند که پیشاپیش کشیده می¬شوند و بعدا تبدیل به ساختمان واقعی می¬شوند.
🔹کمی گیج شده بودم. هیچ وقت این گونه به زندگی و موفقیت نگاه نکرده بودم. فکر می کردم که شادمانی و سپاس فقط برای بعد از موفقیت است. او هم بهت زدگی من را در چشمانم می دید. یک نوشیدنی به من تعارف کرد...
هنگامی که از او جدا می شدم گفت، پس یادت نرود: قبل از هر کاری: نیایش امیدوارانه، جستجوی خوش بینانه و سپاس گزاری شادمانه. بقیه کارها هم بر عهده کائنات!
دم در داشتم می رفتم که بهم گفت راستی! این ها برای قبل از موفقیت نیست ها، بعد از موفقیت هم این سه را تکرار کن: نیایش، جستجوی موفقیت بعدی و سپاس بابت موفقیت قبلی.
🔸شهر به مثابه بخشی از سلسله مراتب سیستم قضایی و تقسیمات سیاسی - جغرافیایی هر کشور براساس شاخصههای مختلفی مانند نوع حکومت، مدیریت، سطح آگاهی، علاقهمندی اجتماعی و مشارکت مردم در نظام تصمیمگیری و... شکل میگیرد. نظام مدیریت شهری باهدف اداره مطلوب امور شهر، سعی دارد. روابط میان عناصر شهری را هماهنگ سازد. بهدلیل گستردگی و میان رشتهای بودن سیستم مدیریت شهری بهمثابه یک سیستم باز، عوامل مختلفی در آن دخالت دارد و بدون شناخت این سیستم نمیتوان عناصر و روابط را در جهت اهداف آن تغییر شکل داد، زیرا هنر برنامهریزی، شناخت عناصر سیستم و ایجاد روابط بین آن عناصر است، بهنحوی که این مجموعه عناصر در جهت هدف سیستم عمل کنند. بیتوجهی به اجزاء همچنین عدم کشف روابط و میزان تاثیر هریک از عناصر در نظام تصمیمگیری هرگز به یک نظام تصمیمگیری منسجم، موثر و معطوف به اهداف مطلوب منجر نخواهد شد.
🔸شهر مرکز فرصت و محیطی برای ارائه توانائیهای بالقوه انسانی است. تمرکز روزافزون افراد در نواحی شهری و رشد سریع شهرنشینی ناشی از مهاجرت و همچنین افزایش طبیعی جمعیت شهر، مشکلاتی را در ارائه خدمات متناسب با میزان افزایش جمعیت شهری بهوجود میآورد که خود بهعنوان یکی از موانع اصلی اجرای وظایف و ارائه خدمات شهری کافی به شهروندان میگردد. این امر توام با عدم رغبت مردم برای مشارکت در فعالیتهای عمران شهری، که تا حد زیادی ریشه در شیوه نظام اداری متمرکز دارد، از عواملی هستند که توانایی مسئولان را در تامین نیازهای ساکنان شهری با مشکل مواجه میسازد. بنابراین، کارکرد مدیریت شهری کارآمد بهعنوان یک نهاد مدیریتی فراگیر و درگیر با موضوعها و پدیدههای بسیار گسترده و متنوع شهر و شهرنشینی ضروری است تا نهایتاً دستیابی به توسعه انسانی پایدار در شهر میسر گردد.
♨️يک مديريت خوب به نهادهايي براي آشکار سازي و متعادل کردن منابع پراکنده و نيز تعهد به انجام اقدامات لازم در جهت رفاه اجتماعي نياز دارد . براي تضمين اين وظايف در بين موضوعات متعدد شهري نهادهاي زير مهم هستند .
الف ) يک ساختار تقسيم مسئووليت و هماهنگي که جامعه، دولت محلي و سطوح ملي و ولايتي دولت را مرتبط کند و ارگان هايي مناسب براي شناسايي مشکلات در سطوح مختلف داشته باشد .
ب) چوكاتي براي مشارکت گسترده و تفکر استراتژيك که به درک مشترک و اجماع نظر و بهبود ارزش يابي کمک نمايد
ج) شبکههاي مورد نياز براي ارتباطات و ظرفيت سازي در ميان گروههاي ذي نفع و متخصص . اما چه عاملي باعث ميشود تا چنين نهادهايي بوجود آيند و توسعه يابند؟
بيشتر تغييرات مهم از طريق بحرانهاي ناگهاني اتفاق ميافتد. و جهاني شدن فرصتهاي جديدي را از طريق به ارمغان آوردن دانش جديد و ايجاد تفکرات جديد براي شناخت چالشهاي جدي ايجاد کرده است. بيشتر مباحث توسعه پايدار نواحي شهري فراتر از مسائل مربوط به حومه شهر هستند و به سازوکارهاي رسمي دائم، اقدام جمعي از طريق دولت محلي کارآمد نياز دارد که با جامعه همکاري کند. اين امر زماني شروع ميشود که تضاد منافع گروههاي ذينفع بزرگتر و قدرتمندتر داد و گرفتهاي بين اين دولتها و اين که چه کساني خدمات را دريافت کنند رخ دهد.
بنابر اين انجام اصلاحات به منظور شفاف ساختن دولتهاي محلي و سازمان وابسته آنها در مقابل تمام نمايندگان هستۀ اصلي بر اساس بهبود توسعه پايدار در شهر است .
♨️برنامه اصلاحات شامل موارد زير است :
1-سرعت بخشيدن به فرايند مردم سالاري در شهر
2-محرکها و اقدامات مناسب براي مديريت مالي مطمئن
3-ارتقا مهارتها و تخصص کارکنان دولت
4- نظارت و ارزيابي بر اساس محک زني
📔 عبارت است از اداره امور شهری به منشور رشد پایدار مناطق شهری در سطح محلی (با در نظر داشتن و تابعیت از اهداف سیاست های ملی ، اقتصادی و اجتماعی کشور)
مدیریت شهری فرآیندی است که یک مدیر شهر با توجه به امکانات و قابلیت ها و محدودیت ها و توانایی هایی که در اختیار دارد سعی می کند در مدت زمانی که مسئول اداره شهر است با تجهیز امکانات و منابع به اداره شهر ها بپردازد.
📔امروزه شاهد تغيیرات در سطح کشورها ، تولیدات کارخانه ها ، تنوع و تغيیرات در اتومبیل ها ، فروشگاهای غذای و غیره می باشیم که ممکن است حتی در بعضی مواقع این تغيیرات نادرست باشد
وقتی که این تغيیرات را ریشه یابی می کنیم متوجه می شویم مدیریت در بروز تغیيرات جامعه نقش مهمی را ایفا می کند با وجود مدیر در هر سازمانی و اداره برای پیشبرد اهداف آن سازمان لازم و ضروری به نظر می رسد ، به طوری که هم اکنون با اصطلاحاتی چون ، مدیریت سواحل ، مدیریت جنگلها و غیره برخورد می کنیم.
📔در تعریف دیگر مدیریت شهری می توان اینگونه بیان کرد که مدیریت شهری به عنوان چهارچوب سازمانی ( اداره ) و توسعه شهر ، به سیاستها ، برنامه ها ، طرح ها و عملیاتی مربوط می شود که هدفشان اطمینان از انطباق رشد جمعیت شهر با دسترسی به زیربناها و مسکن و اشتغال است .
کارآیی مدیریت شهری بستگی مشخص به عوامل زمینه ایی مانند ثبات سیاسی ، انسجام اجتماعی و رونق اقتصادی و نیز عوامل دیگر مانند مهارت ها و انگیز های سیاست مداران و کارگزاران شهری دارد پیشتر راه موفقیت در نظام و مدیریت شهری را چنین می توان برشمرد :
1- افراد- داشتن کارکنان حرفه ای
2- ابزار – داشتن پایه شناور درآمدی و مجوز وضع مالیاتی
3- محیط – داشتن محدوده قانونی جامعه ای که منابع طبیعی مورد نیاز را در بر گیرد و واقع منطقه شهر را شامل شود.
4- اداری- واگذاری مستقل مسئولیت های وسیع درون محدوده قانونی
بدین سان مدیریت شهری در خدمت شهروندان و اداره شهر است و همچون بازوی اجرائی آن بشمار می آید – مدیریت شهری به کلی به عنوان الگوی برای مدیریت و توسعه سکونتگاههای شهری اعم از شهرهای کوچک و بزرگ مطرح می شود که هدف آن ایجاد هماهنگی برای رسیدن به اهدافی که در برنامه ریزی شهری مشخص شده اند می باشد.
🍃گذر از دنیای سنتی به مدرن و حرکت به سمت عصر پسامدرن که با رشد و توسعه روزافزون شهرها همراه شده است نیاز به تفویض اختیارات و جلب مشارکت شهروندان در اداره امور شهر بیش از پیش احساس می شود و اداره کلانشهرها عملا بدون جلب مشارکت مردم امکان پذیر نمی باشد. در این عصر اگر مدیران شهری نتوانند با جلب مشارکت مردمی و واگذاری امور به خوبی به اداره شهرها پرداخته و آنها را مدیریت کنند و شهروندان نیز از فرصت ها غافل شوند شهرها با مشکلات و معضلات غیرقابل کنترلی همچون افزایش نرخ بیکاری و به تبع آن با مشکلات ناشی از آن همچون افزایش ارتکاب جرم، افزایش خشونت، افزایش آمار معتادین و سایر معضلات اجتماعی اقتصادی و سیاسی و ... مواجه می شوند و گسترش این معضلات ممکن است شهرها را به مرحله مرگ نیز سوق دهد.
🍃یکی از راهکارهای اداره شهرها در عصر کنونی، گسترش اندیشه محله گرایی و سازمانهای محلی است. محله گرایی میکوشد نوعی نظم اجتماعی برقرار سازد تا در سایه آن مناسبات اجتماعی تنظیم گردیده و امنیت اجتماعی، تفاهم و مشارکت مدنی تحقق یابد. به علاوه مشارکت مدنی در سطح محله میتواند موجب وفاق اجتماعی گردیده، از بار مسئولیت و تصدی گری دولت نیز بکاهد. از آنجا که مشارکت مدنی در ایران با شکل گیری شوراهای اسلامی نمود عینیتری پیدا کرد و به تدریج به عنوان یک حق در جامعه مطرح گردید، تشکلها، انجمنهای محلی و شورایاریهای محلات، حلقه ارتباطی میان مدیریت محلی و شهروندان هستند که در واقع به تمرین مشارکت مدنی در سطح محلی میپردازند.
🍃اهمیت هویت اجتماعی و مزایای گروه کوچک در کلان شهرها، موجبات توجه به بازسازی زندگی اجتماعی مبتنی بر هویت محله ای را فراهم ساخته است. زندگی محله ای دوباره زنده می شود تا در مقابل نیروهای مخرب بیرونی و ناکارآمدی دولت های کشورهای در حال توسعه در تامین خدمات شهری و اجتماعی، امکانات زیست، سکونت و اشتغال را برای افراد فراهم آورد و با توجه به این که محلات مردمی ترین نهادی هستند که موضوع مشارکت اجتماعی را در پایین ترین سطح نظام مدیریت شهری محقق کرده اند و امکان اعمال نظر شهروندان در اداره امور شهر را موجب می شوند تا مراحل سیاستگذاری اداره امور شهر با نظر جمعی صورت گرفته و راه حل نهایی نیز از پذیرش بیشتری در سطح محلات برخودار شود و در صورت بها دادن به محلات که یک بازوی قدرتمند برای کلانشهرها خواهند بود و قطع به یقین این بازوی مهم در کمک به شوراهای اسلامی شهر و کمک به شهرداری ها نقش موثری خواهند داشت، به همین منظور لازم است تا با توانمند ساختن آن ها بسترهای مناسب برای تحقق بخشیدن به مشارکت مردمی و توسعه پایدار فراهم گردد.
📜در روزگار ما، شهرها به ویژه شهرهای بزرگ به کانونهای ازدحام و تراکم حداکثر فضای کالبدی و جمعیت شهرهاند. این تراکم فزاینده پیامدهایی اجتناب ناپذیر دارد. هرچند در این مختصر نمیتوان به پیامدهای اقتصادی، سیاسی اجتماعی و فرهنگی تراکم در محیطهای شهری پرداخت، ولی قدر مسلم همه واقفند که موجود انسانی در فضای زندگی شهری دچار معضلات عدیده ای است، از جمله این مسایل و چالشها عبارتند از: آلودگی هوا، آلودگی صوتی، جرم و بزهکاری و انواع کجروی های اجتماعی، علاوه بر این زندگی شهری به لحاظ اقتصادی با دشواریهایی از قبیل گرانی مسکن و معیشت بیکاری و تورم و چندین نوع مسئله و موانع دیگر مواجه است. حال پرسش این است که در میان انبوه مسایل، چه ساز و کاری برای کاهش پیامدهای پیش گفته قابل تصور است؟ نقش فرهنگ و هنر در ارتقای کیفیت زندگی شهری در این راستا معنا میشود. در یک کلام فرهنگ و هنر هر یک و یا توأمان نقش تعدیل کننده دارند. فرهنگ ما را در درک زندگی شهری، روش غلبه بر معضلات و چگونگی پیوند با همنوعان (همه شهروندان) و نحوه ارتباط با محیط شهری یاری میدهد و هنر نیز، به ویژه نقش تلطیف کننده دارد. ما انسانها از طبیعت دور افتاده ايم و در شهر و در نوعی <غربت> زندگی می كنيم، در این شرایط هنر به یاریمان میآید و روان ما را به فراسوی شهر و به پرورشگاه واقعیمان، طبیعت نزدیکتر میکند در زندگی شهری مدرن با همه تنگناها و چشم اندازهای خوب و بد آن، فرهنگ به ما قدرت تفاهم و تعامل سازنده میدهد و هنر به ما یادآوری میکند که چگونه باید دوست داشته باشیم و با قدرت تخیل، تصور و تصویر زیباییها را تولید و باز تولید کنیم.
📔مدیریت فرهنگی شهری :
رشد و توسعه فرهنگی هر جامعه، مدیون مدیریت مدبرانه و مقتدرانهای است که بتواند با اعمال مدیریت فرهنگی، جامعه را از مرحلهای محدود و نامناسب، که فضای تنفس فرهنگی را تنگ کرده عبور دهد و افراد آن جامعه را به بالندگی و توسعه برساند. اگر چنین مدیریتی در جامعه وجود نداشته باشد یا مردم با مدیران ضعیف، کمهوش ناآگاه و بیتدبیر روبهرو باشند طبعا نباید انتظار شکوفایی فرهنگ و مقولات فرهنگی داشت.
📔اصلاح فرهنگ شهری:
برنامهریزی شهرها نیازمند ایجاد هماهنگی میان دستگاههای تصمیمگیرنده در حوزه فرهنگی و اجتماعی است؛ یعنی شهرداریها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت مسکن و شهرسازی، صدا و سیما، سازمان میراث فرهنگی، سازمان تربیت بدنی و برخی دیگر از دستگاهها که هر کدام به گونهای دارای تجربیاتی در برنامههای فرهنگی اجتماعی و تفریحی هستند.
📔نتیجه گیری:
ضرورت رویکرد انسانشناسانه و فرهنگی به شهر و نهادینه کردن این رویکرد از طریق توسعه برنامههای فرهنگی و علمی برای شناخت و درک سازوکارهای اجتماعی فرهنگی، یافتن پدیدههای بیماریزا و تلاش برای یافتن راه حلهای نزدیک و درونی برای از میان بردن این مشکلات راهی است که باید برای رسیدن به فرهنگ شهری طی کرد.
بهرهوری در محل کار معمولاً با تعداد ایمیلهایی که نیرو میفرستد، تماسهایی که میگیرد، گزارشهایی که مینویسد و به طور کلی با میزان انجام شرح وظایف او سنجیده میشود. دهها کتاب در ارتباط با تکنیکهای افزایش بهرهور در محل کار نوشته شده اما در اینجا میخواهیم روی عاملی تمرکز کنیم که کمتر مورد توجه قرار میگیرد و آن عامل "شخصیت" است.
هرچند شخصیت کارکنان سازمان تأثیر بالایی روی نحوه کار کردن آنها دارد، اما این مسئله به ندرت مورد بررسی دقیق قرار میگیرد. ویژگیهای شخصیتی آنقدر زیاد هستند که نمیتوان همه آنها را نام برد اما در این یادداشت چند اصل بنیادی را بیان میکنیم که در بالا بردن بهرهوری در محیط کار به شما به عنوان یک مدیر کمک بسزایی خواهند کرد.
🚩آسیبپذیری
انسانها موجوداتی آسیبپذیر هستند. معمولاً افراد در محل کار سعی میکنند آنچه را که از نظرشان نقطه ضعف است، بپوشانند. بنابراین اولین کاری که باید انجام دهید تشخیص ریشه آسیبپذیری فرد است.
کشف کردن ریشه و نقطه آسیبپذیری نیرو هنری است که تنها از مدیران آگاه و حرفهای بر میآید. چنین مدیرانی فراتر از کلمات و گفتههای نیروی خود میروند و به قلب او راه پیدا میکنند. برای مثال ممکن است نیرو در ظاهر بسیار خوب کار کند اما مدیر حرفهای او نوعی احساس ناامنی را در او کشف کند که در بلندمدت باعث کاهش بهرهوریاش شده است. تشخیص این لایه پنهان از آسیبپذیری و تلاش در جهت رفع آن از وظایف مدیر مهم در جهت بالا بردن بهرهوری است.
🚩آسیبِ محوری
هر کسی در زندگیاش به شکلی و از جایی صدمه خورده است. روانشناسان میگویند که ماهیت شخصیت فرد به وسیله ماهیت آسیبهایی که در دوران کودکی به او وارد شده، تعیین میشود. فرد این آسیبها را در تمام سالهای باقی مانده از زندگیاش با خود حمل میکند. وقتی این آسیبها توسط یک عامل بیرونی هدف گرفته میشوند، منجر به آسیبپذیری او میشود.
🚩دفاع
به هر حال افراد برای مقابله با آسیبهای محوری راهی را جهت دفاع از خود پیدا میکنند. برخی با عکسالعملهایی همچون خشم از خود دفاع میکنند و برخی دیگر با ترس درونی و پنهان کردن آن عکسالعمل نشان میدهند. تشخیص مکانیزم دفاعی فرد در مقابل این آسیبها از وظایف مدیر است. مدیر کاربلد میداند که با توجه به این ویژگی شخصیتی هر یک از نیروهایش چگونه انتظارات خود را از او مطرح کند و یا زمانی که اشتباهی از او سر زد چگونه شرایط را مدیریت کند.
🚩امنیت
تنها راه برقرار کردن یک ارتباط صادقانه و مؤثر با نیرو کمک به او برای احساس امنیت داشتن است. منظور از احساس امنیت این است که به نیروی خود اطمینان دهیم ما به عنوان مدیرش به نقاط آسیب او حمله نخواهیم کرد. اصل کلیدی در اینجا احترام است. نیروی شما رویکردتان در قبال او و موضوعات و مسائلش را به خوبی احساس میکند و اگر بتوانیم این احساس امنیت را در او ایجاد کنیم گام بلندی در جهت افزایش بهرهوری نیروها و در پی آن سازمان خود برداشتهایم.
بنابراین برای اینکه تیم کاری و سازمان بهرهوری داشته باشیم، باید به این دسته از ویژگیهای شخصیتی نیروهایمان توجه کنیم و با توجه به این ویژگیها سبک و نگرش انان تصمیم صحیح برای رسیدن به متعالی گرفته شود.
♨️ نقش زنان در توسعه
♦️تاریخ جهان شاهد نقش عظیم و غیرقابل انكار زنان در حوادث گوناگون است. امروزه كه مباحث توسعه كشورهای جهان مطرح است، نقش زنان در این فرآیند بشدت مورد توجه قرار گرفته است. برگزاری جلسات، سمینارها و كنگرههای متعدد در خصوص جایگاه زنان و نقش آنان در توسعه حكایت از این موضوع حیاتی دارد.
با كمی دقت میتوان دریافت كه برگزاری اینگونه برنامهها نشان از موضوع نه چندان خوشایند دیگری نیز دارد و آن این است كه تاكنون یا حداقل در سدههای اخیر نقش زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان در حال توسعه، نادیده گرفته شده كه این امر نشان از وجود تبعیضات و نابرابریهای جنسیتی در زمینههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... دارد.
جامعه انسانی از عدم حضور واقعی زنان در عرصههای مختلف لطمات جبرانناپذیری دیده و بدین خاطر در دو دهه اخیر درصدد جبران این نقیصه برآمده است.
♦️برای رسیدن به تعادل، برابری و رفع تبعیضات و در نتیجه توسعه بهتر و كاملتر جامعه، نیاز به آن است كه زنان بتوانند در فرآیند تصمیمگیری در سطوح مختلف جامعه شركت كنند. متاسفانه در بسیاری از كشورهای جهان سوم این مساله چندان شایان توجه نیست و تنها تعداد محدودی از زنان در پستهای مدیریتی و مهم تصمیمگیری كشور قرار دارند. در ایران علیرغم آنكه قانون اساسی كشور راه را برای تصدی اكثر مناصب تصمیمگیری برای زنان باز گذاشته، با این وجود تنها ۲/۸ درصد مشاغل مدیریتی در كشور به زنان اختصاص یافته است.
در هر حال باید اذعان داشت كه امروزه توانمندسازی زنان و مشاركت كامل آنان بر پایه برابری، در همه زمینهها از جمله در فرآیند تصمیمگیری و مدیریت جامعه یكی از پیشنیازهای توسعه پایدار است كه كشور ما سخت بدان نیازمند خواهد بود. در جوامعی كه هنوز تعادل مطلوب و قابل قبول مشاركت عادلانه زن و مرد در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم نشده و فرصت منصفانه بروز خلاقیت و استعداد انسانها برقرار نگردیده و فرآیند توسعه آن گونه كه انتظار داشتهایم موفق نبوده، تداوم و شتاب توسعه هنگامی رخ خواهد داد كه زن و مرد دوشادوش یكدیگر مسئولیت توسعه را برعهده بگیرند.
♦️از سوی دیگر كسب مشاغل مدیریتی توسط زنان علاوه بر آنكه زنان را در مقابله با تبعیضاتی چون معیارهای استخدامی نابرابر، دستمزدهای نابرابر، فرصتهای آموزش حرفهایی نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع تولیدی و امكانات نابرابر در ارتقای شغلی تواناتر میكند، سبب بالارفتن اعتماد به نفس، كسب یك هویت مستقل و بهبود وضعیت و رشد اجتماعی آنان میشود كه كل جامعه از آن نفع خواهد برد.
علاوه بر این رشد دختران و زنان تحصیلكرده دانشگاهی و پیشی گرفتن آنان از مردان جامعه در چند ساله اخیر نمود پیدا كرده است كه لزوم بحث مدیریت زنان و نقش آنان در توسعه را بیش از پیش مطرح میسازد.
🔹شهرها به مثابه پدیده هایی پویا، همواره طی زمان نیازمند انطباق نرم با تغییرات به وجود آمده می باشند تا به بهترین نحو به حیات خود ادامه دهند. حال گاهی این تغییرات با شدت فراوانی (بلایای طبیعی یا انسانی) رخ داده ، حیات شهر و شهروندان را تهدید کرده و چالش ها و بحران های فراوانی پیش روی مدیریت جوامع قرار می دهند.
برای مقابله با این شوک ها و به حداقل رساندن آسیب پذیری که پایداری و حیات جوامع را تهدید می کنند، رویکردی در برنامه ریزی شهرها با نام تاب آوری (Resilince) شکل گرفت تا انعطاف پذیری نظام های شهری را برای مقابله با بحران های احتمالی ارتقا دهد.
🔹تاب آوری عبارت است از "معیاری از توانایی سیستم برای جذب تغییرات، در حالی که هنوز مقاومت قبلی را دارد.
شهرهای تاب آور شهر هایی آماده برای مقابله با فشارها، پاسخ دهی سریع به شوک ها و مقابله و انطباق با وضعیت به وجود آمده هستند تا در کوتاه ترین زمان ممکن ریکاوری گردیده و به حالت تعادل و بهینه خود بازگردند.
شاخص های "ظرفیت تغییر" و "انعطاف پذیری"، اساس مفهوم تاب آوری محسوب می شوند.
🔹صاحب نظران برای میل شهرها به سوی شهرهای تاب آور راهبردها و سیاست های خود را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، ریخت شناسی و نهادی_سیاسی ارائه کرده اند. مطمئنا شکل گیری سکونتگاه های پایدار که تاب آوری نیز یکی از مولفه های آن می باشد، مستلزم پیاده سازی مدیریت یکپارچه و هوشمند در سطح ملی می باشد، تا با برخورداری از اطلاعات به روز، نظام سکونتگاه ها در ساختاری یکپارچه و منظم به صورت هوشمند توانمند گشته تا در هنگام بروز چالش ها، به بهترین نحو مدیریت گردند.
🔸هدف نظری خاص جامعهشناسی شهری در مکتب شیکاگو سه موضوع عام را دربرمیگرفت.جامعه زیستی در شهر مدرن، ماهیت مدرنیسم و یک طرح سیاسی لیبرال. این اهداف نظری، عطف به نفوذ بلامنازع مکتب شیکاگو در آغازین دهههای سده بیستم، همچنان در عرصه مطالعات شهری یکهتازی میکند. این سه هدف نظری عام اما، وجه بومیای هم مییافت. حاملان مکتب شیکاگو همواره بر مطالعه زیست اجتماعی دستههای تبهکاری و گروههای غیررسمی که در شیکاگوی آن روزها، حضوری آشکار داشتند، تاکید داشتند.
🔸از دیگر سو، مکتب جامعهشناسی شهری بریتانیا، اولویت نظری خود را بر بررسی خانوار و کندوکاو در باب اقتصاد خانوار استوار کرده بود و به مقولات جامعهشناختی خرد مانند پیوندهای اجتماعی و میثاقهای آن توجهی نشان نمیداد.
🔸در عین حال، کاستلز جامعهشناس نو مارکسیست، کتابی تحت عنوان «سؤال شهری» دارد که در آن سنتهای جامعهشناسی شهر را یکسره به باد انتقاد میگیرد و با تفسیری مارکسیستی، قرائت خود از «جامعهشناسی شهری» را بر پایه مفهومات ایدئولوژیک سامان میدهد تا آنچه را که «مصرف جمعی» در اقتصاد کاپیتالیستی شهر مینامد، توضیح دهد و همه این سنتها را منکوب سازد...بدیهی است که دراینجا برای پرهیز از اطاله کلام از ذکر سوگیریهای دیگر تئوریک در باب جامعهشناسی شهر چشم میپوشیم، اما ذکر همین سه مورد، پرسش بنیادینی را در برابر ما مطرح میکند؛ «موضوع جامعه شناسی شهری چیست»؟
🔸در پاسخ به این امر، میطلبد که ما اصولا و اساسا درک خود را از مفهومی به نام «شهر» آشکارسازی و مشخص کنیم که شهر درنظر ما چیست؟ آیا فقط پدیدهای فیزیکی و بومشناختی است یا مقولات دیگری را هم دربرمیگیرد؟
🔸یک سنت دیرینه نظری که برآمده از اهداف تئوریک مکتب شیکاگو است، شهر را برای ما یک پدیده بومشناختی معرفی میکند. در این تعریف، شهر واقعیتی فیزیکی و مادی است که از حیث معماری وجغرافیا با روستا متفاوت است. اگر بخواهیم از این سنت دیرینه پیروی کنیم، درنهایت توان ارائه یک تحلیل جامعهشناختی محض و غیرکاربردی را خواهیم یافت وکار تمام شده محسوب میشود. درعین حال نمیتوان وابستگیهای خاص زیستی را هم از یاد برد، بدین معنا که هر مکتب شهری عطف به بنیادهای زیستی ـ اجتماعی فضای پیرامونی خود نشو و نما میگیرد و میکوشد تحلیلی از جامعه خود ارائه دهد.
🔸بر همین اساس در مکتب شیکاگو سر و کار داشتن با شهری که مهاجر پذیری بالا، گروههای اجتماعی ناهمگن و فقدان سازواری اجتماعی واحد در آن عیان است، میتواند در سوگیریهای نظری منشأ اثر باشد که اینطور نیز بود. بنابراین میتوان گفت که تعیین «موضوع» در جامعه شناسی شهر کاری صعب و دشوار است؛ چه، هم فضای پیرامونی تعیینکننده است وهم سنتهای دیرین جامعهشناسی حضور خود را به نحوی مداوم اعلام میکنند.
🔆طي اين ديدگاه هدف با ارزشي تعقيب ميگردد و آن عبارت است از "رشد سرمايه داري را با امور محيطي تركيب كردن." طي اين هدف اينگونه نكات بررسي ميشوند كه اصول اقتصادي نئوكلاسيك را ميتوان در حل مسائل
محيطي به كار برد. لازمه اهداف سياستگذاري در زمينه توسعه پايدار ضعيف در نظر گرفتن رشد اقتصادي است، اما طي آن هزينهاي محيطي نيز مورد توجه قرار ميگيرند. و براي اين منظور حساب معيني تعيين ميگردد. اين امر ممكن است، زيرا در ايجاد محيط بعنوان منابع قابل اندازهگيري در نظر گرفته ميشود. طي اين ديدگاه منابع محيطي به عنوان سرمايههاي ثابت تلقي ميشوند، در حالي كه اقتصاد مجاز است به دنبال هر آرمان و هدف اجتماعي مناسب برود.
طي اين ديدگاه براي پايداري دو نوع ابعاد اصلي تعريف ميشود 1- توسعه پايدار كه چنين معني ميشود: رشد پايدار با توجه به سرانه درآمد واقعي طي زمان و با توجه به اهداف رشد اقتصادي رسمي بدون تخليه ذخيرههاي سرمايههاي ملي،
2- نكته دو به استفاده پايدار از منابع و محيط، بشرطي كه سرمايههاي محيطي كاملاً تخليه نشود، توجه ميكند.
🔆توسعه پايدار ضعيف نفوذ افزايندهاي بر آژانسهاي بينالمللي داشته است كه اين امر شامل بانك جهاني سازمان ملل متحد ميشده است و تقريباً هم معني مديريت محيطي تلقي شده است. در اين باره طبيعت به عنوان توليد كننده مصالح و عوامل و ثروت محيطي فرض ميشود كه هر دو فرم ثروت اندوزي با اهداف اجتماعي مربوط ميشود. و بدتر اينكه در اين ديدگاه طبيعت به عنوان عامل پر از ثروت است كه اين ثروت بايد در اختيار انسان قرار گيرد. اما ديگران كمي از اين موقعيت عقب مينشينند و ميگويند: ثروت اندوزي از طبيعت از جهت مصالح و ثروت محيطي در واقع بايد مانند يك شريك با طبيعت تلقي شود. اما دراین باره بايد از مديريتهاي پيشرفته و داراي فكر روشن و با ابزار تكنولوژي پيشرفته استفاده نشود كه قادر باشند كاملاً پارهاي از جهات طبيعت را تحت نفوذ خود درآورده و ثروت خود را چندين برابر افزايش دهند. اگرچه در اين روند قرن هيجدهمي بناچار كاربرد ابزاري مانند ارزيابي نتايج تصميمگيري محيطي تجزيه و تحليل هزينه و سود، و ايجاد و قيمتهاي سايه محيطي و غيره را نيز قبول كردهاند. مخالفان اين ديدگاه بحثهاي، متضادي دارند. گروهي آن را مانع رشد اقتصادي ميدانند. و گروه ديگري آن را مخرب ساختار محيطي تلقي ميكنند. بنابراين محافظت محيطي در اين باره يك عامل كليدي در زمينه هدفگذاري و سياستگذاري شناخته شده است. در اين باره توسعه شهري نامنظم خود تبدیل به بحث مهمی می گردد.از این روهم باید در کلیه قوانین شهری تجديد نظر گردد و هم بايد سياستگذاران سطح بالاي ممالك در تنظيم سياستهاي خود به ارزشهاي محيطي نادر توجه كافي مبذول نمايند. گرچه غالباً مديران محيطي مسايل محيطي استانها را به فراموشي ميسپارند. به عنوان مثال ما در ايران هيچگاه در موارد آلودگي محيطي شهرهايي مثل تبريز و اصفهان و مشهد بحثي به ميان نياوردهايم. تنها گاهي مسئولان در مورد آلودگي هواي تهران و اينكه بايد در زمينه از دور خارج كردن پارهاي از اتوبوسها و مينيبوسها و سواريهاي دود زا اقداماتي معمول گردد، حرفهايي زدهاند که حرفهاي آنان از دايره حرف بيرون نرفته و در همان دايره باقي مانده است و هواي تهران همچنان بشدت آلوده است.
♨️ديدگاه پرنشيب و آزار دهنده توسعه پايدار
🔻در اين ديدگاه به منابع طبيعي به عنوان يك سرمايه نگاه ميشود و حداكثر استفاده كردن از آن مورد نظر است. شركتهاي صنعتي چند مليتي با سرمايههاي بيكران بدون كوچكترين توجهي به منابع با ارزش محيطي از آن استفاده ميكنند و حتي اگر آلودگيهاي ايجاد شده از اين گونه فعاليتهاي صنعتي به پاره شدن لایه اوزون بينجامد، آنها همچنان به حداكثرسازي سرمايههاي خود مشغولند، در اين ديدگاه نظرات مخربي وجود دارد و دستهآي به اين اعتقاد چسبيدهاند كه اگر به هوش و استعداد انسان ميدان بدهيم و مخصوصاً اين هوش و استعداد را از طريق تكنولوژي بيان نماييم، اين قدرت و استعداد انسان ميتواند هر گونه مسأله محيطي را حل كند. براساس اين نظريه هيچ محدوديتي در زمينه ظرفيت درك انسان وجود ندارد. و اين قدرت انسان ميتواند هرگونه سيستم محيطي را تحت نفوذ خود درآورد. در اين ديدگاه محيط طبيعي براساس سودمندي آن در سيستم اقتصادي ارزيابي ميشود و از سوي ديگر توسعه پايدار تنها هم معني رشد پايدار تلقي ميگردد. جايي كه توسعه در شكل كاملا خام خود تنها با محصول ناخالص ملي GNP اندازهگيري ميشود.
🔺ديدگاههاي رسمي در زمينه حسابداري بدون تغيير باقي مانده اند. در اين گونه ديدگاههاي رسمي توجه كال به يك سلسله متغيرهاي باريك مانند درآمد، سرمايهگذاري، سود و صادرات معطوف ميگردد.
در ديدگاه پرنشيب و آزاردهنده توسعه، ابزار سياستگذاري به صورت مداوم به حداكثر سازي محصول رشد آن ميپردازد. محدوديت اين ديدگاه در متن توسعه پايدار عبارت از اين است كه اين ديدگاه با معيار پول نگاه متمركزي بر سيستم فعاليت اقتصادي دارد. و از نتايج محيطي اين گونه فعلاً كاملاًچشم ميپوشد.
طي ديدگاه رشد رسمي در زمينه اجراي پروژههاي شهرهاي مانند راههاي شهري و تنظيم كاربري اراضي شهري و چگونگي مصرف انرژي، تأثيرات محيطی اين قبيل پروژهها را به كلي از نظر دور ميدارد و هر مشكلي در محيط پيش ميآيد، بدون توجه به حال خود رها ميشود. درباره اين امر در كشورهاي جهان سوم حتي مسئولي براي رسيدگي به مشكلات وجود ندارد، به عنوان مثال از نتايج توسعه صنعتي در شهرهاي ايران مخصوصاً تهران آلودگي هوا كه تقريباً بجز محيط زيست هيچ مرجعي خود را مسئول آن نميداند، و متأسفانه دست محيط زيست نيز از چند طرف بسته شد و عملاً نميتواند كاري انجام دهد.
🔻هم اكنون در شهرهاي بزرگ ايران مانند تهران و تبريز و اصفهان و غيره، برج سازيها با مسايلي مواجه شدهاند. به عنوان مثال در تهران برجهاي منفردي كه در سطح شهر مخصوصاً شمال تهران درست شده از نظر تأسيساتي محيط اطراف خود را دچار مشكل كردهاند . شبكه لولههاي آب محلات مختلف براساس مقدار مصرف معمولي جمعيت محاسبه شدهاند، وقتي در نقطهاي مصرف قابل توجهي بر اين سيستم اعمال ميشود، ديگران در مضيقه قرار ميگيرند.
موارد فوق، نكات بارز ديدگاه پرنشيب و آزاردهنده توسعه پايدار است. به هر حال توسعه پرنشيب و آزاردهنده روشي از توسعه است كه طي آن به هر قيمت بايد سرمايهها افزايش يابند و به حداكثر برسند. اين امر در زمينه كارهاي بزرگ و يا درباره كارهاي كوچك توليدي يكسان است و در جهان سوم مشكلات شهري به اين ديدگاه مربوط ميشود.
💥در فرهنگ انگلیسی آکسفورد (1993)، واژه Public به معنای " کلی، و در اکثر معانی متضاد خصوصی بکار رفته است" . " متعلق یا متوجه مردم به مثابه یک کلیت" و در کنارش "در دسترس یا اشتراکی برای همه مردم" ؛ "با آزادی موجود یا انجام شدنی" ؛ و "ارایه شده یا مرتبط با دولت یا دولت محلی و مرکزی".(کر و سایرین 1992:11) فضای عمومی را "بستر مشترکی که مردم فعالیت های کارکردی و مراسمی را که پیوند دهنده اعضای جامعه است، در آن انجام می دهند"، می دانند چه این فعالیت ها روزمره و معمولی و چه جشنواره ای و دوره ای" باشند. به عبارت دیگر فضای عمومی صحنه ایست که به روی آن نمایش زندگی اجتماعی، در معرض دید عموم، قرار می گیرد. فضایی ست برای سیاست، مذهب، داد و ستد و ورزش؛ فضایی برای همزیستی مسالمت آمیز و برخوردهای غیر شخصی. ویژگی اصلی فضای عمومی این است که، زندگی جمعی، فرهنگ شهری و مباحث روزمره ما را بیان کرده و در ضمن بر آنها نیز تاثیر می گذارد. فرانسیس تیبالدز عرصه عمومی را چنین می داند: تمام بخش های بافت شهری که عموم مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصری دارند. بدین ترتیب، خیابان ها، پارک ها و میادین شهرک یا شهر، به ساختمان هایی که محصورشان می کنند و محدوده شان را مشخص می کنند، گسترش می یابد. از منظر ایشان، عرصه های عمومی مهمترین بخش از ساختار شهرک ها و شهرهای ما هستند جایی که بیشترین میزان از تماس و تعامل انسان ها در آن روی می دهد.
💥از نگاهی دیگر فضاهای عمومی فضاهایی هستند که افراد و گروه های مختلف اجتماعی در آن سهیم اند، این فضاها محل تبادل افکار و اطلاعات و مکانی برای شکل گیری شبکه های اجتماعی هستند. چنین فضاهایی بیش از آنکه تنها یک فضا باشند یک تجربه اند که نتیجه چنین تعامل و تجاربی در میان افراد و گروه های مختلف، دریافت حس هویت جمعی، احترام به خود (عزت نفس)، ارتقاء مهارتهای جمعی و مشارکت اجتماعی خواهد بود. چنین تعبیر و تفسیری از فضاهای عمومی در رابطه با حباب اجتماعی انسانها از ارسطو تاکنون همواره مورد توجه شهرسازان و نظریه پردازان شهری بوده و هست (Douglas,2003). فضاهای عمومی مشتمل بر فضاهای شهری گوناگونی چون: خیابانها، معابر، میادین، پلازاها، پارکها، زمینهای بازی، سیتی هالها، مال ها، سواحل و کناره ها و سایر فرمهای فضاهای تجمع می باشند(Car : 1992,lang 1994 & Douglass : 2003) و از نظر فعالیتی می توانند جهت تامین یک فعالیت ویژه طراحی و برنامه ریزی شوند و یا آنکه مانند میادین و پلازاها دارای تنوع کالبدی و فعالیتی و در نتیجه اجتماع پذیری بیشتر باشند.
🏠 یکی از نیازهای اساسی محیط شهری، امنیت شهری است که ابزارهای مهم تحقق آن پیشگیری از جرم است. در گذشته راهبرد مقابله با جرایم به طور عمده متکی برسرکوب فیزیکی بود. در این راهبرد توجه اندکی به عوامل ساختاری، طراحی و برنامه ریزی شهری، اقتصادی، … درایجاد رفتارهای مجرمانه می شد.اما امروزه سخن از ضرورت اتخاذ راهبردهای جدید و نوآورانه برای پیشگیری از جرایم، در مراحل اولیه و تمرکز بر عوامل بنیادی ناامنی در شهرهاست. هدف جرم شناسی پیشگیرانه به کار بردن فنون مختلف به منظور جلوگیری از وقوع بزهکاری و پیشی گرفتن از بزهکار است. لذا در پیشگیری موقعیت مدار به گونه ای از جرم معطوف است که ازطریق اعمال مدیریت و مداخله در محیط، کاهش فرصت های جرم و افزایشی خطرات ناشی از ارتکاب بزه، با بزهکاری مقابله گردد. این اندیشه که خلق خوی هر ملت تحت تأثیر محیط جغرافیایی است از دیرباز وجود داشته است و فیلسوفانی چون سقراط در این باب رساله ای دارد و منتسکیو معتقد بود که میان نوع حکومت و آب و هوا و حاصلخیزی خاک ارتباط وجود دارد.
🏡 در محیط شهری ما با خیابان ها پیاده روها، میدان ها، پارک ها، ساختمان های مسکونی و اداری، بلوارها، … رو به رو هستیم که همه این وضعیت ها توسط مهندسین، مشاورین و معماران طراحی و ایجاد می گردند و طراحی درست این وضعیت ها توسط معماران و ایجاد اصول ساده پیشگیری از جرم در فرایند طراحی می تواند نقش بسیار مهمی در پیشگیری از وقوع جرم داشته باشد. به عنوان مثال: محوطه جلویی خانه هایی که مقابل فضای باز قراردارند، دارای نظارت طبیعی باشد که می تواند در پیشگیری از جرم نقش مهمی داشته باشد. و اینکه خیابان ها، کوچه ها، پیاده روها از نظر وسعت، نوع طراحی، وضعیت ظاهری و کیفیت آنها و حتی نوع آسفالت و سنگفرش پیاده روها و روشنایی بهسازی آنها و در طرز احساس افراد نسبت به یک مکان اثر می گذارد و در پیشگیری از وقوع جرم نقش مهمی دارد. با این توضیح می طلبد که مهندسین و معماران در طراحی ساختمان های شهری، میدان ها، خیابان ها… علاوه براستحکام، توجه جدی به مسئله چگونگی طراحی و ایجاد استانداردهای لازم و گنجاندن اصول ساده پیش گیری از جرم در فرایند طراحی می توان محیط های شهری امن تر سازند. این موضوع باید بخش اصلی و جدایی ناپذیر فرایند طراحی باشد. پس مهندسین و معماران می توانند با طراحی خود به نوعی در پیشگیری از وقوع جرم سهمی داشته باشند و به امنیت شهری کمک بسزایی نمایند.
فرسودگي به معناي فرايند از دست رفتن و يا تضييع كارايي يك پديده است كه مي توان در دوبعد كالبدي، كاركردي و يا هردو بعد حادث شود.
شکل گیری برخی از محلات و مناطق شهرهای بزرگ بنا به دلایل متعدد به گونهای است که با ضوابط و معیارهای شهرسازی و معماری امروز به ویژه در کلان شهرها مغایرت دارد. این بافت به مرور زمان فرسودهتر شده و علاوه بر فرسودگی ابنیه، شبکه تاسیسات شهری آنها نیز فرسوده شده و کارکردهای شهری خود را از دست می دهند.
دلایل زیادی وجود دارد که مردم ترجیح میدهند منازل خود را در این بافتها، نوسازی نکنند. نوسازی و بهسازی این نوع بافتها، توجه و اهتمام ویژه دولت و شهرداریها و همکاری مردم را میطلبد.
بافتهای فرسوده شهری، محلات فرسودهای در فضای شهری است که مسائل و پیچیدگیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و شیوه خود را دارد .این محلات و بافتها از یک سو دارای ریشههای سکونتی ارزشمند با غنای فرهنگی، اجتماعی و معماری است و از طرف دیگر به جهت فرسودگی شدید، نبود دسترسی مناسب به خدمات شهری و بهداشتی، وجود مشکلات اجتماعی و امنیتی و آسیبپذیری در برابر زلزله، سیل و آتش سوزی و نیز عدم تطابق با زندگی امروز شهری و شهرسازی مدرن دارای مشکلات رو بنایی و زیر ساختی هستند.
🎊بافت فرسوده به بلوک هایی اطلاق میشود که هر سه شرط ذیل را دارا باشند:
1. ناپایداری: 50% از بناهای موجود در بلوک ناپایدار بوده و از استحکام لازم برخوردار نباشند.
2. نفوذناپذیری: حداقل 50% معابر بلوک دارای عرض کمتر از 6 متر باشد.
3. ریزدانگی: حداقل 50% عرصه ساختمانها در آن بلوک شهری مساحتی کمتر از 200 مترمربع داشته باشند
🎊بافتهای فرسوده به سه دسته زیر تقسیم میشود:
الف – بافتهای دارای میراث فرهنگی
ب – بافتهای شهری (فاقد میراث فرهنگی)
ج – بافتهای حاشیهای (سكونتگاههای غیررسمی)
🎊انواع مداخله در این بافتها براساس میزان وفاداری به گذشته در 3 گروه بهسازی، نوسازی و بازسازی قرار میگیرند که هر یک تعاریف خاص خود را دارند و اقدامات ویژهای را میطلبند:
«بهسازی»
در این نوع مداخله اصل بر وفاداری به گذشته و حفظ آثار هویت بخش در آنهاست. فعالیت بهسازی با هدف استفاده ازامكانات بالقوه وبالفعل موجود و تقویت جنب های مثبت، وتضعیف جنبههای منفی از طریق حمایت، مراقبت، نگهداری، حفاظت، احیا، استحكام بخشی، وتعمیر صورت میپذیرد. دخالت در این بافتها مستلزم رعایت ضوابط و مقررات سازمان میراث فرهنگی است.
«نوسازی»
در این نوع مداخله حد وفاداری به گذشته از انعطافپذیری بیشتری برخوردار است و برحسب مورد از مداخله اندك تا تغییر را میتواند شامل شود. فعالیت نوسازی با هدف افزایش كارآیی و بهرهوری، بازگرداندن حیات شهری به بافت است و ازطریق نوكردن، توان بخشی، تجدید حیات، انطباق و دگرگونی صورت میپذیرد.
«بازسازی»
در این نوع مداخله نه تنها هیچ الزامی برای حفظ گذشته وجود ندارد بلكه با هدف ایجاد شرایط جدید زیستی وكالبدی - فضایی و از طریق تخریب، پاكسازی و دوباره سازی صورت میپذیرد.
🎈پيش از اينكه بخش خصوصي و سازمانهاي بخش سوم (سازمانهاي غيردولتي)، مشاركت كنند، اين وظيفه دولت است كه با كليه مالكان و صاحبان نفوذ شهري به توافقهايي براساس سياستهاي معيني برسد تا راه توسعه و اداره شهر را با مشاركت فعالان كليدي در آن، تعيين كند. دولت محلي بايد اين را بپذيرد كه شهر متعلق به همه ساكنان آن اعم از بازرگانان، صنعتگران، دانشگاهيان، زاغهنشينان و پولداران است، با فعال شدن گروههاي ساكن شهر، دولتمردان محلي، چه مدير و چه قانونگذار، با چالش بزرگي براي به دست آوردن اعتماد و حمايت مجدد عمومي مواجه خواهند شد. دولتهاي محلي لازم خواهند ديد تا روشهاي خود را در ايجاد ارتباط با ديگر شركا در اداره شهر مورد تجديدنظر قرار دهند. همچنين لازم خواهند ديد كه با اقشار گوناگون اجتماعي به عنوان مشتري يا به عنوان شريك برخورد كنند و چگونه بتوانند به عنوان نگهبانان كارآزموده و مؤثر در حفاظت از منابع و اموال مردم عمل كنند.
🎈با تأكيد بر مشاركت در حل مشكلات شهري، دولتهاي محلي بايد نيروهاي فعال و اهرمهاي فشار هر يك از بخشهاي شهري را بشناسند و كوتاهترين راه براي جلب مشاركت شهروندان را براي حل مشكلات شهري پيدا كنند. نقش اصلي دولت محلي در شهر اين است كه شركاي فعال را براي مشاركت در توسعه اداره شهر تشويق كند تا هر كدام بر حسب گرايشهاي خويش، مشاركت داشته باشند. در اين رابطه تمام دستاندركاران توسعه شهري، اعم از شركتهاي تابع بخش خصوصي، جوامع و تشكيلات تهي دستان شهري و گروههاي ذينفع طبقه متوسط بايد هر كدام نقشي فراخور حال خويش داشته باشند. همچنين دولت محلي بايد سعي خود را براي جلب سرمايهها و كمكهاي خارجي و نيز وارد كردن فنآوريهاي جديد، از طريق همكاري با شركتهاي خارجي، به كار گيرد. هدف اصلي در اين رابطه تقويت زيرساختهاي شهري و بالابردن سطح درآمد اجتماعات محلي شهري و بهبود شرايط زندگي آنان از طريق تقويت حس اعتماد به نفس آنان براي اداره امور محلي خويش است. اين امر از طريق مطالعه و درك توانهاي كليه افراد و گروههاي دست اندكار توسعه شهري مقدور خواهد بود.
🎈بديهي است مشاركت و برخورد شراكتي در اداره شهرها هدف نهايي نيست، بلكه راهي براي برقراري ارتباط درست و انجام همكاريهاي لازم به شكل مؤثر است. اين فعاليتها ممكن است توسط بخش دولتي تاكنون انجام شده است، اما اگر توسط هر سه بخش دولتي، خصوصي و بخش سوم (اجتماعات محلي) با روشهاي مشاركتي انجام شود، نتايج مؤثرتري در بر خواهد داشت. در اين رابطه بهترين تجربههاي جهاني در اين مورد براي همايش هابيتات دوم در استانبول گردآوري و ارائه گرديد. در اين همايش، انواع ممكن مشاركت و انجام كارهاي مشاركتي ارائه شد كه البته اين روشها را نميتوان گفت بهترين روشهاي ممكن است. بديهي است دولتهاي محلي بايد، در عمل، انواع راهكارهاي عملي را تجربه كنند و از هر تجربهاي درسهاي لازم را براي پيدا كردن راه كارهاي عملي، بياموزند. همچنين تجربههاي ديگران كه در شهرهاي ديگر به دست آمده است مطالعه كنند و از آنها نيز درسهاي لازم را استخراج كنند و با نيازهاي خود منطبق سازند.
📃 دیدگاه ما، شهر نهادي است انساني - مدني كه بر پايه عاملها و پديدههاي سرزميني، در فضاي زيست محيطياي برخوردار از موهبتهاي طبيعي شكل گرفتن آغاز ميكند و، در طول زمان، در شرايط تعادل پويا، تحول پيدا ميكند. و بر اساس همين تعريف است كه ميگوييم كه شهر موجودي است زنده و اگر پيوسته دگرگون نشود ميميرد.
و اگر به شهرهايمان از اين ديدگاه بنگريم، درخواهيم يافت كه ، امروزه، جمگلي پيوسته دگرگون ميشوند و طي اين مهم، در مقياسهاي از خانه تا واحدهاي همجواري و از گرمابه تا سراي و بازار، همه روزه، در پهنه آنها تغييراتي رخ ميدهند : خانه به مغازه و سراي به پاساژ جاي ميدهد. و ساختارهايي جديد كه زاده فعاليت در توليدات صنعتياند يا ارائه كننده خدمات شهري نو، گستره شهر را افزايش ميدهند و آمد و شدها نيز، بدليل نياز به درآمدي بيش، در طول روز و نيز در شب، هم پرشمار ميشوند و هم گونه گون. و به كوتاه سخن اين كه شهرها و حومههاي شهري ما زندهاند و نمايانگر فعاليتهايي كه روي به افزايش مقداري دارند. اما، شكل واقعي و روزمره زندگي در شهرهاي ايران، حقيقت آنها در آنها ميگذرد را به روشني نمي نماياند. مي خواهيم به اين نكته اساسي بنگريم - حتي اگر به شكلي فشرده و به سخناني كوتاه - به اين اميد كه زمينه لازم را براي بسط موضوع اصلي اين گزارش كه نقش حق شهروندي در چگونگي توسعه مطلوب شهرهاي ايران است فراهم كنيم.
📃از ديدگاه ما، در مديريت فضاي كالبدي - كاربردي - ارتباطاتي- مدني - زيبايي شناختي - اقتصادي شهرهاي ايران، مؤلفه هاي نامبره زير مداخلهاي تعيين كننده دارند به آنها، بياولويتي ويژه از شهري به شهر ديگر پيدا ميكنند - بنگريم :
💈 سرمايه، در تعلقاش به اشخاص حقيقي و حقوقي؛
آنگاه كه در زمينههاي عرصه و اعيان و توليد و خدمات انتفاعي، درون و پيرامون شهرها به كار گرفته ميشود.
💈مديريت، در وابستگي و الزامها و تعهداتش به نظام حكومتي و دولتي؛
آنگاه كه از اختيارات و گزينشهاي مختار بهره ميبرد و قطعه ها و بخشهايي درون شهري و يا پيراموني شهر را ارجح ميدارد و فعاليتهايي ويژه را در آنها رايج مي كند.
💈 نظام حقوقي، به اتكاي قانونها، مقررات و بخشنامههايي كه در اختيار دارد : آنگاه كه رفتاري حمايتي يا تدافعي در برابر اشخاص حقيقي و حقوقياي كه بر شهر مستولياند يا در پهنهاش روزگار ميگذرانند اختيار ميكند و خود را صالح ميشناسد.
💈 شهرسازان، كه در همراهيهاي صوري يا حقيقي خود با ساير متخصصان، دانش خود را به كار ميبرند تا به توازن و تعادلي ثابت يافته ميان فضاي ساخته شده و آدمياني كه مرتبط و متكي بر آن ميزيند برسند.
💈شهروندان، در وابستگيهاو الزامهايشان به تداوم زندگي؛
بر حسب توانهاي شخصي - گروهي خويش، پي جوي مشاركت در تعيين سرنوشت محيط شهرياند و در تحقق بخشيدن به تحرك اجتماعياي كه در جريان است، موضعهايي گاه فعال و گاه منفعل دارند و معمولاً خواستار مشاركت در شكل دادن به جامعه مدني برخوردار از آزادي شناخته ميشوند.
🍄در سالهای اخیر اهم برنامه ریزی در شهرهای ما شوربختانه بر سر احداث تقاطعات غیر همسطح، تعریض معابر، تملک و تخریب ساختمانهای با ارزش و تاریخی شهر برای احداث اتوبان و بزرگراه تنظیم و تدوین شده که هزینههای جانی و مالی و هویتی غیر قابل جبرانی به بدنه شهرها وارد ساختهاند.
🍄درصد قابل توجهی از بودجه شهرداریها به خصوص کلانشهرها به این دست از پروژهها اختصاص یافته و عملاً بحث زیبایی شناختی، محیط زیست، سکون پذیری و امنیت به فراموشی سپرده شدهاند. به موجب طرحهای تفصیلی که صرفاً جنبه توسعه کالبدی شهر را در نظر میگیرند باعث شده تا سالانه هزینه بسیار زیادی برای تأمین مالی پروژههای تونل سازی، احداث اتوبان و تعریض معابر به مدیریت شهری و شهروندان تحمیل شود، از سوی دیگر زمان زیادی که برای تکمیل شدن و بهره برداری سپری میکنند باعث شده تا به لحاظ روانی و ترافیکی بهطور ناخودآگاه و غیرمستقیم فشار زیادی به شهروندان وارد گردد و آنان را منزجر و پشیمان از تصمیم خود برای استفاده از خودروی شخصی جهت تردد در شریانهای اصلی و نقاط مرکزی شهر کند.
🍄علناً اغلب هزینهها برای بهسازی و مرمت آسفالت و سواره رو صورت میگیرد. پیاده روها به چرخه فراموشی سپرده شدند و بسیار ناصاف و نامنظم و البته نازیبا هستند، فضای سبز متراکم که مسبب تلطیف هوا، بصری و سرزندگی میشوند رو به اضمحلال سرعت گرفتهاند، کاهش روز به روز عرض پیاده روها و فرسودگی سطوح کفسازی آنها،
جدارههای تاریخی روز به روز فرسودهتر و مستعدتر به تخریب میشوند و دریغ از یک برنامه منسجم و قوی برای بازآفرینی آنها… تنها نمونهای از سوء مدیریت در چرخه طراحی و برنامه ریزی مراکز تجمع انسانی یا همان شهرها میباشند.
♻️به نظر میرسد اهم کارهایی که میبایست شهردارهای صورت پذیرند که البته بسیار اساسی هستند شامل:
☘ افزایش عرض پیاده روها به همراه بهسازی و نوسازی آن ها که شامل کفسازی، جداره سازی، مبلمان شهری، زیباسازی و افزایش تراکم فضای سبز میباشد.
🍀 ورود جدی به بحث زیباسازی و خلق جلوههای بصری به همراه احداث فضای تفرجی و وسایل بازی برای کودکان که نه تنها سبب تعامل اجتماعی خانوادهها با یکدیگر میگردند بلکه سکون پذیری و سرزندگی را در عرصههای شهری فراهم میکنند، همچنین گردشگری را رونق بخشیده و باعث رونق اقتصادی خرده فروشی یا واحدهای تجاری میگردند.
🔹انسانها از دیرباز با پیاده روی مأنوس گردیده و نیازهای حیاتی خود را از این طریق تأمین میکردند همچنین بعضاً سفرهای بین شهری خود را نیز از همین راه منتفع میکردند. شهرهای پس از انقلاب صنعتی با ورود تکنولوژی و موتور بخار به شاکله زندگی و کیفیت شهرهای ما ضربه مهلکی وارد کردند، تا حد بسیار زیادی انسان هارا با محیط اجتماعی و همسایگی غریبه بار آوردند، به محیط زیست بیش از پیش خدشه وارد کردند و بهداشت شهرهارا رو به زوال بردند.
🔹در میانه قرن بیستم تعدادی از شهرهای اروپایی پس از جنگ حهانی دوم از جمله آلمان، فرانسه، انگلستان، هلند و … تصمیم به تغییرات بنیادین در نحوه برنامه ریزی و طراحی حمل و نقل شهرهای خود کردند. آنها ابتدا از طریق حمل و نقل عمومی همانند تراموا و اتوبوس زیرساختهای پایداری را فراهم آوردند اما مدتی بعد با توجه به تقویت چالشهای روز افزون محیط زیست و مسائل بیشمار سوختهای فسیلی و نیز عدم تحرک پذیری انسانها که از عوامل عمده در تأمین سلامت جسمی و روحی است، به فکر احداث مسیرهای سبز افتادند. آنها در اصل به این طریق میخواستند سرانه پیاده روی را بالا برده و توسعه پایدار منطقهای و جهانی را محقق سازند؛ توسعه پایدار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اکولوژیکی، گردشگری و …
🔹نخستین پیاده راههای جهان در آلمان و به صورت آزمایشی احداث شدند؛ با استقبال از آنها باعث شد به دیگر شهرهای آلمان و دیگر کشورهای اروپایی همچون هلند و فرانسه، سپس آمریکا و آسیا تسری پیدا کنند. در واقع احداث محورهای صرفاً پیاده مدار و ایمن از لحاظ ترافیکی به خودی خود باعث فروش بیشتر واحدهای تجاری در خیابانها و نیز نشاط اجتماعی روز افزون و خاطره انگیزی چند برابر برای شهرها فراهم شد.
🔹کم کم تعداد این شهرها در سراسر دنیا به تعداد قابل توجهی افزایش پیدا کرد و تجربیات خود را به معرض نمایش و قلم تحریر در کتب درآوردند تا انگیزهای برای دیگر کشورها در سایر نقاط جهان فراهم گردد. امروزه بسیارند شهرهایی که تماماً از ابتدا با این رویکرد تأسیس شده و تنها وسیله تردد آنها چه هنگام مراجعه به محل کار و چه تحصیل و تفریح، دوچرخه است.
▫️ايده پيش گرفتن پروژه شهرهاي سالم براي اولين بار در سال 1984 در شهر تورنتو (كانادا) پديدار گرديد، صرفاً به اين خاطر كه اين شهر قبلاً نيز شهرت قابل توجهي به لحاظ كيفيت بالاي بهداشت و سلامت شهري داشته است. در معرفي شهر سالم تورنتو (Toronto) و به تعبير سازمان بهداشت جهاني WHO شهر سالم شهري است كه به طور دايم سياستهاي عمومي خود را توسعه ميبخشد و آن گونه محيط فيزيكي و اجتماعي را ايجاد مينمايد، كه طي آن مردم همديگر را حمايت ميكنند، كنش متقابل دارند، و با توان كامل وظايف خود را اجرا مينمايند. در كانادا، به دنبال اعلام تورنتو به عنوان شهر سالم، شهرهاي ديگري نيز در اين كشور، از جمله كبك، شروبروك و مونترال پروژه شهرهاي سالم را از اواخر دهه 1980 پيش گرفتهاند. در كبك شبكه شهرها و روستاهاي سالم آن گونه موفق بوده است كه كشورهاي برزيل، كلمبيا، مكزيك و سنگال با آن شهر ارتباط برقرار كردهاند. صرفاً بدان منظور كه از تجارب آن بهرهگيري نمايند.
يكي از اهداف عمده و جهاني شهرهاي سالم برقراري ارتباط اين شهرها با ساير كشورها/ شهرهاست تا انتقال تجارب صورت گيرد.
▪️رابطه بين بهداشت، محيط و اقتصاد به عنوان يك چالش بين جوامع رو به توسعه در دنبال كردن پروژه شهرهاي سالم آنها، به چشم ميخورد. مشكل ديگري كه در جوامع رو به توسعه در دستيابي به پروژههاي شهرهاي سالم خود دارند، اين است كه آنها نمي دانند چگونه يافتهها و آموختههاي خود را به خوبي به مورد اجرا بگذارند (هنكوك، 1999). واقعيت اين است كه بيشتر ابتكارات مربوط به شهرهاي سالم نشأت گرفته و اجرا شده در اروپا و آمريكاي شمالي است، لذا تطبيق آن طرحها با جوامع رو به توسعه خود قدري مشكل مينمايد، و آن خود ناشي از شرايط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي اين جوامع در جهان سوم است. در حالي كه كشورهاي رو به توسعه بيشتر جمعيت شهرنشين جهان را دارا هستند، در اغلب اين كشورها رشد جمعيت شهري بيش از رشد خدمات و امكانات زيربنايي و اساسي است. وجود چنين شكاف و فاصلهاي، دستيابي به خصوصيات شهرهاي سالم را با سكون مواجه ميگرداند. جمعيت ساكن در نقاط شهري در اين كشورها نه تنها با نابسامانيهاي بهداشتي رو به رو است و ميبايست با آنها تطبيق پيدا كند، محدوديت منابع آب سالم، مراقبتهاي بهداشتي، كيفيت پايين مسكن و ... اين جمعيت را رنج ميدهد. همين طور، مقدار زيادي از نابسامانيهاي بهداشتي جمعيت در اين جوامع مربوط به توسعه صنعتي در اين مناطق است. از اين رو، جهت ايجاد شهرهاي سالم در جوامع رو به توسعه آفريقا، آسيا و آمريكاي لاتين، از ديدگاه جامعه شناسي آن گونه تمهيداتي ميبايست انديشيده شود، تا اين شكاف و فاصله را بتوان از ميان برداشت. در حالي كه بيشتر ادبيات و راهكارهاي مربوط به پروژههاي شهرهاي سالم از آن جوامع صنعتي است، در عين حال جوامع رو به توسعه نيز به طور فزايندهاي در سالهاي اخير در اين قبيل طرحها مشاركت داشتهاند. مثلاً، طي دهه 1990 ميلادي، پروژه شهر سالم بين كشورهاي منطقه شرق مديترانه، آفريقا و جنوب شرقي آسيا جهشي بيسابقه از خود نشان داده است.
🏮امروزه دولتها اغلب سياستهاي شهري و بهداشتي را با يكديگر پيوند دادهاند، در حالي كه در گذشته اين دو موضوع همراه با سياستهاي خاص خود از يكديگر جدا بودند. از اين رو، طرحهاي شهرهاي سالم امروزه حركت خود را به سوي رويكردي فراگير با در نظر گرفتن سياستهاي بهداشتي درون شهرها آغاز كرده اند. اثر جديد ديگري از "ژوزف آي شر" موسوم به "طراحي شهر سالم، 2005 " ، نيز سياستهاي سالم سازي شهري يكپارچه را مورد تأكيد قرار داده است. در اين اثر، اين گونه آمده است كه رابطهآي پيچيده بين محيط طبيعي، محيط ساخته شده و سلامت انسان وجود دارد. از اين رو، ارتباط هماهنگ بين عوامل مختلف فيزيكي، زيستي، شيميايي، اجتماعي - اقتصادي و رواني ميبايست به وجود آيد و مجموعه اين عوامل است كه سلامت را تحت تأثير قرار ميدهد. بنابراين، در طراحي وتوسعه شهرهاوجهت راه يافتن به شهرهايي سالم پيامدهاي مربوط به مواردفوق می باید منظور گردد.
🏮کنفرانس اسكان بشر موسوم به"كاشانه2" كه در سال 2000 در استانبول، برگزار گرديد، موضوع تخريب محيط زيست به دست بشر به ويژه در نقاط شهري را مطرح و به بحث و تبادل نظر گذاشت. يكي از نگرانيهاي جدي منعكس شده در آن كنفرانس در حول عدم سلامت رو به تزايد شهرها، مسايل ناشي از مراقبتهاي بهداشتي ناكافي در آنها، افزايش خشونت در شهرها و نظاير آن بود، و اين كه چگونه راهكارهايي ميبايست اتخاذ گردد تا بتوان شهرهاي ناسالم رابه شهرهاي سالم تبديل كرد. بر خلاف كنفرانس كاشانه يك و ساير كنفرانسهاي سازمان ملل در دهههاي 1970 ، 1980 ، 1990 كنفرانس ياد شده بيشتر تأكيد بر نقش دولتهاي محلي و منطقهآي داشت تا نقشها و مسؤوليتهاي دولتي در سطح ملي.
🏮كنفرانس ياد شده همچنين، تأكيد فراوان بر بخش خصوصي و سازمانهاي غيردولتي (NGOs) داشته، تا از آن طريق بتوان سلامت شهرها را هر چه سريعتر و در سطح نقاط مختلف شهر با توجه به تواناييهاي موجود برطرف كرد. در عين حال حمايتهاي دولتهاي مركزي نيز از طرحهاي شهرهاي سالم از نظر دور نگهداشته نشده است. "بيانيه ليورپول" نيز در سال 1990 تأكيد بر اين دارد كه جهت دستيابي به شهرهايي سالم و جهت موفقيت پروژههايي از اين نوع، اقدامات در سطح ملي و حتي بينالمللي نياز است. سلامت شهري امروزه به عنوان اولويت تراز بالاي بسياري از جوامع رو به توسعه (آمريكاي لاتين) به حساب ميآيد. اين موضوع در ايران نيز از اهميت بسزايي برخوردار است. اولويت ياد شده بيشتر به خاطر رشد بيرويه شهرها، مهاجرت، ظهور قشرهاي جديد شهري و.. است.
🎉 موضوع ايجاد سلامت و امنيت درون منطقه شهري از طريق است كه انسانهاي سالم و مولد را ميتوان به وجود آورد؛ يعني با توجه به ارزشهاي موجود در جامعه و اصلاح و ترميم آنها، شهرهاي سالم را ميتوان پايه گذاري كرد. خود شهر سالم نيز ظرفيتهاي انساني را تقويت مينمايد. موضوع ايجاد سلامت و امنيت درون منطقه شهري از قرن نوزدهم مورد بحث و مناظره بسياري از علما و انديشمندان اروپايي و آمريكاي شمالي بوده است؛ يعني نقاطي كه زودتر شاهد رشد اقتصادي، پايه گذاري شده توسط جريان صنعتي شدن بودهاند. ضرورت پاسخگويي به مسايل بهداشتي به دنبال توسعه شهرنشيني، زمينه تقويت تفكر شهرهاي سالم را هر چه بيشتر تحكيم و تسريع كردهاند. عرضه ناكافي خدمات بهداشتي، مسايل ناشي از جمع آوري مواد زايد، كنترل آلودگي، مسكن و ... از جمله مواردي به حساب ميآيند كه به دنبال رشد شهرنشيني پس از اروپا و آمريكاي شمالي در آمريكاي لاتين، آسيا و آفريقا ظاهر شدهاند. و همگي ضرورت تفكر و پيدا كردن راهكارهاي مناسب در خصوص شهرهاي سالم را فراهم آوردهاند.
🎉طي نيم قرن اخير تلاشهاي فراواني مبني بر ايجاد سلامت جسمي، اجتماعي و روحي در نقاط شهري به عمل آمده است؛ يعني شرايطي كه در آنها تنها از بين بردن بيماريها منظور نباشد، بلكه سلامت به معناي عام آن و با عطف به موارد فوق تحقق يابد. به دنبال كنفرانس بينالمللي «آلماآتا» به سرپرستي سازمان بهداشت جهاني در سال 1978 ، و بر اساس اعلاميه آن كنفرانس، نسبت به پيشگيري از بيماريها در نقاط شهري، همراه با فراهم كردن منابع آب و بهداشت در حد كافي براي شهروندان تصريح شده است. همينطور، اين نقطه نظر بيان شده است كه در صورت ايجاد شهرهاي سالم، با ابزار غيردارويي و شيميايي به سلامت مطلوب ميتوان دست يافت. كنفرانس "كاشانه يك" نيز در سال 1976 در ونكور (Vancouver) كانادا نسبت به تحقق اين موضوع تأكيد فراوان داشته است.
در تبيين نظريه بهداشت عمومي، پروفسور مك كئون اين گونه عقيده دارد كه : عامل مهم بهبود بهداشت و سلامت در انگلستان و ديگر نقاط در قرون نوزدهم و بيستم صرفاً تكنولوژي و مراقبتهاي پزشكي پيشرفته نبوده است، بلكه عوامل اجتماعي، محيطي، تحولات اقتصادي، محدود كردن بعد خانواده، افزايش و بهبود مواد غذايي، محيط سالمتر فيزيكي و معيارهايي از اين نوع موجبات گسترش سلامت و بهداشت شهري را فراهم آوردهاند. بر اساس نظريههاي شهرهاي سالم، سياستهاي بهداشتي در افزايش آگاهي، تحريك و مشاركت جامعه، گسترش نقش دولتهاي محلي و شهرداريها در سطح شهرها، عمل ميكند. از اين رو، شهرهاي سالم در قالب مفاهيم و معيارهاي فوق معنا و مفهوم پيدا ميكند.
❇️ شهر سالم
☘از آنجا كه بسياري از شهرها بويژه در كشورهاي رو به توسعه (موسوم به جنوب) طي دهه هاي اخير فاقد مديريت كارآمد بودهاند، تخريب محيطهاي شهري و افزايش نابرابري هاي بهداشتي، اجتماعي و اقتصادي در مقياسي وسيع بين ساكنان اين نقاط صورت گرفته است. به همين خاطر، بسياري از شهرهاي كشورهاي جهان سوم از دهه 1970 به بعد با فقر شهري مواجه شدهاند. همين امر باعث گرديده است تا سطح زندگي و استانداردهاي مربوط به محيط زيست نيز در بسياري از شهرها با مشكل مواجه گردد. به دنبال ظهور چنين پديدهاي، مؤسسات تحقيقاتي، بخشهاي بهداشتي، شهرداريها و ... از سال 1993 به بعد به بررسي اين گونه مسايل مربوط به بهداشت شهري پرداختهاند. به طور كلي اين قبيل مسايل و سناریويي از اين نوع، يعني كمبودهاي بهداشتي و محيطي مربوط به شهرها تحت عنوان "شبكه بهداشت و محيط شهرها" در ابتدای قرن 21 در دستور كار بسياري از دولتهاي جهان سوم قرار گرفته است. وظيفه عمده اين شبكه بررسي و شناخت تأثير مسايل اجتماعي، بهداشتي و محيطي بر فقراي شهري با تأكيد بر گروههاي آسيب پذير نظير زنان، بچهها ، جوانان و كارگران بوده است. اين شبكه با اين هدف فعاليت خود را آغاز كرد تا استراتژيهاي يكپارچه جهت بهبود وضعيت زندگي اين گروهها و دستيابي به شهرهاي سالم، ايجاد نمايد. به همين خاطر، مديران و محققان مربوط به شبكه بهداشت و محيط شهرها مدافع تلفيق مجدد تئوري و عمل شناخته شدهاند.
🍃مفهوم شهرهاي سالم عمدتاً از رهنمودها و توصيه هاي سازمان بهداشت WHO نشأت جهاني ميگيرد. در عين حال، متعاقبا بسياري ديگر از افراد، مؤسسات وشبكههاي اجتماعي - بهداشتي در تقويت و تداوم آن نقش داشتهاند. جنبش شهرهاي سالم گرچه بدواً در جوامع صنعتي آغاز گرديد، ليكن به تدريج كشورهاي رو به توسعه نيز از آن استقبال كردهاند. بنابراين، حركت ياد شده امروزه در شمال و جنوب مطرح و به آن پرداخته ميشود.
☘ منظور از"جنبش شهرهاي سالم" ايجاد يك نوع رابطه بين شرايط زندگي شهری و بهداشت است و در برگیرنده روابط زیر می باشد :
- شهرها زمینه ساز توسعه استراتژيهايي هستند كه از آن طريق بهداشت را ميتوان ارتقا داد و روابط و کنشهاي انساني را بهبود بخشيد.
- شهرها داراي ظرفيت بي نظيري هستد و از آن طريق است كه انسانهاي سالم و مولد را ميتوان به وجود آورد؛ يعني با توجه به ارزشهاي موجود در جامعه و اصلاح و ترميم آنها، شهرهاي سالم را ميتوان پايه گذاري كرد. خود شهر سالم نيز ظرفيتهاي انساني را تقويت مينمايد.
موضوع ايجاد سلامت و امنيت درون منطقه شهري از طريق است كه انسانهاي سالم و مولد را ميتوان به وجود آورد؛ يعني با توجه به ارزشهاي موجود در جامعه و اصلاح و ترميم آنها، شهرهاي سالم را ميتوان پايه گذاري كرد. خود شهر سالم نيز ظرفيتهاي انساني را تقويت مينمايد.
- بازساخت جامعه مدنی برای برای تقویت واعتلای بیشتر سازمان ها،نهادها وجوامع محلی
-کاهش فقر وجدایی گزینی اجتماعی ، قومی و فرهنگی در شهرها
-کاهش فساد
-بهبود کیفیت معاش
-حفظ دموکراسی
-ایجاد فرصت و امکان برای مردم به منظور نشان دادن خواسته ها و آمالشان در زندگی
-اعتلای امنیت، برابری وپایداری
💟بانک جهانی نیز معیارهایی که برای حکمروایی خوب شهری مورد استفاده قرار داده عبارتند از:
- حاکمیت قانون: مستلزم وجود سیستم قضایی مستقل است که به عنوان پایگاهی برای رفع و حل تضادها و اختلافات عمل می کند.
- مشروعیت انتخاباتی: مستلزم وجود انتخابات آزاد، باز و رقابتی است که به استقرار قوه اجرایی و سیاسی منتخب با اختیارات کامل برای حکومت می انجامد.
- آزادی بیان و فعالیت انجمن ها: برای پرورش فرهنگ سیاسی دموکراتیک و افزایش پاسخگویی، و نیز تأمین شرکاء برای ارائه خدمات و اعتبارات خرد
- پاسخگویی و شفافیت: پاسخگویی تلویحاً به معنی پاسخ دهی به تقاضاهای حکومت شوندگا ن است که با احترام به حاکمیت قانون و وجود سیستم قضایی مستقل، همراه با هیئت های حکومتی منتخب و نیز دسترسی گسترده به اطلاعات و رسانه های جمعی ممکن می گردد. وجود فساد(سوء استفاده از مقام برای نفع شخصی) نشانه ای از پاسخ گویی ضعیف و فقدان شفافیت است.
-رهبری توسعه مدار: مقصود رهبری است که متعهد به توسعه و دگرگونی کل جامعه است.
- اداره با کفایت وکارآمد
به طور کلی برخی از خصایص و ویژگیهای نظام برنامه ریزی و اداره امور شهر در ایران عبارتند از:
📍 حاکمیت برنامه ریزی اقتصادی و بخشی: در نظام برنامه ریزی کشور بُعد اقتصادی و کمی برنامه ریزی بر ابعاد اجتماعی آن برتری تام دارد. نتیجهی این امر، بروز ناگزیر اختلاف درآمد و سطح زندگی میان گروههای اجتماعی از یک سو و تفاوتهای جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی میان منطقه های مختلف شهر و روستا از سوی دیگر است.
📍 برنامه ریزی از بالا به پایین: حفظ وحدت ملی از طریق قدرتمند شدن هر چه بیشتر «مرکز» و «مرکز مداری» در اداره امور جامعه، نظام اداری کشور را به شدت متمرکز نموده است. این ویژگی با توجه به این که منابع اصلی و مالی در اختیار دولت می باشد و هدف رشد شتابان اقتصادی مورد توجه است، روند تمرکزطلبی را در نظامهای برنامه ریزی و اجرایی کشور تقویت می نماید. لذا تحول در نظام مدیریت شهری ایران، ضرورتی غیر قابل انکار برای سیاست گذاران و فعالان عرصه تصمیم گیری کلان در کشور است. آنچه در این حوزه ضروری است، پیگیری سیاست های کلان نظام، در زمینه تمرکز زدایی، واگذاری وظایف، گسترش سطوح محلی نظام مدیریت سرزمین و نیز ایجاد پایداری مالی در اداره امور محلی در کشور است. برخی منابع در این زمینه سیاست های تمرکز زدایی سه دهه اخیر کشور را در سه دسته کلی زیر جای داده اند:
الف) تمرکز زدایی سیاسی: تشکیل شوراهای شهر و روستا
ب) تمرکز زدایی اداری- اجرایی: تشکیل و تقویت نهادهای استانی؛
ج) تمرکز زدایی مالی: تشکیل خزانه معین استان
با این حال به نظر می رسد در عرصه تمرکز زدایی سیاسی در ایران، شکل گیری و استقلال حکومت محلی از حکومت مرکزی در عمل چندان محقق نشده است. حتی تشکیل شوراها و شهرداری های مردمی با تعریف تمرکز زدایی سیاسی همخوانی ندارد. زیرا در ساختار و عملکردهای سطوح مختلف تصمیم گیری سرزمین تفاوت ماهوی ایجاد نشده است.
📍 عدم تشکیل سلسله مراتب کاملی از شوراها( شوراهای محله، نواحی، مناطق شهرداری، شورای شهر و شوراهای منطقه کلان شهری): نظام کنونی اداره امور شهر در ایران امکان تعمیق و توسعه مشارکت های مردمی در شهرها و همچنین امکان انتقال خواست ها، نیازها و الویت های شهر به منتخبان را فراهم نمیکند و امکان دسترسی شهروندان به منتخبان خود در شورای شهر میسّر نیست و عموماً افراد پر سر و صدا و مشهور به عنوان نمایندگان انتخاب میشوند. به نظر میرسد برای دستیابی به اهداف و فلسفه شکلگیری شوراهای شهر، تغییر در نظام انتخاب اعضای شورای شهر ضرورتی جدی است. رسمیت دادن و تشکیل شوراهای محله و نواحی و مناطق شهر به عنوان زیر مجموعه و مکمل شورای شهر می تواند کارایی و اثربخشی این نهاد مردمی را افزایش دهد .
📍 نظام اجرایی کشور در حال حاضر ماهیتی دوگانه دولتی عمومی یا انتصابی انتخابی دارد. در وضعیت کنونی به دلیل ساختار متمرکز و یکپارچه دولت نقش مقامات دولتی در اداره امور قوی تر است. نهادهای انتخابی دارای قدرت اجرایی محدود به شهر و روستا می شوند و در سایر سطوح اگرچه نهادهای انتخابی وجود دارند اما به عللی فاقد اقتدار مؤثر هستند از جمله این علل می توان به فقدان قوه اجرایی برای آنها و انتخاب غیر مستقیم از سوی شوراهای فرودست اشاره کرد.
📍این روند مشکلات و چالش های عدیده ای در زمینه توسعه شهری به ارمغان آورده و ضرورت استقرار حکمروایی شایسته شهری را پیش از پیش مطرح ساخته است. در واقع ، امروزه بیش از هر زمانی نیاز به شیوه جدید اداره امور احساس میگردد و تقریباً اجماع حاصل شده است که دیگر حکومتها و دولتها چون گذشته نمیتوانند بدون مشارکت تمامی گروههای متأثر از برنامه ریزی به تصمیم گیری، سیاستگذاری و برنامه ریزی و مدیریت بپردازند.
📍لذا مدیران، دولتمردان و سیاست گذاران کشور ما، نیازمند توجه بیشتر به الگوی حکمروایی شایسته شهری میباشند که طی آن برای حضور شهروندان و سایر عناصر در تصمیم گیریها، فرصتی دوچندان فراهم میآید. و در این بین، لازمهی گذار از حکومت به حکمروایی مستلزم تغییر در روابط بین حکومت و مردم یا بین شهروندان و دولت، تغییر در وظایف و نقش های مدیران و نیروهای درون سازمان های عمومی محلی و تغییر در خود سازمان های عمومی میباشد.
در نگاههاي جديدتر توسعهاي، فقر را نه به صورت كمبود درآمد كه به عنوان محروميت از قابليتهاي اساسي زندگي تعريف ميكنند. در اين نگرشهاي نوين، توسعه را ميتوان همچون فرآيند گسترش آزادي واقعي ديد كه مردم از آن بهرهمند ميشوند. از ديدگاه آمارتيا سن ، توسعه آن هنگام محقق ميشود كه عوامل اساسي ضد آزادي از بين برود. عواملي چون فقر و ظلم، فرصتهاي كم اقتصادي، محدوديت سيستماتيك اجتماعي، بيتوجهي به تأمين امكانات عمومي و عدم تسامح و يا دخالت دولتهاي سركوبگر.
به بيان ديگر، توسعه فرآيند گسترش آزاديهاي انساني است كه اين آزاديها عبارتاند از:
🔮آزاديهاي سياسي: ناظر بر فرصتهايي است كه به مردم اجازه ميدهد تا تعيين كنند چه كسي و بر مبناي چه اصولي بايد حكومت كند. همچنين امكان نقد، وجود آزادي بيان سياسي، مطبوعات آزاد، آزادي احزاب، فرصتهاي گفتگوي سياسي، حق رأي و انتخاب مشاركتي قانونگذاران و مجريان حكومتي را شامل ميشود.
🔮تسهيلات اقتصادي: ناظر بر فرصتهايي است كه افراد از آن به ترتيب بهره ميبرند تا منابع اقتصادي را براي اهداف مصرف يا توليد و يا مبادله به كار گيرد. فرآيند توسعهي اقتصادي درآمد و ثروت را افزايش ميدهد و باعث بهبودي حقوق مردم ميشود. در رابطهي بين درآمد ملي و ثروت و حقوق اقتصادي مردم، علاوه بر رقم كل درآمد جامعه، چگونگي توزيع آن نيز بسيار مهم است.
🔮فرصتهاي اجتماعي: در برگيرندهي ترتيباتي است كه جامعه جهت آموزش، بهداشت عمومي و مانند اينها ايجاد ميكند اين تسهيلات نه تنها براي هدايت زندگي اشخاص مانند سلامتي، اجتناب از رنجوري و افسردگي و مرگ زودرس مفيدند بلكه براي مشاركت مؤثر در فعاليتهاي اقتصادي و سياسي نيز اهميت فراواني دارند. براي مثال، بيسوادي ميتواند مانع مهمي براي مشاركت در فعاليتهاي اقتصادي مدرن باشد، همچنين مشاركت سياسي ميتواند بر اثر ناتواني مردم در برقراري ارتباط مكتوب به تأخير افتد.
🔮تضمين شفافيت: در كنش متقابل اجتماعي، افراد بر اساس اين پيش فرض كه چه چيزي به آنها ارائه ميشود و از آنها بايد چه انتظاري داشت، با هم رفتار ميكنند. بدين جهت جامعه بر اساس فرض اعتماد به يكديگر عمل ميكند. اين اعتماد نياز به فضاي باز دارد. در واقع، آزادي رفتار با يكديگر تحت ضمانت شفافيت و امكان شفافيت، افشاگري حقايق ممكن است. تضمين شفافيتها نقش مهمي در جلوگيري از رشوه خواري و عدم مسؤوليت پذيري مالي و معاملات مخفيانه و فساد ايفا خواهد كرد.
🔮تأمين حمايتي: در هر سيستم اقتصادي، مردمي در معرض خطر و آسيبپذيري هستند، مردمي كه محروميت ناشي از تغييرات مادي ميتواند به طرز نامطلوبي زندگي آنان را تغيير دهد و آنان را از پاي درآورد. تأمين امنيت براي ايجاد شبكههاي تأمين اجتماعي لازم است، از اين طريق ميتوان مانع از در غلتيدن مردم به تهيدستي و يا گرسنگي و مرگ شد. قلمرو تأمين امنيت شامل ترتيبات نهادي معيني مانند بيمه بيكاري و كمك درآمدي لازم براي فقرا، ترتيبات لازم براي مواجهه با موارد نادري چون قحطي و استخدام ضروري توسط دولت براي بهبود درآمد محرومان است.
🔸چنانچه تعریف "شهر را از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار دهیم (تعریف عددی ،اقتصادی ،جغرافیایی،جامع شناختی،حقوقی)،متخصصین هریک براساس زاویه دید خود "شهر "را توصیف کرده اند .اما موضوع مهمی که بعنوان وجه اشتراک از این تعاریف می توان برداشت کرد این است که شهر یک رویداد هیجان انگیز در محیط است ،مکانی برای زندگی مردمی که تحرک و توسعه آن را استمرار می بخشد .آنچه چهره انسانی شهر را نمایان تر می کند تحرک در زمینه های گوناگون از قبیل تحرک اقتصادی ،اجتماعی و مکانی ست.
🔸لذا توجه به فضاهای همگانی و عمومی به عنوان مکان هایی که زنده ترین حرکت های شهری در آن رخ می دهد همواره مورد تاکید صاحب نظران بوده است .در طراحی فضاهای شهری ایده آل عناصر مهمی تاثیر گذارند . "نور" از جمله این عناصر است ! که در کیفیت فضا ،خصوصا سیمای شبانه فضاهای شهری بسیار تاثیر گذار است .از طرفی بخش عمده ای از درک هویت شهر وابسته به نور پردازی و روشنایی فضاهای شهری است .وجود تاریکی شب عوارضی هم چون افرایش حوادث ،تصادفات ،جرایم و بزهکاری و کاهش امنیت اجتماعی را به دنبال دارد.کارکرد روشنایی،کارکرد امنیتی،کارکرد تفریحی،کارکرد زیبایی شناسانه،کارکرد اقتصادی و بازرگانی از جمله اهدافی ست که ضرورت عملیات نورپردازی را برای شهرها اجتناب ناپذیر می کند.
📗این دو وظیفه با هم تفاوت های بسیاری دارند چرا كه یک "مدیر شهری" مسئول ارتقای قابلیتها و توانمندیهای شهر و شهروندان است در حالی که "مدیر شهرداری" مسئول دستگاه اجرایی و مجری است و پاسخگویی آن تنها محدود به نحوه عملکرد دستگاه است و نه نتایج و پیامدهای آن
📚در یک دسته بندی می توان وظایف 'مدیریت شهری' را چنين بيان نمود:
١. آماده سازی زیرساختهای اساسی برای عملکرد کارآمد شهرها
٢. آماده سازی خدمات لازم برای توسعه منابع انسانی، بهبود بهره وری و بهبود استانداردهای زندگی شهری
٣. تنظیم فعالیتهای تأثیرگذار بخش خصوصی بر امنیت، سلامتی و رفاه اجتماعی جمعیت شهری
٤. آماده ساختن خدمات و تسهیلات لازم برای پشتیبانی فعالیتهای مولد و عملیات کارآمد مؤسسههای خصوصی در نواحی شهری
٥. برنامه ریزی استراتژیک
📗وظایف کنونی مدیریت شهری (صرف نظر از تنوع و اختلاف در نظامهای اجتماعی و سیاسی گوناگون) تنها محدود به مواردی از قبیل برنامه ریزی، خدمات رسانی، مدیریت فرهنگ محلی، انجام پروژههای عمرانی و… نمی شود. بلکه جهت دهی فعالیتهای شهری و ترسیم چشم انداز شهر در راستای دستیابی به "توسعه پایدار شهری" از جمله مهمترین وظایف مدیران شهری به شمار می رود.
📗یک مدیر شهری باید بتواند در دنیای رقابتی نقاط قوت و ضعف سازمان متبوع و تهدیدها و فرصت های شهر تابعه را شناسایی نموده و در صدد رفع نقاط ضعف و ارتقای نقاط قوت سازمان بوده و تهدیدات پیش روی شهر را به فرصت تبدیل کرده و با استفاده از فرصتها و قابلیت های موجود شهر نسبت به تقویت مزایای رقابتی آن و حرکت به سوی "توسعه پایدار شهری" اقدام نماید.
از این رهگذر است که شهر می تواند نقطه قابل اتکایی در شبکه جهانی شهرها بیابد و کارکردهای خود را در نظام سرمایه داری بین الملل بهبود بخشد.
🔅در بيشتر كشورهاي در حال توسعه تأسيسات زيربنايي، تكنولوژي و نيروي متخصص مورد نياز صنعت در شهرها وجود داشتهاند؛ لذا غالب فعاليتهاي اقصتادي و توليدي در كنار این شهرها شكل گرفته و باعث رشد سريع آنها شده است. از طرف ديگر تمركز سرمايهها در شهرهاي بزرگ باعث دوگانگي اقتصادي شده و همان گونه كه اقاي جان فريدمن (Friedman, 1982) مطرح مينمايد، اين گونه شهرها مانند پمپ قوي، سرمايهها و نيروي انساني كارآمد را به خود جلب ميكنند و باعث تخليه آنها از ديگر مناطق و مخصوصاً مناطق محروم ميشوند و ايجاد دوگانگي اقتصادي در منطقه مينمايند.
يكي از اثرات توجه خاص به صنعتي كردن جوامع و تمركز سرمايهها در كنار شهرهاي بزرگ رشد سريع شهرنشيني ميباشد. بيشتر برنامه ريزان در كشورهاي در حال توسعه معتقدند كه رشد اقتصادي رابطه مستقيمي با شهرنشيني دارد.
🔅آقاي متور (Mathur, 1998) در مطالعات خود در كشورهاي جهان سوم، به اين نتيجه ميرسد كه روند رشد اقتصادي در كشورهاي در حال توسعه و افزايش رشد طبيعي جمعيت، دو عامل اصلي در شهرنشيني ومخصوصاً تمركزجمعيت درشهرهاي بزرگ ميباشندكه باعث برتريت يا (Urban primacy) ميشوند.
🔅اقاي سيمونز (Simmuns, 1994) مطرح مينمايد كه توسعه اقتصادي و تمركز سرمايه ها به روند رشد شهرهاي بزرگ دامن زده و عوامل مؤثر را چنين ميداند :
- برنامه بهداشت عمومي كه از ميزان مرگ و مير ميكاهد.
- تمركز صنايع در كنار شهرهاي بزرگ
- تمركز ساختمانها و فعاليتهاي دولتي در كنار شهرهاي بزرگ
- مكانيزه و مدرنيزه شدن وسايل توليدات كشاورزي كه باعث آزاد شدن كشاورزان و ازدياد بيكاري آنها و مهاجرت به شهرها و مخصوصاً شهرهاي بزرگ ميشود.
بايد توجه داشت كه اختلاف سطح درآمد شهري و روستايي يكي از عوامل مؤثر در مهاجرت روستايي به شهر و شهرهاي بزرگ ميباشد.
واضح است كه تمركز جمعيت در شهرهاي بزرگ مشكلاتي را براي اينگونه شهرها به وجود آورده و بيشتر برنامه ريزان شهري و منطقهاي معتقد هستند كه رشد بيرويه شهرها و شهرهاي بزرگ هزينههاي زيادي را براي دولتها ايجاد ميكند. به عنوان نمونه، كمبود مسكن، عدم دسترسي به خدمات شهري، ازدحام و نهايتاً از بين رفتن محيط زيست.
🔅آقاي الشخص (El-shakhs, 1994) اثرات عمده تمركز جمعيت در
شهرهاي بزرگ را در سطح كلي Macro و در سطح كوچك Micro چنين مطرح مينمايد :
1- تمركز جمعيت در شهرهاي بزرگ از رشد شهرهاي كوچك و روستاها ميكاهد.
2- اين تمركز به پراكندگي منطقهاي و عدم تعادل بين گروههاي اجتماعي دامن زده و ايجاد عدم ثبات ميكند.
3- تمركز باعث از بين رفتن زمينهاي زراعي براي ساختن مسكن ميشود.
از نظر سطح كوچك Micro اين تمركز باعث :
- كمبود خدمات اجتماعي، فرهنگي ميگردد.
- عدم استفاده صحيح از زمين ميشود.
- نياز به حمل ونقل بيشتر و باعث بالا رفتن هزينهها ميگردد.
- باعث بالا رفتن كم كاري و بيكاري ميگردد و مخصوصاً براي افراد فقير و كم درآمد
- ايجاد كپر و حاشيه نشيني شهري ميشود.
- باعث ازدحام و از بين رفتن محيط زيست ميگردد.
🔸از جمله عوامل مهم دیگری که در بازساخت شهرهای ایران تاثیر گذاشته ، تغییرات تعداد جمعیت، تعداد خانوار، سبک زندگی و الگوی مصرف است.
مهاجرت روستا به شهر یک روندی بوده که همیشه در تاریخ سکونتگاههای انسانی وجود داشته و هیچ گاه متوقف نمی شود. اما در برهه های از زمان این نوع مهاجرت سرعت کند و سریعی داشته است. در ایران بعد از رونق گرفتن شهرها و فروپاشی نظام فئودالی در روستاها این روند سرعت فزاینده ای به خود گرفت و باعث شد که به صورت ناگهانی جمعیت شهرها افزایش پیدا کند و با افزایش جمعیت، نیاز به فضای سکونت افزایش پیدا کرده و پهنه زیستی شهرها به سرعت گسترش پیدا کرد و زمینهای پیرامون شهرهای ایران به زیر ساخت و ساز رفتند. و در نتیجه شهرنشین شدن جمعیت، الگوی سبک زندگی نیز تغییر پیدا کرد به طوریکه مصرف گرایی و استفاده از ابزارهای جدید زندگی از جمله اتومبیل باعث تغییر ساختار شهر ای ایران شد. و دولت و نهادهای قدرت نیز برای پاسخ به این نیاز مردم به ایجاد فضاهای جدید از جمله خیابانهای عریض، بزرگراهای عظیم و پارکینگ های بزرگ اقدام کردند.
🔸مصرف گرایی شهروندان نیز از مهمترین عوامل درونی تجدید ساختار کاربری اراضی شهری می باشد. به وجود آمدن مراکز خرید در امتداد خیابان ها و ساخت مراکز بزرگ خرید از جمله ساختارهای جدید در شهرهای دوره معاصر ایران می باشد.
با توجه به مطالب گفته شده در فوق می توان چنین نتیجه گیری کرد که شهرهای ایران با تاثیرپذیری از نیروهای بیرونی از جمله اقتصاد نفتی و ورود سرمایه کلان به شهرهای ایران، فرآیندهای اجتماعی (مهاجرت های بین المللی –ورود مهاجران افغانستانی به شهرهای شرق کشور مانند مشهد، مهاجرت روستا شهری، تک هسته ای شدن خانوارها، الگوی مصرف)، فرآیندهای سیاسی (تغییر ساختار قدرت از سلطنت به مشروطه) و نیروهای برونی ازجمله نهادهای مدیریتی، سرمایه گذران بخش های مختلف شهری، بساز بفروش ها، مالکین و ... می باشد. اگر الگوی بازساخت شهری در ایران را بخواهیم ترسیم کنیم به شکل زیر می باشد.
🐾به دنبال وارد شدن دلارهای نفتی به کشور در اوایل دهه 40 و 50 شمسی، بازیگر اصلی در شهر سرمایه بود. زمانی که پولهای کلان حاصل از فروش نفت وارد شهرها شد، سرمایه به عنوان معمار اصلی شهر باعث تغییر سازمان شهری و به دنبال آن تجدید ساختار شهری شد. اگر بخواهیم چگونگی نقش سرمایه در تجدید ساختار شهری ایران بررسی کنیم باید هم به نقش دولت هم به نقش مردم اشاره کرد. البته لازم است که یادآوری شود که اولین شهرهایی که با بازساخت شهری روبه رو شدند، پایتخت و مراکز استانی بودند که در طرح مارشال به عنوان قطب های رشد تعیین شده بودند مانند تهران، اصفهان، تبریز، مشهد و شیراز.
🐾وجود سرمایه به خودی خود مشکل اصلی نیست، بلکه عدم مدیریت صحیح سرمایه به آشفتگی و هرج و مرج در همه زمینه ها منجر می شود. در ایران عدم مدیریت سرمایه کلان باعث شد که شهر به شیوه ای خودرو و بدون برنامه شکل بگیرد. از مهمترین مشخصه عدم مدیریت سرمایه در شهر، بروز ناعدالتی و ایجاد شکاف طبقاتی در استفاده از این سرمایه است.به طوریکه شهرهای ایران به سوی دو قطبی شدن حرکت کردند و همچنان این روند نیز ادامه دارد. این دو قطبی شدن ابتدا در زمینه میزان درآمد به وجود آمد که در این وضعیت درصد کمی از مردم به دلیل ارتباط با نهاد قدرت و ثروت به پول و سرمایه کلانی دست پیدا کردند و در مقابل درصد بالایی از مردم از این سرمایه محروم شدند. در سطح کلان هم می توان به دو قطبی شدن مراکز شهری و روستایی اشاره کرد که دیگر شهرها نیازی به تامین سرمایه از طریق معامله با مراکز روستایی نبودند و به عنوان یک سکونتگاه مستقل عمل می کردند.
🐾دو قطبی شدن شهرها از نظر اجتماعی و درآمدی باعث تجدید ساختار شهرها شد. به طوریکه دولت با مهیا ساختن و تسریع در روند ساخت و سازهای شهری باعث تغییر و تجدد ساختار شهری شد. این تغییرات در قالب افزایش تراکم شهری، فشردگی و کاهش سرانه، شهرک سازی، ساخت مجتمع های مسکونی، تجاری و خدماتی، خیابان کشی، ساخت بزرگراه ها و اقداماتی از قبیل انجام گرفت. بازساخت شهرهای ایران ناشی از تاثیر یک سلسله مراتب از نیروهای جهانی، منطقهای و محلی میباشد. باز شدن درهای ایران به روی اقتصاد جهانی در چند دهه اخیر (1350 تا به امروز) باعث وابستگی اقتصاد شهرهای ایران با تحولات اقتصادی جهان شده است. هر چند این ارتباط به نسبت شهرهای دیگر خاورمیانه و جنوب شرق آسیا بسیار اندک بوده است. اما فروش نفت از جمله عواملی بوده است که در تصمیم گیری برنامه ریزان دولتی و سیاست گذران شهر تاثیر عمده ای داشته است. و نهاد مدیریتی شهر هم با متاثیر شدن از این نیرو به اعمال تغییر از طریق دادن امکان به مالکین و شرکت های سرمایه گذار در تجدید ساختار شهری تاثیر گذار بوده اند.
🎈طرح ها و برنامه های عمرانی و شهرسازانه ای که امروزه تحت عناوین مختلف برای شهرها تهیه می شوند،به طرز زیرکانه ای در راستای اعمال "قدرت " نظام حاکم بر فضاهای عمومی به خصوص " خیابان " است.اعمال قدرت بر فضاهای شهری امروزه از قالب فیزیکی و کالبدی خارج شده( آنگونه که در سبک های مختلف در گذشته با تاثیر پذیری از "معماری اقتدار گرا" و "شهرسازی کالبد محور" وجود داشته است.) و به شیوه های مختلف رقابت بر سر فضا،رقابت برای کسب قدرت و سلطه بر فضا- وارد رفتارهای روزمره ی کنشگران در فضاهای عمومی-خیابان-شده است.
🎈خیابان به عنوان محلی برای برخوردهای "غیر رسمی" و تبادل آرا،مهمترین " مکان قدرت " برای شهروندان فعال و کنشگران حاضر در این فضا است.شهروندان با حضور در این فضا،فرصت دستیابی به "مکان قدرت" و به دنبال آن اعمال قدرت بر این فضا را به دست می آورند.با دستیابی به مکان قدرت،زمینه هر چه بیشتر برای کسب " قدرت " فراهم می شود.از این روست که طراحان و مهندسان طرح محور و وابسته به نظام حاکم همواره برای محقق نشدن چنین مهمی به شیوه های گوناگون از جمله تحمیل " زیبایی ایدئولوژیک"،سعی در تضعیف فضای عمومی(خیابان) به عنوان " فضای کنش" برای کنشگران و شهروندان فعال در "حوزه های عمومی" دارند.
🎈نظام حاکم از طریق نشانه گذاری ها،تفکیک کاربری ها و مکان یابی آنها سعی در " تفکیک دیگران " از هم،تضعیف فضای عمومی برای "با هم بودن " کنشگران داشته و علاوه بر این باعث تقویت فضا برای حضور " دیگران خاص " در چنین فضاهایی می شود،حاصل چنین تفکری!فرسودگی تدریجی فضای عمومی و مثله شدن و پاره پاره شدن شهر است. هدف از این مکان یابی ها یا تفکیک کاربری ها،تفکیک هر چه بیشتر " دیگران " و کنشگران از هم برای جلوگیری از " عینیت یافتن قدرت " آنهاست،قدرتی که از " بودن " و " حضور " داشتن آنها در فضای عمومی-خیابان معنا میابد.
با تفکیک فضایی در شهر،" تفکیک اجتماعی " صورت گرفته و به دنبال آن "بدن "ها در فضاهای عمومی خیابان از " عمل " جدا می شوند،با جدایی بدن از عمل در فضای عمومی(خیابان)،معنی " بودن "،حس مکان،دیدن و ندیدن نیز تغییر کرده و در نهایت چنین فضایی-خیابان- که توسط ایدئولوژی حاکم خط انداخته شده است،به صورت "فضایی شیار خورده"،رها باقی ماند ه و کارکرد آن به عنوان " فضای کنش " تغییر میکند.
🌀آموزشی، نهادی، اداری: کاربری های آموزشی و تربیتی باید به گونه ای در نظر گرفته شوند که موجب بکارگیری افراد و ایجاد تجارتی گردند که مستقیما مربوط به آن فعالیت می شود، همچنان که دانشجویان را وارد فضا می نماید تا زمینه یادگیری و مرور در مکان ایجاد گردد. مدیران و مشاغل اداری، موجب ایجاد یک اقتصاد محلی با ثبات تر می شوند و انرژی دانشجویان باعث ایجاد یک احساس قابل مشاهده از انرژی و اصالت در مکان می گردد. همچنین حضور مربیان موجب ایجاد یک ترکیب عقلانی و منطقی از پرسش و بحث می شود که بستگی به فرهنگ گروه کاری در آن مکان دارد. وجود تمام فعالیت ها و جذابیت ها، باعث رونق اقتصادی می گردد.
🌀 وقایع برنامه ریزی شده: اینگونه وقایع باید به صورت جذاب در طول سال به گونه ای انجام شوند که گروه های کاری را از مناطق دیگر و بر اساس یک برنامه منظم به آنجا بکشاند و بدین وسیله به ارائه فرصت هایی برای پیوند دادن جامعه با این فعالیت ها بپردازند و در ابتدا جاذبه را برای تماشاگرانی که احتمالا بعدا به عنوان شرکت کنندگان خواهند بود، فراهم نماید.
🌀طرح و فرم شهری: فرم شهر (ساختمان ها و مناظر) باید به گونه ای طراحی شوند که با هویت و زیبایی گروه خرده فرهنگ فعالیتی تناسب داشته باشد. لایه اول طراحی، تضمین این نکته است که به طور فعالانه و قابل مشاهده، برای حمایت از فعالیت ها، به همراه یک برنامه غنی در قلمروی عمومی حرکت می نماید. جنبه دیگر، تضمین دقیق زیبایی های ذاتی و اصلی فعالیت و خرده فرهنگ آن است که باید بر فرم، تسلط داشته باشد. مثلا یک جاذبه تفریحی در یک مکان رو باز، نیازمند فرم متفاوتی است تا موجب شود که گروه کاری در آن احساس راحتی نماید و در محلی نباشد که دارای جاذبه های پر زرق و برق، خودروهای سفارشی و غذاهای گران قیمت می باشد. این رویکرد طراحی شهری می تواند به شکل ساده تر، دقیق تر و ماهرانه تر ارائه شود و بستگی به این دارد که کدام یک مناسبتر هستند. نکته کلیدی این است که کاری کنیم که آن فعالیت جاذب، تا حدودی متفاوت با فضای اطرافش باشد زیرا به دلیل منحصر بفرد بودنش، جذاب و خاطره انگیز می شود و گروه کاری در آن واقعا احساس راحتی می نماید. سرانجام اینکه طراحی شهری باید موجب آسان سازی گردهمایی های مردم شود.
🔺خرده فرهنگ مبتنی بر فعالیت: اساس هر جاذبه ای، یک فعالیت و گروهی از مردم هستند که به طور مشتاقانه، علاقمندانه و قابل مشاهده، مشغول انجام آن فعالیت می باشند. هیچ جاذبه شهری بدون فعالیت یک گروه کاری به عنوان پایه و اساس آن نمی تواند به وجود آید. با اینکه بسیاری از افرادی که با آن گروه، ارتباط ندارند از جاذبه آن استفاده خواهند کرد، ولی انرژی اصلی آن باید از یک گروه کاری دارای خرده فرهنگ مبتنی بر فعالیت، ناشی شود. یک گروه دارای ارزش و هویت، کافی نیست زیرا فقط منجر به یک توصیف از زیبایی می شود، بدون اینکه هیچ گونه الگوی کاری خاص در مرکز آن وجود داشته باشد. جنبه های زیبایی شناختی از هویت یک گروه کاری، باید بصورتی که در ادامه گفته می شود، مورد شناسایی قرار گیرد ولی این فعالیت های یک گروه است که شادی و نشاط را نمایش می دهد. وقتی یک گروه کاری شناسایی می شود، در اینصورت جاذبه به وسیله ترکیب با پنج عنصر دیگر (در ادامه) که مستقیما اختصاص به حمایت و توصیف سبک زندگی، فعالیت ها، هویت و ارزش های مربوط به آن فعالیت دارند، به وجود می آید
🔻 خرده فروشی تخصصی: خرده فروشی مربوط به فعالیت، نیاز به ارائه شدن دارد. به عنوان مثال، برای جذابیت ورزشی، فروشگاه هایی که وسایل ورزشی را می فروشند، باید وجود داشته باشند و فروشگاه های مواد غذایی نیز برای جذابیت غذایی لازم هستند. خرده فروشی ها نیز باید تا آنجا که ممکن است، برای گروه کاری اصلی خوشایند باشند، به گونه ای که به ارائه کالاهای با کیفیت و مورد نیاز برای حمایت از آن فعالیت بپردازد (مثل غذاهای کمیاب برای جاذبه غذایی؛ لوازم کوهنوردی خاص برای یک جاذبه تفریحی در مکان باز و غیره). علاوه بر جاذبه اصلی خرده فروشی، خرده فروشی های دیگر مثل کافه ها، به حمایت از نیازهای روزانه مردمی می پردازند که به کار و تفریح در منطقه جذابی که فراهم شده است، مشغول می باشند.
🔺تولید و ساخت: فضای تولیدی و فعالیت هایی که مستقیما مربوط به ساخت یا تعمیر لوازمی که فروخته می شوند و یا در رابطه با آن هستند و دیگر کاربردهای مربوط به آن، یکی از مهمترین عناصر جاذبه است. تولید، یکی از جنبه های کلیدی “اصالت” است و موجب اطمینان افرادی می شود که در آن فعالیت ها مشغول هستند و لوازم مربوطه هر روز تولید و ارائه می شوند. این یک نکته کلیدی است که یک جاذبه را از یک مرکز خرید که در آن کالایی تولید نمی شود، متمایز می کند.
💠به طور ساده کارآفرین به شخص حقیقی یا حقوقی گفته می شود که توانایی تحمل ریسک اغلب مالی را دارد و می تواند یک ایده اولیه را به یک کسب و کار تبدیل کند.
همه ما می توانیم یک کارآفرین باشیم
چه کارمند، چه کشاورز و … در هر پست و مقامی که باشیم در انجام فعالیتهای خود می توانیم کارآفرین بوده و ایده های خود برای بهبود انجام کارها را به واقعیت تبدیل کنیم.
🔹یک کشاورز می تواند با راه اندازی روشهای جدید کاشت، آبیاری، نگهداری کمیت یا کیفیت محصولات خود را بالا ببرد
🔹یک کارمند می تواند برای انجام فعالیت های روزانه و البته در چهارچوب اختیارات خود روشهای جدیدی را اختیار کند تا انجام کارها برای خود و ارباب رجوع سریعتر و با کیفیت بالاتری صورت پذیرد
🔹یک مهندس یا شرکت می تواند با قبول هزینه های تولید آزمایشگاهی، نمونه ای از یک محصول را تولید کرده و در صورت مفید بودن آنرا تولید انبوه نماید و به جامعه خود خدمت کند
⚽️ یک مربی تیم فوتبال می تواند با اتخاذ روشهای مدیریتی و arrange یک تیم به موفقیت های بسیار دست پیدا کند
🔹همانطور که ملاحظه می کنید در تمام مثالهایی که آورده شد نوعی ریسک وجود دارد
این ریسک ممکن است باعث از بین رفتن محصول کشاورز شود یا باعث شود تا کارمند توبیخ یا اخراج شود و یا سرمایه گذاری آن مهندس یا شرکت به هدر رود و دست آخر آنکه آن مربی تیم ممکن است سمت یا اعتبار خود را از دست دهد.
🔹بنابراین به سادگی می توان این نتیجه را گرفت که
“کارآفرینی بدون ریسک امکان پذیر نمی باشد”
شاید از همین جمله بتوان فهمید که چرا در کشور ما در میان جوانان کارآفرینی جایگاهی ندارد و جوانان به دنبال استخدام شدن (کارمندی) هستند تا کارآفرینی
شركت فعالانه و هدفمند شهروندان در فرآيند شهرسازي، آن را به مثابه يك فرآيند (بولان، 1971) مطرح ميكند؛ كه با ارزشهاي جامعه سروكار دارد و بر مبناي آن هدفها، سياستها و اقدامها را تدوين مينمايد. شهرسازي در اين فرايند يك "راهنماي اجتماعي" است؛ و درگير ايجاد زمينههاي مساعد براي گزينش ميان گزينه هاي متفاوت ميباشد. و شهروندان به عنوان گروههاي مختلف ذينفع و ذينفوذ در كنار او كار شهرسازي را انجام ميبخشند. در راستاي فرآيند اجتماعي، عمل شهرسازي بايد پيوند ميان حركت ابزاري و ارتباطي باشد؛ كه با آزادي و روشنگري و خودسازي شهروندان جهت مييابد. در بعد روشنگري و آزادي عمل براي گزينشهاي گسترده است كه ، مفاهيمي چون «هدايت اجتماعي» جهت ايجاد زبان مشترك ميان شهرساز - شهروند، "آموزش اجتماعي" به منظور ايجاد ارتباط و "مباحثه متقابل" ميان شهرساز - شهروند و به خاطر جلب مشاركت گسترده مردم در تصميم گيري و ارزش گذاري در كار شهرسازي به صورت شوراي مردمي، نهادهاي مردمي و گروههاي كار مشترك شهرسازان، شهروندان مطرح ميگردد. در اين رهگذر ارتباط متقابل شهرسازان و شهروندان در چارچوب نظامهاي "هدايت اجتماعي" و "آموزش اجتماعي" به الگوي "رفت و برگشتي" يا "تبادلي" در شهرسازي منجر ميشود.
1- هدايت اجتماعي : تأكيد شهرسازي بر عمل متقابل ميان شهرسازان - شهروندان، مفهوم هنجاري "جامعه فعال" را به ميان ميآورد (اتزيوني، 1968). نقش و اهميت ارزش فوق، اولين ضرورت براي ايجاد نظام "هدايت اجتماعي" است. در فرايندي كه شهر فعال را مطرح ميكند، اتزويوني هدايت اجتماعي را عامل ايجاد تغيير اجتماعي ميداند. شهر فعال مسؤول خويشتن است. كنترل اجتماعي و ايجاد رضايت در جامعه مفهوم هدايت اجتماعي را ميسازد. نقش حساس شهرساز اين است كه بتواند اعمال كنترل اجتماعي و تأمين رضايت اجتماعي را از طريق نظام هدايت اجتماعي در جامعه انجام دهد. و اين امري ارزشي است كه نياز به دانش، آگاهي، هوشياري و قدرت سازماندهي شهرساز دارد. تعيين ارزشها يك اولويت ضروري براي ايجاد رضايت اجتماعي توسط نظام هدايت اجتماعي است.
2- آموزش اجتماعي : مفهوم آموزش اجتماعي، ساز و كاري براي گسترش ارتباط شهرسازان - گروههاي اجتماعي محسوب ميگردد (فريدمن؛ 1969). اين ارتباط داراي محدوديت است؛ زيرا شهرساز داراي دانش تخصصي است؛ اما شهروندان دانش تجربي را صاحب هستند. بدين ترتيب هدفها، درجه عمل و زبان آنها با يكديگر متفاوت است. در فرآيند آموزش اجتماعي ارتباط متقابل شهرساز - شهروند بايد در چارچوبي جاري گردد كه شهرساز دانسته و دانش علمي خود را به شهروندان، و شهروندان تجربه ها و بينشهاي عملي خود را به شهرساز منتقل نمايند. در پرتو اين تأثير دو سويه، آگاهي شهرساز از جزئيات اجتماعي و بينش مردم از راهها و هدفهاي متفاوت و متنوع براي تغيير اجتماعي افزايش خواهد يافت. آموزش اجتماعي بر روي فرايندي باز تأكيد دارد. بر اين اساس اطلاعات و آگاهي ميان شهرساز و شهروندان مبادله ميشود. شهروندان از يك طرف و شهرساز از طرف ديگر بر اثر اين اطلاعات از خود عكس العمل نشان ميدهند. نظر خود را اعلام ميكنند. اين عكس العملها در سيستم بازآموزش اجتماعي در بلند مدت به تعادل خواهد رسيد. در اين صورت است كه جامعه شهري از حالت منفعل به حالت فعال تبديل ميشود و شهروندان در تصميم گيري مشاركت مينمايند.
3- شهرسازي تبادلي : برقراري ارتباط و تبادل نظر ميان شهرساز - شهروندان از طريق تفاهم متقابل. در اين فرآيند دو طرف رابطه نظر ميدهند؛ نظر ميگيرند و بدين سان بين آنها تفاهم متقابل و مشترك به وجود ميآيد. در شهرسازي تبادلي، موضوعهاي مورد نظر به بحث، مباحثه و مجادله گذاشته ميشود. اين مباحثه ميان شهرساز - شهروند - مسؤولان محلي صورت ميگيرد. از اين رو شهرسازي تبادلي نوعي شهرسازي از طريق "مباحثه" است (فريدمن، 1969).
برنامه ريزي به عنوان يكي از اجزاي مؤثر مديريت، ابزاري است كه ميتواند با ديدي نقادانه به وضعيت موجود، هدفهاي مطلوب را براي آينده تعريف نمايد؛ و با ارزيابي اقدامهاي گزينهاي جامعه را در راه حصول به آن هدفها موفق سازد. در محيط شهري عمل برنامه ريزي به صورت فرآيندي شهرسازي تبلور مييابد. اگر هدف نهايي، ايجاد توسعه پايدار در شهر و سپس سازماندهي، هدايت كنترل ونظارت برتداوم اين پايداري است؛ فرآيند شهرسازي بايدبا پنج هدف اساسي به كار گرفته شود :
1- خردگرايي وكارايي: كه در توسعه پايدار شهري بايد سه عامل تشكيل دهنده پايايي توسعه شهري مدنظر قرار گيرد. عامل اقتصادي به صورت افزايش درآمد شهروندان از طريق رشد توليد اقتصادي و افزايش موقعيتهاي شغلي، عامل اجتماعي با تأمين رفاه اجتماعي و ارتقاي سطح زندگي شهروندان و عامل زيست محيطي با ايجاد يك محيط شهري پاك و سالم و عاري از آلودگيها جهت حفظ كيفيت زيست شهري. ادغام اين عاملها برآيند خردگرايانه اي از كارايي فعاليتهاي اقتصادي با توجه به ابعاد اجتماعي توسعه و حفظ محيط زيست شهري خواهد بود. خردگرايي وكارآيي به مفهوم تخصيص كارآي منابع (ديويدف وراينر، 1983) در چارچوب تصحيحهاي عقلايي (پارسونز، 1949 و مييرسون و بن فيلد، 1955) و ارزيابي آگاهانه اقدامها و فعاليتها است (دان، 1971).
2- گسترش دامنه انتخاب مردم : شهرسازي بايد بتواند زمينه گسترده اي از گزينشها را فراهم كند؛ تا جامعه بتواند با آزادي و بينش كامل و آگاهانه مسير تغييرات آينده و هدفهاي توسعه را برگزيند (ديويدف وراينر، 1983).
3- هدايت بازار رقابت آزاد : تدوين الگويي هدایت گر براي ايجاد نظم در فعاليت هاي بازار رقابت ازاد در جامعه شهري با تعيين هدف و اتخاذ سياستهاي راهبردي وارشادي (ريچاردسون و گوردون، 1993 و بنرجي، 2001).
4- ارتقاي سطح آزادي مردم : شهرسازي با اعمال خواستهاي متفاوت گروه هاي مختلف شهروندان، ازادي موجود در جامعه را افزايش ميدهد و عوامل محدود كنندة فعاليت هاي مردم را از بين ميبرد (ديويدف وراينر، 1983).
5- ايجاد توافق در مورد خواست عمومي : هنر شهرسازي در اين است كه بتواند تعامل و تعادلي ميان خواستهاي كليه گروههاي ذينفع شهروندان ايجاد نمايد (گنز، 1986).
1⃣زيته: خيابان عنصر اصلي شهر و ميدان مركز افتخارافرين زندگي جمعي
میدان مرکز افتخار آفرین زندگی جمعی
2⃣مامفرد: فضاهاي شهري صحنه هاي نمايش زندگي اند
3⃣جيكوبز: خيابان حياتي ترين عنصر شهر و تامين كننده امنيت و سرزندگی
4⃣راب كرير: خيابان و ميدان عناصر اصلي شالوده شهر و مهمترين ركن طراحي شهری
5⃣شولتز: فضاهاي عمومي صحنه سکونت جمعی و جايي براي بازيابي هويت اجتماعی
6⃣ زوکر: میدان توقفگاه روانی در منظر شهری، محیطی که جمعیت را به اجتماع تبدیل می کند
7⃣ وایت: زندگی شهری در فضاهای اجتماعی کوچک به جریان می افتد
8⃣ یان گل: باید زندگی را از درون به میان ساختمان ها کشاند
آیا می شود در پشتبام خانهمان باغبانی کنیم؟
☀️بامهای سبز مدرن که از سیستم لایههای پیش ساخته تشکیل میشوند، نسبتا پدیدهای نو میباشند. این نوع بامها در دهه 1960 در آلمان توسعه و به بسیاری از کشورهای اروپا گسترش یافتند. گرچه این بامها در شمال اروپا مانند کشورهای اسکاندیناوی، هلند واسکاتلند کاملا رواج داشت اما شکل مدرن و شهری آن در آلمان و آمریکا متولد شد. بر اساس برآوردهای موجود، امروزه حدود 10 درصد از کل بامهای آلمان، بام سبز هستند. ایالات متحده نیز بامهای سبز قابل توجهی دارد، اما تعداد آنها به اندازه اروپا نیست.
✅مزایا:
1️⃣ کاهش گرما
2️⃣ کاهش سربار خنک کردن ساختمان بین ۵۰ تا ۹۰ درصد
3️⃣ فیلتر کردن آلودگیهای هوا و دی اکسید کربن که به کاهش بیماریهای تنفسی مانند آسم کمک می کند.
4️⃣ فیلتر کردن آلودگیها و فلزهای سنگین از آب باران
5️⃣ کمک به عایق کردن ساختمان در برابر آلودگی صوتی
6️⃣ ایجاد زیستگاه طبیعی
7️⃣ کاهش متوسط دمای محیطهای شهری در فصل گرما
8️⃣ تزئین بام ها و زیبا شدن محیط با پوشش گیاهی
♻️بام زیست محیطی:
☀️مسعود ولینژاد شوبی مخترع "بام زیست محیطی با خاصیت جمعآوری و تصفیه آب باران" گفت: بام زیست محیطی با خاصیت جمعآوری و تصفیه آب باران میتواند در تمام ساختمانها مورد استفاده قرار گیرد. وی با بیان این که بام زیست محیطی مناسب مناطق استوایی و بارانخیز جهان است، افزود: در این سقف دو سیستم "پوشش سبز" و "جمعآوری و تصفیه آب" با هم تلفیق شده که این دو با یکدیگر هماهنگ هستند و حتی در مواردی یکدیگر را پوشش میدهند. بام زیست محیطی علاوه بر تاثیرگذاری مثبت زیست محیطی مانند تصفیه هوا، عایق حرارتی، عایق صوتی و کاهش بار گرمایی، عملکرد جمعآوری آب باران و تصفیه و ذخیرهسازی آن را نیز بر عهده دارد. این برای اولین بار است که به همه این جوانب در یک سقف توجه شده است.
آب به عنوان بنیادی ترین عنصرحیات همواره در ساخت سکونتگاهها و در نتیجه پیدایش تمدن های بشری نقشی اساسی داشته است.برپایه ی نظریه ی هیدرولیک آب در پیدایش شهرها،افزایش جمعیت و تراکم آن و در نهایت به وجود آمدن امپراتوری هانقشی اساسی و کارساز داشته است.
با افزایش جمعیت کشورها در دهه های اخیر ،متوسط آب تجدید شونده به شدت کاهش یافته که این روند همچنان نیز ادامه دارد.
از سوی دیگر عواملی چون تغییر الگوی مصرف ،تغییر در الگوهای بارندگی و کافی و مناسب ،مدیریت نادرست منابع آبی موجود و رشد مصرف سرانه آب همگی باعث شده اند منابع آبی موجود پاسخگوی نیازهای جمعیت امروز و آینده نباشد.برهمین اساس در دهه ی اخیر ۲۴ کشور جهان به مرز بحرانی رسیده و یا از آن فراتر رفته است.
اگر اقدامات جدی در توزیع منابع و الگوهای بهینه مصرف آب صورت نپذیرد تا سال ۲۰۲۵ حدود دوسوم جمعیت جهان دچار کمبود "نسبی یا شدید آب" خواهند شد در میان این مناطق آسیب پذیر جهان منطقه خاورمیانه در شرایط بسیار بحرانی به سر برده و خواهد برد و به همین دلیل پیشینه کشمکش و جنگ برای دسترسی به آب شیرین در سراسر تاریخ خاورمیانه به چشم می خورد.
طبق پیش بینیهای جهانی سال ۱۴۰۰ سرانه آب به کمتر از ۱۴۰۰ مترمکعب برای هر فرد در سال خواهد رسید و این به معنی ورود به بحران آبی است. طبق آمارهای رسمی و به اعتقاد کارشناسان ایران درآستانه بحران آب به سرمی برد و طی سالهای آینده تأمین آب به یکی از بزرگترین چالش های کشوردربسیاری ازاستانها، شهرها ومناطق تبدیل خواهد شد. ایران ازنظرجغرافیایی دربخش نیمه خشک و خشک جهان قرارگرفته به شکلی که میانگین بارش درایران حدود ۲۵۰ میلیمتراست درحالی که میانگین جهانی حدود ۸۵۰ میلیمتراست که بیش ازسه برابر میزان بارش در ایران است.
بحران آب؛ هشداری که باید جدی گرفته شود
با وجود اینکه نزدیک به 70 درصد از سطح زمین را آب فرا گرفته است ولی «بحران آب» در بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای واقع در کمربند خشک زمین مثل ایران، روز به روز ابعاد پیچیده تری به خود می گیرد.
👤یادداشتی از نورالدین سعیدی
``در شهرسازی کنونی ، حركت پیاده روی و نیازها و حقوق طبیعی انسانی پیاده ، كمتر مورد توجه برنامه ریزان و طراحان شهری بوده و راههای پیاده نه به عنوان بخشی مستقل از فضاهای شهری، بلكه به عنوان زیر مجموعه ای از حركت سواره به حساب می آید. به واقع در شهرسازی رایج ، برنامه ریزی برای ماشین ، همواره مقدم بر برنامه ریزی برای انسان بوده است.
``در ایران نیز با سلطه تدریجی حركت سواره بر فضاها و معابر شهری ، برنامه ریزی و طراحی شهری روز به روز از مقیاس و نیاز انسان پیاده دور شده و در نتیجه از ارزش ها و جاذبه های اجتماعی و فرهنگی فضاهای شهری كاسته شده است.
``در این میان ، مفهوم عناصر شهری ، سازگار و مطلوب ، مثل محله ، خیابان ، میدان ، گذر، كوی و ... تغییر كمی و کیفی پیدا كرده و محتوای غنی انسانی خود را از دست داده است .
``شهرسازی جدید بسیاری از عناصر كالبدی شهر پایدار را معرفی كرده است
مهمترین اجزای چنین شهری عبارتند از : تأكید بر انسان محوری در طراحی مبلمان شهری ، مشاهده كاربری ها بر عملكرد اجتماعی به عنوان عامل یکپارچگی ساختمان ها و فضاهای عمومی
``اهداف قابلیت پیاده روی در شهر، با اهداف پایداری زیست محیطی منطبق هستند ایجاد فضاهای فعال و زنده شهری نیز جزئی از یك مكان قابل زیست است . قابلیت پیاده روی در طراحی شهری، تركیب مطبوعی از فعالیت ها و فضاهای پیاده رو عمومی را به وجود می آورد .
`` حس مكان نیز بعد مهمی از پایداری است.در بسیاری از توسعه های جدید شهری مردم كمترین احساس تعلقی به مكان ندارند. زیرا فضاهای بوجود آمده از توسعه ، هیچ گونه جذابیت و ارزشی ندارند و با شناخت و توجه به زمینه زیست منطقه ای ، حس مكان را ایجاد و تقویت نکرده اند.
*یاداشتی از رحیم فروتنی بخش اول
🔶قطعهمالكيت: قطعهزميندارايحدود مشخص و سند مالكيت رسمي .
🔷تفكيك: تقسيم يك قطعه مالكيت به چند قطعه مالكيت جهت استفاده واحد يا مختلف(عكس عمل تجميع).
🔶تجميع: ادغام چند قطعه مالكيت جهت استفاده واحد يا مختلف (عكس عمل تفكيك)
🔷مساحت قطعه مالكيت يا مساحت زمين: مساحت محاسبه شده از ابعاد مندرج در سند مالكيت رسمي .
🔶سطحساختماني يا زيربنا: سطح ساخته شده در مجموعه طبقات ساختمان .
🔷ارتفاع ساختمان يا بنا: فاصله مرتفع ترين نقطه بام و در صورت وجود سقف شيبدار مرتفع ترين خط الراس بام از سطح گذر اصلي .
🔶سطحمعبر: متوسط ارتفاع بالاترين و پائينترين نقطه گذرها، گذرهاي مشرف به قطعه مالكيت.
🔷پيلوت: قسمتي از ساختمان هم سطح گذر كه به صورت فضائي شامل ستونها و بدون ديوارهاي جداكننده بوده و فاصله زير سقف آن از گذر ۲٫۲ الي ۲٫۵ متر باشد.
🔶زيرزمين: قسمتي از ساختمان كه ارتفاع روي سقف آن از سطح گذر در قسمت مربوطه حداكثر ۱٫۲ متر باشد ويا محوطه پيلوت .
🔷طبقه همكف: قسمتي از ساختمان كه فاصله كف آن از سطح گذر حداكثر ۱٫۲ متر و يا ارتفاع سقف آن از گذر بيش از ۱٫۲ متر باشد و همچنين طبقه روي پيلوت .
🔶طبقاتفوقاني: كليه طبقات ساختمان كهروي طبقه همكف ساخت شود .
🔷برقطعه مالكيت يا بر زمين: قسمت يا قسمتهائي از حدود يك مالكيت كه مجاور گذر قرار داشته باشد.
🔶فضاي آزاد (حياط): سطحي از قطعه مالكيت كه در آن هيچگونه ساختماني احداث نشده و فقط براي درختكاري ، گلكاري ، استخر . حوض ، آب نما ايوان غيرمسقف و ساير استفاده هاي محوطه سازي تخصيص داده شده باشد .
🔷پاركينگ : محل نگهداري صرفاّ وسائل نقليه به غير از محوطه ادارات ، محلهاي كار و غيره كه هر آن قابل دسترسي باشد
🔶ايوان: سطح سرپوشيده در طبقه همكف كه بين ساختمان و فضاي آزاد قرار گيرد
🔷بالكن: سطح سرپوشيده در طبقات بنا كه حداقل يكطرف آن باز شد .
🔶تراس يا مهتابي : سطح ساختمان غير مسقف به غير از بام .
🔷پيشآمدگي یا كنسول: هرگونه بيرونچ آمدگي ساختمان در طبقات فوقاني.
🔶درخت : در ضوابط طرح تفصيلي اصفهان درخت به گياهاني اطلاق مي شود كه حداقل ارتفاع آن دو متر و محيط آن ۵۰ سانتي متر باشد.
🔷باغ : قطعه مالكيتي يا زميني كه به ازاء هر ۵ متر مربع آن حداقل يك درخت وجود داشته باشد.
🔶سطح مشرف: سطوحي از ساختمان كه در حريم اشراف ساختمان ديگري قرار گيرند.
در شهرهای آلوده جهان، راههای خلاقانهای برای مقابله با آلودگی و مهار آن به کار گرفته می شود که چند مورد از آن به شرح زیر است:
🇨🇳🇨🇳 در چین یک راه مقابله با آلودگی هوا پرتاب ین نقره به ابرها برای تولید کریستالهای یخ و ایجاد بارندگی به شکل برف یا باران است.
🇨🇳🇨🇳 راه حل دیگر استفاده از دوچرخههای پاککننده هوا است که میتوانند هوای آلوده را تصفیه نمایند.
🇨🇳🇨🇳 آخرین راه حل خلاقانه در کشور چین جاروبرقی مکندهی هوا است که میتواند با استفاده از نیروی الکترو استاتیک ذرات گرد و غبار و آلودگی موجود در سطح آسمان را مکش کرده هوا را پاک نماید.
🇫🇷🇫🇷 رئیس شورای شهر هوای پاریس را با «هوای یک آپارتمان سهاتاقه با در و پنجره بسته که ۸ نفر در آن پیوسته سیگار میکشند» مقایسه کرده بود.
🇫🇷🇫🇷 شهرداری پاریس عزم جدی دارد برای مقابله با آلودگی هوا در پنج سال آینده مسیرهای ویژه دوچرخه در شهر را سه برابر کند و ۱۰ هزار پارکینگ دوچرخه بسازد. طبق برآوردها، ۱۵۰ میلیون یورو برای این پروژه هزینه خواهد شد.
🇫🇷🇫🇷 شهردار پاریس مصمم است کلانشهر محبوبش را تا سال ۲۰۲۰ به "پایتخت دوچرخه" تبدیل کند.
🇲🇽🇲🇽 در مکزیک، کلانشهر مکزیکوسیتی سال ۱۹۹۲ سازمان ملل این شهر را به عنوان آلودهترین شهر جهان معرفی کرد. مشهور بود که در این شهر به خاطر آلودگی هوا پرندهها در هنگام پرواز میمردند و روی زمین میافتادند.
🇲🇽🇲🇽 اما امروز کلانشهر مکزیکوسیتی پایتخت مکزیک به عنوان یکی از موفق ترین شهرهای دنیا در مقابله با آلودگی هوا شناخته می شود.
🇲🇽🇲🇽 دولت مکزیک با سرمایه ۳/۹ میلیارد دلار پالایشگاههایی برای تولید سوخت مناسب (با میزان گوگرد پایین) راهاندازی کرد.اصلاح کیفیت بنزین را می توان مهم ترین سیاست دولت مکزیک در مهار آلودگی هوای مکزیکوسیتی دانست.
🇲🇽🇲🇽 مقامهای دولت مکزیک این راهکارها را منسجم و سریع پیاده کردهاند: کاهش استفاده از خودروهای شخصی،بهبود کیفیت خودروها،گسترش سیستم نقلیه عمومی،اصلاح کیفیت بنزین.
▫️سازمان اسكان بشر وابسته به سازمان ملل متحد از سال ١٩٩٥ آموزشهایی برای رهبران شهری ارایه میكند در یكی از گزارشهای اصلی این آموزشها چند قابلیت كلیدی به عنوان ویژگیهای رهبران شهری به ویژه شهردار بیان شده است. این قابلیتهای كلیدی را مختصرا توضیح میدهیم:
▪️برقراری ارتباط: یك رهبر شهری به ویژه شهردار باید تكنیكها و مهارتهای لازم برای ارتباط نوشتاری و شفاهی را بداند كه با مردم و مدیران حوزه خود چگونه سخن بگوید یا اینكه در رسانهها از چه زبانی استفاده كند. مهارتهای لازم برای ارتباط از طریق اینترنت و رسانهها را متناسب با مسوولیتش به عنوان رهبر شهری بیاموزد.
▫️تسهیلگری: یك مدیر شهری باید این توانایی را داشته باشد كه تضادهای بین فرد و بین گروهی را به طور مناسبی حل كند. جلسات گوناگون را با نوعی توانایی خاص برای هماهنگ كردن و ایجاد ارتباط و زبان مشترك برای اعضای جلسه متناسب با برنامههای شهری به دست آورد. او باید از فرآیندهای گروهی مطلع باشد و بتواند عدم توافقها را از طریق اجماعسازی و میانجیگری به دست آورد
▪️استفاده از قدرت: یك شهردار باید بداند كه شیوه استفاده از منابع موقعیتی و شخصی خودش را چگونه برای انجام بهتر امور بچیند. او باید مراقب باشد كه هرخطایی كه در استفاده یا سوءاستفاده از قدرت انجام دهد مشكلات جبرانناپذیری برای اداره شهر به وجود میآورد. از این رو باید مراقب باشد كه شخصیت او برای شهر و مدیرانش شخصیتی آزاردهنده تندخو و به دور از دانستههای یك مقام سیاسی نباشد. وظیفه رهبر شهری است كه بداند با قدرت چگونه عمل كند.
▫️تصمیمگیری: منظور از مهارت تصمیمگیری عبارت است از اینكه رهبر شهری بداند درباره شیوه عملكردها و اتخاذ راهبردها و برنامهها چه گزینههایی را در اختیار دارد
مدیر و رهبر شهری كه نمیداند برای مثال اگر لحن سخنانش بالا یا پایین باشد یا نمیداند كه حتی شیوه لباس پوشیدن او بخشی از تصمیماتش به حساب میآید یااینكه به عنوان مدیر یا رهبر شهری كجا باید سكوت كند و در چه جایی باید با متانت سخن بگوید، در واقع معنای اقدام كردن در موقعیت را نمیشناسد.
▪️سیاستگذاری: یك مدیر و رهبر شهری باید درك روشنی از نیازها و ضرورتهای شهر داشته باشد و بداند كه خط مشیها و سیاستهایی كه اتخاذ میكند به كدام یك از اولویتها و نیازهای شهروندان در عرصه اجتماع پاسخ میدهد. یك مدیر و رهبر شهری باید بداند كه اهداف بلندمدت، میان مدت و كوتاهمدت چیستند. سیاستگذاری مستلزم فهم عمیق و دقیقی از معنای شهر، تاریخ معاصر، نیازهای شهروندان، وضعیت جهانی، منابع، محدودیتها و بسیاری از نكات ریز و درشت دیگر است.
▫️توانمندسازی: مدیر و رهبر شهری باید به طور پیوسته برای تربیت و توانمندسازی نیروها، كارشناسان و كاركنان حوزه خود اقدام و برنامهریزی كند.
او باید بداند كه راه درست مدیریت شهری این است كه از افرادی كه شایستگی دارند و از دانش لازم برای مدیریت شهری برخوردارند استفاده كند و برای آموزش و تربیت آنها سرمایهگذاری شود.
▪️ قابلیت مذاكره: مدیر و رهبر شهری باید توانایی تعامل بین گروهها و اصناف و ذی نفعان در جامعه شهری را داشته باشد. او باید بتواند از طریق اقدام اجمالی مشترك شهر را مدیریت كند. قابلیت مذاكره به معنای مجموعهای از توانشهای عاطفی، شناختی، رفتاری و ارتباطی است كه مدیر و رهبر شهری به آنها مجهز است و میتواند نیروها و مقامات محلی و گروههای ذی نفع را برای پیشبرد توسعه شهری یكپارچه، متحد سازد.
چند سالي است كه موضوعي تحت عنوان شهرهاي يادگيرنده مطرح شده است. شهر يادگيرنده چيست؟
در هر جائي مدرسه ؛ دانشگاه ؛ دوره هاي آموزش كوتاه مدت مثل زبان ؛ امور هنري ؛ كامپيوتر ؛ كلاس هاي آموزشي و .......... وجود دارد و سمينارهائي هم تشكيل مي شود كه ابعاد آموزشي خوبي دارد. آيا شهر يادگيرنده (Learning cities) ؛ چيزي غير از اين است؟ چه تفاوتي دارد ؟ آيا تفاوت در ميزان و كميت اين آموزش ها است يا در كيفيت همين آموزش ها يا اينكه اصلا چيز ديگري است ؟
پاسخ : در شهر يادگيرنده علاوه بر همه موارد فوق ؛ در 3 بعد اتفاقات جديد مي افتد :
الف- محتوا : برخي موضوعات خاص (علاوه بر موارد متعارف) نيز در دستور كار قرار مي گيرد . مانند : بلوغ و مسئوليت پذيري شهروندان
زندگي جمعي و شهروندي، مشاركت و شهروندي فعال
توجه به منافع جمعي در قبال منافع شخصي
كسب دانش مفيد براي زندگي اجتماعي بهتر
مشتري گرائي، فن آوري اطلاعات، جهاني شدن
ب- روح و اصول يادگيري متفاوت : اين ويژگي ها بر همه يادگيري هاي شهرهاي يادگيرنده ؛ سايه مي افكند : يادگيري مادام العمر
يادگيري نحوه بسيج همه منابع اجتماع براي يادگيري (عمومي؛ داوطلبانه؛ رسمي؛ .....)
شناسائي نيازهاي محله ها از طريق مشاركت
استفاده از يادگيري به عنوان يك روش براي ترغيب انسجام اجتماعي و ......
مطرح شدن دانش و يادگيري به عنوان دارائي عمده شهر
فراهم كردن اين امكان براي شهروندان كه هركجا ؛هر زماني ياد بگيرند(در مركز خريد و ..)
ج- نتايج : چنانچه شهر يادگيرنده با ديدگاه هاي فوق مورد توجه قرار گيرد؛ به نتايج فوق العاده اي دست پيدا مي كنيم كه براي يك شهر بسيار با ارزش است و كمك بسيار مهمي براي اداره بهتر شهر مي باشد.
در عصر دانش و جهانی شدن با توجه به رشد ارتباطات و افزایش رقابت جهانی، نیروی انسانی دانشی به عنوان سرمایه اصلی مورد توجه سازمان ها قرار گرفته است و منجربه رشد سازمان های یادگیرنده شده است و از سوی دیگر با توجه به رشد رقابت جهانی ؛ شهرها نیز می توانند با شهروندان دانشی خود با یکدیگر به رقابت بپردازند. بنابراین موضوعی با عنوان شهر های یادگیرنده مطرح می شود که در سطحی گسترده تر از سازمان ها با هدف ایجاد شهروندان دانشی و یادگیرنده در جهت پیشبرد اهداف و استراتژی های شهر تلاش می کنند و خود را برای رقابت در جهان دانشی آماده می کنند.
اما «ضوابط خاص» شامل ضوابط و مقرراتی میشود که همراه با تمامی اسناد طرحهای جامع و هدایتگر به تصویب مراجع ذیربط رسیده و به شهرداری ابلاغ شود. مصوبات شوراهای اسلامی شهرها نیز در این باره جزء ضوابط و مقررات خاص طبقهبندی میشوند.
«عناصر و عوامل فضاهای سبز عمومی»
از جمله عناصر و عوامل فضاهای سبز عمومی میتوان به رستوران، مزرعه کودکان، فضای پیکنیک، قلمستان، زمینهای ورزشی، باغ گیاهان، تئاتر روباز و پیست دوچرخه سواری اشاره کرد .منابع آب یک سایت میتواند شامل آبهای سطحی و سفرههای آبهای زیرزمینی است، باید توجه داشت که منظر (فضا) در طول زمان شکل میگیرد و طی دوران شکلگیری خود، با تغییرات و تحولات متعددی مواجه میشود؛ بنابراین، طراح منظر باید ترکیب درختان و درختچهها را به گونهای انتخاب کند تا ضمن دستیابی به آثار و عناصر منظر در کوتاه مدت، امکان رشد و جایگزینی درختان دارای عمر طولانی و دوام منظر را تامین کند.
«معیارهای منظرسازی فضاهای سبز و باز شهری»
منظرسازی یا به عبارت بهتر «زمین آرایی» عبارت است از کاربرد گیاهان در طراحی به گونه و شکلی که موجبات ارتقای جلوههای دیداری محیط است. از این دیدگاه برخی از مهمترین معیارهای زمینآرایی در عرصههای شهری به این شرح است: «انسجام فضایی، فضاسازی، نظم و تنوع، تکرار، سازگاری، مردم مداری، حداقل دخالت و تجاوز به شرایط طبیعی، راحتی دسترسی و حرکت و اصول زیباشناسی.
اصول مدیریت حفظ و بهسازی فضاهای سبز عمومی، موفقیت ساز و کار مدیریت فضاهای سبز شهری مستلزم رعایت اصول این معیارهاست: ارتقای نقش مردم، ارتقای بهرهوری اکولوژیکی فضای سبز شهری و ارتقای بهرهوری اجتماعی فضاهای سبز شهری.
``یاداشتی از نورالدین سعیدی
"هرگاه سود یک موجودیت تنها در گرو رفتار خود او نبوده و متاثر از رفتار یک یا چند موجودیت دیگر باشد، و تصمیمات دیگران تاثیر مثبت و منفی بر روی سود او داشته باشد، یک بازی میان دو تا چند موجودیت یاد شده شکل گرفته است."
▫️مطمئنا شهر بستری جهت کمال و سعادت انسان ها می باشد. با این حال با توجه به نیروهای مثبت و منفی موجود در کائنات، شهرها محل ستیز جریان های مثبت و منفی خواهند بود.
▫️با توجه به اینکه همه انسان ها از بدو تولد با پستی و بلندی های فراوانی در زندگی مواجه بوده اند و در راستای رسیدن به خواسته هایشان زحمات فراوانی را در قالب چهارچوب ها و الگوهای متعددی متحمل شده اند، میتوان گفت همه این روندها در یک بستر حقیقی صورت گرفته که این بستر محل های سکونت جمعی (روستاها و شهرها) می باشند.
▫️طبق "نظریه بازی ها" یک بازی شامل مجموعه ای از بازیکنان (شهروندان)، مجموعه ای از حرکت ها و الگوها و نتیجه مشخصی برای هر ترکیب از الگوها می باشد.
ذکر این نکته نیز لازم است که پیروزی در تمام بازی ها بر خلاف تصورات تابع شانس نمی باشد.
▫️در مقیاس منطقه ای رقابت شهرها برای دستیابی به یک برند، برای دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بالا، دستیابی به کیفیت های زیست محیطی بالا و...از جمله بازی ها، میان شهرها می باشد.
▫️در مقیاسی ریزتر نیز، رقابت بین شهروندان در راستای یافتن جایگاهی بهتر در میان شهروندان و تلاش و رقابت با سایرین، از جمله بازی ها میان شهروندان می باشد.
▫️مسلما یک بازی(شهر) خوب، مستلزم قوانینی عادلانه و همه شمول خواهد بود.
"بازی همچنان ادامه دارد..."
این میزان از نسبت جمعیت یک محل بر مساحت آن محل به دست می آید که این مساحت عبارت است از کل مساحت آن منطقه که شامل فضاهای باز شهری و سطوح ساخته شده است.
تراکم ناخالص مسکونی از تقسیم تعداد افراد ساکن در یک مجموعه مسکونی بر سطح اشغال آن مجموعه به دست می آید.
تراکم شهری در ارتباط مستقیم با اندازه شهر است.
بدین معنا که می توان به وسیله اندازه گیری تراکم ها در شهر به اندازه آن شهر دست پیدا کرد.
همچنین در علم شهرسازی می توان با تعریف کردن تراکم برای نواحی شهر، اقدام به کنترل جمعیت و ساخت و ساز ها در آن شهر نمود.
یکی دیگر از استفاده هایی که می توان از شاخص تراکم کرد ساماندهی عملکرد های موجود در یک شهر در نواحی مختلف آن شهر است.
از طریق تراکم می توان به حوزه ها و هسته های یک شهر نفوذ کرد و می توان فهمید که آیا این حوزه های شهری در ارتباط با هم درست عمل می کنند.
یکی از مهم ترین اهداف شاخص های تراکم برقراری توازن بین فضاهای تولید شده معماری با فضاهای شهری و خارجی ست.
برای کنترل تراکم از شاخص های متفاوتی استفاده می شود که این شاخص ها عبارتند از :
1-ضریب سطح اشغال
2-ارتفاع ساختمانی
3-تراکم ساختمانی
4-تراکم واحد مسکونی در سطح
🍁🥀 🍁🥀
فرض کنید شما در یک آپاتمان که در یک کوچه 10 متری واقع شده است زندگی می کنید اگر در این کوچه به طور متوسط 20 قطعه تفکیکی موجود باشد و در هر قطعه ساختمانی 4 طبقه وجود داشته باشد حدودا 80 تا 100 خانواده در این کوچه زندگی می کنند.
تصور کنید که روز اول مهر هر خانواده تصمیم بگیرد فرزند دانش آموز خود را با اتومبیل شخصی خود به مدرسه برساند! شما در این کوچه ساعت 8 صبح با حجم انبوه اتومبیل و رفت و آمد مواجه خواهید شد.
یکی از مهم ترین مسائلی که بسیاری از افراد ساکن در شهر با آن روبرو هستند مساله ی تراکم است.
همه ما هر روز چند بار واژه تراکم را می شنویم ولی معنای درست آن را که در معماری و شهرسازی استفاده می شود نمی دانیم.
نخستین معنایی که هر کس بعد از شنیدن کلمه تراکم در ذهن خود تصور می کند، انباشتگی و فشردگی است. تراکم به عنوان مقیاس اندازه گیری، جایگاه ویژه و گسترده ای در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های شهری دارد.
تراکم ها بر اساس نوع و جنس واحد اندازه گیری به دو دسته تقسیم می شوند:
الف) تراکم جمعیتی که با واحد نفر در هکتار مشخص می شود.
ب) تراکم ساختمانی که معمولا به صورت درصد بیان می شود.
اصولا تراکم ها در بازه وسیعی طبقه بندی می شوند.
به عنوان مثال تراکم جمعیتی به معنای جمعیت ساکن در واحد سطح است که با واحد نفر در هکتار مشخص می شود.
تراکم کلی مسکونی از نسبت جمعیت شهر بر بخش های ساخته شده شهر به دست می آید.
سطح ساخته شده شامل کلیه کاربری های موجود در شهر، از مسکونی تا تفریحی و امثال آن است.
🔸محیط زیست عبارت ترکیبی از دانش های متفاوت در علم است که شامل مجموعهای از عوامل زیستی و محیطی در قالب محیط زیست و غیر زیستی (فیزیکی، شیمیایی) است که بر زندگی یک فرد یا گونه تأثیر میگذارد و از آن تأثیر میپذیرد.
امروزه این تعریف غالباً به انسان و فعالیتهای او مرتبط میشود و میتوان محیط زیست را مجموعهای از عوامل طبیعی کرهٔ زمین، همچون:
هوا، آب، اتمسفر، صخره، گیاهان و غیره، که انسان را احاطه میکنند خلاصه کرد.
تفاوت محیط زیست با طبیعت در این است که تعریف طبیعت شامل مجموعه عوامل طبیعی، زیستی و غیر زیستی میشود که منحصراً در نظر گرفته میشوند،
در حالی که عبارت محیط زیست با توجه به برهمکنشهای میان انسان و طبیعت و از دیدگاه بشر توصیف میشود.
🔸مهمترین آثار فعالیتهای انسان بر خاک عبارت اند از :
مسمومیت و فرسایش که موجب تخریب و کاهش توان زمینهای زراعی میشوند.
به طور کلی فرسایش خاک پدیدهای طبیعی است که به وسیلهٔ عواملی چون باد، روانابهای سطحی و تغییرات دما انجام میگیرد.
با این حال، فعالیتهای انسان از جمله زراعت مفرط، آبیاری زمینهای زراعی، محصولات تککشتی، چریدن بیش از حد دامها در مراتع، جنگلزدایی و بیابانزایی باعث از بین رفتن تعادل موجود میان روند تخریب و ایجاد خاک، و در نهایت آلودگی آن میشوند.
مسمومیت خاک میتواند در اثر افزایش نمکهای خاک توسط ماشینآلات کشاورزی و یا آلودگی مستقیم آن توسط افراد یا کارخانهها ایجاد شود.
در این صورت خاک ناحاصلخیز و حتی سمی برای برخی گیاهان میشود.
🔸طبق نظر سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، مهمترین تأثیرات فعالیتهای انسان بر روی آبها در سه مورد خلاصه میشود:
مصرف بیش از حد آب
از بین رفتن منابع آب
آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی
امروزه تأمین آب شیرین برای بعضی کشورها یک بحران جدی محسوب میشود.
بر اساس گزارشهای این سازمان در سال ۲۰۰۱، در صورت عدم اقدامات مناسب، در سال ۲۰۳۰ تعداد ۳٫۹ میلیون نفر دچار این بحران خواهند شد.
قابل توجهاست که این بحران خود با روند کنونی افزایش جمعیت اوج نیز خواهد گرفت.
گرم شدن زمین نیز در از بین رفتن منابع آب به خصوص در مناطقی چون آسیای مرکزی، آفریقای شمالی و دشتهای بزرگ ایالات متحده نقش مهمیدارد.
کیفیت آبها نیز بحران دیگری است که برخی کشورها در پیش رو دارند.
میزان آلودگی برخی آبها و روند افزایش آن در بسیاری از نقاط کرهٔ زمین بسیار نگران کننده میباشد.
آبهای سفرههای زیرزمینی و رودها و دریاچهها منابع مهم تأمین آب شیرین هستند که مستقیماً در معرض آلودگی توسط فعالیتهای انسان قرار دارند.
آلودگی دریاها نیز علاوه بر دخالت مستقیم انسان، تحت تأثیر آلودگی آبهای شیرین و چرخهٔ آب میباشد.
به مـوازات رشـد بـی رويـه شهرنـشينی در كـشور هـا بـالاخص ممالـك جهـان سـوم ،
سكونتگاههايی نا متعارف و حاشيه ای نيز به سرعت ايجاد شـده و رشـد يافتـه انـد
ايـن سكونتگاهها اغلب دارای ويژگيهای زير هستند:
1- به دليل نداشـتن پروانـه سـاختمان و تبعيـت نكـردن از برنامـه ريـزيهـای رسـمی شهرسازی، ايجـاد مـسكن توسـط حاشـيه نـشينان شـتابزده بـوده و مجموعـه ای از ساختمانهای نابسامان را به وجود آورده اند.
2- مناطق حاشيه نشين تمركزی از اقشار كم درآمد و فقير شهری و مهـاجر روسـتايی را
شامل می گردد.
3- محيطی با كيفيت پايين زندگی بوده و كمبود شديد خدمات و زير بناهای شـهری و تراكم بالای جمعيتی در آن مشهود است.
4- حاشيه نشينان بيشتر افراد مهاجر روستايی و عـشاير و كمتـر شـهری هـستند كـه در اغلب موارد فاقد مهارت لازم شهری و بعضاً غير ماهرند.
5- غالباً زمينهای مناطق حاشيه نشين غصبی می باشند.
6- اغلب بيسواد و كم سواد بوده و از ساختار و روابط اجتماعی زندگی شهری دورند.
7- از نظر بافت كالبدی، معماری و شهرسازی يك محله بی شـكل و درهـم و بـرهم و فاقد خيابان و كوچه بندی هستند.
8- از خدمات و تسهيلات بهداشتی، آموزشی و اجتماعی محروم بوده اند
9- تراكم جمعيت در آن در قياس با ديگر مناطق شهری بالاتر می باشد.
10- ساخت جمعيتی مناطق حاشيه نشين معمولاً جوان می باشند.
11- عامل توسعه فرهنگ فقر، در شهر هستند.




















